❤️ زین العابدین علیه السلام
حَقُّ الصَّغِيرِ رَحْمَتُهُ فِي تَعْلِيمِهِ وَ الْعَفْوُ عَنْهُ وَ السَّتْرُ عَلَيْهِ وَ الرِّفْقُ بِهِ وَ الْمَعُونَةُ لَه.
🔹امام سجاد علیه السلام
حق خردسال این است که در آموزش او مهربان باشی و از او درگذری و عیبش را بپوشانی و با وی مدارا و یاریش کنی.
📚 من لا یحضره الفقیه، ج2، ص624
🗂 #فرزندداری
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَالْعَصْرِ ﴿1﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿2﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿3﴾
به عصر سوگند، (1) که انسانها همه در زیانند؛ (2) مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند،
و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند! (3)
سوره مبارکه عصر؛ آیات ۱_۳
#عاشق_قرآنیم
#جانم_فدای_قرآن
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده
#شهدای_فراجا
#شهدای_سال۱۴۰۲
#فدای_ایران
#پلیس_مقتدر
#ایران_ما
#اقتدار_امنیت
💠 توبه، واجب فوری
♻️ بسیاری از مردم وقتی مرتکب گناهی می شوند، با خود عهد می بندند که سر فرصت توبه کنند.
✍🏻 در حالی که توبه از گناه، واجب فورى است، یعنی کسى که معصيتى کرده واجب است فوراً توبه کند و معناى توبه اين است که با پشيمانى از گناهى که کرده تصميم بگيرد تکرار نکند و اگر حقالناس است از عهده برآيد و اگر حقالله است و قضا دارد، قضا نمايد.
سایت آیت الله خامنه ای/
💢قرآن کلام خداست
🔸امام رضا علیهالسلام فرمودند: قرآن کلام خداست از آن فراتر نروید و هدایت را در غیر آن جستجو مکنید.
#عاشق_قرآنیم
#عظمت_قرآن_کریم
#پلیس_تراز_انقلاب
#تولیدی_عس_خوزستان
سردار ایرج کاکاوند؛ رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا اظهار کرد: همراه داشتن قرصهای "استامینوفن کدئیندار"، "دیازپام"، "فلورازپام"، "ترامادول"، "متادون" و "بوپرنورفین(b2)" همچنین داروهای بیماری صرع و سرطان که بهنوعی از مواد مخدر تشکیل شده است براساس قوانین داخلی کشور عراق جرم محسوب میشود.
وی افزود: درصورت کشف هر کدام از این داروها ضمن ممانعت از ادامه سفر زائر، برای وی پرونده قضایی تشکیل میشود و به مراجع قضایی عراق معرفی خواهد شد.
#پلیس_مردمی
#پلیس_ترازانقلاب
اخبارتکمیلی به نقل از پایگاه خبری شهدای فراجا درکانال سروش
⚫️ شهادت مامور انتظامی در شهرستان جیرفت/ اخبار تکمیلی
🔹فرمانده انتظامی استان کرمان از شهادت مامور انتظامی شهرستان جیرفت، در درگیری با قاچاقچیان خبر داد.
سردار "فرشید" در تشریح این خبر گفت: روز گذشته ماموران انتظامی شهرستان جیرفت با هماهنگی مراجع قضایی و در اجرای طرح امنیت محله محور، با قاچاقچیان در محور دلفارد به جیرفت درگیر شدند.
سردار "فرشید" افزود: در این درگیری و بر اثر لغزندگی ناشی از پاشیدن مواد سوختی از سوی قاچاقچیان و سانحه تصادف خودرو، دو تن از همرزمان از ناحیه سر و کتف مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.
این مقام ارشد انتظامی با بیان اینکه متهمان دخیل در این درگیری، پس از وقوع حادثه دستگیر شدند افزود: متاسفانه ساعاتی پیش یکی از همرزمانمان، شهید "میلاد آزاد داور" در بیمارستان به علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرمانده انتظامی استان کرمان، ضمن تبریک و تسلیت شهادت این شهید عزیز عنوان کرد: مراسم تشییع و خاکسپاری این شهید والامقام به اطلاع عموم مردم شهید پرور خواهد رسید.
👈گفتنی است شهید سرهنگ میلاد آزاد داور متأهل و دارای دو فرزند پسر است.
