#نماز اول وقت
#سفارش_شهدا
همسر شهيد حاج محمد ابراهيم #همت مي گويد:«
ابراهيم بعد از چند ماه #عمليات به خانه آمد.
سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود.
به محض اينكه آمد، #وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند.
به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان.
سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت:
من باعجله آمدم كه #نماز اول وقتم از دست نرود.
اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود».
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🌹روایت شهید غواصی که سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود
♦️در خاطرات «محمدباقر برزگر» یکی از نیروهای غواص باقی مانده از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) #لشکر۳۱ عاشورا آمده است:یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت میکرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخمهایش میرفت. من صدای #یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را میشنیدم.
♦️او از طرفی بخاطر دردی که میکشید، حضرت زهرا (س) را صدا میزد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن #عملیات بود. البته آن زمان که ما در #اروندرود بودیم، نمیدانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود.
شدت جراحت و خونریزی #شهید پام، طوری بود که نمیتوانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که #پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین #خاطر او را به نزدیکی سیمخاردارهای خورشیدی بردم و لباسش را به سیمخاردارها بستم.
شب سوم دی ماه غواصان زیادی از گروهان یک شهید شدند و #پیکرشان در آب ماند که یکی از این شهدا «وحید کاوه» بود.
🕊شادی روحش صلوات....
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🌹ما جمع شدیم دور هم گریه کنیم
بر آن بدنی که آخرش جمع نشد ...
.
آخرین #وداع #سردار #شهید حاج حسین بصیر #فرمانده #شجاع لشکر ویژه ۲۵ #کربلا با نیروهای #گردان یا رسول_ساعاتی قبل از #عملیات #والفجر #هشت_📆نهر #بوفلفل_اروند کنار_بهمن ۱۳۶۴
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل