a524b98397013c83e1547b6984da1b3488f2125f.mp3
16.24M
🌷روضه ️شب شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)، به یاد همه ی شهدای عزیز
🎤ححاج منصور ارضی
✔سه شنبه شب مورخه ۲۴ مهرماه ۹۷
✔در جمع طلاب و زائرین اربعین حسینی در قرارگاه اربعین استان مستقر در مصلای قدس قم
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
4_5814401350934463105.mp3
7.36M
از حرم برام بگو ...
زیبا و شنیدنی 👌
مخصوص کربلا ندیده ها و جامانده ها 😭💔
اللهم ارزقنا کربلا 😭
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
1_31016732.mp3
4.06M
#جاماندگان_اربعین 💔
اربعین قسمت خوبات شد و من جا موندم
رفیقام یڪے یڪے رفتن و تنها موندم
🎤 مجتبی رمضانی
التماس دعا😭😭
@channelKomeil313
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
بوسه بر پاهای مادر
💠مادر شهید مرتضی حسین پور :
🌷مرتضی خیلی دوست داشت که در قسمت عملیاتی مشغول شود. اما من طاقت دوری اش را نداشتم و به مرتضی گفتم:مادر! همینجا کار اداری بگیر و پیش من بمون»
مرتضی می گفت: « من اصلا من نمیتونم کار اداری انجام بِدم!» هر چه اصرار میکرد، من مخالفت می کردم.
تا اینکه یک روز که داشتم نماز مغرب و عشا را میخواندم و به آخرین رکعت رسیده بودم،دیدم مرتضی از در وارد شد و جلویم نشست و شروع کرد به بوسیدن پاهایم نمازم تمام شد مرتضی گریه می کرد و میگفت:
«مامان! تو رو خدا اجازه بده من برم تکفیریها به عراق حمله کردن و میخوان حرم اهل بیت(علیهم السلام) رو خراب کنن!»
آنقدر پاهایم را بوسید و گریه کرد تا مرا راضی کرد.گفتم: «برو فقط مواظب خودت باش! شش ماه برو و برگرد»
شش ماه که تمام شد گفتم:(شش ماهت تمام شد. دیگه برگرد)
🌷مرتضی گفت: مامان! حالا که اجازه دادی دیگه خرابش نکن! من نگفتم یک شش ماه!»
آنقدر گفت و گفت که راضی شدم و مأموریتش بجای شش ماه شد۴ سال!
ماجرای سوریه که شروع شد، گفت: «میخوام برم سوریه
گفتم: «دیگه این رو نداشتیم» گفت: «مامان! فقط بیا و ببین چقدر حضرت زینب (سلام الله علیها) تنهاست!
(تکفیریها دور حرمش رو گرفتن و نزدیک حرم شدن) انقدر آنجا ماند و جنگید تا شهید شد.
📚 کتاب مروری بر خاطرات شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور (حسین قمی)
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ڪلیپ🎥
#اولیـــنانتشـــار
مداحےشهیـــدحسیـــنمعـــزغلامـــے
برمشامم مےرســـد
هـــرلحـــظه بوےڪربلا😭
#اربعیــــن جـــاےشهــــداخــــالے😭😔
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
نایب الشهدا به سفر کرببلا میروم
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
ڪولہ پشتـے علـے
پـر از مهمـات آتــشگرفت
نتوانستند ڪولہ را از او جدا ڪنند ...
با چفیہ دهان خود را بست
تا عملیات لو نرود ...
تنها ڪف پوتینهایـش
ڪہ نسـوز بود ، باقـے ماند . 💔
#شهیــد_علـے_عــرب 🕊
#یـادش_باصلـوات