35.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه داستان های کوتاه قرآنی
این داستان با خدا باش پادشاهی کن
#داستان_کوتاه
#قرآن
#تولیدی_عس_زنجان
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
السلام عليکم و رحمة الله و برکاته
مهم!!
شرکت گوگل گفته
با توجه به آزادی فکری، پخش توهین به #قرآن را متوقف نخواهد کرد.
از این رو علمای مسلمان تصمیم گرفتند به عنوان هشداری به این شرکت، توقف استفاده از گوگل و یوتیوب را فقط به مدت دو روز در تمام کشورهای اسلامی پیشنهاد کنند و بفهمند ملت یک میلیارد و نیم توهین به قرآن کریم را نمی پذیرد. زیان مالی گوگل 210 میلیون دلار برآورد شده است.
لطفاً برای بسیج هر چه بیشتر مسلمانان در تحریم پیروزی او، کتاب الله متعال را، منتشر کنید
ان شاءاݪݪه که به مدت دو روز به گوگل و یوتیوب سر نزنیم تا ما هم از قرآن کریم دفاع کنیم
#پخش_کنید
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر استاد کلامی در پاسخ اهانت به قرآن:
.
اوکه. توهین الیبر دینه
او که اهل غرض دی
یاندیرا قرآنی هرکس
اورگی غرق مرض دی
جوهر اسلامی ده دی
اجنبی لر رنگ عرض دی
اولسن ای الین ساحت قرآنه اهانت
جیره خوار سوئدی
ریشوه اندیشوه لعنت...!
🔴 #قرآن
#استاد_کلامی
#محرم
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_چهارم
💠 من و مادرش به زمین چسبیده و اعضای دفتر مردد بودند که عصبی فریاد کشید :«برید پایین، ابوالفضل پوشش میده از ساختمون خارج شید!»
دلم نمیآمد در هدف تیر #تکفیریها تنهایش بگذارم و باید میرفتیم که قلبم کنارش جا ماند و از دفتر خارج شدیم.
💠 در تاریکی راهرو یک چشمم به پله بود تا زمین نخورم و یک چشمم به پشت سر که غرّش وحشتناکی قلبم را به قفسه سینه کوبید و بلافاصله فریاد ابوالفضل از پایین راهپله بلند شد :«سریعتر بیاید!»
شیب پلهها به پایم میپچید، باید پا به پای زانوان ناتوان مادر مصطفی پایین میرفتم و مردها حواسشان بود زمین نخوریم تا بلاخره به پاگرد مقابل در رسیدیم.
💠 ظاهراً هدفگیری مصطفی کار خودش را کرده بود که صدای تیراندازی تمام شد، ابوالفضل همچنان با اسلحه به هر سمت میچرخید تا کسی شکارمان نکند و با همین #وحشت از در خارج شدیم.
چند نفر از رزمندگان #مقاومت مردمی طول خیابان را پوشش میدادند تا بلاخره به خانه رسیدیم و ابوالفضل به دنبال مصطفی برگشت.
💠 یک ساعت با همان لباس سفید گوشه اتاقی که از قبل برای زندگی جدیدم چیده بودم، گریه میکردم و مادرش با آیهآیه #قرآن دلداریام میداد که هر دو با هم از در وارد شدند.
مثل #رؤیا بود که از این معرکه خسته و خاکی ولی سالم برگشتند و همان رفتنشان طوری جانم را گرفته بود که دیگر خنده به لبهایم نمیآمد و اشک چشمم تمام نمیشد.
💠 ابوالفضل انگار مچ پایش گرفته بود که میلنگید و همانجا پای در روی زمین نشست، اما مصطفی قلبش برای اشکهایم گرفته بود که تنها وارد اتاق شد، در را پشت سرش بست و بیهیچ حرفی مقابل پایم روی زمین نشست.
برای اولین بار هر دو دستم را گرفت و انگار عطش #عشقش فروکش نمیکرد که با نرمی نگاهش چشمانم را نوازش میکرد و باز حریف ترس ریخته در جانم نمیشد که سرش را کج کرد و آهسته پرسید :«چیکار کنم دیگه گریه نکنی؟»
💠 به چشمانش نگاه میکردم و میترسیدم این چشمها از دستم برود که با هر پلک اشکم بیشتر میچکید و او دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که غمزده خندید و نازم را کشید :«هر کاری بگی میکنم، فقط یه بار بخند!»
لحنش شبیه شربت قند و گلاب، خوش عطر و طعم بود که لبهایم بیاختیار به رویش خندید و همین خنده دلش را خنک کرد که هر دو دستم را با یک دستش گرفت و دست دیگر را به سمت چشمانم بلند کرد، بهجای اشک از روی گونه تا زیر چانهام دست کشید و دلبرانه پرسید :«ممنونم که خندیدی! حالا بگو چی کار کنم؟»
💠 اینهمه زخمی که روی دلم مانده بود مرهمی جز #حرم نداشت که در آغوش چشمانش حرف دلم را زدم :«میشه منو ببری حرم؟» و ای کاش این تمنا در دلم مانده بود و به رویش نمیآوردم که آینه نگاهش شکست، دستش از روی صورتم پایین آمد و چشمانش #شرمنده به زیر افتاد.
