eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
645 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
3هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــــ❤️ــــهادت را همـہ دوست دارند😍 اما ڪشیدن براے شـــــهادت را چه؟😶 شدنــــ یڪ اتفاق نیست!!! گلیستــــ🌷ــــ ڪه براے شڪوفا شدنش باید خون دلـــــــ بخورے☹️ بـہ بے دردهــــــا بـہ بے غصـہ هــــا بـہ عافیت طلب هـــا شــــ💚ــــهادت نمے دهند😑 بـہ آنڪہ یڪ شب بے خوابے براے نکشیده...!😣 یڪ روز از وقتش را براے تبلیغ نگذاشتـہ☹️ شــــــهادت طلب نمیگویند! 💔😔 دغدغـہ هیـــأت،بســــیج،ڪار جهادے دغدغـہ ے دست اینـــ وآنــــ را گذاشتن توے دست شـــــــهدا دغدغـہ ترڪ ، # آدمــ شدنــــ،😖 شـــ💚ــهادت اگر عاشــ😍ـــق شهادتے اول باید خوبے باشے خــــوبـــ مبارزه ڪنے مجروحـــ😓ـــ شوے اما درست مثلــــ التماس دعای شهادت ... ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
#تلنگر از شهید #نواب پرسیدن: چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله #بروجردی ساکت است نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است من سربازم #سرباز اگر کوتاهی کند، #سرهنگ مجبور میشود بیاید وسط ! #نکته هر بار که #امام_خامنه_ای دارد میاید وسط، یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم. 🌷اللهّم أحفظ قائدنا...
🔰اینجانب مصطفی شیخ الاسلامی فرزند و کوچک حضرت وظیفه خود دیدم که به کسانی که به حضرت زینب بی احترامی💥 کردند، جواب دندان شکنی دهم و به که رهبر انقلاب اسلامی اعلام کرده اند گویم و برای دفاع از حرم به عنوان به سوریه بروم. 🔰از شما مردم عزیز میخواهم که همیشه کنار انقلاب بوده و نگذارید تنها باشد❌ و اجازه ندهید کسی به این انقلاب با چشمان بد نگاه اندازد👊 همیشه کنار دین و قرآن📖 باشید و آن را ترک نکنید که تمام شیعیان امیدشان به خدا و ائمه اطهار می باشد. امیدوارم روزی برسد که تمام مستکبران👹 و اسلام پیروز شود✌️ ✍مصطفی شیخ الاسلامی ۹۴/۸/۲۲ @raviannoorshohada
همسرش می‌گفت جز شهادت، حقش نبود☝️. حتی حالا و در خواب هم، هر کسی شهید سیرت‌نیا را ملاقات می‌کند، او را در حال تلاش و فعالیت می‌بیند🌹او را در زمره آدم‌هایی دسته‌ّبندی کرد که خستگی را خسته می‌کنند. می‌گفت خواب پنج دقیقه‌ای آقا سید در حالت نشسته، برایش به مثابه خواب یک ساعته افراد عادی را داشت.😴 یکی از خاطرات شیرین این بانو از شهید آقا سید اسماعیل سیرت‌نیا، امید و روحیه انقلابی او در تلاطم‌های فتنه 88 بود♨️. روزی سید با وجود خستگی زیاد، سرخوش به خانه آمد و گفت که برای #امام_خامنه‌ای (مدظله) پیغام فرستاده است. به واسطه دوستی پیغام داده بود: آقا خیالتان از رشت راحت باشد؛ اینجا یک #سرباز دارید!»😌✌️ شهید مدافع حرم سید اسماعیل سیرت نیا🌹 @raviannoorshohada
📌 #دعوت بسیار مهم 🖋 اگر شیعیان ما در راه وفای به عهدی که بر دوش دارند، #همدل میشدند، هرگز برکت ملاقات با ما، از آنها به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما به سرعت نصیب آنها میگشت. "نامه‌ی امام زمان عج به شیخ مفید" ▫️حاج قاسم، همه‌ی جهان منتقم تو خواهند بود... این جمله دل را می‌لرزاند مگر میشود #سرباز منتقم موعود باشی و همه‌ی جهان برایت سوگوار نشوند... ▪️بغض و کینه این روزها در گلوهایمان رسوب کرده... #همگی دل شکسته ایم و #مضطر از زخمی که بر جانِمان زدند... ▫️قرار و عهدمان این بود که #سرباز باشیم و نه #سربار ... حالا حاج قاسم سلیمانی #سربازی خود را به اثبات تمام دنیا رساند... ▪️این حزن و اشک بر چشم‌ها عادی نیست. این تجلّی حُزن صاحب‌الزمان در شهادت حاج قاسم سلیمانیست... مگر میشود سرباز برود و فرمانده محزون نباشد؟ ▫️بیایید یکبار دیگر پیام حضرت مهدی به شیخ مفید را بخوانیم با بغض چشم، دلی شکسته و نفسی خسته... ▪️اگر شیعیان ما #همدل بودند سعادت دیدار ما به سرعت نصیبشان میشد... ▫️آآآآآآآآه ، حال که این خون، همه ی مردم را #همدل کرده، حیف است برای ظهور منتقم موعود #استغاثه نکنیم و این فرصت را از دست بدهیم... 🔺این جمعیت و این دل‌های شکسته جغرافیای #آخرالزمان را به چالش کشیده اند... 🔹 حالا یکی از بهترین اعمال برای ادامه راه حاج قاسم آگاه نمودنِ همه‌ی مردم جهت دعا برای تعجیل فرج در این شب و روزها و آماده نگهداشتن خود برای سربازی در رکاب امام زمان عج است... ▪️این بغض و اشک ها اگر #استغاثه شود، شاید خدا ادامه ی غیبت را بر ما ببخشد... @raviannoorshohada
🔹 نمیدانیم حڪمت ها را ، درست در همین شب بود حاج قاسم را از ما گرفتند ، و ما صبح جمعه شنیدیم و چقدر پیگیر خبر تڪذیب شهادتش بودیم و برای دوباره آمدنش به وطن دست به دعا بودیم . فردا یڪ جمعه دیگر است و تحویل سال بیایید بار دیگر یڪ دل و هم صدا باشیم و برای آمدن مهدی موعود دست به دعا شویم ؛ و دعای (عظم البلا ) را زمزمه ڪنیم . الهی ؛ چقدر این روزها دلمان امام زمان میخواهد ... الهی عین البقیة الله 🙏 # اللهم عجل الولیڪ الفرج زمان ولایت شهید قاسم سلیمانی @raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
‍ ‍ ‍📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) ❇️ قسمت۲۱ 💭مامان با ناراحتی اومد سراغم ... - نکن مهران ... اینقدر
‍ ‍ ‍📕 (داستان واقعی) ❇️ قسمت۲۲ 💭همه جا خوردن ... دایی برگشت به شوخی گفت ... - مادر من ... خودکشی حرامه ... مخصوصا اینطوری ... ما می خوایم حالا حالاها سایه ات روی سرمون باشه ... بی بی پرید وسط حرفش ... - دست دائم الوضوی پسرم بهش خورده ... چه غذایی بهتر از این ... منم که عاشق خورشت کدو ... و مادرم با تردید برای مادربزرگ غذا کشید ... زن دایی ابراهیم... دومین نفری بود که بعد از من ... دستش رفت سمت خورشت ... - به به ... آسیه خانم ... ماشاء الله پسرت عجب دست پختی داره ... اصلا بهش نمی اومد اینقدر کاری باشه ... دلم قرص شده بود ... اون فکر و حس ... خطوات شیطان نبود ... من خوشحال از این اتفاق ... و مادرم با حالت معناداری بهم نگاه می کرد ... موقع جمع کردن سفره، من رو کشید کنار ... - مهران ... پسرم ... نگهداری از آدمی توی شرایط بی بی ... فقط درست کردن غذا نیست ... این یه مریضی ساده نیست... بزرگ تر از تو زیر این کار، کمر خم می کنن ... - منم تنها نیستم ... یه نفر باید دائم کنار بی بی باشه که تنها نباشه ... و اگر کاری داشت واسش انجام بده ... و الا خاله معصومه و دایی محسن هستن ... فقط یه مراقب 24 ساعته می خوان ... و توی دلم گفتم ... - مهمتر از همه ... خدا هست ... - این کار اصلا به این راحتی نیست ... تو هنوز متوجه عمق ماجرا نیستی ... گذشته از اینها تو مدرسه داری ... این رو گفت و رفت ... اما من یه قدم به هدفم نزدیک تر شده بودم ... هر چند ... هنوز راه سختی در پیش بود ... - خدایا ... اگر رضای تو و صلاح من ... به موندن منه ... من همه تلاشم رو می کنم ... اما خودت نگهم دار ... من دلم نمی خواد این ماه های آخر ... از بی بی جدا شم ... نیمه های مرداد نزدیک بود ... و هر چی جلوتر می رفتیم ... استیصال جمع بیشتر می شد ... هر کی سعی می کرد یه طوری وقتش رو خالی یا تنظیم کنه ... شرایطش یه طوری تغییر می کرد و گره توی کارش می افتاد ... استیصال به حدی شده بود ... که بدون حرف زدن مجدد من... مادرم، خودش به پیشنهادم فکر کرد ... رفت حرم ... و وقتی برگشت موضوع رو با پدرم و بقیه مطرح کرد ... همه مخالفت کردن ... - یه بچه پسر ... که امسال میره کلاس اول دبیرستان ... تنها ... توی یه شهر دیگه ... دور از پدر و مادرش و سرپرست... تازه مراقب یه بیمار رو به موت ... با اون وضعیت باشه؟ ... از چشم های مادرم مشخص بود ... تمام اون حرف ها رو قبول داره ... اما بین زمین و آسمون ... دلش به جواب استخاره خوش بود ... و پدرم ... نمی دونم این بار ... دشمنی همیشگیش بود ومی خواست از شرم خلاص شه ... یا ... محکم ایستاد ... - مهران بچه نیست ... دویست نفر آدم رو هم بسپاری بهش... مدیریت شون می کنه ... خیال تون از اینهاش راحت باشه ... و در نهایت ... در بین شک و مخالفت ها ... خودش باهام برگشت ... فقط من و پدرم ... برگشتم و ساکم رو جمع کردیم ... و هر چیز دیگه ای که فکر می کردم توی این مدت ...ممکنه به دردم بخوره ... پرونده ام رو هم به هزار مکافات از مدرسه گرفتیم ... دایی محسن هم توی اون فاصله ... با مدیر دبیرستانی که پسرهای خاله معصومه حرف زده بود ... اول کار، مدیر حاضر به ثبت نام من نبود ... با وجود اینکه معدل کارنامه ام 19/5 شده بود ... یه بچه بی سرپرست ... ده دقیقه ای که با هم حرف زدیم ... با لبخند از جاش بلند شد و موقع خداحافظی باهام دست داد ... - پسرم ... فقط مراقب باش از درس عقب نیوفتی ... شهریور از راه رسید ... دو روز به تولد 15 سالگی من ... پسر دایی محسن ... دو هفته ای زودتر به دنیا اومد ... و مادربزرگ، آخرین نوه اش رو دید ... مادرم با اشک رفت ... اشک هاش دلم رو می لرزوند ... اما ایمان داشتم کاری که می کنم درسته ... و رضا و تایید خدا روشه ... و همین، برای من کافی بود ... 🔸ادامه دارد... -فدا -وظیفه -حاج-قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: انقلاب ما، دفاع مقدس ما، همه مدیون امام حسین است... -فدا -وظیفه -حاج-قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------