تیتر اول ضدانقلاب: «ضارب آمر به معروف از کادر پلیس است!»
➖علت ذوق زدگی ضدانقلاب از ضعف در مجموعه پلیس چیست؟
➖تخریب پلیس در آستانه سالمرگ مهسا به نفع کیست؟
🔺 با دستور ویژه سردار «رادان» پرونده مرد ضارب در شیراز که از کادر پلیس بود بهصورت ویژه در بازرسی کل فراجا بررسی خواهد شد.
🔸فرمانده کل انتظامی کشور با تشکر از اقدام خواهر آمر به معروف مقرر کرد تا فارغ از پیگیری و اقدامات قضایی، پرونده این فرد در اختیار بازرسی کل فراجا قرار گیرد و در کمیسیون عالی تخلفات بررسی شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما برای تامین امنیت همیشه هستیم ، حتی در شرایط سخت.
امروز ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲ ظهر
تصاویری از خدمت حافظان امنیت در هوای گرم استان
#امنیت_اتفاقی_نیست
#پلیس_تراز_انقلاب_اسلامی
✳️ شعار سال برای عمل است
❇️ مهار تورم، رشد تولید
✅ مقام معظم رهبری مدظله العالی
♻️«اگر بخواهیم شعار [سال] عملیّاتی بشود، باید ... اولویّت را به این شعار بدهیم؛ اینجور نباشد که فقط سیاست اعلام بشود. حالا گاهی اوقات یک سیاستی اعلام میشود، یک کارگروهی هم درست میشود، دستوری هم داده میشود امّا اینها کافی نیست؛ باید... دنبال بشود.» ۱۴۰۲/۱/۱۵
#شعار_سال۱۴۰۲
#بیانات_رهبری
#مهار_تورم_رشد_تولید
🖤 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ
▪️ بعضی آدمها خدا را گذاشتهاند یک گوشۀ زندگیشان؛ هر وقت گیری به کارشان افتاد میروند سراغش. این دینداری نیمبند و کاسبکارانه فقط به کار شیطان میآید و بس.
#حج آیه ۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚭بدون شرح ......
سیگاری ها حتما ببینند....
#آموزش_همگانی
پندانه امروز را تقدیم مخاطبان می کنم
قدیمیها میگفتند:
اولین چیزی که یک نابینا با باز کردن چشمانش میشکند عصای راه رفتن اوست.
وقتی نقش ناجی زندگی کسی رو دارید اولین کسی هستید که زمان قویشدنش ترک میشوید.
چون وقتی شما را ببیند، ضعف قدیمیاش را به یاد میآورد.
تلخ، اما واقعی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیتابی خانواده شهید مدافع امنیت سرهنگ میلاد آزاد داور در جیرفت-کرمان😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع شهید مدافع امنیت در جیرفت
🔹پیکر مطهر مدافع امنیت شهید «میلاد آزاد داور» با حضور پرشور مردم در جیرفت تشییع شد.
🚨دستگيري فردي به اتهام توهين به قوميت ها و مذاهب با هدف ایجاد تفرقه و درگیری در فضای مجازی
🔹عوامل سازمان اطلاعات انتظامي استان بوشهر با انجام اقدامات فنی و اطلاعاتی فردي که اقدام به انتشار محتواي تفرقه افکنانه بين قوميت ها و مذاهب در فضای مجازی با هدف ایجاد تفرقه و درگیری در کشور مي کرد را شناسایی و در مخفیگاهش در شهرستان عالیشهر دستگیر و تحویل مراجع قضایی دادند
🔹متهم با توجه به مستندات، به بزه انتسابي و ارتباط با شبکه هاي معاند و افرادي ساکن در سرزمین های اشغالی فلسطین و کشورهاي ترکيه، عراق و عربستان اعتراف نمود
#برخورد_قاطع
#مدافعان_امنیت
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_ششم
💠 گوشی را روی زمین پرت کرد و فقط #دعا میکردم خاموش کرده باشد تا دیگر مصطفی نالههایم را نشنود.
نمیدانستم باز صورتم را شناختند یا همین صدای مصطفی برای مدرک جرممان کافی بود که بیامان سرم عربده میکشید و بین هر عربده با لگد یا دسته اسلحه به سر و شانه من و این پیرزن میکوبید.
💠 دندانهایم را روی هم فشار میدادم، لبهایم را قفل هم کرده بودم تا دیگر نالهام از گلو بالا نیاید و #عشقم بیش از این عذاب نکشد، ولی لگد آخر را طوری به قفسه سینهام کوبید که دلم از حال رفت، از ضرب لگدش کمرم در دیوار خرد شد و نالهام در همان سینه شکست.
با نگاه بیحالم دنبال مادر مصطفی میگشتم و دیدم یکی بازویش را گرفته و دنبال خودش میکشد. پیرزن دیگر نالهای هم برایش نمانده بود که با نفس ضعیفی فقط #خدا را صدا میزد.
💠 کنج این خانه در گردابی از درد دست و پا میزدم که با دستان کثیفش ساعدم را کشید و بیرحمانه از جا بلندم کرد.
بدنم طوری سِر شده بود که فقط دنبالش کشیده میشدم و خدا را به همه #ائمه (علیهم-السلام) قسم میدادم پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند.
💠 از فشار انگشتان درشتش دستم بیحس شده بود، دعا میکردم زودتر خلاصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد.
خیال میکردم میخواهند ما را از خانه بیرون ببرند و نمیدانستم برای زجرکش کردن زنان #زینبیه وحشیگری را به نهایت رساندهاند که از راهپله باریک خانه ما را مثل جنازهای بالا میکشیدند.
💠 مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد و همچنان او را میکشیدند که با صورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده میشد و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود که نفسی هم نمیزد.
ردّ #خون از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود، هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم مانده بود و نمیتوانستم تصور کنم از دیدن جنازهام چه زجری میکشد که این قطره اشک نه از درد و ترس که به #عشق همسرم از گوشه چشمم چکید.
💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم #زینبیه محشر شده است. دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا میرفت و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانههای اطراف شنیده میشد.
چشمم روی آشوب کوچههای اطراف میچرخید و میدیدم حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) بین دود و آتش گرفتار شده که فریاد حیوان #تکفیری گوشم را کر کرد.
💠 مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش میلرزید و او نعره میکشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند و میشنیدم او به جای جواب، #اشهدش را میخواند که قلبم از هم پاره شد.
میدانستم نباید لب از لب باز کنم تا نفهمند #ایرانیام و تنها با ضجههایم التماس میکردم او را رها کنند.
💠 مقابل پایشان به زمین افتاده بودم، با هر دو دستم به تن سنگ زمین چنگ انداخته و طوری جیغ میزدم که گلویم خراش افتاد و طعم #خون را در دهانم حس میکردم.
از شدت گریه پلکهایم در هم فرو رفته بود و با همین چشمان کورم دیدم دو نفرشان شانههای مادر مصطفی را گرفتند و از لبه بام پرتش کردند که دیگر اختیار زبانم از دستم رفت و با همان نایی که به گلویم نمانده بوده، رو به گنبد ضجه زدم :«#یا_زینب!»
💠 با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانهام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کنده شد.
با همین یک کلمه، ایرانی و #شیعه بودنم را با هم فهمیده بودند و نمیدانستند با این غنیمت قیمتی چه کنند که دورم له له میزدند.
💠 بین پاها و پوتینهایشان در خودم مچاله شده و همچنان #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را با ناله صدا میزدم، دلم میخواست زودتر جانم را بگیرند و آنها تازه طعمه ابوجعده را پیدا کرده بودند که دوباره عکسی را در موبایل به هم نشان میدادند و یکی خرناس کشید :«ابوجعده چقدر براش میده؟»
و دیگری اعتراض کرد :«برا چی بدیمش دست ابوجعده؟ میدونی میشه باهاش چندتا #اسیر مبادله کرد؟» و او برای تحویل من به ابوجعده کیسه دوخته بود که اعتراض رفیقش را به تمسخر گرفت :«بابام اسیره یا برادرم که فکر مبادله باشم؟ #ارتش_آزاد خودش میدونه با اون ۴۸ تا ایرانی چجوری آدماشو مبادله کنه!»
💠 به سمت صورتم خم شد، چانهام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه میلرزید که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد :«فکر نمیکردم #سپاه_پاسداران جاسوس زن داشته باشه!»...
#ادامه_دارد
#قسمت_چهل_وششم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان