#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️قال اميرالمؤمنين علیه السلام:
💥الْبَخِيلُ أَبَداً ذَلِيل وَ الْحَسُودُ أَبَداً عَلِيلٌ
1⃣ ترجمه
🔹شخص بخيل همواره خوار است، و شخص حسود هميشه بيمار است.
2⃣ اعراب
🔹البخيل: صفت مشبهه است و او در مقابل جواد است.
🔹ابدا: منصوب به ظرفيت است يعنى هميشه.
🔹ذليل: نيز صفت مشبهه است مشتق از ذلّ، به معناى خوارى و حكيم ناصر گويد:
🔸با سبكسار كس مكن صحبت
🔸تا نباشى حقير و خوار و ذليل
🔹الحسود: بر وزن صبور فعول به معناى فاعل و شرح آن پيش از اين گذشت.
🔹عليل: نيز صفت است يعنى بيمار.
3⃣ معنى
🔹مراد آن است كه شخص بخيل همواره خويش را خوار دارد؛ زيرا زندگى او چون مستمندان و بیبضاعتان میگذرد و خويش را در تنگنائى زندگى و تنگدستى وا میدارد، و در ملبس و مأكل بر خود تنگ میگيرد، از اين رو امير علیه السلام گفته: «عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاء» و بخيل را خليل نيست به خلاف جواد، كه اخوان فراوان دارد شاعر گفته:
🔸ارى النّاس اخوان الجواد و لا ارى
🔸بخيلا له فی العالمين خليل
🔸و انى رأيت البخل يرزى باهله
🔸فاكرمت نفسى ان يقال بخيل
🔹و حكيم ناصر در اين باب گويد:
🔸جوانمردى سعادت را دليلست
🔸ز هر كس اين صفت نايد بخيلست
🔸سخى طبع ايمنست از دوزخ و نار
🔸بخيل اندر سقر گردد گرفتار
🔹و شخص حسود همواره به جهت حسدورزى خود را در رنج دارد و رنجور و بيمار درونى است، و افسرده دل و پژمرده خاطر است و هميشه غمناک و اندوهناک است، و حسرت و اسف دارد و تاسف و تلهف از او پديدار است، و اين بخل و حسد اول در مرد بد و در زن نيكو است، و دوم در مرد و زن هر دو نكوهيده است و امير علیه السلام فرموده: «خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا.»
🔹استاد خاورى گفته:
🔸آن قوم كه فطرتا حسودند و بخيل
🔸در محنت و رنج بینظيرند و عديل
🔸آن كس كه بود حسود زار است و عليل
🔸و آنكس كه بود بخيل خوار است و ذليل
📚 شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات امیرالمومنین علیه السلام، ص۷۳.
👉 @raveshsonnati
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپکوتاه| ۸شوال، فاجعهی تخریب حرم مطهر ائمهی #بقیع علیهمالسلام
◾️ بیان آیتاللهالعظمیوحیدخراسانی
◽️ #کلیپ #هشتم_شوال #کلام_فقیه
🔘 @Fatemyeh_ValiAsr
#روش_تدریس
#یادگیری
#مفهوم_و_حیطههای_یادگیری
↪️🔻حیطه عاطفی
3⃣ ارزش گذاری
🔹این طبقه از تغییرات عاطفی در صورتی محقق میشود که یادگیرنده ارزشمند بودن امری را درک کرده بدان معتقد شود. در این صورت میگویند نگرش او نسبت به آن امر تغیر کرده و مثبت شده است. این طبقه، چون شامل اعتقاد درونی به ارزش یک موضوع است، نسبت به سطح خرسندی در پاسخ، عمیقتر است. ارزش گذاری مبتنی بر درونی کردن یک یا چند ارزش است؛ یعنی یادگیرنده در این طبقه به ارزش یک موضوع پی میبرد آن را می پذیرد و به آن پایبند میشود.
🔻این طبقه از تغییرات دارای سه درجه یا سطح است:
🔸پذیرش یک ارزش: در این درجه یادگیرنده ارزشمندی یک شخص با پدیده یا رفتار را تشخیص میدهد؛ برای مثال با دیدن پیامدهای بی نظمی و تخلفات رانندگی در شهر، ارزش نظم و قانونمندی در رانندگی را درک میکند، و یا با شناختن فواید عملی درس عربی یا هندسه، به ارزش این دروس معتقد میشود؛
🔸ترجیح دادن یک ارزش: یادگیرنده در این سطح نه تنها ارزش یک امر را درک میکند و میپذیرد، بلکه در درون خود نسبت به آن احساس وابستگی میکند، درصدد جست و جو و پیگیری آن بر میآید و در برابر مخالفان این ارزش، از دفاع میکند؛ مانند کسی که در مقابل مخالفان هستهای شدن ایران از حق ملت دفاع میکند یا کسی که از شنیدن خبر مسلمان شدن یک غیر مسلمان، از دل و جان خوشحال شده، این خوشحالی را ابراز میکند؛
🔸تعهد یا سرسپردگی: کسی که به این درجه از ارزش گذاری رسیده، میکوشد دیگران را با خود هم عقیده کند و برای پیاده کردن ارزش مورد نظر خود دست به فعالیت زده، اقدامات عملی انجام میدهد؛ مانند کسی که برای حفظ امنیت شهر یا جلوگیری از تخلفات رانندگی در شهر، گروه مردمی دفاع از قانون تشکیل میدهد، یا کسی که با پی بردن به ارزش ادبیات در غنای فرهنگی و متعهد شدن به آن، برای ترویج آن، عضو انجمن شعر و ادبیات میشود و فعالانه در آن شرکت میکند. تعهد و سرسپردگی را «ایمان» هم می نامند.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۶۶-۶۷.
