#ویژه
#سخن_بزرگان
⚡️ سالگرد ارتحال آیت الله بروجردی
✔️ آیت الله شبیری زنجانی
🔹آقای بروجردی از همان دوران طلبگی از جهت تقوایی از افراد انگشت شمار و شخصیتی مورد قبول و خیلی مورد توجه مرحوم آخوند بود این مسلم است و از نامه مرحوم آخوند به پدر آقای بروجردی پیداست، چون با یک سوز خاص نوشته است. ج ۱ ص ۵۷۹
🔸از بعضی افراد شنیدم آقای بروجردی زمانی که در بروجرد بودند ماههای رجب و شعبان را نیز یعنی سه ماه متوالی روزه میگرفت. ایشان در قم در همان سال وفات تا آخر ماه رمضان روزه گرفت. ج۱ ص ۵۸۹.
🔷 آقای بروجردی مورد قبول علمای مختلف بود.
🔹کسانی که اهل سیر و سلوک معنوی بودند، ایشان را قبول داشتند.
🔸مرحوم آسید جمال گلپایگانی به ایشان خیلی معتقد بود. در نجف من از آسید جمال شنیدم که گفت ایشان بر همه ما مقدم است. ج۲ ص۵۷۲.
🔸آقای بهجت از آسید محمود حلبی نقل میکرد که ایشان خطاب به آقای خویی میگفت: «آقای آشیخ حسنعلی (نخودکی) با آن مقامی که داشت مرید یکی از شماها بود.» آقای بهجت گفت مقصودش آقای بروجردی بود و گویا از او تقلید هم میکرد. ج۱ ص ۵۸۵ و ج ۱ ص۵۷۹.
🔹از نظر علمی هم مورد قبول بود.
🔸آقای آسید مصطفی خوانساری هم از آسید جمال نقل کرد که آسید جمال میگفت اگر قرار بود تقلید کنم از آقای بروجردی تقلید میکردم با اینکه آسید جمال خودش اهل سلوک و این رشتهها بود و شاگرد آسید احمد کربلایی بود آقای بروجردی را کاملا قبول داشت. ج۱ ص ۵۸۵
🔸آقای آشیخ محمدحسین کاشف الغطا کسی را قبول نداشت کسی نقل میکرد آقای آسید صادق روحانی به آشیخ محمد حسین کاشف الغطا نامه نوشت که غیر از خودتان چه کسی را اعلم میدانید ایشان گفته بود: «غیر از خودم و آقای بروجردی، آقای خویی را اعلم میدانم» ایشان آقای بروجردی را از بقیه جدا کرده بود. ج۲ ص۵۷۲.
🔹آقای بروجردی مرجع جهانی بود نه عالم منطقهای خاص. ایشان مایه حیثیت روحانیت و اسلام در داخل و خارج بود. برخوردش به گونهای بود که افراد مختلف مجذوب وی میشدند. هم جاذبه علمی داشت و هم جاذبه معنوی رضوان الله علیه. ج۲ ص۵۷۳.
📚 جرعهای از دریا.
👉 @raveshsonnati
#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️قال اميرالمؤمنين علیه السلام:
💥النَّدَمُ عَلَى الْخَطِيئَةِ يَمْحُوهَا
1⃣ ترجمه
🔹پشيمانى بر گناه، گناه را محو و نابود میكند.
2⃣ اعراب
🔹الندم: بر وزن فرس به معناى پشيمانى و غصه داشتن و ندم يک نوع از غم و غصه است و آن غصه بر چيزى است كه واقع شده و آرزو میكند كاش واقع نمیشد.
🔹الخطيئة: به معناى گناه، در قرآن است: «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً».
🔹يمحوها: مضارع محى، در قرآنست: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» فاعل ضمیر مستتر راجع به ندم، و مفعول ضمیر بارز راجع به خطيئه، و ممكن است از باب افعال باشد يعنى و يمحيها.
