eitaa logo
روابط عمومی مرزبانی خراسان شمالی 🇮🇷مرزمقدس🇮🇷
519 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
229 فایل
🆔 @marze_26 📌مهم حتما پیام سنجاق شده مطالعه شود 💫تبادل لینک صورت می گیرد💫 🔻کانال روابط عمومی مرزبانی خراسان شمالی در روبیکا:👇 https://rubika.ir/marze_moghadas26
مشاهده در ایتا
دانلود
عنوان: برنامه «زندگی پس از زندگی» (رمضان امسال) لینک تماشای کل برنامه‌ها بدون‌ نیاز به دانلود: ✅ قسمت اول- منفی هفت (بخش اول) 3فروردین 1402👇 http://www.telewebion.com/episode/0x5fa1818 ✅ قسمت دوم- منفی هفت (بخش دوم) 4فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x5fdae8f ✅ قست سوم- فقط پدر 5 فروردین 1402👇 http://www.telewebion.com/episode/0x601461d ✅ قسمت چهارم_ ورود به مردن 6 فروردین 1402👇 http://www.telewebion.com/episode/0x605a463 ✅ قسمت پنجم_ نمی بخشم 7 فروردین 1402👇 http://www.telewebion.com/episode/0x609b86f ✅ قسمت ششم_ از پافتاده 8 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x60df0f2 ✅ قسمت هفتم_ باور 9 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x6120af7 ✅ قسمت هشتم_ مهتاب شبی... (بخش اول) 10 فروردین 1402👇 http://www.telewebion.com/episode/0x6164577 ✅ قسمت نهم_ مهتاب شبی... (بخش دوم) 11 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x61d64a6 ✅قسمت دهم_ در، گذشت 12 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x61f0c75 ✅ قسمت یازدهم_ صدای سخن عشق (بخش اول) 13 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x622e76b ✅ قسمت دوازدهم_ صدای سخن عشق (بخش دوم) 14 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x6260a03 ✅ قسمت سیزدهم_ رسم زمونه... 15 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62a3585 ✅ قسمت چهاردهم_ دخترم... 16 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62a508b
✅ قسمت پانزدهم_ حلالیت (بخش اول) 17 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62a6ad8 ✅ قسمت شانزدهم_ حلالیت (بخش دوم) 18 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62a80ff ✅ قسمت هفدهم_ خودسوزی 19 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62aadd0 ✅ قسمت هجدهم_ آزمون 21 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62acd72 ✅ قسمت نوزدهم_ رشته به رشته مو به مو 22 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62ae522 ✅ قسمت بیستم_ نذر 23 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62afc3a ✅ قسمت بیست و یکم_ خاک و خاکستر 24 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b126a ✅ قسمت بیست و دوم_ اکبر 25 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b263c ✅ قسمت بیست و سوم_ وقت رفتن 26 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b311c ✅ قسمت بیست و چهارم_ آتش 27 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b3d50 ✅ قسمت بیست و پنجم_ طعم میوه 28 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b5381 ✅ قسمت بیست و ششم_ آخرین بازدم (بخش اول) 29 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b6ca4 ✅ قسمت بیست و هفتم_ مرز نور (بخش دوم) 30 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b85fe ✅ قسمت بیست و هشتم_ شکار 31 فروردین 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62b9c84 ✅ قسمت بیست و نهم_ زنده مانی 1 اردیبهشت 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62baff4 ✅ قسمت سی ام_ بی نهان 3 اردیبهشت 1402👇 https://telewebion.com/episode/0x62bd0d5
💢اولین تصویر بعد از شهادت شهید مدافع امنیت یونس محمودی که روز گذشته در درگیری با اشرار مسلح در شهرستان رودبار جنوب، استان کرمان به فیض شهادت نائل آمد .
