eitaa logo
روابط عمومی پلیس مازندران
261 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🌟 سخن‌نگاشت | تلاوت قرآن از نوع تفهیم معانی باشد 🔻 رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) 🔹️ بنده بارها به دوستان سفارش میکنم که را از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که میخواهید معانی را تفهیم کنید... این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی میکند، مصطفیٰ اسماعیل میکند؛ این کار آنها است... وقتی که قرآن را میخواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه میکند؛ جوری حرف میزند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار میگیرید، دل شما جذب میشود. ۹۸/۲/۱۶ @atashbekhtyar
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
✍️ 💠 از اینکه با کلماتش رهایم کرد، قلب نگاهم شکست و این قطره اشک نه از وحشت جسد سعد و نه از درد پهلو که از احساس غریب دلتنگی او بود و نشد پنهانش کنم که بی‌اراده اعتراف کردم :«من جایی رو ندارم!» نفهمید دلم می‌خواهد پیشش بمانم که خیره نگاهم کرد و ناباورانه پرسید :«خونواده‌تون چی؟» محرومیت از محبت پدر و مادر و برادر روی شیشه احساسم ناخن می‌کشید و خجالت می‌کشیدم بگویم به هوای همین همسر از همه خانواده‌ام بریدم که پشت پرده اشک پنهان شدم و او نگفته حرفم را شنید و پناهم داد :«تا هر وقت خواستید اینجا بمونید!» 💠 انگار از نگاهم نغمه احساسم را شنیده بود، با چشمانش روی زمین دنبال جوابی می‌گشت و اینهمه در دلش جا نمی‌شد که قطره‌ای از لب‌هایش چکید :«فعلاً خودم مراقبتونم، بعدش هر طور شما بخواید.» و همین مدت فرصت فراخی به دلم داده بود تا هر آنچه از سعد زخم خورده بودم از مصطفی و مادرش مرهم بگیرم که در خنکای خانه آرام‌شان دردهای دلم کمتر می‌شد و قلبم به حمایت مصطفی گرم‌تر. 💠 در هم‌صحبتی با مادرش لهجه هر روز بهتر می‌شد و او به رخم نمی‌کشید به هوای حضور من و به دستور مصطفی، چقدر اوضاع زندگی‌اش به هم ریخته که دیگر هیچکدام از اقوام‌شان حق ورود به این خانه را نداشتند و هر کدام را به بهانه‌ای رد می‌کرد مبادا کسی از حضور این دختر ایرانی باخبر شود. مصطفی روزها در مغازه پارچه فروشی و شب‌ها به همراه سیدحسن و دیگر جوانان شیعه و در محافظت از حرم (علیهاالسلام) بود و معمولاً وقتی به خانه می‌رسید، ما خوابیده بودیم و فرصت دیدارمان تنها هنگام صبح بود. 💠 لحظاتی که من با چشمانی خواب از اتاق برای بیرون می‌رفتم و چشمان مصطفی خمار از خستگی به رویم سلام می‌کرد و لحن گرم کلامش برایم عادی نمی‌شد که هر سحر دست دلم می‌لرزید و خواب از سرم می‌پرید. مادرش به هوای زانو درد معمولاً از خانه بیرون نمی‌رفت و هر هفته دست به کار می‌شد تا با پارچه جدیدی برایم پیراهنی چین‌دار و بلند بدوزد و هر بار با خنده دست مصطفی را رو می‌کرد :«دیشب این پارچه رو از مغازه اورد که برات لباس بدوزم، میگه چون خودت از خونه بیرون نمیری، یه وقت احساس غریبی نکنی! ولی چون خجالت می‌کشید گفت بهت نگم اون اورده!» 💠 رنگ‌های انتخابی‌اش همه یاسی و سرخابی و صورتی با گل‌های ریز سفید بود و هر سحری که می‌دید پارچه پیشکشی‌اش را پوشیده‌ام کمتر نگاهم می‌کرد و از سرخی گوش و گونه‌هایش می‌چکید. پس از حدود سه ماه دیگر درد پهلویم فروکش کرده و در آخرین عکسی که گرفتیم خبری از شکستگی نبود و می‌دانستم باید زحمتم را کم کنم که یک روز پس از نماز صبح، کنج اتاق نشیمن به انتظار پایان نمازش چمباته زدم. 💠 سحر سردی بود و من بیشتر از حس سرد رفتن از این خانه یخ کرده بودم که روی پیراهن بلندم، ژاکتی سفید پوشیده و از پشت، قامت بلندش را می‌پاییدم تا نمازش تمام شد و ظاهراً حضورم را حس کرده بود که بلافاصله به سمتم چرخید و پرسید :«چیزی شده خواهرم؟» انقدر با گوشه شالم بازی کرده بودم که زیر انگشتانم فِر خورده و نمی‌دانستم از کجا بگویم که خودش پیشنهاد داد :«چیزی لازم دارید امروز براتون بگیرم؟» 💠 صدای تلاوت مادرش از اتاق کناری به جانم آرامش می‌داد و نگاه او دوباره دلم را به هم ریخته بود که بغضم را فرو خوردم و یک جمله گفتم :«من پول ندارم بلیط بگیرم.» سرم پایین بود و ندیدم قلب چشمانش به تپش افتاده و کودکانه ادعا کردم :«البته برسم ، پس میدم!» که سکوت محضش سرم را بالا آورد و دیدم سر به زیر با سرانگشتانش بازی می‌کند. هنوز خیسی آب وضو به ریشه موهایش روی پیشانی مانده و حرفی برای گفتن نمانده بود که از جا بلند شد. دلم بی‌تاب پاسخش پَرپَر می‌زد و او در سکوت، را پیچید و بی‌هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت. اینهمه اضطراب در قلبم جا نمی‌شد که پشت سرش دویدم و از پنجره دیدم دست به کمر دور حوض حیاط می‌چرخد و ترسیدم مرا ببیند که دستپاچه عقب کشیدم. پشتم به دیوار اتاق مانده و آرزو می‌کردم برگردد و بگوید باید بمانم که در را به رویم گشود. انگار دنبال چشمانم می‌گشت که در همان پاشنه در، نگاه‌مان به هم گره خورد و بی‌آنکه حرفی بزند از نقش نگاهش دلم لرزید. از چوب‌لباسی کنار در کاپشنش را پایین کشید و در همین چند لحظه حساب همه چیز را کرده بود که شمرده پاسخ داد :«عصر آماده باشید، میام دنبال‌تون بریم فرودگاه . برا شب بلیط می‌گیرم.»...
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
هم اکنون _برگزاری مراسم افتتاحیه و بیست و هشتمین دوره مسابقات استانی قرآن کریم کارکنان پایور و وظیفه فرماندهی انتظامی استان همدان روابط عمومی انتظامی استان همدان
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
35.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه داستان های کوتاه قرآنی این داستان با خدا باش پادشاهی کن
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگزاری بیست هشتمین دوره مسابقات استانی قرآن کریم کارکنان پایور و وظیفه فرماندهی انتظامی استان همدان_تیرماه ۱۴۰۲ روابط عمومی انتظامی استان همدان
هدایت شده از دارالقرآن پلیس
علی البنا نازعات.mp3
8.92M
🌺 مقطع فوق‌العاده تلاوت استاد شحات محمود علی‌البنا سوره مبارکه نغمه : رست 🔆أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا 🔅آفرینش دوبارۀ شما سخت‌تر است یا آفرینش آسمان؟! کانال رسمی نورالقــ♥ــرآن 🆔 @nouralquran
هدایت شده از دارالقرآن پلیس
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت تصویری کمتر دیده شده از استاد مصطفی اسماعیل تقدیم می‌گردد آیات انتهایی سوره مبارکه کانال رسمی نورالقــ♥ــرآن 🆔 @nouralquran
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
💢انعکاس خبری بیست و هشتمین دوره مسابقات استانی قرآن کریم کارکنان پایور و وظیفه و پنجمین دوره مسابقات استانی قرآن کریم خانواده های محترم کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری در خبر ساعت ۱۷ سیمای استانی جهانبین🌹 📌چهارشنبه بیست و پنجم تیرماه
📸 نمازگزاران مازندرانی در مناطق مختلف استان پس از اقامه نماز جمعه در محکومیت اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم اجتماع کردند. راهپیمایان در این مراسم، خواستار این شدند که دستگاه دیپلماسی با همکاری سایر کشور‌های اسلامی در روابط دیپلماتیک خود با کشور سوئد تجدیدنظر کند. همچنین شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سومین روز ماه محرم، ماه عزای حسینی و محکومیت مجدد صدور مجوز دولت سوئد به گروه‌ها و جریانات افراطی و نحله‌های شیطانی جهت سوزاندن قرآن کریم بیانیه‌ای صادر کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 رئیس جمهور غیور جمهوری اسلامی ایران حجت الاسلام رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل؛ ▫️ روی دست گرفت. ▫️از یاد کرد. ▫️شرف قاتلانش را برد و پیگیر محاکمه قاتلانش شد. ▫️آمریکا را بزرگترین زندان مادران و مجرم اتمی نامید. ▫️جنایات اسرائیل را برشمرد و مدافع کلِّ امت اسلام شد. . ✅ از ، منجیِ موجود و حاضر، و بحث آینده جهان یاد کردند.‌.. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج به جمع عاشقان بقیه الله بپیوندیم👇 💠@tariq_almahdi
باید اهل قرآن شد؛ تلاوت قرآن مقدّمه است، هدف نیست؛ هدف، تخلّق به اخلاق قرآن است. از زوجات مکرّمه‌ی پیغمبر نقل شده است که درباره‌ی اخلاق پیغمبر این‌جور گفته‌اند: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛ اخلاق پیغمبر، قرآن بود؛ یعنی پیغمبر، قرآن مجسّم بود. رفتار ما، اخلاق ما، تخلّق شخصی ما برطبق قرآن باشد؛ این لازم است. تلاوت مقدّمه‌ی این است؛ فقط هم این نیست؛ علاوه بر شکل‌گیری شخصی برطبق قرآن، جامعه‌ی ما و محیط زندگی ما هم باید قرآنی بشود.
💠 سه شنبه های پر شور قرآنی برگزاری کلاس آموزشی نهج‌البلاغه و قرآن کریم توسط پرسنل نسوان نیروی انتظامی شهرستان تنکابن 📎 📎 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ eitaa.com/aghidatitonekabon splus.ir/aghiatitoneksbon ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
💠‌برگزاری کلاس قرآن کریم در چهارشنبه های قرآنی. 📎 📎 📎 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ eitaa.com/aghidatitonekabon ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
💠 سه شنبه های پر شور قرآنی برگزاری کلاس آموزشی نهج‌البلاغه و قرآن کریم توسط پرسنل نسوان نیروی انتظامی شهرستان تنکابن 📎 📎 📎 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ eitaa.com/aghidatitonekabon splus.ir/aghiatitoneksbon ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
💠آموزش چهره به چهره قرآن کریم، نهج البلاغه و احکام به کارکنان وظیفه پاسگاه بلده توسط ریاست عقیدتی سیاسی انتظامی تنکابن حجت الاسلام والمسلمین نوبخت 📎 📎 البلاغه 📎 📎 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ eitaa.com/aghidatitonekabon splus.ir/aghiatitoneksbon ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
💠اقامه نماز جماعت توسط ریاست عقیدتی سیاسی انتظامی تنکابن حجت الاسلام والمسلمین نوبخت در پاسگاه بلده و سخنرانی و تفسیر آیه ۱۵۳ سوره مبارکه بقره «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» «ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است.» 📎 📎 📎 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ eitaa.com/aghidatitonekabon splus.ir/aghiatitoneksbon ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