📖 #خاطرات_شهدا
صبح اول وقت راه افتادیم .
مصطفی ، عمامه به سر ، اما با بند حمایل و یڪ نوار فشنگ تیر بار دور ڪمر ، قوت قلب همه بود .💪
پیش مرگهای ڪرد ڪه در ڪنار ما با دشمن میجنگیدند ، چپچپ به مصطفی نگاه میڪردند !
باور نمیڪردند او اهل رزم و درگیری باشد .😒
درگیری تا عصر ادامه داشت .
وقت برگشتن ، پیش مرگها تحت تأثیر شجاعت مصطفی ، ول ڪن او نبودند .😍
یڪی از آنها بلند ، طوری ڪه همه بشنوند گفت :
اینو میگن آخوند !
اینو میگن آخوند !
مصطفی میخندید ...😁
#شهید_حجت_الاسلام_مصطفی_ردانی_پور
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واڪنش رزمنده مجروح بعد از به هوش آمدنش در بیمارستان بخاطر قضا شدن نماز صبح ...!
#آسمانیها
#رفاقتباخدا
@raviannoorshohada
🌷 #خاطرات_شهـــــدا
♻️ پیگیـر #شهــادت بــود ...
✍محسن #پیگیـری خاصے براے #شهـادت داشت، عیـد با خانمش آمد پیش من خیلی نصیحتش ڪردم ڪہ محسن نمیخواهد، تو بچہ داری و… هیچ جورے توی ذهنش نمیرفت...
🔹روز آخرے ڪہ آمد پیش من، گفت: « حاجـی، چرا من نمیتوانم بروم؟ چرا کارم جور نمیشود کہ بروم؟» گفتم: «محسن، یڪ جای ڪارِت #گیر دارد؛ مثل مایی. برو آن گیـر را درست ڪن.» باتعجب گفت: «من فهمیدم کجای کار گیر دارد: #مـادرم راضی نیست!»
🔹من هم میدانستم که نمیرود پیش مادرش تا #رضایت بگیرد؛ گفتم: «پس برو رضایتش را به دست بیـاور.» احساس هم ڪردم کہ نمیرود. ولے با #مادرش کہ صحبت ڪردیم، میگوید کہ رفته آنجا، بہ دست و پای مـادر افتاده و گریه شدید ڪرده که از گریهاش پاهای ایشان خیس میشده است.
🌷به مـادر #التماس ڪرده است: «اجازه بده من بروم.» مـادرش هم میگوید: «برو؛ ولے #شهید_نشو » ڪہ محسن در جواب گفته است:
«نه، من میروم؛ ولی #عزیز_میشوم مادر.»
🔹راوی : جناب حمید خلیلی
(مدیر انتشارات شهید ڪاظمی)
🌷#شهید_محسن_حججی
@raviannoorshohada
1_19785976.mp3
1.39M
اذان لشڪر ۳۱ عاشورا ...♥️
لشڪر #شهید_آقا_مهدی_باڪری
التماسدعا در لحظات ناب استجابت
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم هاتو وا کن😭
ببین من هم جا موندم 😭
مادر تنها سالار ه😭
شهادت شهید صدر زاده 😭
ببین چه طور دوستش با غم ازش 😭
خدا حافظی می کنه😭
اللهم الرزقنا شهادت
@raviannoorshohada
🌹 رسول اکرم(ص)؛ خداوند می فرماید؛
من جانشین شهید در خانواده او هستم هرکس رضایت آنان را جلب کند رضایت مرا جلب کرده و هرکس آنان را به خشم دراورد مرا به خشم درآورده است.(مستدرک الوسائل ج۱۱ص۱۰)🌹
@raviannoorshohada
💠 نعمتی که خدا بهت داده رو به رخ دیگران نکش👇👇
🌷رفاقت ما با تمام بچه هاي ان دوران، سر و كله زدن و بازي و خنده بود...اما رفاقت با #ابراهيم، الگو گرفتن و يادگيري كارهاي خوب بود.
🌷او غير مستقيم به ما كارهاي صحيح را اموزش مي داد.حتي حرف هايي مي زد كه سال ها بعد به #عمق كلامش رسيديم.
🌷من موهاي زيبايي داشتم، مرتب به ان ها مي رسيدم و مدل و... درست مي كردم. خيلي ها حسرت موها و تيپ ظاهري من را داشتند، ابراهيم نيز خيلي زيبا بود اما...يكبار كه پيش هم نشسته بوديم، دوباره حرف از مدل موهاي من شد.
🌷ابراهيم جمله اي گفت كه فراموش نمي كنم:(( نعمتي كه خدا به تو داده را به رخ ديگران نكش.)) ابراهيم اين را گفت و رفت...
📚كتاب سلام بر ابراهيم
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
@raviannoorshohada
4_5785397608583267667.mp3
8.56M
دارهبارونمیباره
خونتکجاستآهاےجوون
دارهبارونمیباره
مادرتکجاستآهاےجوون
دارهبارونمیباره...💔🍃
@raviannoorshohada
YEKNET.IR - ali imam javad.mp3
1.88M
🔳 #شهادت_امام_جواد (ع)
🌴صاحب عزا تو مشهده
🌴پرچم سیاه رو گنبده🏴
@raviannoorshohada
ڪاش همهی نمایندگان مجلس اینگونه بودند ...
توی انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی آوردیم
با حاج آقا راه افتادیم بریم افتتاحیه ؛
نزدیڪ ساختمان مجلس ڪه رسیدیم ،
مرحوم ابوترابی گفت : نگهدار ...
ایشون با یه حالت خاصی به درب ورودی مجلس نگاه ڪرد و گفت :
این در رو ببین !
اگه ما به وظیفه خودمون در قبال مردم عمل نڪنیم ، این در برای ما دروازه جهنم خواهد شد ...
