eitaa logo
روابط،عمومی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی فاتب
290 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
46 فایل
گر بر سر فتنه بر نجوشی مردی.. ور تیغ زبانها بنیوشی مردی.. ای ذره که در راه هوا می کوشی.. در راه خدا اگر بکوشی مردی.. حکیم باباافضل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅پرسش: چرا اسلام می‌گوید دین تقلیدی جایز نیست، ولی برای مرتد فطری حکم قتل صادر می‌کند؟ ✍️پاسخ: بر اساس آموزه‌های قرآن و روایات، اعتقاد به اصول دین باید از روی علم و آگاهی باشد، و منظور از این‌که در اصول دین تقلید جایز نیست، این است که انتخاب دین نباید کورکورانه و از روی تعصب باشد؛ بنابراین، اگر کسی اصول دین خود را از روی تقلید انتخاب کرد؛ اما تقلیدش کورکورانه نبود - مثل این‌که بر اساس گفته افراد دانشمند، اصول دین را انتخاب کند - امری مقبول و عقلانی است. 🔹اما ارتداد به معنای اعلان رسمی برائت از یک دین و آئین، پس از انتخاب و یا انتساب به آن، ضربه‌ی محکم به آن دین محسوب می‌شود، و طبیعی است که هیچ دین و آیینی آن‌را نپذیرد و برای آن مجازات سختی در نظر بگیرد.
معنای «یدالله مع الجماعه» پرسش : منظور از «یدالله مع الجماعه» در کلام امام علی (علیه السلام) چیست؟ پاسخ : در خطبه 127 نهج البلاغه تأکید بر همگامى و همراهى با سواد اعظم یعنى جمعیّت عظیم مسلمین و پرهیز از هرگونه تک روى شده است و با صراحت مى فرماید: «یَدُ اللهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ»؛ (دست خدا با جمعیّت است). هر زمان مسلمانان متفق و متحد بوده اند داراى قدرت و عظمت و شوکت بوده اند و هر زمان که تفرقه و نفاق در میان آنها افتاد ذلیل و خوار و بى مقدار شدند. جدا شدن از توده هاى جمعیّت مسلمین، و به تعبیر دیگر انزواى اجتماعى، یکى از انحرافات فکرى و اعتقادى و عقیدتى است، افراد منزوى به زودى گرفتار تخیلات خود برتر بینى مى شوند و چنین مى پندارند که موجودى برترند و مردم باید در برابر آنها تعظیم کنند و چون چنین عکس العملى از مردم نمى بینند آتش بدبینى و سوء ظن وکینه و عداوت در دل آنها روشن مى شود و به همین جهت گاهى به انتقام جویى و کشتن افراد بى گناه و صدمه زدن به سرمایه هاى اجتماعى رو مى آورند و گاه ادعاى نبوت، امامت یا نیابت از حضرت مهدى(علیه السلام) را مطرح مى کنند و سرچشمه نفاق و اختلاف مى شوند. و از این جا به عمق کلام مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) که در خطبه127 نهج البلاغه می فرماید: «افراد تک رو طعمه شیطانند همان گونه که گوسفند تک رو طعمه گرگ مى شود» پى مى بریم. بدیهى است منظور از هماهنگى با جمعیّت همان اکثریتى است که داراى ایمان و ارزش هاى انسانى و اخلاقى باشد. اسلام هرگز هماهنگى با اکثریت فاسد را توصیه نکرده و نمى کند. على(علیه السلام) که گوینده سخن بالاست در سخن دیگرى که خواهد آمد مى فرماید: «لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیْقِ الْهُدى لِقِلّةِ أَهْلِهِ»(1)؛ (هرگز در مسیر هدایت از کمى همراهان وحشت نکنید)؛ و به دنبال اکثریت فاسد گام برندارید و نکوهش هایى که در آیات متعددى از قرآن از اکثریت شده منظور همین اکثریت فاسد و مفسد است. این سخن را با آیه اى از قرآن مجید پایان مى دهیم: «قُلْ لاَ یَسْتَوِی الْخَبِیْثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیْثِ فَاتَقَوُا اللهَ یا اُولی الاْلْبابِ لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ»(2)؛ (بگو هیچ گاه ناپاک و پاک مساوى نیستند هر چند فزونى ناپاک ها تو را به شگفتى اندازد از مخالفت خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد شاید رستگار شوید). پی‌نوشت‌ها: (1). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏1414 قمری، چاپ: اول، ص 319، (خطبه 201). (2). سوره مائده، آیه 100. منبع: پیام امام امیر المومنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 5، ص 334.
سياست و دیانت: تقسیم بندی نماز بچه ها ما آموزش نماز را برای بچّه‌ها به سه گروه سنّی مختلف تقسیم می‌کنیم: الف: اوّلین گروه دروه‌ی قبل از تکلیف است. در این دوره ما باید بدانیم که چطور با فرزندان خود برخورد کنیم تا این نماز در ذهن آن‌ها ماندگار شود. ب: گروه دیگر بچّه‌هایی هستند که تازه به سنّ بلوغ رسیده اند. ج. بچّه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که در سنین بعد از تکلیف قرار دارند. بچّه‌ای که با خدا آشنا شود، راحت‌تر نماز می‌خواند و با او ارتباط برقرار می‌کند. فرزندی که آشنا با معاد، قبر، دوزخ و بهشت است، بهتر نماز می‌خواند. بچّه‌هایی که اعتقاد آن‌ها به نبوّت و امامت آن‌ها تکامل یافته است یا در مراحل رشد هستند، بهتر نماز می‌خوانند. لذا ما باید با توجّه به گروه سنّی و ویژگی‌های بچّه‌ها در دور‌های مختلف سنّی، نماز را به آن‌ها آموزش دهیم. _فرزند پیشگیری از گناه امّا چه کار کنیم که بچّه ها گناه نکنند؟ برای این که بچّه ها کمتر به سمت گناه بروند، باید آنها را در محیط های سالم قرار دهیم؛ مثلاً خدایی ناکرده بچّه را به محیطی نبریم که موسیقی در حال پخش است تا مجبور نشویم که مدام به او بگوییم: موسیقی گناه دارد و اگر موسیقی گوش کنی، به جهنّم می‌روی و اگر گوش نکنی، به بهشت می‌روی! والدین باید در سنین کودکی، بچّه را خوب پرورش دهند تا وقتی به سنین هفت و هشت سالگی رسید، از پاسخ های متناسب با سنّ او استفاده کنند؛ لذا اگر بچّه از خدا پرسید، ابتدا باید به او بگویند که خدا مثل ما آدم ها نیست که سر داشته باشد، چشم داشته باشد، پا داشته باشد؛ یعنی اوّل باید ذهنیّت جسم بودن خدا را پاک کنند و بعد برایش توضیح دهند. عوامل سن ازدواج : 1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده می‌شوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمی‏توان معرفى نمود. هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای فرد سخت گردد، به گونه‏اى که علی‏رغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواسته‏ها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى، خواهش‏هاى زودگذر را محدود نمود و بعد از به کارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامه‏هاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود. 2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهش‌هاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره‌مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج، به آن اقدام خواهد کرد. باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ اجتماعی و عقلی است و این موضوع در جوانان تنزل یافته است و فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی و عقلی جوانان زیاد شده است و طبعاً وقتی شرایط برای یک جوان مهیا نباشد، اقدام برای ازدواج منطقی نیست. البته این موضوع می‌تواند در فرهنگ‌ها و مناطق مختلف متغیر باشد؛ بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه‌ای را نیز باید در نظر داشت. 3ـ گاهى اوقات‌، علیرغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات و اهداف عالی‌تر و برتر موجب تأخیر در ازواج مى‌‏شود. به هرحال، از بین عوامل بیان شده، عامل نخست جایگاه ویژه دارد؛ زیرا در صورت بروز آن دیگر نمى‏تواند گفت می‏خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازدواج نمود؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است. این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب، از طرف دختر و خانواده رد نشود. در عین حال می‌توان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهره‏ گرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
:https://eitaa.com/ravabetomomi_agahi_fateb1402 عذاب_قبر 🔥 به علت ✍ شهيد مطهّري مي گويد: من از آقاي حاج ميرزا علي شيرازي اين مرد بزرگ داستانها دارم از جمله رويايی است كه نقل مي كنم: ايشان يك روزضمن درس در حالی كه دانه های اشكشان بر محاسن سفيدشان مي چكيد اين را نقل كرده و فرمودند: در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است مردن را همان طوری كه براي ما توصيف شده است در خواب يافتم خويشتن را جدا از بدنم می ديدم و ملاحظه می كردم كه بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می كنند. مرا به بردند و دفن كردند و رفتند من تنها ماندم و نگران كه چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان وارد قبر من شد در همان حال احساس كردم كه اين سگ من است كه تجسّم يافته و به سراغ من آمده است مضطرب بودم كه حضرت سيدالشهداء (ع) تشريف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور من آن را از تو دور می كنم. 📚 عدل الهي ص250- كتاب داستان های شگفت انگيزي از عالم برزخ ص 63 🔴 پاداش عظیم عمل برای رضای خدا پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یاران حضرت علی (علیه السلام) نزد زید بن ارقم که یکى از اصحاب رسول خدا و در جریان غدیر خم نیز حضور داشت آمدند و از او گواهى خواستند؛ ولى او چون از طرف حکومت براى خود احتمال خطر مى‌ داد، از بیان حقیقت و جریان غدیر خوددارى کرد. بعد از گذشت مدتى، همین شخص در بستر بیمارى افتاد. وقتى امیرالمؤ منین (علیه السلام) شنید که زید بن ارقم مریض حال است، به عیادت و دیدار او آمد. همین‌ که زید چشمش به جمال نورانى حضرت افتاد گفت مرحبا به امیرمؤمنان که از من عیادت مى‌ نماید، با اینکه از ما دلگیر و آزرده خاطر است. امام علی (علیه السلام) فرمود اى زید، آن ناراحتى که براى ما به وجود آوردی، هرگز مانع آن نمى‌ شود که ما شرط انسانیت و حق‌ دوستى را فراموش نموده و تو را در حال بیمارى عیادت نکنیم. سپس فرمودند هر کس مریضى را براى رضاى خداوند عیادت کند، تا هنگامى که در کنار مریض نشسته باشد، در سایه رحمت و لطف الهى خداوند قرار خواهد داشت و چون بخواهد برخیزد که از نزد مریض بیرون رود، خداوند متعال هفتاد هزار ملِک را مأمور مى‌ نماید تا براى او درود و تحیت فرستند و مشمول رحمت الهى قرار مى‌ گیرد. سپس افزود اى زید، من دوست داشتم که چنین فضیلتى شامل حالم گردد و به همین جهت از تو عیادت کردم. 📚 منابع: ۱. بحارالانوار، جلد ۸۱، صفحه ۲۲۸ ۲. دعائم الاسلام، جلد ۱، صفحه ۲۱۸ ۳. مستدرک الوسائل، جلد ۲
هدایت شده از قاریان افضل ایران
⏲️👈در منازل خود، در اوقات شرعی، اذان بگوییم محمّد بن راشد گفت: هشام بن ابراهیم به من گفت: من از بیماری خود و اینکه صاحب فرزند نمی گردم به حضرت رضا علیه السلام شِکوه کردم. پس فرمود: در منزل- با صدای بلند- اذان بگو. هشام بن ابراهیم می گوید: من پس از آنکه این کار را انجام دادم، خدای متعال مرا از بیماری شفا داده و فرزندان زیادی به من عطا فرمود. محمّد بن راشد گفت: من نیز همیشه درگیر بیماری و مریضی بودم. و کسانی که با من در خانه زندگی می کردند نیز بیمار و مریض بودند. به گونه ای که من تنها می ماندم و شخصی نبود که به من خدمت کند. هنگامی که این حدیث را از هشام شنیدم، به کاری که فرموده بود عمل کردم. پس آنگاه خداوند عزّوجلّ بیماری ها را از من و خانواده ام دور ساخت. 📚 ( الكافي، ج 3، ص 308 و الكافي، ج 6، ص 10) عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری. اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست! دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد! سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!