3⃣ معنى
🔹مراد آن است كه پشيمانى بر گناه و غصه داشتن بر ارتكاب عصيان باعث محو شدن سيّئه و پاک شدن خطيئه است؛ زيرا آنكه از روى صدق از گناه پشيمان گردد و بداند چه ضررى را مرتكب شده و چگونه شخصى را مخالفت كرده، و از گناه خود استغفار كند و پوزش طلبد، خدا را گناه او میگذرد، و قلم عفو بر نامه سياهش میكشد، و البته پشيمانى جزء علت براى محو سيّئه است مگر در بعضى از خطايا و گفته شده: «النَّدَمُ تَوْبَة» و حكيم ناصر خسرو گفته:
🔸درد گنه را نيافتند حكيمان
🔸جز كه پشيمانى اى برادر درمان
🔸چيست پشيمانى آنكه باز نگردد
🔸مرد بكارى كزان شدست پشيمان
🔸نيست پشيمان دلت اگر تو بر آنى
🔸تات چگويد فلان فقيه ز بهمان
🔹كاتب حروف گويد:
🔸اى دوش تو سنگين ز گناه بسيار
🔸اى روح تو گشته از خطايت بيمار
🔸از كرده پشيمان شو و تكرار مكن
🔸تا محو شود گناه و بخشيده عثار
📚شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام، ۷۵-۷۶.
👉 @raveshsonnati
#معرفی_مولف_و_کتاب
💥 شرح البسط و التعریف فی علم التصریف لعبدالرحمن المکودی(۷۰۸ ق)
✔️ محمد صالح موسی حسین
🔹 عبدالرحمن مکودی از اعلام عربیت است و در حوزهها بیشتر به شرحی که بر الفیه ابن مالک دارد شناخته میشود.
🔹وی منظومهای در علم صرف سروده است که چندان شناخته شده نیست، چه اینکه شروح آن نیز مخطوط باقی مانده است. جناب محمد صالح موسی حسین که از اساتید دانشگاه در مغرب و لیبی و ... است به شرحی که در مقدمه گفته است در صدد چاپ شروح آمده ولی این توفیق نصیبش نشده است، از این رو خود این منظومه را منتشر کرده و در پاورقی به شرح و توضیح مشکلات ابیات پرداخته است.
🔹 این کتاب را به علاقمندان علوم ادبی تقدیم میکنیم.
👉 @raveshsonnati
#روش_تدریس
#یادگیری
#مفهوم_و_حیطههای_یادگیری
↪️🔻حیطه عاطفی
4⃣ سازماندهی ارزشها
🔹یادگیرنده در این طبقه با درک رابطه بین ارزشهای درونی شده خود، آنها را بر اساس اهمیت و اولویت سازمان دهی میکند. طبیعی است که هر یک از ارزشهای جدید نیز در این سازمان جایی پیدا میکنند و بالاتر از برخی ارزشهای قبلی، و پایینتر از برخی دیگر قرار میگیرند. کسی که به این طبقه از تغییرات عاطفی میرسد، در واقع هم درک عمیقتری از ارزشها به دست آورده و هم آن ارزشها را بیشتر درونی کرده است؛ یعنی فکر و عواطف و عمل خود را با آن ارزشها بیشتر هماهنگ کرده است.
🔹سازمان دادن ارزش ها دارای دو سطح یا درجه است:
🔸درک مفهوم یک ارزش: برای آنکه کسی بتواند ارزشهای متعدد را درجه بندی و سازماندهی کند، باید ابتدا مفهوم هریک را دریابد. او در این سطح، از نظر ذهنی ویژگیهای کلی و انتزاعی یک ارزش را در مییابد و با استفاده از این ویژگیهای کلی آنها را درجه بندی میکند؛ پس کسی که درس تعلیمات دینی را به عنوان یک ارزش در میان ارزشهای دیگر سازمان داده است، درک کرده است که این درس شامل آموزشهایی است که به جدیترین و اساسیترین سؤالات زندگی انسان پاسخ میدهد و میتواند در جهت گیری اصلی زندگی انسان نقش ایفا کند. او تا این ویژگیهای کلی و انتزاعی را نفهمد، نمیتواند اولویت این ارزش را نسبت به بقيه ارزشها تشخیص دهد و آنها را سازماندهی کند؛
🔸سازماندهی ارزشها: در این سطح، اولویت هر یک از ارزشها نسبت به ارزشهای دیگر در ضمیر یادگیرنده معین میشود و به این ترتیب او میتواند رابطه هری ک از ارزشها را با دیگری برای خود مشخص کند. به همین دلیل، چنین فردی در هر لحظه به راحتی میتواند تصمیم بگیرد که چه کاری برای او مهمتر است، مدافع چه موضعی باید باشد و در راه چه هدفی باید فعالیت کند؛ زیرا تقدم و تأخر ارزش ها برایش آشکار است.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۶۷-۶۸.
👉 @raveshsonnati
#آشنایی_با_مهارت_های_عمومی_پژوهش
#فصل_اول_کلیات_پژوهش
#تعریف_پژوهش
↪️ 🔹روند پژوهش هنگامی میتواند با کیفیت مطلوب به نتیجه برسد که تلاش های عالمانه و گام به گام، با اسلوب و ساختاری ایده آل پیگری شود. هنگامی که یک پژوهشگر تلاش علمی خود را آغاز میکند، دست به یک حرکت اختیاری زده است.
🔹حضور عنصر اختیار به طور معمول با گزینه انتخاب رو به رو خواهد شد و هر جا سخن از انتخاب باشد، صحت و خطای در انتخاب نیز مطرح میگردد. پژوهشگر در پیمودن راه پر فراز و نشیب پژوهش بارها با انتخاب مواجه خواهد شد.
❓از کجا شروع کند؟
❓چگونه اطلاعات جمع آوری کند؟
❓با اطلاعات به دست آمده چه باید کند؟
🔻که هر کدام از این پرسشها
در مقابلش چندین گزینه وجود دارد که تمامی آنها شایستگی برگزیدن را ندارند. این چالش سبب میشود که نیاز به یک عامل تشخیص و یک مدل کاری در جهت تصحیح رفتارهای پژوهشی در وجود پژوهشگر احساس شود.
🔹رهیافت اندیشمندان برای دوری از این مشکل، پرداختن به مباحث روشی است. ایشان معتقدند که در کنار تلاشهای علمی مربوط به هر رشته علمی، تواناییهای عمومی وجود دارد که در به نتیجه رسیدن در تمام رشتهها پژوهشگران را یاری خواهد نمود. این مباحث امروزه با نام روش تحقیق عمومی به صورتی جدّی به عنوان یک مهارت تخصصی، مورد بررسی قرار می گیرد.
🔹متأسفانه برخی با بی اعتنایی به مباحث روشی و با استفاده از شیوه آزمون و خطا سرمایههای فراوانی از خود و دیگران فانی ساختهاند. این مجموعه فعالیتها توسّط یک دانش و آگاهی مشخص و صحیح پشتیبانی میشود.
🔹چرا که در یک حرکت مرحلهای انتخاب مراحل و نحوه چینش آنها خود باید بر اساس ملاکهایی دقیق و عالمانه باشد تا از بهترین راه و در کمترین زمان حرکت به مقصد منتهی شود. باید پذیرفت که حرکت و پیشرفت نیز لازم است که از یک سری بایدها و نبایدهای کارشناسی شده و هوشمندانه پیروی داشته باشد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#حکایت
💥 کلمات کلها ادب و ذوق
❓قيل للعباس: أنت أكبر أم النبی صلّى الله عليه و آله و سلّم؟
🔸فقال: هو أكبر منی، و أنا ولدت قبله.
📚المحاضرات و المحاورات ج۱ ص ۱۵۳، عن المصنف لابن أبي شيبة ۱۳/۲۸۷.
👉 @raveshsonnati
#درسنامه_روش_سنتی
#علوم_عقلی
↪️ 1⃣ علم منطق
🔻مقطع یادگیری «متوسّطه»
🔹الحاشیة علی تهذیب المنطق للتفتازانی نوشتۀ ملا عبدالله یزدی
🔹الجوهر النّضید فی شرح منطق التّجرید للمحقّق نصیر الدّین الطّوسی نوشتۀ علامه حسن بن یوسف حلّی
🔹تحریر القواعد المنطقیّة فی شرح الرّسالة الشّمسیّة لنجم الدین علی الکاتبی القزوینی معروف به شرح شمسیّه نوشتۀ قطب الدّین محمّد بن محمّد رازی
🔻توضیح:
🔹کتاب حاشیه ملا عبدالله نسبت به دو کتاب دیگر موجزتر است ولی شرح شمسیه در عین عمق و اتقان و دقّت، مبسوطتر و روانتر است. ضمنا متن تهذیب المنطق و متن شمسیّه، مناسب مقطع مقدماتی است ولی آموختن شرح یکی از این دو متن، طلبه را از آموختن متن آن بینیاز میسازد. الجوهر النضید نیز هم از جهت عمق و دقت و هم از جهت جامعیت در نوع خود کم نظیر بلکه شاید بینظیر باشد.
🔻شروح و حواشی:
🔹حاشیه ملا عبدالله
🔸رفع الغاشیة عن غوامض الحاشیة نوشتۀ مرحوم مدرّس افغانی
🔸مقصود الطّالب نوشتۀ آیت الله محمّد علی گرامی دامت إفاضاته
🔸شافیه نوشتۀ استاد حجّت هاشمی خراسانی دام ظلّه
🔸حواشی محمّد علی
🔸حواشی عبدالرّحیم
🔺نکته: برای فهم حاشیه از شرح خبیصی بر متن تهذیب نیز می توان بهره برد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
5⃣ دخول
↪️🔻تذکر دو مطلب:
2⃣ بعضی از محققین این معنا را با همه اقسامش زیر مجموعه معنای صیرورت میدانند، ایشان میفرماید: جمیع هذا بمعنی صار ذا کذا ای صار ذا الصبح و ذا المَساء و ذا الشَمال و ذا الجَنوب و ذا الکُدیة 🔸(شرح شافیه، ج ۱، ص ۹۰.) برخی دیگر نیز این ارجاع را پسندیدهاند. 🔸(جامع المقدمات-شرح التصریف، ج۱، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۶.) ولی به نظر میرسد تفکیک این دو معنا (صیرورت و دخول) از هم انسب باشد و وجه آن، این است که ارجاع این معنا به صیرورت مستلزم جواز ارجاع تمامی معانی مذکوره که لازمند و متعدی نیستند، به آن معنا میباشد و این ارجاع با لحاظ اینکه در مقام بیان انواع و اصناف معانی هستیم مناسب نیست گرچه در مقام وضع ممکن است فائدهاش تقلیل وضع باشد مثلاً گفته شود که باب افعال وضع شده است برای افاده جعل در متعدی و صیرورت در لازم که هر کدام از این دو معنا اقسام و اصنافی دارند به هر حال مقامی که ما در آن مقام بحث میکنیم فقط مقامِ بیان انواع معانی نیست بلکه اصناف نیز در این مقام ذکر میشوند و به همین جهت تعدیه و جعل را با اینکه میتوان آنها را یک نوع دانست را دو معنا ذکر کردیم؛ گذشته از این، معانیای که ذکر میشوند معلوم نیست که برخی از آنها اصناف یک نوعیاند و یا هر یک خود، نوعی مستقلاند به عبارت دیگر همانطور که احتمال دارد واضع، هیئت مثل اَتْمَرَ و مثل اَصْبح را برای یک معنا (افاده صیرورت) وضع کرده باشد در نتیجه هر دو به معنای صیرورتند و دخول در مثال دوم لازم خارجی (نه مفهومی) آن است یعنی صاحب صبح شدن مفهوم اِصباح است که در خارج به دخول در صبح محقق میشود، همانطور احتمال دارد واضع، هیئت آندو را برای دو معنا (صیرورت و دخول) وضع کرده باشد لذا هر کدام از این دو نوع میتوانند مستقل باشد و ارجاع یکی به دیگری بنابراین احتمال غلط است؛ جز این مطالب فهم معنای صیرورت در مثل اصبح و احرم خلاف ظاهر و متبادر از لفظ است و حکم به این و اثبات آن واقعا مشکل است اگر چه احتمال آن مردود نیست.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#معرفی_مولف_و_کتاب
💥وضح النهج فی شرح نهج البردة (للشاعر الکبیر احمد شوقی)
✔️ الشیخ سلیم البشری (شیخ الجامع الازهر فی زمانه)
🔹احمد شوقی در قصیدهای به استقبال قصیده محمد الصنهاجی البویصری (شرح حال وی در ص ۶۷ این کتاب آمده است.) در مدح خیر الانام رسول الله رفته و قصیدهای با نام نهج البردة سروده است. این قصیده در اوج فصاحت و بلاغت است از همین رو شیخ سلیم بشری در نوشتاری کوتاه به شرح این قصیده در پاورقی پرداخته است هر چند شرح مستوفی از این قصیده و مقایسه ابیات آن با دیگر اشعار عربی را در گرو وقت و زمان مناسب میداند.