🌷سردار شهید دفاع مقدس مهدی باکری🌷 نام:مهدی باکری نام پدر:حسین ولادت:1333/1/30(میاندوآب) شهادت: 1363/12/25(جزیره مجنون) وضعیت تاهل: متاهل،صاحب فرزند نام جهادی:نداشتند  اخرین مقام: فرمانده لشگر 31 عاشورا نحوه شهادت: ر اثر اصابت تیر مستقیم سربازان عراقی به شهادت رسید. در این هنگام در حالی که یاران او سعی در انتقال پیکرش بوسیله قایق به عقب را داشتند قایق هدف اصابت شلیک مستقیم آر پی جی یکی از سربازان عراقی قرار گرفت و در اروند رود غرق شد. سن شهادت: 30 ساله علاقه:بسیج و بسیجیان قسمتی از وصیتنامه شهید: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. دلخواه صلوات
🔻دقت سرلشکر شهید مهدی باکری برای استفاده نکردن از اموال بیت‌المال؛ حتی چند لیتر بنزین! 🔻آخر شب بود و بعد از جلسات متعدد از پادگاه دزفول به سمت محل سکونت فرمانده لشکر عاشورا راهی شدیم. چند شب بود که آقا مهدی به منزل نرفته بودن و ماشین سپاه بنزین نداشت. سر راه به پمپ بنزین رفتم. بنزین رو که زدم داشتم پولشو حساب میکردم که متصدی جایگاه گفت آقا رسید. 🔻با تعجب گفتم از کجا رسید؟! گفت همون آقایی که جلوی ماشین نشسته حساب کرد. پول بنزینو بردم و مقابل آقا مهدی گذاشتم و گفتم آقا زحمت کشیدی بفرما پولو... گفت نمی‌خواد بزار جیبت! 🔻گفتم من قبض مینویسم و این پولو میگیرم. گفت نه نیازی نیست نمی‌خوام! گفتم آخه چه دلیلی داره نمی‌گیرید. برگشت گفت غلامحسن الان من این پولو دارم بدم، اگر روز قیامت به من گفتند مهدی تو به اندازه پادگان تا خونه هم حق نداشتی از ماشین بیت المال استفاده کنی. چی دارم بگم؟ اونجا که من پولی همراهم نیست که بدم، الان این پول همراهمه و میتونم بدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 خود محمدرضا پهلوی هم تهش فهمید کت تن کیه، ولی دیگه دیر شده بود! 🔻حالا طرف با یه اکانت توییتری که اکثر فالوراشم فیک و سایبری ان، داره میگه آخوند باید بره!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گردان‌های قسام تصاویری از هدف قرار دادن نظامیان رژیم صهیونیستی منتشر کرد. @marze_26
🔻جاے شهید برونسی خالی ڪه😔 🔻میگفت: 🔻اگر میدانستم با مرگ من، يک دختر در دامان حجاب مے‌رود، حاضربودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند.
Tahdir joze5.mp3
3.96M
[تند‌خوانی‌ جزء پنجم قرآن کریم 🌱 با‌نوای‌‌ استاد‌ معتز‌آقائی‌🎤] 🌙 💛 📖جز 5⃣ قرآن هدیه به امام زمان(عج) ╭━═━⊰  🍃🌸   ⊱━═━╮ 🆔️ @marze_26 ╰━═━⊰  🍃🌸   ⊱━═━╯
43.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه برنامه پلیس تراز جامعه قرآنی ویژه ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ برنامه روز پنجم ماه مبارک رمضان + همراه مسابقه 🔻برای شرکت در مسابقه روز پنجم👇👇👇 این قسمت را لمس کنید 📌برای شرکت در مسابقه روزانه به کانال روابط‌عمومی مرزبانی خراسان شمالی بپیوندید 👇👇 ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ 🆔️ @marze_26 ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/ravabetomomi_kh_shomali ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 ابوالقاسم طالبی، کارگردان سریال هفت سر اژدها: 🔹 به ما از طرف آشنایی گفتند که کاری که می‌خواهید در تلویزیون بسازید باید توقیف شود. 🔹 حضرت آقا به من فرمودند که برای مبارزه با فساد هرکاری لازم است انجام بده. 🔹 فساد کلان متعلق به آدم‌های کلان است که زور دارند و نمی‌گذارند کاری انجام شود.
♦️شهادت در این خانواده ارثی است 🔹شهید جلال اسدی‌زاده با شغل و کار نظامی‌ها بیگانه نبود، زیرا پسرعمه و دایی‌اش هرکدام در سپاه و نیروی انتظامی استان در حال خدمت بودند و وی با آنها در ارتباط بود. 🔹اسدزاده با دختر مؤمنه‌ای از فامیل پدریش نامزد کرد و قرار بود عید نوروز مراسم عقد بگیرند. 🔹این شهید والا مقام از طرف فرماندهی مامور شد که با لباس شخصی و به شکل ناشناس به محل وقوع جرم برود و کار شناسایی را انجام بدهد. اشرار سابقه‌دار که او را می‌شناختند در راه برگشت او را به رگبار بستند و به درجه رفیع شهادت رسید.
❌️ شگفت‌انگیزترین خبری که می‌شد شنید. سید عبدالملک، در آخرین سخنرانی خود گفت در پاسخ تنش‌افزایی دشمن، یک‌گام دیگر به پیش خواهند رفت !! 🔻به گفته سید، از امروز نه فقط کشتی‌های اسرائیلی و به مقصد اسرائیل که از دریای سرخ عبور کنند، بلکه آنهایی که از اقیانوس هند به سمت جنوب آفریقا بروند هم هدف قرار خواهند گرفت. 🔻این یعنی راه جایگزین دریای سرخ (دور زدن افریقا از طریق دماغهٔ امیدنیک) هم به روی اسرائیل بسته خواهد شد. ✅با ما همراه شوید. ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ @marze_26 ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/ravabetomomi_kh_shomali ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🔥💣🆘خانم معترض: اگر امریکا به ما حمله کنه بهتر از این زندگیه که ما داریم‼️شب می خوابیم صبح بلند نشده می بینی دلار شده..........تومن! 🔻 آقای منتقد مجرب هم مطالب شنیدنی، به یاد ماندنی، آینده نگرانه، عالمانه و بیدارکننده ی دل ها و ذهن های سالم را بیان می‌کند. ✍ ببینید، قضاوت نهایی و انتخاب با شما 🙏 ✌️
🔴حجاب ✍ هیچ وقت دیده نشده است که طلا فروشان، طلاهای خود را در ظرفی‌قرار دهند و آن را روی سر بگذارند و در میان بازار و خیابان حرکت کنند، بلکه طلاها را در گاو صندوقی بزرگ پنهان می کنند؛ زیرا می دانند این جنس ارزشمند دزد زیاد دارد؛ لذا در نگهداری آن تلاش می کنند. 💠 عفت، زیبایی و حیای زن نیز مانند طلایی می ماند که دزد زیاد دارد، به همین خاطر عاقل، فردی است که آن را از دسترس دزدان دور نگه می دارد و آن را در گاو صندوق قرار میدهد، باید دانست که گاو صندوق گوهر زن؛ حجاب است، حجاب یعنی پوشاندن تمام بدن به وسیله چادر. 🔺 اگر درب گاو صندوق شما ذره‌ای باز باشد دزد می‌تواند به راحتی دستبرد بزند و اگر کاملاً هم باز باشد به راحتی‌ دست به سرقت می زند، یعنی اگر شما قدری از زینت ها را واضح و آشکار کنید و یا تمام آنها را، در هر دو صورت راه را برای هوسبازان باز گذاشته اید، پس با داشتن پوشش کامل خود را از دست نگاه‌های مردان هوس باز حفظ کنید.
43.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه برنامه پلیس تراز جامعه قرآنی ویژه ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ برنامه روز پنجم ماه مبارک رمضان + همراه مسابقه 🔻برای شرکت در مسابقه روز پنجم👇👇👇 این قسمت را لمس کنید 📌برای شرکت در مسابقه روزانه به کانال روابط‌عمومی مرزبانی خراسان شمالی بپیوندید 👇👇 ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ 🆔️ @marze_26 ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/ravabetomomi_kh_shomali ┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
این یه کرامت از مرتضی بود که یه ادم از جنس خودش رو تو مسیر زندگیم قرار داد که میتونه راهنمای خوبی هنگام دلگرفتگی و سختی های دنیوی باشه اون شب با محمدمهدی خیلی خوش گذشت اون قدر که اصلا دوست نداشتم ازش جدا بشم. تو راه برگشت به خوابگاه بازم حرف زدیم. و از اینکه این چند سال چطور گذشت گفتیم و شنیدیم. من و رسوند خوابگاه از ماشین پیاده شدم دلم میخواست باز هم باهم بودیم. صحبتاش لحن صداشو همه و همه آرامش خاصی به من میداد انگار این بشر اشتباهی اومده روی زمین و تعلق داره به بهشتی که همه در موردش حرف میزنند باهاش خداحافظی کردم و یه لبخند زدم و گفتم -مواظب خودت باش چن قدمی که دور شدم صداش من و جلب خودش کرد -اسماعیل؟؟؟ بااشتیاق برگشتمو بهش نگاه کردم و گفتم -جانم؟ -نمیشه بمونی؟ دلم میخواست بگم آره چرا که نه اما...... -نه عزیزم همین الانم کلی دیرم شده فردا استادمون بیدار شه پوستمو کندس سرشو انداخت پایین و باحسرت خاصی گفت -باشه اما؟؟؟ -اما چی؟؟ -اما این و بدون......هیچی اصلا بی‌خیال میدونستم چی میخواد بگه یه اخمی به چهرم گرفتم و تو دلم گفتم -منم همینطور محمدمهدی رفت و من رفتنشو تماشا کردم درب خوابگاه رو هل دادم اما باز نشد واااای مگه ساعت چنده؟؟ یه نگاه به ساعتم انداختم و با یه دست کوبیدم تو سرم. ساعت یک و نیم شب بود. خدایا خاک بر سر شدم. جواب اقای صالحی رو چی بدم. از یه طرف هم اصلا دوست نداشتم شب رو بیرون بخوابم. مونده بودم چکار کنم گوشیمو از تو جیبم درآوردم تا به علیرضا زنگ بزنم تا بیاد پایین درو باز کنه اما گفتم شاید خواب باشه بدخواب شه حق‌الناس میشه. خواستم گوشیمو بذارم تو جیبم که یادم افتاد شب رو باید تو خیابون بخوابم. سریع شماره علیرضا رو گرفتم تا یه بوق خورد گوشی رو برداشت -الو سلام -سلام علی -اصلا معلومه کجایی؟؟ -به خدا من اومدم در بستس چطور بیام تو -به من چه که بستس میگی چکار کنم -داداش بیا درو باز کن جبران میکنم علی هم که فرصت‌طلب تا این و شنید گفت -مثلا چطور؟؟ -مثلا؟؟..... اها با پیتزا موافقی -چرا که نه صبر کن الان میام کمتر از یه دقیقه علیرضا خودش و رسوند دم در و درب رو باز کرد -اصلا معلوم هست کجایی -حاج اقا چیزی نگفت -چرا بابا همش از تو میپرسید منم گفتم رفتی حرم -علیرضا!!!! چرا دروغ گفتی؟؟؟ -خیلی پر رویی جا تشکرته.؟ انتظار داشتی بگم اسماعیل با دوست جدیدش رفته تفریح اونم بگه اخی طفلی اشکال نداره بذار راحت باشه -ممنونم علی من تو رو نداشتم چکار میکردم از پله ها رفتیم بالا اروم و بی‌سروصدا که اقای صالحی بیدار نشه رفتیم تو اتاقمون بقیه بچه‌ها خواب بودن لباسمو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم علیرضا اومد بالای سرم -خب تعریف کن کجا رفتین. اصلا فهمیدی این یارو کی بود -آره یه فرشته تو لباس آدمها باید بودی میدیدی چقدر متین و باادب حرف میزد یه اسماعیل میگفت صد تا از پهلوش در میومد -پس طرف جنتلمن بوده -آره بابا حسابی تا حالا کسی اینقدر تحویلم نگرفته بود -خوشبحالت حداقل یکی هست بخوادت منم زیرکانه یه آهی کشیدم و گفتم -چه فایده؟ علیرضا که حرفمو خونده بود باصدای بلند خندید و گفت -بگیر بخواب تا نماز صبحت قضا نشده علی رفت رو تخت خودش و منم با یه شب بخیر به پهلو شدم و پتو رو کشیدم رو سرم و تمام شب رو تو ذهنم مرور کردم. نمیدونم چقدر طول کشید تا خوابم برد باصدای اذان از خواب بیدار شدم خیلی خوابم میومد حوصله نماز خوندن نداشتم با هزار سستی رفتم سمت سرویسهای بهداشتی و وضو گرفتم یه نماز به سرعت نور خوندم و دوباره رو تخت ولو شدم تازه چشمام گرم شده بود که صدای اس‌ام‌اس گوشیم بلند شد. به خودم گفتم سر صبحی کی میتونه باشه حتما ایرانسله دوباره پیام داده به مسابقه دعوتم کنه . با بی‌حوصلگی گوشیمو برداشتم تا قفل صفش باز شد با دیدن اسم پیام فرستنده از جام پریدم خواب از سرم پرید. انگار یه دنیا انرژی بهم دادند. محمدمهدی سرصبح پیام داده بود باعجله پیامو باز کردم -بیداری؟؟ -اره محمدجان بیدارم جانم درخدمتم -هیچی خواستم بگم برای نماز خواب نمونی -مرسی عزیزم نماز خوندم بازم ممنون که یادم بودی دیگه پیامی نیومد منم گوشیمو خاموش کردم و گرفتم خوابیدم حدود ساعت هشت و نیم صبح بود که علیرضا اومد بالای سرم و بیدارم کرد -پاشو خوابالو صبحانه بخور ساعت ۹ کلاس داریم -علی جون من بیخیال شو خوابم میاد -منم خوابم میاد ولی خب ساعت ۹ کلاس داریم چاره چیه؟ با غر زدن بخاطر اینکه وقت خوابمون کلاس گذاشتن از جام پاشدم و بعد شستن دست و صورت با علیرضا رفتم سلف و صبحانه خوردیم. ساعت ۹ شد رفتیم کلاس و طبق معمول من و علی باهم و کنار هم نشستیم . تمام مدت کلاس به دیشب فکر میکردم و اتفاقات شیرینی که گذشت و هنوز طعمش زیر زبونم بود. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 این داستان ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این صوت هولناک، ندای قیامت از یک مسجد در غزّه است: یا اهل‌الاسلام...!!!! اسباب قطع شده است، اتصالات قطع شده است، کمک و یاری از اهل زمین قطع شده است... خدایا جز تو کسی باقی نمی‌ماند... ای اهل اسلام ... ┏━━ °•🖌•°━━┓
📚استفاده از قطره در بینی و چشم در حال روزه 🔻 مقام معظم رهبری : به طور کلی استفاده از قطره برای چشم و گوش در هنگام روزه اشکال ندارد حتی اگر تلخی آن احساس شود ولی از ورود چیزی به حلق باید جلوگیری شود. 🔻آیت الله مکارم شیرازی : ريختن دوا در چشم‏ برای روزه دار مکروه است. امّا اگر یقین دارید به فضای حلق می رسد و فرو می رود برای روزه اشکال دارد. 🔻آیت الله وحید خراسانی : اگر خودش به حلق برسد روزه را باطل میکند ولی اگر بو یا مزه ی آن به حلق برسد روزه را باطل نمیکند ولی مکروه است. 🔻آیت الله سیستانی : مسأله ۱۹۵۹. ریختن دارو در چشم و گوش، روزه را باطل نمی‌كند، هرچند مزه آن به گلو برسد و امّا اگر دارو را در بینی بریزد، چنانچه نداند به حلق می‌رسد یا نه و قصد رساندن آن به حلق را هم نداشته باشد، روزه را باطل نمی‌كند، ولی اگر فرد آب یا چیز دیگر را از طریق بینی وارد حلق و مری نماید، آشامیدن صدق نموده و روزه را باطل می‌کند.