( خاطره ای از سیدالأسرا مرحوم سید علی اکبر ابوترابی ...)
📚 منبع : ڪتاب به لطافت باران
#مجلس #نماینده #تڪلیف_گرایی #وجدان_ڪاری
🌷@raviannoorshohada
🕯 #خواندنی | شیخ مظلومِ ظلمستیز
🕊 به مناسبت سالروز شهادت #شیخ_فضل_الله_نوری
😔 واقعاً به شیخ فضل اللَّه خیلی ظلم شده است.
📌 اوایل انقلاب، یک وقت من در نماز جمعه راجع به مشروطیت و مرحوم شیخ فضلاللَّه صحبت کردم؛ بعد یکی از دوستان نزدیک ما به من اعتراض کرد!
➕ من دیدم حتّی در محافل روحانی و نزدیک به خود ما هم همین تفکرات وجود دارد که چرا از شیخ فضلاللَّه صحبت میشود؛ شیخ فضلاللَّه مخالف مشروطه بود! در حالیککه او بلاشک مخالف مشروطه نبود؛ خودش در حقیقت جزو مؤسسین و مؤثرین مشروطه بود.
🔻 حتّی به من گفته شد که امام هم از شیخ فضلاللَّه خوششان نمیآید! بعد من تفحص کردم، دیدم نخیر، کاملاً بعکس است؛ امام نسبت به مرحوم شیخ فضلاللَّه خیلی تبجیل و احترام دارند و بهخاطر همان تصلب و شجاعت و دینگرایی کاملش، بدون اغماض آن بزرگوار را تعظیم و تجلیل هم میکنند؛ که این در بیانات خود امام هم آمده است.
۸۳/۰۵/۱۱
💫 آیت الله سیدعلی خامنه ای .
@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
#مناجات_شهیـــــد
🍃خداوندا
فقط میخواهم #شهید شوم
شهیـــــدِ راہ تـــــو
خدایـــــا مرا بپذیر
و در جمع #شهـــــدا قرار بده
🍃خداوندا
روزی #شهــــادت میخواهم
ڪہ از همہ چیز خبری هست
الا #شهـــــادت
#اَللّهُمَّارْزُقْناتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِکَ
ســـــردار
#شهید_احمـــد_کاظمــــی🕊🌹
@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
°•{بسبجی ۱۶ ساله
#شهید_علـــــی_عـــــرب🕊🌹}•°
🔴 بسیجــے ۱۶ سالہ لشڪر ۴۱ ثارالله
ڪه در عملیـــــات کـــــربلای یـکـــ #ذره_ذره_در_آتش_سوخت_تا_عملیات_لو_نرود...
🔸کوله پشتیاش سنگین بود آرپیجی، نارنجک،… محکم به خود بسته بود، نزدیک کانال رسیدیم در حال رفتن به جلو بودیم، اطرافمان میدان مین بود، آهسته، آهسته جلو میرفتیم، دشمن در فاصله ۲۰۰ متری ما بود با کوچکترین صدایی ممکن بود متوجه ما شود،…
🔸ناگهان گلولهای به کوله پشتی علی خورد، تمام نگاهها چرخید طرف علی… اما کسی نمیتوانست به او کمک کند، خرجیها آرپیجی آتش گرفتند، فقط فرصت کرد نارنجکها را از خودش جدا کند…
🔸خودم را به علی رساندم لباس علی، کوله پشتیاش سوخته و به پشت کمرش چسبیده بود؛ به سینه روی زمین دراز کشید دستش را جلوی دهانش گذاشته بود؛ نکند صدایش بلند شود و عملیات لو رود.
🔸اشاره کرد آب بهم بده، من چفیهام را با قمقمهاش که در اثر گرمای آتش داغ شده بود خیس کردم و گذاشتم روی لبهایش. علی با دست آن را گرفت و به دهانش فشار داد و دیگر هیچ حرفی نزد و در همان حالت به دیدار معبود شتافت.
🔻تمام این اتفاق در چند دقیقه بود اما به وسعت زمان درسها به ما میآموزد… که اگر انسان عشق واقعی به خدا را داشته باشد همه چیز، حتی سوختن را فراموش و فقط وصال معبود نهایت آرزویش است…
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
💠 وقتی نبود، وقتی منطقه بود و مدتها میشد که من و بچّهها نمیدیدمش، دلم😔 میگرفت. توی #خیابان زنها👩 و مردها 👨را میدیدم که دست در دست👫 هم راه میروند، غصّهام میشد. زن، شوهر میخواهد بالای سرش باشد. میگفتم: «تو اصلاً میخواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟😞» میگفت: «پس ما باید بیزن میماندیم؟» میگفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟» میگفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن #اجر زحمتهایت را کم کنی، اصلاً پشت پردهی همهی این کارهای من، بودن توست که قدمهایم را محکمتر میکند🙂.» نمیگذاشت اخمم باقی بماند😔. کاری میکرد که #بخندم☺ و آن وقت همهی مشکلاتم تمام میشد.
#شهید_عباس_بابایی
🌹
@raviannoorshohada
▫️ امامتت کوتاه بود اما چنان بود که برای مقابله با یک جوان ٢۵ ساله راهی جز قتل نیافتند❗️
▪️ خدا می داند جماعتی که ١٧ سال کینه را در جام زهر خالی می کنند، برای امام ١٢٠٠ ساله چه چیزهایی مهیا کرده اند...
▫️ اما این بار شیعه قوی تر و هوشیارتر از هر زمان است. این بار شیعه اجازه تکرار را به تاریخ نمی دهد.❌
▪️ شهادت #امام_جواد علیه السلام را محضر امام زمان و شیعیان تسلیت می گوییم.🙏
@raviannoorshohada