من دائم #نشخوار_ذهنی دارم، همش فکر و #خیال می کنم، همش ذهنم مشغوله، چه کنم؟!
دانشمندان، با بررسی غرایز انسانی، متوجه وجود یه کد اشتباه تو سیستم شناختی ما آدمها شدن که باعث میشه تجربیات منفی رو شدیدتر از واقعیت موجود تفسیر کنیم. مغز میخواد ما موفقیتهامون رو نادیده بگیریم و وزن بیشتری برای کاستیها و اشتباهات خودمون قائل بشیم.
در واقع، مغز ما به مکانیزم خودسرزنشی مجهز شده، تا مثل عقاب، ذهن و رفتارمون رو زیر نظر بگیره که به محض ارتکاب خطا، گوشمون رو بپیچونه تا در صدد جبران بر بیایم و از تجربیاتمون درس بگیریم، چون برای حرکت در جهت اصلاح، اول از همه باید متوجه اشتباهاتمون بشیم دیگه!
جای احمقانه ماجرا اینجاست که خیلی وقتها، ما به خاطر انحراف از جاده زندگی، به یه بوق هشدار کوچیکی احتیاج داریم که حواسمون رو جمع جاده زندگی کنیم، ولی به جای یه تلنگر ساده، گاها چنان خودسرزنشی مهلکی در ما ایجاد میشه که تا خرخره ما رو درگیر احساس شرم میکنه. یعنی همون سیستمی که قرار بود با یه بوق ساده ما رو به جاده اصلی زندگی هدایت کنه، تبدیل به تریلی عظیم الجثهای میشه که یه عالمه نشخوار و سرزنش رو سرمون خالی میکنه. فرآیندی که نتیجهش میشه افسردگی، اضطراب و درماندگی و در موارد شدید، خودکشی حتی!
در باب بیخاصیت بودن خودسرزنشی همینو بگم که من یکی، تو زندگی شخصیم، بارها پیش اومده که شب تا صبح، خودمو، به خاطر انجام ندادن دو تا از کارهام خودم رو سرزنش کردم، با این تصور که شرم و حیای ناشی از این خودسرزنشی، شاید نیرو محرکهای بشه که فرداش بتونم به کارهام رسیدگی کنم، زهی خیال باطل! صبحش با چنان حال خموده و سنگینی از خواب پا شدم که حتی حوصله دست و رو شستنم نداشتم چه برسه انجام کارهایی که همش ازشون اجتناب می کردم.
حالا راه حل مقابله با این خود سرزنشی لعنتی چیه؟ ببینید، پیش گرفتن هر رویه جدید و کنار گذاشتن یه عادت قدیمی، احتیاج به تمرین داره، اول از همه، باید انتخاب کنید که قراره دیگه خودتون رو سرزنش نکنید. نکته موجود در هر خطایی رو قراره دریافت کنید و قرار نیست بارها و بارها به خاطرش خودتون رو سرزنش کنید، تمام. یعنی بلند و واضح، به مغزتون اعلام میکنید که قراره اوضاع از این به بعد عوض بشه، قرار نیست دیگه اجازه بدید خودتون رو بابت هر اتفاق کوچیکی پاره پاره کنید!
و اما قدم دوم، اون وقتهایی که دارید خودتون رو با چکش میزنید، درد چکش رو با پوست و گوشت و استخونتون حس کنید، قبل از اینکه تابع جلاد درونیتون بشید، ببینید چطور مظلومانه وجودتون داره سهمگینترین شلاقها رو میخوره! اگه لحظهای دلتون به حال خودتون کباب شد، اونوقت بیاید وسط معرکه و اجازه ندید منتقد بیرحم وجودتون به شلاق زدنش ادامه بده! تمام تلاشتون رو بکنید تا صدای منتقد درونیتون رو خاموش کنید، هر فعالیتی که در اون لحظات، شما رو از ذهن خودتون بیرون بکشه، میتونه اون صداهای سرزنشآمیز رو خاموش کنه.
و اما قدم سوم که از همه مهمتره: یکی از خصایص مغز ما، یادگیری براساس پاداشه. در واقع، بخشی از مغز ما به اسم قشر اوربیتوفرونتال، همیشه به دنبال دریافت پیشنهاد بهتر و لذت بخشتره! X رو با Y مقایسه میکنه و اگر Y لذت بخشتر باشه، یا، درد کمتری به همراه بیاره، یاد میگیره که از دفعات بعدی، Y رو انتخاب کنه. اینجا همون جاییه که شما وارد عمل میشید و این سیستم مغزتون رو هک میکنید؛ در واقع، اگر مغز رو متوجه کنید، که نفس عمیق کشیدن یا هر کار دیگهای بعد از یک خطا، چقدر حس بهتری داره نسبت به ساعتها سرزنش شدن داره، بهتون قول میدم، بعد از چندین بار تکرار و تمرین، بالاخره راه باحالتر رو انتخاب میکنه. پس، کاملا آگاهانه، تلاش کنید تا مغزتون، لذت ناشی از رها کردن خود سرزنشی رو درک کنه! هر وقت که تونستید به خودسرزنشیتون غلبه کنید، به احساس خوب ناشی از این پیروزیتون فرصت بدید تا یکم در وجودتون سرک بکشه، زود نخواید که ازش خلاص بشید، بذارید مغز به این حال خوب توجه کنه، این حال خوبو بو بکشه…
میفهمم که دفعات اول ممکنه اوضاع خیلی خوب پیش نره، هیچ عیب نداره! دو بار، سه بار، چهار بار تلاش کنید، اگر دفعه پنجمم، دوباره دچار خود سرزنشی شدید، یادتون باشه، چهار بار تلاش، هرچی باشه، بازم از نقطه صفر بهتره...(organic minded)
#روانشناسی
👈 از کانال استادکریمیخویگانی
🆔 @ravanshenasi