eitaa logo
روابط عمومی عقیدتی سیاسی پلیس البرز
340 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
38 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه شهید فتحعلی رستمی به مادرش، یازده روز قبل از شهادت، در سن ۱۹ سالگی! بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم سلام بر تو ای مادرم! سلام بر تو ای چشمۀ پرفیض، سلام بر تو ای خورشید تابان. امیدوارم که سلامم را بپذیری. تو بزرگی، تو باشکوهی. هر چند که جثّه‌ای ندارم. چگونه بزرگی و صلابتت را بر لوح سفید دفترم بنگارم؟ چگونه شهامتت را شرح دهم؟ می‌دانم که نمی‌توانم. قلم در دستم می‌لرزد، افکارم به جایی بند نمی‌شود، زبانم الکن شده، چه بگویم در مدحت و چه بنویسم در وصفت. ای مادر عزیز، کدامین سخن می‌تواند کمالات تو را بیان کند؟ کدامین نویسنده می‌تواند تو را درک کند و سپس در مدحت شعر و مقاله بنویسد؟ وقتی قاصد خوش‌خبر مژده آورد که پسرانت با هم مجروح شده‌اند، همه فکر می‌کردند که تو تحمل نداری، ولی تو صبر کردی و گفتی که من برای شهادت آن‌ها آماده بودم و گفتی که رضایم به رضای خدا و لبخند زدی. چه بگویمت؟ تو کوهی، تو اسوۀ صبری، صبر خدا در جام داری، تو شوری و صفا. تو مادر برادرم «علی‌اکبر» هستی که زیباترین شعر حماسی را سرود و بر منارۀ عشق اذان خون خواند. تو مادر برادرم «علی‌اکبر» هستی که در زیر شکنجۀ جانیان وحشی همۀ رنج را تحمل کرد. تو مادر برادرم هستی که سر داد تا سردار جماران سرافراز باشد، مؤیّد باشد. تو مادر برادرم هستی که اسماعیل شد. تو مادر برادرم هستی که تازه‌داماد بود، ولی قاسم شد، به میدان رفت و جان داد و به خیل پویندگان راه دوست شتافت. تو اکبر جوانت را به میدان فرستادی تا در کربلای ایران به ندای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنی» حسینِ زمان لبیک گوید. او جان داد تا اسلام پاینده باشد، او رفت تا اسلام نرود. مادرم وقتی نیمه‌های شب گریه‌هایت را می‌شنوم که با خواهرم هم‌ناله شده‌ای، وقتی که شب‌های جمعه بر سر مزار اکبر شهیدم اشک می‌ریزی، وقتی که لباس‌های رزم برادرم را بر تن من می‌کنی، وقتی وظیفه‌ات را ادا می‌کنی، وقتی که وصیت‌نامۀ برادرم را روی سینه می‌گذاری و گاه خسته از داغ هجرش به خواب می‌روی، از دل صبور تو انگشت حیرت به دهان می‌گیرم و درمی‌یابم که داغ فرزند بسیار سنگین است. با خود می‌اندیشم که روز محشر، حضرت زهرا سلام‌الله علیها بر تو لبخند می‌زند. تو آنی که وقتی همرزمان برادرم خبر شهادت او را آوردند، دست آن‌ها را بوسیدی و در جواب گفتی خوشا به سعادتش، گفتی که مگر خون او از خون علی‌اکبر حسین رنگین‌تر است؟ آری مادرم می‌رفتی که جنازۀ فرزندت را ببینی. سرش خونین بود و پاره‌پاره، انگشتانش قطع شده بودند. کوه‌ها اگر به جای تو بودند، از جا کنده می‌شدند و خرد می‌شدند، ولی تو او را بوسیدی. تو در کدامین مکتب درس آموختی که این‌گونه فرهنگ شهادت‌طلبی را به فرزندانت یاد دادی؟ ای مادر تو از کدامین دیاری؟ تو از دیار مادران دل‌شکستۀ صحرای کربلا و صدر اسلامی، تو از تبار زینبی مادرم چه بگویمت؟ گل از دیدنت پرپر می‌شود، آسمان می‌گرید، زمین می‌نالد، بلبلان نجوای شهادت می‌خوانند. مادرم! تو عصارۀ صبر و ایمانی، پس می‌دانم اگر جنازۀ مرا هم برای تو بیاورند شکر می‌کنی، چرا که تو خود مرا را به میدان فرستادی. تو خود خواستی که امانت را به صاحبش بدهی. سلام بر تو باد ای مادرم! سلامم را بپذیر. فرزند کوچکت، فتحعلی آبادان ۱۳۶۵/۱۰/۱۸ مادرشهیدان علی اکبر و فتحعلی رستمی و همسر جانباز شهید حاج عباس رستمی و مادر حجت الاسلام رستمی (نماینده رهبری در دانشگاههای کشور) دیروز اول رمضان(۳ فروردین۱۴۰۲) به همسر و فزندان شهیدش پیوست
✍ چگونه بفهمیم خداوند دارد به ما نعمت می‌دهد یا تنها در مقابل گناهمان صبوری می‌کند؟! 🔰 إِذا أَحْدَثَ الْعَبْدُ ذَنْباً جَدَّدَ لَهُ نِعْمَةً، فَیَدَعُ الاِْسْتِغْفارَ فَهُوَ الاِْسْتِدْراجُ 🔅 امام صادق علیه السلام فرمودند: گاه مى‌شود هنگامى که بندگان سرکش گناه مى‌کنند، خداوند به آنها نعمتى مى‌دهد، آنها از گناه خود غافل مى‌شوند و توبه را فراموش مى‌کنند، این همان استدراج، بلا و عذاب تدریجى است. 🔻 هنگامى که انسان گناه مى‌کند، از سه حال بیرون نیست: ▫️ یا خودش متوجه مى‌شود و باز مى‌گردد. ▫️ یا خداوند تازیانه بلا بر او مى‌نوازد تا بیدار شود. ▫️ و یا شایستگى هیچ یک از این دو را ندارد، خدا به جاى بلا، نعمت به او مى‌بخشد و این همان عذاب استدراج است که در آیات قرآن یا به همین تعبیر و یا به تعبیرات دیگر به آن اشاره شده است. 🔸 لذا، انسان باید به هنگام روى آوردن نعمت‌هاى الهى مراقب باشد، نکند این امر که ظاهراً نعمت است، عذاب استدراج گردد، به همین دلیل، مسلمانان بیدار در این‌گونه مواقع، در فکر فرو مى‌رفتند و به بازنگرى اعمال خود مى‌پرداختند، چنان که در حدیثى آمده است: 🔹 یکى از یاران امام صادق علیه السلام عرض کرد: من از خداوند مالى طلب کردم به من روزى فرمود، فرزندى خواستم به من بخشید، خانه‌اى طلب کردم به من مرحمت کرد، من از این مى‌ترسم نکند این استدراج باشد! امام علیه السلام فرمود: اگر اینها توأم با حمد و شکر الهى است، استدراج نیست (نعمت است).