🔸 قسر در رفت
✨️ مرتضی پشت پنجره ایستاده بود و پدر را تماشا میکرد. آن موقع پدر در ادارۀ فرهنگ کار میکرد. ظهر که آمده بود خانه، مرتضی شنیده بود که به مادر میگفت: از بالا دستور دادهاند همۀ آقایون اداری فردا همراه زنهاشون حاضر بشن در عمارت چهلستون. زنها باید مکشفه باشن.
آنقدر این موضوع برای پدر سیدمرتضی سنگین بود که از سر شب تا خود صبح، خواب به چشمش نیامد و مدام مناجات میکرد. بالاخره صبح، یکی از دوستان پدر که دکتر بود، پیشنهاد داد تا بنویسد ایشان مریض شدهاند و اینگونه بود که پدر آن روز از زیر فرمایش رضاخانی قسر در رفت.
#مجتهد_پهلوان۱
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸 جای ریشدارها🔸
✨️ زورخانه جای ریشدارها بود و سیدمرتضی را که هنوز سفیدی صورتش رنگ سیاهی ندیده بود، خلاف اشتیاق فراوانش، به زورخانه راه نمیدادند. بالاخره هفده سالش که تمام شد، بهاحترام پدر اجازه دادند وارد زورخانه شود، آنهم نه در گود؛
یک سالی را باید روی صندلی مینشست و مرام پهلوانی را تماشا میکرد تا خوب در خاطرش بماند.
#مجتهد_پهلوان ۲
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸 لنگ را گره زد🔸
✨️ سیدمرتضی هفدهسال داشت که وارد زورخانه شد. کفشهایش را بغل میکرد و با تواضع و احترام فراوان به ذکرخانه پا میگذاشت. در زورخانه، ذکر امیرالمؤمنین(ع) طنین مداومی بود در گوش پهلوانان.
بعد از یک سال، پهلواننعمتالله ادهم لنگی به او داد و گفت: «آقاجان، بلدی گره آن را بزنی؟»
لنگ را گره زد و وارد گود شد.
زمانی هم در قم وارد گود حوزه و درسخواندن شد.
#مجتهد_پهلوان ۳
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸 گود حوزه🔸
✨️ وقتی آسیدصدرالدین صدر، پدر آقاموسی، با جذبهاش سیدمرتضی را بهسمت درسخواندن و حوزه کشاند، فکرش را هم نمیکرد روزی آخوند شود. بیشتر حالوهوای زورخانه داشت و مرامش با مرام زورخانهای سازگار بود؛ اما عموصدر بردش سلمانی و تمام موهایش را ریخت پایین. سر را که بلند کرد و توی آیینهقدی نگاه کرد، عمامه گذاشته بودند روی سرش؛ آدم دیگری شده بود.
#مجتهد_پهلوان۴
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
🎯منبع: دایرهالمعارف انقلاب در محله علیقلیآقا
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸زورخانه در لبنان 🔸
✨️ در لبنان با پسر عمو، امامموسی صدر، رفتوآمد میکرد. با هم سروسرّی داشتند. حتی زمانی امامموسی به سیدمرتضی پیشنهاد داد در بیروت زورخانه بزنند. با آنکه آقاموسی زیاد اهل ورزش نبود، انگار از شوق مرتضی او هم سر ذوق آمده بود.
#مجتهد_پهلوان۵
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
منبع: دایرهالمعارف انقلاب در محله علیقلیآقا
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸 همان مصطفی🔸
✨️ در لبنان، به مدرسۀ صنعتی صور هم سر زده بود و از نزدیک، مدیریت چمران را دیده بود. بعد از انقلاب هم یک بار دیگر او را دید. حکم وزارت دفاع را که داده بودند دست چمران، یکراست آمده بود خانۀ سیدمرتضی. نزدیک غروب بود. گتر کرده بود و نظامیوار، وارد خانه شد. همانطور با پوتین، نشست دم در. سرش زیر بود. گفت:
«حاجآقا، من آمدم بگم من همون مصطفی هستم... همین.»
هرچه تعارفش کرده بود که بماند یا حتی یک چای بنوشد، نماند. فقط آمده بود همین حرف را بزند و برود.
#مجتهد_پهلوان۶
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
منبع: دایرهالمعارف انقلاب در محله علیقلیآقا
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸 زیر بار زور نرو 🔸
همراهشدن سیدمرتضی مستجابالدعواتی با امامموسی صدر و نواب صفوی، آیتالله کاشانی و مصطفی خمینی، بهخاطر همان روحیهی ورزشکاری و پهلوانیاش بود. نمیپسندید که خودش و مردم سرزمینش زیر بار زور بروند.
#مجتهد_پهلوان۷
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
منبع: دایرهالمعارف انقلاب در محله علیقلیآقا
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan
🔸 مرام پهلوانی🔸
پهلوان بود و دغدغه درد مردم را داشت. آخر عمری مستاجر شد تا خانهاش در خیابان فروغی بشود درمانگاه امام موسی صدر به یاد پسر عمویش. میخواست مرام پهلوانی بماند.
#مجتهد_پهلوان۸
#سیدمرتضی_مستجابالدعواتی
🎯منبع: دایرهالمعارف انقلاب در محله علیقلیآقا
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rastaa_isfahan