🔹استاد محمد بک المویلحی که از دانشمندان و منتقدان ادبی مصر بوده و مقالاتی در نقد دیوان احمد شوقی منتشر کرده است، در مقدمهای بر این قصیده و شرح آن به مقارنه کوتاه بین شعر متقدمان و متاخران و تمجید از مقام شعری احمد شوقی پرداخته است. این مقدمه عالمانه سبب شده است تا شیخ البشری شرح خود را بدون مقدمه آغاز کند.
🔹علاقمندان میتوانند تصویر طبع اول این قصیده و شرح آن را در آدرس زیر مشاهده کنند.
💠https://goo.gl/6JhkZS💠
👉 @raveshsonnati
#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️قال اميرالمؤمنين علیه السلام:
💥الْمَوَدَّةُ نَسَبٌ مُسْتَفَاد
1⃣ ترجمه
🔹دوستى نسبت استفاده شده است.
2⃣ اعراب
🔹المودة: بر وزن و معناى محبت و به كسر ميم نيز صحيح است؛ و «وُدًّ و وِدًّ و وَدّ و وَدادة و وِداد وَ وَداد و مَوْدِدة» همه به معناى دوستى است. و در قرآن است: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون» و نيز گفته: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
🔹نسب: بر وزن سبب به معناى نسبت، معروفٌ.
🔹مستفاد: اسم مفعول به معناى استفاده شده.
3⃣ معنى
🔹بدانكه نسبت بر دو قسم است:
🔸 ۱: اصلى چون دو برادر و دو خواهر، كه اين خويشاوندى نسبى خوانده میشود و در اختيار شخص نيست و به اين معنى است: «الرِّضاع ُ لُحْمَةٌ كَلُحْمَةِ النَّسَبِ» و اين در مقابل خويشاوندى سببى است مانند نسبت شخص با برادر زن و پدر زن و جز اينها؛ به شخصى گفتند اين شخص چه كاره تو است - و او برادر زن او بود - گفت: اگر زنم بميرد هيچ كاره و بيگانه.
🔸 ۲: فرعى و عارضى كه حاصل میگردد از مودّت، و دوستى بين دو نفر كه از جهت محبت به يكديگر انتساب میيابند. گويا دو برادر يا دو خواهرند و اين قسم در اختيار شخص است و آدمى به واسطه مودت میتواند كسب نسبت كند، و از راه محبت براى خويش صاحب نسبت دست بياورد.
🔺پس قسم اول نسبى است حصولى و قسم دوم نسبى است تحصيلى، از اين رو گفتهاند:
🔸گرگى كه دهد شير مرا ميش من است
🔸بيگانه كه نيكى بكند خويش من است
🔺و پرسيد: برادر بهتر است يا دوست گفت: اگر برادر رفيق باشد برادر.
🔹كاتب حروف گويد:
🔸گر شيمه و عادت محبت دارى
🔸با خلق جهان خوى مودت دارى
🔸گر باب و امّ و اخ و عمّ و خالت نيست
🔸افسرده مشو زياده نسبت دارى
📚 شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام ص۷۷، ۷۸.
👉 @raveshsonnati
#سخن_بزرگان
💥احتیاط بزرگان و بیاحتیاطی ما
✔️ آیت الله شیخ حسین حلی قدس سره
🔹استاد ما مرحوم نائينى قدّس الله نفسَه يک مرتبه در بالاى منبرِ تدريس فرمود: يا أيّها الطّلّاب! مرحوم حاج ملّا على كنى (صاحب كتاب نفيس «قضاء» و معاصر شيخ انصارى و از اعلام شاگردان و شايد همرديف شيخ انصارى كه اوّل عالم و اوّل مجتهد تهران بود، و اگر كسى بخواهد از علميّت او مطّلع بشود كتاب «قضاء» ايشان را ببيند، «قضاء» حاج ملّا على كنى معروف است) ايشان به تهران رفت و تمام علماى تهران كه در مقابل او خاضع و خاشع و به اعلميّت او اذعان داشتند نزد او آمده و تقاضا كردند كه شما متصدّى امور مردم باشيد و در امر قضا و مرافعات، مردم به شما مراجعه كنند و شما نظر بدهيد و فصلِ خصومت نمائيد!
🔹استاد میفرمود: مرحوم حاج ملّا على كنى گفت: «من اين كار را نمىكنم زيرا من در اجتهاد خود شکّ دارم» تا اينكه پنجاه نفر از مجتهدين تهران و اطراف از كسانى كه ايشان آنها را مجتهد میدانست خدمت ايشان آمده و بر اجتهادشان شهادت دادند، آن وقت ايشان اين پيشنهاد را پذيرفت.
🔹امّا شما جالسين و حاضرين در مجلس درس اگر پنجاه نفر از مجتهدين هم شهادت بدهند كه شما مجتهد نيستيد باز قبول نمىكنيد و ادّعاى اجتهاد مىكنيد.
📚 ولایت فقیه در حکومت اسلام (علامه تهرانی)، ج۲، ص۳۵.
👉 @raveshsonnati
#روش_تدریس
#یادگیری
#مفهوم_و_حیطههای_یادگیری
↪️🔻حیطه عاطفی
5⃣ تبلور ارزشها در شخصیت
🔹در این طبقه که بالاترین طبقه تغييرات عاطفی است، یادگیرنده ارزشهایی را که پذیرفته است، راهنمای همه زندگی خود کرده، بر اساس آنها عمل میکند درحقیقت این ارزشها جزئی از شخصیت او میشوند و صفات شخصیتی او را تعیین میکنند و شیوه زندگی او را جهت میدهند. در اینجاست که سبک تفکرات نگرشها، تصمیمها و رفتارهای او به وسیله آن ارزشها شکل میگیرد و میتوان گفت او فلسفهای برای زندگی خود ساخته است. این طبقه از تغییرات، خود دارای دو سطح خردتر به شرح زیر است:
🔸آمادگی کلی: در این سطح، فرد به طور کلی جهت گیری خاصی نسبت به پدیدهها، اشخاص، اشیا و اعمال دارد. با این جهت گیری، او دنیای پیرامون خود را ساده و منظم میکند. هر چیزی در این دنیا برایش جایگاه خاصی دارد و بر اساس این بینش کلی آمادگی دارد به نحو ثابتی عمل کند؛ مانند کسی که به طور کلی نگرشی منفی نسبت به عملکرد سازمانهای بین المللی و عموم حاکمان و سیاستمداران دنیا دارد و آماده است که نسبت به آنها سخن یا اقدامی متعارضانه
ابراز کند؛
🔸شخصیت پذیری: یادگیرنده در این سطح، نظام و مجموعهای از ارزشها در شخصیت خود جذب کرده است که برآیند آنها جهت گیری خاصی در افکار و اعمال و صفات شخصیتی او به وجود میآورد، به طوری که رفتار، گفتار، صفات خلقی، آرزوها و خواستههای او تبلور آن ارزشها هستند. در این صورت جهانبینی و فلسفهای خاص که بر اساس آن مجموعه ارزش ها در او شکل گرفته، همه زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد؛ مانند کسی که به جهان بینی دینی ایمان آورده و فلسفه زندگی خود را بر اساس آن شکل داده است و در نتیجه، همه جنبههای شخصیت او، از قبیل اندیشهها، بینشها، رفتار و گفتار، صفات اخلاقی و آرزوهایش، بر اساس این جهان بینی تنظیم شده است.
🔺رسیدن به این سطح از تغییرات عاطفی، که مجموعه ای از ارزشها تا این اندازه درونی شده باشند، بسیار مشکل است، و اگر معلم و مربی بخواهند شاگرد خود را به این سطح از رشد و تغییر برسانند، گذشته از ویژگیهای علمی، اخلاقی و شخصیتیای که باید داشته باشند، به برنامه ریزی و اقدامات دراز مدتی هم نیاز دارند تا بتوانند به تدریج این هدف بزرگ را محقق کنند. شرط دیگر رسیدن به این سطح، آن است که یادگیرنده مراحل شناختی لازم را طی کرده باشد و مفهوم ارزشهای متعلق آنها و جایگاهشان را شناخته باشد.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۶۸ - ۶۹
👉 @raveshsonnati