eitaa logo
روابط عمومی ف.انتظامی شهرستان اردبیل
218 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
8.6هزار ویدیو
139 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت هجدهم در همین سال بود که علی‌اکبر حکمی‌زاده، طلبه جوان قمی کتابی ۴۰ صفحه‌ای منتشر کرد که اسرار هزارساله نام داشت که شامل شبهاتی اعتقاداتی بود که زود مشهور شد و علما به فکر پاسخ افتادند. امام در کشف‌الاسرار هم پاسخ به پرسش‌های اعتقادی را دادند و هم به رضاخان تاختند. در همین کتاب ایده حکومت اسلامی و ضرورت قیام برای تشکیل آن را مطرح ساختند. پس از رحلت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، سه مجتهد بزرگ آن روزگار، حوزه را اداره می‌کردند. در همین سال‌ها - به ویژه پس از سقوط رضاخان - شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیت‌الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته‌ای بود که در برابر حکومت کوتاه نمی‌آمد لذا این پیشنهاد از سوی شاگردان مرحوم حائری به ویژه امام خمینی پیگیری شد. امام روزانه تا شصت نامه برای علما می‌نوشتند تا از آقای بروجردی بخواهند تا به قم بیاید. پس از رحلت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت‌الله قمی به مرجعیت رسید اما روح‌الله هرچه اعتبار داشت خرج مرجعیت آیت‌الله بروجردی کرد. پس از آیت‌الله قمی، مرجعیت آیت‌الله بروجردی گسترش یافت و در این دوره امام خمینی، شخص مورد اعتماد وی بودند
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت نوزدهم در آغاز ۱۳۲۸ با آغاز زمزمه‌هایی مبنی بر تاسیس مجلس موسسّان - که طرحی برای بازکردن دست شاه بود- شایعه شد که آیت‌الله بروجردی با این مجلس، اعلام موافقت فرموده است. امام خمینی به همراه چند تن از مراجع و علمای وقت، نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله بروجردی نوشتند و از ایشان خواستند که با بیان نظرشان، به این شایعات خاتمه دهند. این اقدام هوشیارانه، منتهی به صدور اعلامیه‌ای از سوی زعیم حوزه‌های علمیه شد. ایشان در این بیانیه، هرگونه توافقی را با دولت پهلوی، درباره تاسیس مجلس موسسان، انکار کردند. بدین ترتیب دستگاه حکومتی نتوانست از نفوذ روحانیت به نفع مقاصد خود سود برد . آیت‌الله بروجردی بارها در مواقع حسّاس امام را مورد مشورت قرار می‌داد یا ایشان را مامور گفت‌وگو با رژیم می‌کرد.تنها دیدار امام خمینی با شاه هم در سال ۱۳۲۹ به نمایندگی از آیت‌الله بروجردی اتفاق افتاد و مربوط به خواسته مرجعیت درباره ممانعت از اعدام متهمّین به قتل در حادثه ابرقو بود. امام خمینی تا پایان راه، زعیم حوزه را همراهی و یاری کردند چون یکپارچگی و شکوه حوزه را در قدرت و عظمت رهبری آن می‌دیدند. با حوصله‌ای تمام، مدت پنج سال به درس‌های آیت‌الله بروجردی گوش سپردندو حتی به این مقدار نیز اکتفا نفرمودند و درس‌های ایشان را نوشتند و تقریر کردند.
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت نوزده در آغاز ۱۳۲۸ با آغاز زمزمه‌هایی مبنی بر تاسیس مجلس موسسّان - که طرحی برای بازکردن دست شاه بود- شایعه شد که آیت‌الله بروجردی با این مجلس، اعلام موافقت فرموده است. امام خمینی به همراه چند تن از مراجع و علمای وقت، نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله بروجردی نوشتند و از ایشان خواستند که با بیان نظرشان، به این شایعات خاتمه دهند. این اقدام هوشیارانه، منتهی به صدور اعلامیه‌ای از سوی زعیم حوزه‌های علمیه شد. ایشان در این بیانیه، هرگونه توافقی را با دولت پهلوی، درباره تاسیس مجلس موسسان، انکار کردند. بدین ترتیب دستگاه حکومتی نتوانست از نفوذ روحانیت به نفع مقاصد خود سود برد . آیت‌الله بروجردی بارها در مواقع حسّاس امام را مورد مشورت قرار می‌داد یا ایشان را مامور گفت‌وگو با رژیم می‌کرد.تنها دیدار امام خمینی با شاه هم در سال ۱۳۲۹ به نمایندگی از آیت‌الله بروجردی اتفاق افتاد و مربوط به خواسته مرجعیت درباره ممانعت از اعدام متهمّین به قتل در حادثه ابرقو بود. امام خمینی تا پایان راه، زعیم حوزه را همراهی و یاری کردند چون یکپارچگی و شکوه حوزه را در قدرت و عظمت رهبری آن می‌دیدند. با حوصله‌ای تمام، مدت پنج سال به درس‌های آیت‌الله بروجردی گوش سپردندو حتی به این مقدار نیز اکتفا نفرمودند و درس‌های ایشان را نوشتند و تقریر کردند.
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت بیستم آیت‌الله کاشانی به واسطه همسایگی با پدرخانم امام، از قدیم با امام آشنایی داشتند و بعضی روزهای تابستان به مباحثه با هم می‌پرداختند. آیت الله کاشانی، نماینده مردم تهران در مجلس شانزدهم، رهبری جناح مذهبی را برعهده گرفت و ضمن ائتلاف با جبهه ملی با محوریت مصدّق و همراهی فدائیان اسلام، زمینه را برای ملی شدن صنعت نفت هموار ساخت. در اوج مبارزات نهضت ملّی شدن صنعت نفت، امام در نامه‌ای به آیت‌الله کاشانی از وی خواسته بود که جنبه مذهبی نهضت را تقویت کند اما این طور عمل نشد و اختلافات بین مصدّق و آیت‌الله کاشانی موجب تزلزل و سقوط مصدّق شد. پس از این شکست مصدّق و آیت‌الله کاشانی در جامعه منزوی شده بودند اما امام احترام کاشانی را نگه داشتند و حتی در زمان بیماری وی درس خود را جهت عیادت تعطیل کردند. در مورد مصدّق بعدها گفته بودند که وی مسلِم نبود و اگر مانده بود بر اسلام سیلی می‌زد.
🔻زندگینامه امام خمینی 📌قسمت بیست و یکم پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاه که خود را مدیون آن‌ها می‌دانست، اداره امور کشو را به آمریکایی‌ها سپرد که این موضوع و رفتار مستشاران آمریکایی، باعث بر انگیخته شدن احساسات ضد بیگانه در ایرانیان شد. فداییان اسلام هم تا دو سال پس از کودتا، به مبارزات خود ادامه دادند، تا این که در آبان۱۳۳۴ در ماجرای ترور ناموفق حسین علا نخست وزیر وقت، دستگیر و محاکمه شدند. امام خمینی به همراه تنی چند از علما، بسیار کوشیدند که از اجرای حکم اعدام آنان، جلوگیری کنند و جهت آوردن فشار بر حکومت، از آیت‌الله بروجردی خواستند که رژیم را از اجرای حکم اعدام نواب صفوی و دوستانش بازدارد؛ لیکن تلاش‌های امام، ثمر نداد. این موضوع که بعد از اختلاف در جریان برخورد آیت‌الله بروجردی با مخالفان نخست‌وزیری زاهدی پیش آمد موجب سردی بیش از پیش روابط با آیت‌الله بروجردی شد، اما امام تا پایان عمر آیت‌الله، احترام به ایشان را رها نکرد. ایشان می‌فرمودند: "آقای بروجردی عَلَم است و ما باید زیر عَلَم ایشان جمع بشویم.عدم اعتراض آیت‌الله بروجردی به موضوع به رسمیّت شناخته شدن اسرائیل، باعث ناراحتی شدید امام شد به حدّی که چند روز مریض شدند.
🔻زندگینامه امام خمینی 💐قسمت بیست ودوم پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ امام به همراه چندین نفر دیگر به عنوان مرجع مطرح بودند اما تاکید داشتند کسی پی مطرح کردن ایشان نباشد، "آن‌چه لازم است الآن گفته شود وحدت حوزه است. حوزه باید حفظ شود. هیچ نامی اشاره‌ای از من نباشد." شاه با تسلیت به آیت‌الله حکیم در نجف کوشید تا مرجعیّت به خارج ایران انتقال یابد. علی امینی که پس از شریف‌امامی به نخست‌وزیری رسیده بود، برای جلب همراهی علما به قم آمد و از جمله کسانی که موفق به دیدار با آنان شده امام خمینی بود. امام، در این دیدار انتقادات تند و توصیه‌هایی را به نخست‌وزیر شاه فرموده بودند که با سایر علما متفاوت بود و خبر آن در حوزه پیچید.
🔻زندگینامه امام خمینی 💐قسمت بیست وسوم درمهرماه ۱۳۴۱ لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مورد تصویب دولت قرار گرفت که طبق آن سه شرط مسلمان بودن، سوگند به کلام‌الله مجید و مرد بودن رای‌دهندگان و انتخاب‌شوندگان حذف شده بود تا زمینه حضور بهائی‌ها فراهم شود. به دعوت امام خمینی، در منزل حاج شیخ عبدالکریم حائری (موسسه حوزه علمیه قم) جلسه‌ای با حضور آیات طراز اول قم برگزار شد و تصمیم بر آن شد که تلگرافی به شاه ارسال کرده مخالفت مراجع قم را با مصوبه اخیر دولت ابراز نمایند. شاه تلگراف را به دولت ارجاع داد، امام در تلگراف دیگر به عَلَم نوشتند:"مجدداً به شما نصیحت می‌کنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید، و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن واحکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید؛ و بدون موجب، مملکت را به خطر نیندازید؛ والّا علمای اسلام درباره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد."پیام محکم امام در شرایط آن روز بی‌نظیر بود. رژیم شاه و دولت عَلَم، به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت روی‌آورد و عَلَم صراحتا گفت: "دولت از برنامه اصلاحی که در دست اجرا دارد، عقب‌نشینی نمی کند." اما پیام‌ها و سخنرانی‌های امام و دیگر علما، این حرکت اعتراضی را چنان میان مردم گسترانده بود که برای حکومت چاره‌ای جز تسلیم باقی نماند
🔻زندگینامه امام خمینی 💐قسمت بیست وچهارم اندکی پس از غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی، این بار شاه خود به میدان آمد و طرحی با عنوان "انقلاب سفید" یا " انقلاب شاه و میهن" با اصولی شش‌گانه اعلام کرد. امام خمینی به جلسه‌ای با علما تشکیل می‌دهند و نماینده‌ای به دیدار شاه می‌فرستند. از نتایج مذاکرات امام درمی‌یابند که با اجرای اصول انقلاب سپید، زمینه برای نفوذ بیش‌تر امریکا و اسرائیل به ایران مساعدتر می‌شود. ایشان در بیانیه‌ای صریح چهار روز پیش از رفراندوم، آن را مخالف اسلام و قانون اساسی قلمداد می‌کنند. پس از انتشار این پیام، بازار تهران تعطیل شد و دانشجویان دانشگاه تهران دست به راهپیمایی زدند. چند روز پیش از رفراندوم، شاه به قم سفر کرد امّا به دلیل توصیه امام شهر تعطیل شد و استقبال سردی از شاه صورت گرفت و خودشان هم راضی به دیدار با شاه نشدند
🔻زندگینامه امام خمینی 💐قسمت بیست وپنجم رفراندوم در ۶ بهمن انجام شد و ۸ بهمن ماه آغاز ماه رمضان بود. امام برای اعلام انزجار از شاه و عملکردهای او مساجد را تعطیل اعلام کردند. در روز عید فطر، امام در سخنرانی خود شاه را به تمکین در برابر اسلام و علما دعوت کردند.  شاه هم معترضان را به سرکوب و شدت عمل تهدید کرد. امام برای پیش‌گیری از اقدامات شاه و گستراندن دامنه انقلاب به همه لایه‌های جامعه، نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند. ۲ فروردین ماه سال ۱۳۴۲، سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) منزل امام مجلس عزا برقرار بود. تلاش ماموران برای برهم زدن مجلس با واکنش امام بی‌نتیجه باقی ماند . عصر همان روز، در اثنای مجلس دیگری در فیضیه، ماموران موفق به ایجاد اغتشاش شدند. زد و خورد با ماموران مخفی شاه بالا گرفت و با پیوستن ارتش به غائله، بسیاری از طلاب و مردم را زخمی و گلوله‌باران کردند و به مقدسات اسائه ادب نمودند. نظیر همین اتفاقات، همان روز در مدرسه طالبیه تبریز روی داده بود. در پی این حوادث، امام برای حضور در فیضیّه به راه افتادند اما حاضران در منزل مانع خروج امام شدند
🔻زندگینامه امام خمینی 💐قسمت بیست وششم همان‌جا برای حاضران سخنرانی و از جدّی شدن مبارزه صحبت کردند. "دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم؛ ما از خدا می‌خواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند." امام در سخنرانی روزهای بعد خود از سکوت بزرگان گلایه می کنند:"امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است". روز بعد  بیانیه‌ای را منتشر می‌کنند و به صراحت از علما می‌خواهند که تقیّه را رها کنند و می‌افزایند: "من اکنون قلب خود را برای سرنیزه‌های مامورین شما حاضر کرده‌ام." در مدت باقی مانده به محرّم یاران امام مردم شهرهای مختلف در سراسر ایران را برای اعتراض به حکومت سامان می‌دهند. این در حالی بود که حکومت مقابله خود را شدّت بخشیده بود. امام از نخستین کسانی هستند که درباره خطر اسرائیل هشدار می‌دهند. در شرایطی که ساواک از سخنرانان برای عدم تعرّض به شاه و اسرائیل تعهّد گرفته بود، امام در عاشورای سال ۱۳۴۲ در سخنرانی خود به شدّت به شاه و دخالت‌های اسرائیل انتقاد کردند. همان شب امام دستگیر شدند و از قم به تهران اعزام شدند. این موضوع باعث قیام در تهران و ورامین شد. خبرها حکایت از احتمال اعدام امام داشت بنابراین سیل اعلامیه‌ها، تلگراف‌ها و نامه‌ها از سوی مراجع داخل و خارج و شخصیت‌های ملی و مذهبی، دستگاه حاکم را محاصره کرده بود. این فشارها باعث آزادی امام و انتقالشان به منزلی در تهران در ۱۲ مرداد ماه شد.
🔻زندگینامه امام خمینی ✅قسمت بیست وهفتم 📌اعتراض به کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون در مجلس تصویب شد. خبر که به امام رسید، پیام هشدارآمیز صادر کردند و در سخنرانی خود اینگونه فرمودند: " ما را فروختند، استقلال ما را فروختند ... ای سران اسلام، به داد اسلام برسید. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام ... ما زیر چکمه امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟!" امام در ۱۳ آبان‌ماه با چند روز تاخیر به دلیل برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا دستگیر و به ترکیه تبعید شدند. اقامت امام خمینی در ترکیه یازده ماه به درازا کشید و در این مدت فشارهای روانی و جسمی برای وادار کردن امام به سازش وارد کردند. کتاب تحریر الوسیله در همین ماه‌ها نگاشته شد. ۱۳ دی‌ماه مصطفی فرزند امام هم که از روز تبعید دستگیر شده بود به ترکیه تبعید شد. در ترکیه هم‌بحث امام شده بود
🔻زندگینامه امام خمینی 💐قسمت بیست وهشتم امام و فرزندشان مهرماه سال ۱۳۴۴ به نجف تبعید شدند. نحوه انتقال امام به عراق، به گونه‌ای بود که به نظر پایان تبعید ایشان می‌آمد و حکومت در نظر داشت امام در حوزه نجف و در فضای دور از سیاست آن منزوی شود. با اصرار زیاد طلبه‌ها درس خود را آغاز کردند و در عین حال دوستان انقلابی خود در ایران را توصیه به صبر می‌کردند. در آن سال‌ها، روابط ایران و عراق، رو به تیرگی گذاشته بود. رژیم عراق، حضور امام را در کشور خود را فرصت مناسب برای فشار بر حکومت ایران می‌دانست اما امام نهضت‌شان را وجه‌المصالحه روابط ایران و عراق نکردند، برای مثال پیشنهاد مصاحبه با رادیو و تلوزیون عراق را رد کردند. پیگیری فعالیّت‌های نهضت در نجف با وقفه‌ روبرو نشد. امام چهار روز پس از ورود به نجف در دیدار با آیت‌الله سید محسن حکیم، وی را به قیام فرا خواندند. فروردین ۱۳۴۶ در اعتراض به لوایحی که قوانین ضد اسلامی داشت به هویدا نامه‌ای با لحن تند نوشتند و چند روز بعد به پیامی برای ادامه نهضت صادر کردند: "در مقابل ظلم تسلیم نشوید. این‌ها رفتنی هستند و شما باقی هستید.