eitaa logo
رواق ۲ ( مدارس ناحیه ۲ )
1.9هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
15.8هزار ویدیو
1هزار فایل
🌐 کانال روشهای تدریس، خلاقیت‌های آموزشی و پرورشی و فعالیت‌های مدارس 👨‍💻 ارتباط مستقیم با ادمین: کانال اطلاع‌رسانی اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲ قم: @ravagh2 سایت اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲: https://n2-qom.medu.gov.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🍃🇮🇷🍃🌺 ١٣٩٩ 👈 ✔️اتفاق ساده ✔️صفحه١٠٢ 👈 نگاه پنهان 🌺🍃🇮🇷🍃🌺 🇮🇷شهیدافسر١کلاس چهارم ب🇮🇷 ﷽ کانال ویژه کلاس چهارمی های عزیزم آیدی اینجانب جهت پاسخگویی @M_NAJAFI6660 https://eitaa.com/students4_1399
✍ راز بندگی| عبادتگاه 🧕 نمی‌دانستم که با وضو مدرسه می‌رفت. تا این که چند بار توی حیاط وقتی داشت وضو می گرفت، او را دیدم و به او گفتم: «مگر الان 🕖 وقت نماز هست که وضو می گیری؟!» 🧔گفت: «مادر! مدرسه عبادتگاه است؛ بهتر است انسان هر وقت می خواهد مدرسه برود، وضو داشته باشد.» 📚سفر بیست و پنجم،🌹شهید رضا عامری🌹،صفحه۲۶. فعالیت های پرورشی دبستان شهیدافسریک https://eitaa.com/ShahidAfsar1_Parvareshi
4_5773993662958538079.m4a
زمان: حجم: 987K
💫 امشب 🎙 با صدای: 💎در راه مشهد شاه عباس، تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش این‌همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. ♥️در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم... . 🔸
28.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋_____🍃❤️🍃_____🦋 ۱۴۰۰/۷/۲۵ ✔️درس دوم 👈 😍کوچ پرستوها😍 👈 قوی‌ترین حیوان جنگل 👈صفحه۲۷ ❤️لطفا بادقت گوش داده و پاسخ سوال این صفحه را علامت زده و تصویر آن را برای من ارسال کنید.ممنونم❤️ 🦋_____🍃❤️🍃_____🦋 ❤️چهارم طه❤️ 🌺دبستان قرآنی آل یاسین🌺 🌹مدیریت محترم دبستان آقای ربانی 🌹 آموزگار مهدی نجفی آیدی اینجانب جهت پاسخگویی @M_NAJAFI6660 https://eitaa.com/TAHA4_ALEYASIN
📙📙📙📙 پادشاهی دﺭ زمستاﻥ به نگهباﻥ گفت: سردﺕ نیست؟!🥶 گفت: عادت دارم گفت: میگویم براﺕ لباﺱ گرﻡ بیاورند.😇 ﻭ فراموش کرﺩ😕 صبح جنازﻩ نگهباﻥ رﺍ دیدند، روﻯ ﺩیوار نوشته بود:📝 به سرما عادﺕ داشتم، ﺍما وعده لباس گرمت مرﺍ از پاﻯ درآورد...!😣 مواظب وعده هایماﻥ باشیم🌿🌸
👈 بندگی خدا «ابو نصر سامانی» وزیر سلطان طغرل بود، او عادت داشت، پس از نماز صبح بر سر سجاده می نشست اَوْراد و اَذْکار و دعا می خواند تا اینکه آفتاب طلوع کند، آنگاه به خدمت سلطان می رفت. یک روز صبح که آفتاب طلوع نکرده بود، سلطان کسانی را به دنبال وزیر فرستاد و به او گفت: برای امر مهمی وزیر را بگوئید بیاید. فرستادگان آمدند و او را بحضور شاه خواندند. وزیر چون ادعیه و اَوْرادَش تمام نشده بود، بفرمان شاه التفات نکرده، و به دعا و مناجات ادامه نمود. آنان به حضور سلطان آمده و او را از عدم توجه وزیر آگاه کردند. وزیر چون اَوْرادَش تمام شد، به خدمت سلطان آمد، شاه با نهایت خشم و غضب گفت: چه شده که به گفته ما اعتنا نمی کنی، و چرا وقتی فرمان ما به تو رسید به تأخیر انداختی؟! وزیر گفت: «شاها من بنده خدا هستم و چاکر شما، تا از بندگی خدا فارغ نشوم به چاکری نتوانم پرداخت». این کلمه در سلطان چنان اثر کرد که گریان شده و وزیر را تحسین کرد و گفت: «بندگی خدا را بر چاکری ما مقدّم دار تا به برکت آن سلطنت ما پابرجا باشد.» 📗 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ دبستان حضرت نرجس۲