eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
967 ویدیو
81 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی "انجمن راویان فجر فارس NGO" راویان عزیز تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
شهید پرویز فهندژ سعدی (1316 – 1357) پرویز فهندژ سعدی، رادمردی بزرگ بود که در خانواده ای مستضع
شهید تیمور ابوالحسنی فروغی (1333- 1357 ه.ش) در یکی از روزهای خوب خدا خانواده مذهبی و فرهنگی فروغی، تولد طفلی را از خدا انتظار می کشیدند. طولی نکشید که این انتظار لذت بخش با صدای گریه نوزادی به شادی مبدل شد. نامش را تیمور گذاشتند. سه بهار از عمرش طی نشده بود که دست تقدیر، خورشید پدر را در افق ماتم به غروب کشانید. اما وجود مادری فرهیخته و فداکار، جای پدر را پر کرد و تیمور در دامان پاک مهربان مادرِ معلمش پرورش یافت و تا بدانجا رسید که در عرصه درس و ورزش سرآمد همسالان خود شد. تیمور بعد از پایان دوره تحصیلات متوسطه، در شرکت «کاتر پیلار» مشغول به کار شد و آن هنگام در شراره های آتشفشان شعله می کشید و فریاد آزادی و اسلام خواهی مردم به آسمان رفت، به خیل تظاهر کنندگان پیوست. او که از مادر درس آزادگی آموخته بود، به اقیانوس خروشان الله اکبرها متصل شد و با دستگاه چاپ دست سازی که با همکاری دوستش ساخته بود، اعلامیه های امام را تکثیر کرده و در بین مردم توزیع می کرد، آن زمان هم که نیاز شد تا شمارگان اعلامیه ها را افزایش دهد، با به خطر انداختن خود این مسئولیت خسیر را بوسیله دستگاه های چاپ موجود در شرکت به صورت مخفیانه و در وقت تعطیلی اداره به امجام می رساند. عشق به مولا و خصلت های پهلوانی در وجودش، مایه شوقی شد و فرزندش را علی نام گذاشت. همزمان با اوج گیری قیام عاشورایی مردم، مادر تیمور به عشق حسین(علیه السلام) به زیارت کربلا شتافت و او از مادرش نزد حیسن(علیه السلام) درخواست حلیت نمود و خود نیز به دنبال عزیمت مادر، مکتوب عشقی از خون دل نوشت و سر به مهر در مکانی نگهداشت. روز 22 بهمن، وقتی که تیمور به همراه برادرانش، صحن شاهچراغ(علیه السلام) را با خشم خروشان مردمی، به محشری از شعار و شعور مبدل ساخته بودند،خبری برق آسا جمعیت را همچو موجی خروشان به حرکت در آورد. تیمور که شنید کلانتری 3 سقوط کرده، همچون شهابی ثاقب آماده هجوم به کلانتری شد و در برابر پافشاری برادرانش که از وی خواستند«صبر کند تا همگی با هم بروند» پاسخ می داد:«شما کند حرکت می کنید و من طاقت نمی آورم». بر فرس تندرو هر که تو را دید گفت برگ گل سرخ را باد کحا می برد تیمور رها شده از همه تعقلات و مشتاق وصل حق، از برادران جدا گردید و به همراهی امواج توفنده ی جمعیت، به شهربانی رسید و با جدیتی تمام تلاش کرد تا مجروحانی را که در تیررس آتش نیروهای دولتی بر روی زمین افتاده بودند، از معرکه نجات دهد. در حالیکه برادر مجروح را به دوش گرفته بود، به ناگاه صفیر تیری، سر پر از شور او را نشانه رفت و بلافاصله به روی دست مردم شهرش به بیمارستان منتقل گردید تا مداوا شود. اما او کربلایی شده بود و کالبد خاکی تحمل روح بلندش را نداشت و عاقبت نیز در معراجی عاشورایی به خدا پیوست. پس از رجعت مادر از زیارت کربلای عشق، مکتوب سر به مهر را در حضور داغدارش گشودند.تیمور در نامه از حسین(علیه السلام) خواسته بود که جز با شهادت به دیدارش نرود. همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده ام که مپرس مادر نیز در هجران فرزند، سرود وصل خوانده بودتا در سالروز شهادت تیمور به روضه الشهدا متصل شود و در سال 1373 درست در سالروز شهادت تیمور، خدا او را پذیرفت. از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات صحیفه نامه بلندشان جاودان باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