هنوز خاک درگیری روی موهایش مانده و تازه دیدم گوشه گردنش خراش بلندی خورده و خط نازکی از #خون روی یقه پیراهن سفیدش افتاده بود که صدا زدم :«مصطفی! گردنت چی شده؟»
💠 بیتوجه به سوالم، دوباره سرش را بالا آورد و با شیشه #شرمی که در گلویش مانده بود، صدایش به خسخس افتاد :«هنوز یه ساعت نیس تو رو از چنگشون دراوردم! الان که نمیدونستن کی تو این ساختمونه، فقط به خاطر اینکه دفتر #سید_علی_خامنهای بود، همه جا رو به گلوله بستن! حالا اگه تو رو بشناسن من چیکار کنم؟»
میدانستم نمیشود و دلم بیاختیار بهانهگیر #حرم شده بود که با همه احساسم پرسیدم :«میشه رفتی حرم، بجا منم زیارت کنی؟»
💠 از معصومیت خوابیده در لحنم، دلش برایم رفت و به رویم خندید :«چرا نمیشه عزیزدلم؟» در سکوتی ساده محو چشمانم شده و حرفی پشت لبهایش بیقراری میکرد که کسی به در اتاق زد.
هر دو به سمت در چرخیدیم و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد :«دارم میام!» باورم نمیشد دوباره میخواهد برود که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم.
💠 چند قدمی دنبالش رفتم و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد :«#زینبیه گُر گرفته، باید بریم!»
هنوز پیراهن #دامادی به تنش بود، دلم راضی نمیشد راهیاش کنم و پای حرم در میان بود که قلبم را قربانی #حضرت_زینب (علیهاالسلام) کردم و بیصدا پرسیدم :«قول دادی به نیتم #زیارت کنی، یادت نمیره؟»
💠 دستش به سمت دستگیره رفت و #عاشقانه عهد بست :«به چشمای قشنگت قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!»
و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت و پشت سرش همه وجودم در هم شکست...
#ادامه_دارد
#قسمت_چهل_وچهارم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
🔰حجتالاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا:
▪️قرآن بزرگترین کتاب و منبع معرفت و بصیرت است.
#قرآن
✍️🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
#در_محضر_قرآن_کریم
‼️ویژگیهایی مۇمنِ خالص از منظرِ #قرآن کریم عبارتند از :
۱. از یادِ خدا غافل نمیشود:
"رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ..." (سوره نور، ۳۷)
۲. از غیرِخدا نمیترسد: "...
وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ..." ( سوره الاحزاب، ۳۹)
۳. محبوبِ اصلیِ او خداست: "...
وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ..." (سوره بقره، ۱۶۵)
۴. جز خدا و رضای #خدا هیچچیز برایش مهم نیست: "...
قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ" (سوره انعام، ۹۱)
۵. از غیرِخدا انتظارِ اجر ندارد: "...
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ" (سوره یونس، ۷۲)
۶. توقّعِ تشکّر ندارد:
"إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا" (سوره انسان، ۹)
#در_محضر_قرآن_کریم
‼️ویژگیهایی مۇمنِ خالص از منظرِ #قرآن کریم عبارتند از :
۱. از یادِ خدا غافل نمیشود:
"رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ..." (سوره نور، ۳۷)
۲. از غیرِخدا نمیترسد: "...
وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ..." ( سوره الاحزاب، ۳۹)
۳. محبوبِ اصلیِ او خداست: "...
وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ..." (سوره بقره، ۱۶۵)
۴. جز خدا و رضای #خدا هیچچیز برایش مهم نیست: "...
قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ" (سوره انعام، ۹۱)
۵. از غیرِخدا انتظارِ اجر ندارد: "...
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ" (سوره یونس، ۷۲)
۶. توقّعِ تشکّر ندارد:
"إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا" (سوره انسان، ۹)
بیانات حجت الاسلام والمسلمین ادیانی در مراسم تکریم و معارفه رئیس عقیدتی سیاسی یگان های ویژه فراجا
#قرآن #اهل_بیت
#حجت_الاسلام_ادیانی
#شهید #حاج_قاسم
#تولیدی_عس_زنجان
کانال روابط عمومی فا. زنجان
eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
روابط عمومی فا.ازنجان
#قرآن
#امام_علی(ع)
#تولیدی_عس_زنجان
کانال روابط عمومی فا. زنجان
eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
روابط عمومی فا.ازنجان
تلاوت ترتیل استاد شاطریPage128.mp3
زمان:
حجم:
2.47M
💠 هرروز #قرآن بخوانیم
📖 صفحه ۱۲۸
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید...
ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ...
کانال روابط عمومی فا. زنجان
eitaa.com/ravabetomomizanjan ایتا
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan سروش
روابط عمومی فا.ازنجان
هرروز #قرآن بخوانیم
📖 صفحه ۱۴۳
کانال روابط عمومی فا. زنجان
eitaa.com/ravabetomomizanjan
💠 هرروز #قرآن بخوانیم
📖 صفحه ۱۵۲
کانال روابط عمومی فا. زنجان
eitaa.com/ravabetomomizanjan