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از SM Mousavi
لمحات حل تمرین 15 16.mp3
5.27M
#لمحات_من_البلاغة حل تمرین درس ۱۵ و ۱۶
👉 @raveshsonnati
#آشنایی_با_مهارت_های_عمومی_پژوهش
#فصل_اول_کلیات_پژوهش
#تعریف_پژوهش
↪️ 🔹 پژوهش مجموعهای از فعالیتهای گام به گام، عالمانه، روشمند و هدفدار در جهت پاسخ به مجهول در گستره یک علم است.
🔹تعریف مذکور تنها سازنده تصور اجمالی پژوهش است و نمیتوان آن را به عنوان بیانگر تمامی قیود و شرایط پژوهش قلمداد کرد.
🔹عنصر گام به گام بودن نشانگر آن است که در این فعالیت باید اقدامات با ترتیب و تدریج پیگیری شود. در هم شکستن ترتیب سبب ایجاد سردرگمی و اتلاف وقت فراوان میگردد. از سوی دیگر باید دانست که نتیجهگیری در این مسیر به دلیل تدریجی بودن آن خیلی کند و آرام است. پژوهشگر هیچ گاه نباید انتظار داشته باشد به میزان تلاشهایش موفقیت ملموس کسب کند. عجله در به دست آوردن نتیجه در زمان نتیجه گیری و کیفیت نتیجه گیری اثر عکس خواهد داشت. کوتاه سخن آن که عبور از هر مرحله ای در گرو به پایان کامل آن مرحله است.
🔹پژوهش روندی مانند تفکر و جریان اندیشه دارد. به دیگر بیان تجلّی تفکر در عالم پیرامون پژوهش نام دارد. در جریان تفکر به عنوان یک تجارت در مسیر افزایش معلومات، سرمایه انسان معلومات اوست. طبیعی است که اندیشیدن هنگامی مقدور و میسّر خواهد بود که مبادی علمی در ذهن وجود اشته باشد.
🔹پژوهش یکی از مراحل زندگی علمی یک فراگیر دانش است. کسی که در طول حیات علمی خود در شاخه ای از علوم معلوماتی کسب کرده باشد، پس از گذراندن برخی دورهها شایستگی آن را مییابد که در رابطه با مسائل آن علم به پژوهش بپردازد. البته این به معنای پایان یادگیری او نیست بلکه به این معناست که حیات علمی او شکل جدیدی پیدا میکند. از این رو پژوهش شایسته است عالمانه باشد به این معنی که عالم به آن علم در حدّ مطلوب باشد. البته در مورد میزان قدرت علمی نباید از حدّ اعتدال خارج شد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
↪️ 5⃣ دخول
🔻تذکر دو مطلب:
1⃣ برخی از دخول مکانی به وصول به مکان (رسیدن به آن) 🔸(البته از برخی به دست میآید که وصول به مکان غیر از دخول است؛ زیرا آن دو را مستقل از هم ذکر کردهاند گرچه در تفسیر برخی کلمات دارای معنای وصول به دَخَلَ فی تعبیر کردهاند.) و برخی دیگر به قصد المکان تعبیر کردهاند در مورد برخی الفاظی که از قسم دخول مکانی به حساب آمد نیز تعبیرات متعددی شده است مثل نزول به مکان یا صیرورت در آن یا وقوع در آن یا بلوغ و رسیدن به آن یا اتیان و آمدن به آن و یا رفتن به آن. 🔸(نزول به مکان مثل اسهب و اقوی به معنای داخل شد در زمین دوردست و مستوی و در زمین بي آب و علف، رفتن به آن مثل اشام یعنی به شام رفت و آمدن به آن مثل اَتْهم و اَجحز و اَغرب و اغار و اَمْنی و اَنْجی و اَنْهی و اَساف و اَبْصر و... .)
🔹معلوم است که بین این مفاهیم فرق است برخی از این مفاهیم مثل صیرورت در مکان یا وقوع در آن با کمی تسامح همان مفاد دخول را دارند ولی برخی دیگر مثل رسیدن و رفتن و آمدن و قصد کردن و ... مغایر با مفهوم دخول هستند و هر یک در مقام خاصی بیان میشود.
به هر حال یا باید الفاظی را که این مفاهیم مغایر با مفهوم دخول در تغییر آنها ذکر شده است را داخل در قسم دوم (دخول مکانی) ندانیم یا عنوان دخول مکانی را به عنوانی عام تغییر دهیم تا شامل همه این الفاظ شود.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati