eitaa logo
روانشناسی یا فطرت شناسی
178 دنبال‌کننده
957 عکس
29 ویدیو
11 فایل
سایکولوژی روان‌شناسی نیست! سایکولوژی خوانده پشیمان
مشاهده در ایتا
دانلود
✝️ (1) انسان شناسی تثلیثی در انسان شناسی تثلیثی فروید، انسان سه پاره است و از سه بخش مجزا تشکیل شده و فاقد یکپارچگی است. از نظر فروید انسان از سه قسمت غریزه (نهاد) (Id)، من (ego) و من برتر (superego) تشکیل شده است. 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ (1): زیگموند فروید تصویری خوشایند یا خوشبینانه در مورد انسان ندارد و هر شخص را زیرزمین تاریکی از تعارض می­داند که پیوسته در حال نبرد است. انسان­ها با لحن بدبینانه­ای توصیف شده­اند، محکوم به مبارزه با نیروهای درونی هستند و تقریبا همیشه محکوم به باختن هستند. انسان فروید محکوم به اضطراب است و باید بی­وقفه از خودش در برابر نیروهای نهاد که همیشه برای واژگون کردن او هوشیار هستند، دفاع کند. هدف نهایی و ضروری در زندگی کاهش تنش است. نهاد (غریزه) قدرتمندترین بخش شخصیت است و ساختاری ارثی دارد و مبنای آن فیزیولوژیکی است. فروید دیدگاهی جبرگرا داشت و معتقد بود تقریبا هر چیز که انجام می­دهیم، فکر می­کنیم و خواب می­بینیم، توسط غرایز زندگی (میل به بقا با جستجوی آب و غذا و ...) و مرگ (میل ناهشیار به مردن، مثل میل به پرخاشگری)، نیروهای دست ­نیافتنی و نادیدنی درون انسان، از پیش تعیین شده­ اند. شخصیت بزرگسال توسط تعامل­ هایی که قبل از پنج سالگی صورت گرفته­اند تعیین می­شود، یعنی زمانی که انسان کنترل کمی بر آن دارد. این تجربه­ها برای همیشه انسان را در چنگال خود نگه می­دارد. فروید (1963، ص 62-61) می­گوید «من در انسان­ها به طور کلی، چیز کمی یافته­ام که خوب باشد. بنابر تجربه من، اغلب آنها آشغالند» فروید غرایز را عناصر اصلی شخصیت می­ دانست و آنها را نیروهای برانگیزاننده­ای می ­نامید که رفتار را سوق می­ دهند و جهت آن را تعیین می­ کنند. به اعتقاد وی هنگامی که یک نیاز مثل گرسنگی، در بدن برانگیخته می­شود، حالتی از برانگیختگی فیزیولوژیکی یا انرژی را تولید می­کند. ذهن این انرژی بدنی را به میل تبدیل می­کند. این میل، یعنی بازنمایی ذهنی نیاز فیزیولوژیکی، همان نغریزیه یا نیروی سوق­دهنده است که فرد را برای رفتار کردن به شیوه­ای که نیاز را برآورده سازد، برانگیخته می­کند. هنگامی که بدن در حالت نیاز است، فرد احساس تنش یا فشار را تجربه می­کند. هدف غریزه، ارضا کردن نیاز و از این رو کم کردن تنش است. به اعتقاد فروید ساختار شخصیت از سه قسمت نهاد (غریزه)، من و فرامن تشکیل شده است () منبع: نظریه های شخصیت شولتز 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ (2) انسان شناسی تثلیثی در انسان شناسی تثلیثی یونگ، انسان سه پاره است و از سه بخش مجزا تشکیل شده و فاقد یکپارچگی است. از نظر یونگ انسان از سه قسمت من، ناهشیارشخصی و ناهشیارجمعی تشکیل شده است. 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ (2): کارل یونگ نسبت به انسان نگاه جبرگرایانه نداشت و معتقد بود شخصیت ممکن است تا اندازه­ای به وسیله تجربیات کودکی و توسط کهن­ الگوها (دیرین گونه ها) تعیین شود. وی هدف نهایی و لازم زندگی را تحقق بخشیدن به خود می ­دانست. تجربه ­های باستانی موجود در ناهشیار جمعی به وسیله موضوعات یا الگوهای تکراری آشکار می­ شوند که یونگ آنها را کهن الگو یا صورت­ های ازلی نامید. کهن­ الگوها با تکرار در زندگی نسل­های متوالی در روان ما تثبیت شده­ اند و در رؤیاها و خیال­ پردازی­های ما آشکار می­ شوند. وی کهن­ الگوهای اصلی را پرسونا (نقاب)، آنیما (زن)، آنیموس (مرد)، سایه (غرایز) و خود می­داند. از نظر وی قدرتمندترین کهن­ الگو سایه است که شامل غرایز بنیادی و ابتدایی می­ شود. کهن­ الگوی من مسئول کنترل سایه (غرایز) است تا خلاقیت و نشاط را به اندازه کافی داشته باشیم. کهن­ الگوی خود وحدت، یکپارچگی و هماهنگی کل شخصیت را نشان می­­دهد. یونگ هدف نهایی زندگی را تلاش به سوی کامل شدن می ­داند. کهن­ الگوی خود شامل کنار هم قرار گرفتن و توازن تمام قسمت­های شخصیت است. در کهن ­الگوی خود، فرایندهای هشیار و ناهشیار همگون می­ شوند به طوری که خود یعنی کانون شخصیت، از من به نقطه ­ای از تعادل در نیمه راه بین نیروهای متضاد هشیار و ناهشیار منتقل می­شود ( سایه، من و خود). به نظر یونگ تا وقتی دستگاه­ های دیگر روان رشد نکرده باشند، کهن­ الگوی خود نمی­ توانند شروع به ظاهر شدن کند. این حالت حدود میان سالی اتفاق می­ افتد که در نظریه یونگ دوره بسیار مهم انتقال است، همانگونه که در زندگی خود او بود. شکوفا شدن خود مستلزم هدف­ها و برنامه­ های برای آینده و درک دقیق توانائی­ های شخص است. منبع: نظریه های شخصیت شولتز 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ (3) انسان شناسی تثلیثی در انسان شناسی تثلیثی آدلر، انسان سه پاره است و از سه بخش مجزا تشکیل شده و فاقد یکپارچگی است. از نظر فروید انسان از سه قسمت خودحقیر، خودآرمانی و خودخلاق تشکیل شده است. 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ (3): آلفرد آدلر معتقد بود احساس­ های حقارت، همواره به عنوان یک نیروی انگیزاننده در رفتار وجود دارند. به نظر وی انسان بودن یعنی خود را حقیر احساس کردن (آدلر، 1939). چون این حالت در همگی ما مشترک است، نشانه ضعف یا نابهنجاری نیست. به اعتقاد وی احساس ­های حقارت منبع همه تلاش­ های انسان هستند. پیشرفت، رشد و ترقی فرد در نتیجه جبران است، یعنی ناشی از تلاش­ های ما برای غلبه کردن بر حقارت­ های واقعی یا تخیلی­ مان. آدلر تلاش برای برتری را واقعیت اساسی زندگی دانست. به اعتقاد وی برتری، هدف نهایی است که در جهت آن تلاش می­ کنیم. منظور وی از این مفهوم تلاش برای کمال بود نه گرایش خودپسندانه یا سلطه جویانه. وی معتقد بود ما در جهت کامل کردن خودمان برای برتری تلاش می­کنیم (شولتز، ص 141). به اعتقاد آدلر هدف ­هایی که برایشان می­ کوشیم، استعدادها یا توانش­ها هستند نه واقعیت­ ها. به عبارت دیگر ما برای آرمان­هایی تلاش می­ کنیم که به صورت ذهنی در ما وجود دارند. آدر باور داشت که هدف­های ما آرمان ­هایی خیالی هستند که نمی­ توانند در براب رواقعیت آزمایش شوند. اعتقاد به وجود زندگی پس از مرگ بر پایه واقعیت عینی قرار ندارد، امام برای شخصی که به این نظر معتقد باشد، واقعی است. آدر این مفهوم را با عنوان بیان کرد. یعنی این نعقیده که وقتی ما در جهت حالت کامل هستی یا وجود تلاش می­ کنیم، اندیشه­ های خیالی رفتار ما را هدایت می­ کنند. ما زندگی خود را به وسیله بسیاری از این خیال­ ها هدایت می­ کنیم، اما فراگیرترین آنها آرمان خیال است. او معتقد بود بهترین بیان این آرمان که انسان­ها تاکنون آن را به وجود آورده­اند، مفهوم است (شولتز، ص142). آدلر قائل به سه خود در انسان است و آنها را خودحقیر، خودآرمانی و خود خلاق نام گذاری کرده است () 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ انسان شناسی تثلیثی فروید فروید انسان را دارای سه بخش اید (نهاد یا غریزه)، ایگو (من) و سوپر ایگو (من برتر یا وجدان) می داند و برای او یکپارچگی و توحید قائل نیست 🆔 @ravanshenasi_fetrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✝️ انسان شناسی تثلیثی فروید 😈 🔴 فروید انسان را دارای سه بخش اید (غریزه)، ایگو (من) و سوپرایگو (فرامن یا وجدان) می دانست و برای او شخصیت یکپارچه و واحد قائل نبود 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ انسان شناسی تثلیثی فروید فروید انسان را دارای سه بخش اید (نهاد یا غریزه)، ایگو (من) و سوپر ایگو (من برتر یا وجدان) می داند و برای او یکپارچگی و توحید قائل نیست 🆔 @ravanshenasi_fetrat
🔴 انسان شناسی غربی 🔺 فروید: اغلب انسان ها آشغالند من در انسان­ها به طور کلی، چیز کمی یافته­ام که خوب باشد. بنابر تجربه من، اغلب آنها آشغالند 🔺 هدف نهایی و ضروری در زندگی کاهش تنش است. نهاد (غریزه) قدرتمندترین بخش شخصیت است و ساختاری ارثی دارد و مبنای آن فیزیولوژیکی است. 🔺 انسان ها محکوم به مبارزه با نیروهای درونی هستند و تقریباً همیشه محکوم به باختن هستند. 🔺 ساختار شخصیت از سه قسمت نهاد (غریزه)، من و فرامن تشکیل شده است (تثلیث و انسان شناسی تثلیثی) ✝️ 👈 فروید نگاهی بسیار بدبینانه به انسان دارد و او را موجود بی ارزش، دچار تنش و ناکامی، غریزه محور (مانند حیوانات) دانسته و دارای شخصیتی سه گانه و تثلیثی می داند. وی با انتشار نظریاتش جامعه را به سمت حیوان صفتی و درنده خویی سوق داد و روابط اجتماعی را به شدت مخدوش کرد. 🆔 @ravanshenasi_fetrat
✝️ انسان شناسی تثلیثی افلاطون 🔺 افلاطون معتقد است روح انسان دارای سه بخش استدلال (ذهن)، اراده (روان) و شهوات (امیال) است 📕 منبع: کتاب فلسفه برای همه؛ از سقراط تا سارتر، نوشته لاوین، ص 81 🆔 @ravanshenasi_fetrat