#روایتگری
سال بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه، پیکر مطهر شهیدی را یافتند که اعداد و حروف نقش بسته
بر پلاکش زنگ زده بود، ولی در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود کوچک که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند:
«بسمه تعالی. جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست...
تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم می نویسم:
«به تو خیانت می کنند، تو مکن.
تو را تکذیب می کنند، آرام باش.
تو را می ستایند، فریب مخور.
تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش…
آنگاه از ما خواهی بود»… دیگر، نایی در بدن ندارم؛
#خاطرات_شهدا ❤️
➕ #راویان_فتح_لنجان
@raviyanlenjan
🔶روایتگری برادر مصطفی شهریاری
🔹هیئت عاشقان اباالفضل (ع) زرین شهر
🔸محرم98
➕ #راویان_فتح_لنجان
@raviyanlenjan
🌹قصه رفاقت🌹
#امشب_خانه_تشریف_دارید
📍بعضی وقتها سر شب که می رسیدم خانه، تلفن زنگ می زد: «امشب خانه تشریف دارید؟ »
می گفتم: «بله،چطور؟»
میگفت: «میخواهم بیایم خانه تان یک شام درست و حسابی بخورم، نه شام آشپزخانه سپاه را ..»
دیگر فهمیده بودم شام را بهانه می کرد، سر می زد به خانه بچه ها. دوستيهايمان را #تقویت می کرد یا اگر مشکلی در زندگی داشتند و می توانست، برطرف می کرد.
#دوستیها_را_تقویت_میکرد
#شهید_محمود_شهبازی
📔کتاب (رسم خوبان) صفحه ۴۹
#رفاقت_با_شهدا
#عاقبت_بخیری
➕ #راویان_فتح_لنجان
@raviyanlenjan