eitaa logo
راویان فتح لنجان
571 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
13 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Rz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴باید مثل هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست #️رهبرمعظم : چرا شما عمار را «سلام‌اللَّه‌علیه» میگویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی - رفیق عمار - که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌اللَّه‌علیه» نمیگویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد. ♦️ببینید، خط عمار را خط مستقیم میگویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. ♦️عمار یاسر را خود ماها هم درست نمیشناسیم. عمار یاسر، یک قاطعه‌ی الهی است. ♦️من در زندگی (علیه‌الصّلاةوالسّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچ‌کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابه‌ی ، هیچ‌کس نقش را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیداکرد. ♦️هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد - یعنی در یک گوشه پیدا شد - زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور، در قضایای جمل و هم همین‌طور، تا در صفین به رسید. باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. 🌹سالروز شهادت عمار یاسر در سال ۳۷ هجری قمری 🔺موسسه @raviyanlenjan
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهارم : ورزش باستانی ( ۱ ) ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن ميرفت. 🔸حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفي وارسته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. حاج حسن، را با يك يا چند آيه شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور ، معمولاً يك سوره ، دعاي توسل و يا اشعاري در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. 🔸از جمله كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرسيد، بچه ها را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن جماعت ميخواندند.به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از ، درس ايمان و اخلاق را در كنار به جوانها مي آموخت. 🔸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت. 🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. 🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب در يك دور ، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد. 🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. 🔸برگشتم و را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده. ٭٭٭ 🔸بارها ميديدم ، با بچه هائي که نه ظاهر داشتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. 🔸يکي از آ نها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دينم نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟! گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي يزيد ميگفت. 🔸اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!! داشتب با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. 🔸دوستي با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت.او يکي ازبچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . 🔸ما هم با تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آ نها را به و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين . 🔸ياد حديث به افتادم كه فرمودند: «يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است.» 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷
✍ در روز 24 ماه رجب سال هفتم هجری، «مَرحَب» بدست توانای عَلَیهِ السَّلام کشته شد و به دست آن حضرت فتح گردید. ⚔ وقتی پیامبر اکرم صَلّی‌اللّه‌ُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم به جنگ خیبریان رفتند و قلعه «قَموص» را محاصره نمودند، روز اول پرچم را به پسر أبی قُحافه و روز دوم به پسر خَطّاب دادند که هر دو نفر با ملاحظه پهلوانان خیبری و ترس از کشته شدن، به میدان جنگ نرسیده، برگشتند! 🌹 پیامبر اکرم صَلّی‌اللّه‌ُ عَلیهِ ‌وَ ‌آلِهِ‌ ‌و‌َ سَلّم فرمودند: 🌹لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ یَفتَحَ اللّهُ عَلَى‏ یَدَیهِ لَیسَ بفَرَّار🌹 🌷 فردا این پرچم را به مَردی خواهم داد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم، او را دوست دارند؛ خداوند گشایش را به دست او انجام می دهد. او هرگز نمی‌گُریزد.🌷 📚 ألسّیرَة النّبَویّه (ابن هشام) ج2، ص334 / مُستَدرَک (حاکم نیشابوری) ج3، ص37 👈 بعد از این فرمایشِ پیامبر ، همه اصحاب، آرزو داشتند این مقام و منزلت به آنان واگذار شود؛ تا اینکه رسول خدا فرمودند: «علیّ بن أبیطالب علیه السلام کجاست؟» 💎 و حضرت علیّ بن أبیطالِب عَلیهِ‌ السَّلام آمدند و پیامبر به ایشان فرمودند: «یا علی، دین اسلام را بر ایشان عَرضه کن...» آن حضرت رفتند و پس از موعظه و نصیحت، عده ای برای جنگ با ایشان آمدند، حضرت بر آنها تاختند و تعدادی از کُفّار، از جمله «برادر مَرحَب» را به درک فرستادند... که شجاع و نام آور بود، به خونخواهی برادرش آمد؛ أمیرَالمُؤمِنین علیه السَّلام آن چنان با بر سرش فرود آوردند که شمشیر از حلق مَرحَب گذشت و او را دو نیم ساخت. در این لحظه صدای تکبیر مسلمانان بلند شد و به قلعه گریختند. حضرت با دست قدرتمند حیدری، درب قلعه را از جای کَندَند و قطره ای دیگر از ایشان در تاریخ به ثبت رسید. ✍ بعضی از مُفسّرین قرآن کریم، آیات 1 و 15 سوره فتح و آیه 27 سوره احزاب را مربوط به همین واقعه می دانند. 📚 منبع: بیش از 50 کتاب مُعتبر تاریخی و روایی از شیعه و اهل سنّت (با اختلاف اندک در تاریخ واقعه) 🌹🌹🌹🌹🌹
📚 علّامه بزرگوار مجلسی رحمة اللّه عليه نقل می کند: ✍ وقتی فرق مبارک عَلیهِ‌ السَّلام در مسجد کوفه با «تیغ جهل و تَزویر» شکافته شد، جبرئیل علیه السَّلام ندایی سر داد که هرکس در زمین بیدار بود، آن را شنید: 🥀 تَهَدَّمَت وَ اللَّهِ‏ أَرکَانُ‏ الْهُدَى‏ وَ انطَمَسَت وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعلَامُ التُّقَى وَ انفَصَمَت وَ اللَّهِ الْعُروَةُ الْوُثقَى ، قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصطَفَى ، قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرتَضَى ، قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوصِیَاء ، قَتَلَهُ أَشقَى الْأَشقِیَاء🥀 💔 به خدا قسم! شکسته شد و فرو ریخت؛ به خدا قسم ستارگان آسمان و نشانه ‏هاى بی‌فروغ شده‌ و دست ‌آویز محکمى که میان خالق و مخلوق بود گسیخته شد، پسر عَمّ مصطفى (صلّی‌اللّهُ‌علیه ‌و‌آله‌و‌سلّم) کشته شد، على مرتضى به رسید و بدترین اَشقیاء او را شهید نمود.💔 📚 بحار الأنوار، ج‏42، ص282
✍ گذشت زمان، بسیاری از چهره های بزرگ تاریخی را به فراموشی می سپارد و جز نامی از آنان در لابلای كتاب ها نمی گذارد. 👌 اما در این میان برخی از چهره ها نه تنها به مُرور زمان، کُهنه نمی شوند؛ بلکه روز به روز «روشن تر» و «زنده تر» می گردند. 🌹 یکی از شخصیت هایی که گذشت زمان، وجود ایشان را روشن تر و نیاز به مرام و مسلک ایشان را ضروری تر می سازد، حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السَّلام می باشند. ✅ بدون تردید، امروز دنیایِ تشنهِ عدالت و معنویت، بیش از هر زمان دیگر به الگو قرار دادن شخصیت علیه السَّلام نیازمند است... 🌐 همان شخصیّتی که عالِم نَحویِ مشهورِ اهل سنّت درباره ایشان گفته است: «چه بگویم درباره کسی که دشمنانش از روی حسادت و کینه ، و دوستانش از روی ترس و تقیّه فضایلش را کتمان کردند. با این‌ حال، نام او همه عالم را فراگرفته است.» 📚 الرّواشحُ السّماویه، ص ۲۸۹ 👈 البته این جمله معروف را به محمد بن اِدریس و ابن ابی الحدید مُعتزلی (شارح نهج البلاغه) نیز نسبت داده اند؛ در مقدمه شرح نهج البلاغه اش می گوید: «من چه بگویم درباره مردی که حتی دشمنانش به فضائلش معترف شدند و از انکار و کتمان عظمت ایشان عاجز ماندند! من چه بگویم درباره شخصیتی كه هم دوستانش نام او را مخفی كردند، و هم دشمنانش؟! دوستانش از ترس و خفقان، و دشمنانش از حسادت؛ و با این حال، شخصیت این مرد، شرق و غرب جهان را پر كرده است!» 💎 در مَدح تو ای مَظهر أضداد چه گوئیم بالاست مقام تو و گفتار قَصیر است 🌴 با آنکه تویی پادشه عالَم هستی کَرباس تو را جامه و فرش تو حصیر است
《اگر بعضی از کارها با قابل حل بود، هیچ کس از (ع) نبوده، هیچ‌کس از امام (ع) نبوده است.》 موسسه راویان فتح لنجان https://eitaa.com/raviyanlenjan