به مناسبت ۱۲ تیرماه ۶۷ ، سالروز جنایت سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو تروریست آمریکا؛
حمله به هواپیمای مسافربری ایران، نشانگر سیاست دولت آمریکا در قبال ملت ایران است
🔸️🔹️🔸️
🔹️در مقطع پایانی جنگ، همزمان با تهاجمات ارتش عراق در جبهههای زمینی، ناوگان نظامی آمریکا، جنگ گستردهای را علیه اهداف و منافع ایران در خلیجفارس آغاز کرد.
🔸️آمریکا تلاش میکرد تا تمام محیط خلیجفارس را برای تولید و صدور نفت ایران و نیز برای تردد هواپیماهای ایرانی و همچنین حضور نیروهای دریایی ایران ناامن سازد.
🔹️آخرین اقدام مداخلهجویانه آمریکا به نفع رژیم عراق، حمله ناو وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران در نزدیکیهای بندرعباس بود. در حمله موشکی به هواپیما، ناو وینسنس به آبهای ایران واردشده بود.
🔸️این سومین درگیری گسترده آمریکا با ایران محسوب میشد. در روز یکشنبه ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، ناو چندمنظوره آمریکا در منطقه تنگه هرمز، با شلیک دو موشک، هواپیمای مسافربری ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) را درحالیکه ارتفاع ۷ هزارپایی را پشت سر گذاشته بود و در حال اوجگیری به سمت ارتفاع ۱۲۰۰۰ پا میرفت، با ۲۹۰ مسافر و خدمه مورد اصابت قرار داد. این پرواز هر هفته بهصورت منظم و برنامهریزیشده در همین ساعت از بندرعباس به سمت دوبی انجام میشد.
🔹️در همان لحظه اول، هواپیمای مسافربری به دونیم شد و به دریا سقوط کرد و همگی سرنشینان آن به شهادت رسیدند...
#ادامه_دارد...
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
#ستاره_های_شهر روایت یازدهم #عباس_همه_دوران بزودی.... تیرماه ۱۴۰۲ هفته آخر تیر دعوتید🌹 🔹️🔸️🔹️ #انجم
خلبان استشهادی شهید عباس دوران ۳۲ ساله
از فرماندهان و خلبانان پرآوازه دفاع مقدس هست.
وی تمام آموخته های خود را برای نجات دین و وطن از توطئه دشمنان بکار گرفت و همواره در عملیات جنگی پیش قراول بود و برای دفاع از میهن اسلامی و حفظ و حراست آن لحظهای آرام و قرار نداشت، تا سرانجام در این راه مشتاقانه به شهادت رسید...
#ادامه_دارد...
🔸️🔹️🔸️
#ستارههای_شهر
روایت یازدهم
#عباس_همه_دوران
#بزودی.... #تالار_حافظ
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
#ستاد_کنگره_امیران_سرداران_و_۱۵۰۰۰_شهید_ولایتمدار_استان_فارس
@kshohadayefars
هدایت شده از شهید حاج حسن حق نگهدار ❤️
...
ازدواج ( ۱ )
خواهرجانم ، نمی خوای ازدواج کنی؟
غافلگیرم شدم. سرخ شدم و دوباره سفید! زبانم بند آمد. سرم را پایین انداختم. آب دهانم را سخت قورت دادم تا راه دهنم باز شد و به علی اصغر گفتم: «ازدواج ...! من؟!»
لبخند زد و ریش های نرم و بور تازه تنجه زده توی صورتش را خاراند
و گفت: «تعجب کردی خواهر؟»
گفتم: «برادر من! حرف حسابت چیه؟»
لبخند زد.
ـ خواهر من! حرف من، حرف خدا ، اسلام و پیامبرِ! النکاح و سنتی...!
ـ علی اصغر! خوابی رو دیدی تعریف کن!
ـ حالا شد...یه دوست پاسدار دارم، مثل خودم! حُسن و خلقش۲۰ !
اسمش حسنِ! حسن حق نگهدار !
گفتم: «خُب که چی؟!»
ـ خُب، یه زن خوب می خواد.
به شوخی گفتم: «عالی می شه! بعد شهادت غلامحسن! این جور که پیش بره، بعدش نوبته توهه! و بعد هم لابد نوبت همین دوست پاسدارت!»
علی اصغر انگار بچه ها که بستنی توی گرمای تابستان به دهن آن ها خوشمزه آمده باشد، گفت: «به...! به...! اون وقت می شی خواهر دو شهید و همسرشهید ! بهشتت ، تضنمینِ تضمین!»
مردد شدم ، به نظرم ازدواج ، فعالیت های فرهنگی ، مذهبی ام را در اتحادیه انجمن های اسلامی شیراز محدود می کرد...
#ادامه_دارد
#شهید_حسن_حق_نگهدار
https://eitaa.com/joinchat/2222916297C8ced2a7ea4