🚩 یافاطمه الزهرا سلام الله علیها 🚩 خاکهای نرم کوشک  _ ۴۶ شهید عبدالحسین برونسی هدیه های شخصی راوی :
🚩 یافاطمه الزهرا سلام الله علیها 🚩 خاکهای نرم کوشک  _ ۴٧ شهید عبدالحسین برونسی تالیف : سعید عاکف شمع بیت‌المال راوی : سید کاظم حسینی بنام خدا شهید برونسی وقتی فرمانده تیپ شد، اجباراً یک ماشین برای استفاده به او تحویل دادند، یک راننده هم قرار بود در اختیارش بگذارند که قبول نمی کرد. من به او گفتم: شما که گواهینامه نداری پس راننده باید حتماً با شما باشد!. حاجی گفت: در منطقه جنگی که از نظر شرعی بدون راننده عیبی ندارد من خودم پشت فرمان می نشینم، ولی در شهر چون نمیشود بدون گواهینامه، رانندگی کرد با راننده میروم.  چند وقت بعد که به مشهد رفتم، یک روز شهید برونسی پیش من آمد و از من خواست در خصوص گواهینامه برای او یک فکری بکنم. من گفتم: شما که راننده داری گواهینامه برای چه میخواهی؟.  شهید برونسی گفت: همه مشکل همینجاست که یک راننده مدام باید بند من باشد. آن هم راننده‌ای که حقوق بیت المال را بگیرد. من به او گفتم: خوب این حق یک فرمانده تیپ هست!. شهید برونسی گفت: سید جان شوخی نکن همین ماشین هم که دست منه برای من خیلی سنگین است میترسم روز قیامت نتوانم جواب بدهم حال چه برسد به داشتن راننده. تصمیمش جدی بود و خیلی هم مصر!. من پرسیدم: حالا شما چند روز مرخصی داری؟. گفت: حدود ۸ روز. کمی فکر کردم و گفتم: در هشت روز مشکل بشه کاری انجام داد ولی با توکل بر خدا می روم ببینم چه کار میشود کرد. رفتم به اداره راهنمایی و رانندگی و هر طور بود کارها را روبه راه کردم. دوتا از افسران خیر و نسبتا آشنا، خیلی کمک کردند. عبدالحسین ابتدا امتحان آیین نامه داد و بعد هم امتحان رانندگی در شهر. بالاخره گواهینامه را دادند. البته همین کار حدوداً یک هفته طول کشید. وقتی می خواست راهی جبهه شود، برای خداحافظی پیش من آمد. ابتدا بابت گواهینامه تشکر زیادی کرد و دعا کرد که انشالله خدا خودش بمن اجر بدهد. من به او توصیه کردم: حاج آقا در کارها سعی کن زیاد سخت نگیری. در هر صورت تو یک راننده داشتی که او می توانست امورات تو را انجام بدهد. عبدالحسین لبخندی زد وسپس حساسیت و دقت امام امیرالمومنین علی علیه السلام را در ارتباط با درخواست طلحه و زبیر برایم تعریف کرد. و اینکه امام چگونه از بیت المال مسلمین با دقت و حساسیت حفاظت می کردند. حتی در حضور ظلحه و زبیر، امام شمع بیت المال را خاموش میکند و شمع شخصی خودش را روشن می‌کند. وقتی اینها را تعریف می‌کرد ذهنش طور خاصی شده بود. با گریه ادامه داد: خدا روز قیامت از پول و اموال خصوصی و حلال انسان که بدست خودش باشد حساب می کشد. که این پول و مال را چگونه مصرف کردی؛ چه برسد به اموال بیت المال که حتی یک سر سوزنش هم حساب دارد.. ادامه دارد... صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 پویش ملی کتابخوانی «شهید علی خلیلی» 🔸طرح نهضت مردمی امر بمعروف و نهی از منکر 📖 با محوریت کتاب «واجب فراموش شده» 🔹لطفا جهت ثبتنام و شرکت در پویش بر روی لینک زیر کلیک کنید 👇 https://digiform.ir/nehzat https://digiform.ir/nehzat https://digiform.ir/nehzat ✅ فایل اندروید و پی دی اف کتاب «واجب فراموش شده» در پست بعدی قابل دریافت است. 🔶پایگاه مقاومت بسیج ولی امر🔶 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2121859161C5cebb15e6f
🔰برنامه تلویزیونی فجر دلگشا 📌ویژه برنامه خط ۵۷ 🗓روایت روزهای انقلاب توسط راوی جوان فجرفارس برادر علی مرادی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌙 هرشب از ساعت ۲۱:۳۰ 🖥 از شبکه استان فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا