eitaa logo
مرکز روانشناسی طب اسلامی
603 دنبال‌کننده
380 عکس
176 ویدیو
32 فایل
درمان بیماری های روانی با طب اسلامی روانشناسی اسلامی روانشناسی مزاج مشاوره خانواده درمانگر طب اسلامی صفحه روبینو: https://rubika.ir/ravandaroo100 آیدی پاسخگویی: @ravandaroo110 شماره پاسخگویی: 09157031587 09357404545 #ابوالفضل_رحمانی_نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
👈با حال مناسب خوانده شود👉 صلی الله علیک یا جعفر بن محمد الصادق علیه السلام امام صادق (علیه السلام) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (علیها السلام) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، واماماه، واحسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. 😭😭😭😭 😭😭😭😭 میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (علیه السلام) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ... یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید... 😭😭😭😭😭 ▪️قسم به خاک بقیع، قسم به غربت تو ▪️حرم شده دل ما برای تربت تو ... 🏴شهادت شیخ الائمه امام جعفر صادق علیه‌السلام تسلیت باد. 🌐 مرکز روانشناسی طب اسلامی ✅ @ravandaroo100
رجز عابس بن شبیب شاکری حُبُّ الحُسَین أَجَنَّنِی (جننی حب الحسین) بود. یعنی امام حسین من را مجنون کرده است. 👈 و به جا و به موقع علامت و جناب عابس است. در میدان نبرد کسی حریف او نشد و آخر دستور داد بدن او را باران کنند. لا یوم کیومک یا اباعبدالله علیه السلام اما یک بدن دیگر هم در کربلا سنگ باران شد.... عصر عاشورا زینب کبری سلام الله علیها از بالای تل زینبه نگاه می کرد.... شمشیر دار با شمشیر می زد.... نیزه دار با نیزه می زد.... آنکه سلاح نداشت دامن خود را پر از سنگ کرده بود، و با سنگ بر بدن اباعبدالله الحسین علیه السلام.... صلی الله علیک یا اباعبدالله.... السلام علی الحسین علیه السلام و علی علی بن الحسین علیه السلام و علی اولاد الحسین علیه السلام و علی اصحاب الحسین علیه السلام التماس دعا... ✍️ 🌐مرکز روانشناسی طب اسلامی ✅ @ravandaroo100
حبیب بن مظاهر که با امام حسین علیه السلام بر سر مسلم آمده بود. مسلم به او کرد که مبادا لحظه ای امام حسین علیه السلام را تنها بگذاری... یکی دیگر از ویژگی های مسلم بن عوسجه بودن اوست. مسلم با قرآن انس داشت... اما کوفیان و یزیدیان به قاری قرآن رحم نمی کردند.... سر ابا عبدالله الحسین علیه السلام بارها روی نیزه ها قرآن خوانده است. «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً. چه کردند با قاری قرآن کربلا.... کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من با چه دلی می زنی بر لب من خیزران کز همه دل می برد نغمه قرآن من صلی الله علیک یا اباعبدالله.... السلام علی الحسین علیه السلام و علی علی بن الحسین علیه السلام و علی اولاد الحسین علیه السلام و علی اصحاب الحسین علیه السلام التماس دعا... ✍️ 🌐مرکز روانشناسی طب اسلامی ✅ @ravandaroo100
در نیمه شب عاشورا، ابا عبدالله الحسین (علیه‌السّلام) از خیمه خارج شد تا به بررسی تپه‌ها و گردنه‌های اطراف بپردازد. در این هنگام نافع امام (علیه‌السّلام) را دید و آهسته امام (علیه‌السّلام) به دنبال ایشان به راه افتاد. امام (علیه‌السّلام) متوجه حضور نافع شدند پس از او پرسیدند: «چرا از خیمه بیرون آمدی؟» نافع گفت: «ای فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)! خروج شما از خیمه‌گاه به طرف این سپاه طغیانگر، مرا به وحشت‌ انداخته است.» امام (علیه‌السّلام) فرمود: «من از خیمه بیرون آمدم تا پیش از حمله فردا، از این تپه‌ها و بلندی‌ها و پستی‌ها بازدید کنم.» پس از انجام بازرسی، حضرت (علیه‌السّلام) به سوی خیمه برگشتند. ایشان در حالی که دست نافع را گرفته بود به او فرمود: «آیا نمی‌خواهی در این شب تار از بین دو کوه بگذری و جان خودت را نجات دهی؟» نافع خود را به روی قدم‌های امام (علیه‌السّلام)‌ انداخت، و در حالی که بر آن بوسه می‌زد گفت: شمشیری دارم که به هزار درهم می‌ارزد و اسبی دارم که به همین‌اندازه می‌ارزد، پس به آن خدایی که بر من به حضور در رکاب شما منت نهاد سوگند، هرگز تا هنگامی که شمشیرم به کار آید از شما جدا نمی‌شوم. اما لایوم کیومک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام.... عصر عاشورا وقتی لشکر ابن زیاد به خیمه ها حمله کرد... حضرت زینب سلام الله علیها به بانوان حرم فرمود: علیکم بالفرار... همه ی بانوان با پای برهنه به بیابان ها فرار کردند.... سواره و پیاده نظام لشکر به قصد غارت، به قصد به آتش کشیدن می آمد و این زن و بچه فرار می کردند، لذا نوشتند بعضی زیر دست وپا از دنیا می رفتند، بعضی هدف کعب نی و تازیانه قرار گرفتند؛ صحنه که تمام شد، بی بی زینب کمر همت بست یه خیمه نیم سوخته به پا کرد، همه رو تو خیمه جمع کرد؛ آرامشون کرد، سرشماری کرد، دید دو تا از اطفال گم شدن، شروع کرد تو بیابان گشتن، دید این دو تا عزیز زیر بوته خاری دست گردن هم انداختند... صلی الله علیک یااباعبدالله... 🌐مرکز روانشناسی طب اسلامی ✅ @ravandaroo100