🌐دینداری و بیماری؛ داستان پر تکرار
راوی #اجتماع : سال پر حادثه ۹۸ در حالی پایان یافت که علاوه بر شیوع بیماری کرونا در بیشتر کشورهای جهان، مطابق آمار رسمی بیش از هجده هزار نفر به عنوان مبتلا به این ویروس در ایران شناخته شده و حدود ۷درصد آنان (۱۲۸۴نفر) جان خود را از دست دادهاند. همچنین در آخرین روز سال رییسجمهور گفت که حدود هفتاد درصد ایرانیان همانند مردم آلمان و انگلیس به کرونا مبتلا خواهند شد و دولت میکوشد که این پدیده به تدریج اتفاق بیافتد تا بتواند بیماران را بستری و معالجه کند.
اگر نرخ هفت درصدی مرگ مبتلایان ایرانی کرونا در سال ۹۸ را نرخ دقیق و نهایی ندانیم و نرخ دو درصد چینیها را ملاک قرار دهیم، مطابق سخن رییسجمهور احتمال دارد که صدها هزار ایرانی به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دهند. به نظر میرسد با توجه به عدم ممانعت دولت از سفرهای نوروزی و مسافرت صدها هزار نفر در روزهای اخیر، تلاش دولت بر این مبنا تعریف شده که بخش زیادی از مردم از طریق ابتلا به ویروس، به صورت طبیعی واکسینه شوند و برنامه دولت بر محور رسیدگی به وضعیت بیماران و نه قرنطینه کل افراد کشور متمرکز شود.
در این میان مسؤولان کشور کوشیدند با تعطیل کردن مکانهای مهم زیارتی کشور در زمان تحویل سال نو و تعطیلات نوروز، از نقش این اماکن مقدس در گسترش بیماری بکاهند. این تلاش با اعتراضات و تنشهایی در مشهد و قم روبهرو شد که هنوز هم تا حدی ادامه دارد. با این حال، عراق که مدفن نیمی از امامان شیعه است با تنشهای کمتری مواجه بوده و تدابیر مسؤولان عراقی برای تعطیلی حرمها با همراهی آرام مردم و علما همراه شده است. با وجود اینکه روز اول فروردین همزمان با سالروز شهادت امام کاظم(ع) است و هر ساله صدها هزار زائر عزادار به کاظمین میروند، دولت عراق و مسؤولان حرم امام هفتم اعلام کردهاند که حرم و راههای ورودی شهر را بستهاند تا از ورود زائران جلوگیری شود.
همچنین در روزهای اخیر انتشار فیلم سخنرانی مرحوم آقای سید هاشم بطحایی (از استادان حوزه و دانشگاه و عضو مجلس خبرگان رهبری) که در روزهای گذشته به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت، بحثهایی را درباره نسبت دینداری و بیماری در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است. مرحوم بطحایی در این سخنرانی با نسبت دادن انتشار ویروس کرونا به آمریکا برای ضربه زدن به چین میگوید که خود نیز دچار مشکل ریه شده و با خوردن تربت امام حسین(ع) بهبود یافته است. وی چند روز پس از این سخنرانی به دلیل تشدید بیماری بستری شد و در بیمارستان درگذشت.
در پی این مباحث، عبدالکریم سروش؛ مشهورترین چهره جریان روشنفکری دینی کشور در گفتگویی با سایت زیتون همانند متفکران وهابی ادعا کرد نه تنها زیارتگاههای شیعه هیچ سابقهای در اسلام ندارند، بلکه امامان و امامزادگان خفته در این حرمها نیز صدای زائران را نمیشنوند و قدرت برآوردن حاجات آنان را ندارند.
این دو طیف به مثابه دو لبه یک شمشیر؛ خواسته یا ناخواسته در حال ایجاد تشکیک در عقاید دینی هستند و سخنان هر دو نیز فاقد وجاهت علمی و کاملا در تضاد با تجربه زیسته دینداران است. از سویی باید گفت که روایات و فتاوای موجود در مذهب شیعه به هیچ وجه دلالت بر این ندارد که هر کس متوسل به معصومین(ع) شود و یا در مزار آنان حاجتی بطلبد، بدون استثنا و بی هیچ قید و شرطی به آرزو و خواسته خود خواهد رسید. نه تنها توسل به معصومین(ع) بلکه دعا از ذات باریتعالی نیز اینگونه نیست که تحت هر شرایطی ثمربخش و مستجاب باشد. افزون بر آنکه هیچ دلیل نقلی برای این مدعا وجود ندارد، بلکه تجربه هزار و چند صد ساله مؤمنان نشان میدهد که تنها برخی از متوسلان و داعیان به حاجات خود رسیدهاند و ساز و کار آن نیز رازی است از اسرار الهی. یکی از شرایط پذیرش توسل و زیارت نیز آن است که شامل ارتکاب محرمات نباشد و یقیتا یکی از محرمات قطعی، به خطر انداختن جان و سلامت دیگران است.
همچنین بر خلاف ادعاهای دکتر سروش، نه تنها زیارت مراقد معصومین(ع) ریشه در روایات مسلم و آشکار اسلامی دارد، بلکه حتی حاجت خواستن از قبر پدر و مادر مؤمن نیز در روایات دینی مورد اشاره قرار گرفته (کافی، ۲۳۰/۳) و بدیهی است که مقابر اهل بیت معصوم پیامبر(ص) به طریق اولی شامل چنین امتیازی است و تجربه زیسته بیش از هزار سال دینداری شیعیان نیز نشان میدهد که بارها به واسطه مزار معصومین(ع) و فرزندان گرانقدر آنان از خداوند متعال حاجت گرفتهاند.
کرونا نه نخستین بیماری و بلیهای است که دامنگیر بشر شده و نه آخرین بلا خواهد بود. پس بهتر است که از هول آن، آتش به خرمن عقاید حقه مردم و آرامش روانی آنان نزنیم و با سخنان ناسنجیده و ناپخته خود، فضا را ملتهبتر نکنیم.
@rawinews
🌐سالها و نامها /بازنشر
راوی #سیاسی: نوروز ۹۹ بیست و دومین سالی است که آیتالله خامنهای برای سال جدید شمسی یک نام تعیین میکند. سال گذشته سال «رونق تولید» نام گرفت و امسال هم به عنوان «سال جهش تولید» اعلام شد که نشاندهنده وضعیت خاص و اولویت اقتصادی کشور است.
نخستین بار در نوروز ۱۳۷۸ به مناسبت صدمین سال قمری تولد امام خمینی، سال ۷۸ به عنوان سال امام خمینی نامگذاری شد. سال ۷۹ نیز چون دو عید غدیر در آغاز و پایان خود داشت، نام سال امام علی(ع) به خود گرفت و سال ۸۱ را نیز که آغاز و پایانش با دهه محرم بود رهبری «سال عزت و افتخار حسینی» نامید.
البته رهبری از سال ۱۳۷۳ گاه شعارها و توصیههایی برای سال جدید در پیام نوروزیاش تعیین میکرد و میگفت: «گویندگان راجع به آن بگویند، نویسندگان درباره آن بنویسند، مسؤولین در خصوص آن برنامهریزی کنند و آحاد جامعه خودشان را با این معیار بسنجند و پیشرفتهای خودشان را ملاحظه کنند». مثلا شعار سال ۱۳۷۳ «وجدان کار و انضباط اجتماعی» و توصیه سال ۱۳۷۵ «توصیه به کار سازنده» بود.
در دورهای که نام «سازندگی» را به دوش میکشید، ماهیت و رویکرد این شعارها و توصیهها اقتصادی و اجتماعی بود.
از سال ۷۸ که رهبری نامگذاری سالها را مرسوم کرد، نام سه سال از بیست سال رویکرد مذهبی داشت؛ امام علی(۷۹)، عزت و افتخار حسینی(۸۱) و پیامبر اعظم(۸۵). نامگذاری پنج سال با رویکرد سیاسی و بقیه سالها نیز واجد ماهیت اقتصادی بوده است.
به طور کلی میتوان گفت که رهبری در طول سه دهه حاکمیت خود کوشیده است از طریق پیامهای نوروزیاش بیشتر یک دغدغه مهم را پیگیری و تثبیت کند:
👈مدیریت رفتار اقتصادی دولتها و مردم
تعیین نام برای سالها با بسیج گسترده امکانات برای برگزاری همایشها و تبلیغ وسیع در رسانههای رسمی همراه بوده است. حتی یک بار در دولت احمدینژاد، وزارت ارشاد نخستین مجوز کتاب سال جدید را به کتابی درباره نامگذاری آن سال اختصاص داد. با این حال رهبری بارها (از جمله در خطبه عید فطر ۸۸ و سخنرانیهای نوروزی ۸۹ و ۹۰) از نگاه تشریفاتی به این نامگذاریها، غفلت از پیام آنها و صرف هزینههای تبلیغاتی بیفایده و زیاد انتقاد کرده است.
@rawinews
🌐بعثت؛ رستاخیز عقل و اخلاق/بازنشر
راوی #اندیشه : فلسفه و ماهیت بعثت پیامبران در طول تاریخ همواره مورد بحث و مداقه متفکران و فیلسوفان بوده است. اگرچه به تدریج پس از دوره رنسانس و تضعیف جایگاه کلیسا در اروپا عصر ظهور پیامبران عصر تاریکی لقب گرفت٬ تاریخسازانی چون گالیله٬ داروین٬ نیوتن٬ کانت٬ دکارت و مارکس پیامبران عصر جدید شمرده شدند٬ عصر جدید به عصر روشنایی شهره شد٬ عقل خودبنیاد انسان به عنوان مبنا و منشأ تسخیر و تغییر جهان شد و حتی اصل وجود پیامبران (به جز پیامبر اسلام) از نظر علمی و تاریخی زیر سؤال رفت و ذیل اسطورهها جای گرفت٬ اما ناخودآگاهِ ذهن بشر هیچگاه نتوانست پیام و آثار وجودی پیامبران الهی را به طور کامل از صحنه حذف کند.
اگر پیامبران، بنا به گفته امام علی(ع) در نخستین خطبه نهجالبلاغه، آمده بودند که توانایی عقلی بشر را از زیر خروارها خاک جهل و خرافه بیرون آورند٬ اما بعثت هزاران پیامبر در طول هزاران سال نشان داد که حتی پیامهای انبیای الهی نیز میتواند دستخوش تحریف جاهلان و معاندان قرار گیرد. با این حال به نظر میرسد که بعثت آخرین پیامبر الهی قابلیت استمرار در طول باقیمانده عمر بشر را داشت و بنابر این عصر خاتمیت آغاز شد و ارتباط انسان با منبع وحی برای همیشه پایان یافت. اهمیت بعثت پیامبر بزرگ اسلام از همین جا روشن میشود که او تنها حلقه اتصال میان هزاران پیامبر نامدار و گمنام با انسان امروز است و حتی اصل وجود او نیز بر خلاف اغلب پیامبران بزرگ تاریخ٬ مورد کمترین خدشه تاریخی و علمی قرار گرفته است.
او که بعثت خویش را در راستای ارتقای عقلانیت و اخلاق الهی بشر دانسته بود٬ اکنون بیش از هر زمان دیگری به قدرتنمایی و اثرگذاری در جهان میپردازد. در دیانتی که او به بشر عرضه کرد و به ارمغان گذاشت٬ دو عنصر «عقل» و «اخلاق» کارکرد ویژهای داشت. در کهنترین منابعی که شیعه و سنی در دست دارند پیامبر بزرگ اسلام بر کارکرد ویژه اخلاق در ارتقا و تکمیل ایمان انسان تأکید کرده و نیز تصریح داشته که تمامیت خیر و خوبی جز با عقلانیت به دست نمیآید و حتی صریحتر از آن گفته که: هر کس عقل ندارد دیندار هم نیست (بنگرید به: تحفالعقول). حتی در کتاب آسمانی خویش نیز که سرشار از توصیه به تعقل و تدبر است٬ تعقل و خردورزی در کنار تبعیت از سخنان پیامبران و به موازات آن٬ به عنوان یکی از دو راه نجات از دوزخ یاد شده است (آیه ۱۰ سوره ملک).
معنابخشی به زندگی بشر در قالب ایمان به خدا و جهان آخرت نیز که مهمترین کارکرد بعثت انبیا بوده است٬ به تصریح مکرر قرآن و سخنان متعدد پیامبر اکرم(ص) جز با خردورزی ممکن نیست و همین فلسفه و کارکرد است که هنوز بشر را با وجود سیطره و هیمنه حیرتآور علم جدید٬ از پیام انبیای الهی بینیاز مطلق نکرده است.
برتراند راسل در پایان کتاب «نبرد علم و دین» ابراز نگرانی کرده بود که ممکن است بشر بار دیگر به واسطه دوری از عقلانیت به عصر تاریکی بازگردد٬ همانگونه که پس از عصر روشن دوره یونان باستان به دوران تاریک قرون وسطی رسیده بود. فارغ از انگیزه و مراد راسل و بدون جدال بر سر مقصود او از خردورزی٬ بیراه نیست اگر بگوییم که بیاعتنایی به عقل که ودیعه بزرگ الهی است٬ همانگونه که بارها انسان را گرفتار سیر قهقهرایی کرده است٬ هنوز هم میتواند چنین بلیهای خلق کند. اما هر چه شود٬ پیام آخرین رسول الهی به قدری شفاف و ماندگار است که برای تثبیت آن نیاز به بعثت هیچ پیامبر دیگری نیست و این رسالت دشوار به عقل انسان واگذار شده است. ما قرنهاست که با عقل خود از عقلانیت الهیمان نگاهبانی میکنیم و جهان را مؤمنانه به سمت بهتر شدن پیش میبریم. اینجاست که حدیث شریف نبوی «لا دین لمن لا عقل له» معنای نوینی مییابد.
@rawinews
🌐تأملی در باب نسبت و مکانت مادران هفت امام(علیهمالسلام)
🌙به بهانه زادروز امام دوازدهم شیعیان(عج)
راوی #دینی: با توجه به گزارشهای تاریخی و دینی موجود به نظر میرسد که مادر هفت امام از ائمه شیعیان دوازده امامی نه تنها از عربها نبودهاند، بلکه به عنوان اسیران جنگی به بردگی و کنیزی خرید و فروش میشدهاند که امامان شیعیان با خریداری و آزاد کردن آنان، احترام ویژهای برایشان قائل شدهاند؛ به اندازهای که مادران هفت امام از دوازده امام شیعه اثنیعشری از همین زنان اسیر و برده بوده است.
مادر امام چهارم که 9 امام شیعه از نسل او هستند شاهزاده یا اشرافزادهای ایرانی و بنا به قول برخی از مورخین اسلامی، دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی بوده که در جریان فتح ایران به اسارت گرفته میشود و بعدها در مدینه از طرف امیرالمؤمنین علی(ع) به عقد فرزندش امام حسین(ع) درمیآید و گویا هنگام ولادت امام سجاد(ع) از دنیا میرود. طبق برخی اقوال دیگر نیز مادر امام چهارم، کنیزی از اهالی پاکستان کنونی بوده است.
مادر امامان هفتم تا دوازدهم نیز بنا به بسیاری از اقوال و گزارشهای تاریخی، برده یا اسیر جنگی غیر عرب (آفریقایی و اروپایی) بودهاند.
مادر امام هفتم به قولی از نژاد بربر (آفریقایی) و بنا به قولی نیز اهل جنوب اسپانیا بوده است. حتی برخی نیز وی را اهل روم دانستهاند.
مادر امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) نیز اهل نوبه آفریقا و یا مارسی فرانسه بوده است.
مادر امام نهم بردهای اهل مصر یا مراکش بود.
مادر امام دهم نیز از شمال آفریقا (مغرب) به عراق آورده شده بود.
مادر امام یازدهم نیز که گویا اشرافزادهای دانشمند بوده و به عنوان اسیر جنگی به بردگی گرفته شده بود، جایگاه ویژهای در زمان سه امام آخر شیعه داشته است، ولی با این حال مشخص نیست که اهل کدام منطقه بوده و تنها شاید از نام او (سوسن) بتوان حدس زد که از ترکهای آسیانه میانه بوده و با توجه به حضور گسترده ترکان از اوایل قرن سوم در مرکزیت خلافت عباسی نیز بعید نیست این بانو از ترکان بوده باشد. وی را پناه شیعیان در ایام حصر و دشواری میانه قرن سوم هجری قمری دانستهاند.
درباره مادر امام دوازدهم هم قول واحدی وجود ندارد. برخی او را کنیزی سیاهپوست از شمال آفریقا و برخی دیگر نیز شاهزادهای از روم دانستهاند که نسب به شمعون حواری عیسی مسیح(ع) میبرده است. هرچند روایت رومی و شاهزاده بودن وی چندان قوتی ندارد ولی با توجه به غلبه نام نرجس در روایات به عنوان نام اسیر جنگی یا بردهای که مادر امام دوازدهم شیعیان بوده است و نظر به ریشههای اساطیری این نام در افسانههای اروپایی بعید نیست که وی نیز از اسیران جنگی اروپایی (یونانی یا ایتالیایی) باشد که اشرافزاده بوده و در عراق خرید و فروش میشده است.
نکته مهمی که در باب این زنان میتوان گفت این است که در اسلام و به ویژه شیعه، تأکید ویژهای بر کفو و همتا بودن زن و شوهر شده و نکته مهمتر اینکه پیشوایان دینی مورد قبول و باور شیعیان دقت ویژهای در انتخاب زنانی که قرار بوده مادر پیشوای بعدی شیعه باشند داشتهاند؛ چرا که مادر امام شیعه نباید دارای منزلت معنوی نازل یا جایگاه اخلاقی منفی و نکوهیده باشد. از همین رو به نظر میرسد که این زنان اگرچه ریشه غیر اسلامی و غیر عربی داشتهاند، اما به باور شیعیان و طبق گزارشهایی که خود ائمه شیعه دادهاند، زنانی پاکدامن، وارسته و گاه دینشناس و دانشمند بودهاند. اگرچه طبق ارزشهای مقبول در آن روزگار، به دلیل عرب نبودن و فقدان تبار اسلامی یا تعلق به جوامع و طبقات فرودست، گاه حتی به عنوان زنانی بی اصل و نسب والای اجتماعی و برده و کنیز تحقیر میشدهاند، اما ائمه شیعه بیتوجه به این ارزش اجتماعی رایج و غالب، آنان را با لحاظ ویژگیهای فردی مثبتشان و لحاظ ارزش و کرامت قرآنی «تقوا» به عنوان مادران امامان شیعه به چنین جایگاه معنوی و اجتماعی والایی ارتقا دادهاند.
🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
@rawinews
🌐نیمه شعبان، کرونا و آخرالزمان
راوی #اندیشه: ویروس جدید کرونا همه بشریت را درگیر کرده و زندگی عادی انسانها را با اختلال بیسابقهای مواجه ساخته است. ملکه الیزابت دوم در یک سخنرانی کمسابقه برای میلیونها بریتانیایی، بحران کرونا را با جنگ جهانی دوم مقایسه کرده و فرمانده سپاه بهداشت آمریکا نیز آن را مشابه حملات یازده سپتامبر دانسته است. امروز نیز اعلام شد آمار تلفات کرونا در نیویورک از آمار کشتههای یازده سپتامبر فراتر رفته و به بالای چهار هزار کشته رسیده است. دبیرکل سازمان ملل نیز این بحران را بزرگترین بحران بشریت پس از جنگ جهانی دوم دانسته است.
اما برخی مذهبیها در کشورهای مختلف میکوشند این بحران را به عنوان یکی از نشانههای آخرالزمان تلقی کنند. در میان مسلمانان نیز روایات مذهبی فراوانی درباره رخدادهای آخرالزمان از قرون اولیه اسلامی به دست ما رسیده که به آنها «اخبار مَلاحم و فِتَن» گفته میشود و خبر از جنگهای خونین و اتفاقات مرگبار در آخرالزمان داده است. در برخی وقایع مهم تاریخی، گروهی از مسلمانان کوشیدهاند میان این وقایع با اخبار آخرالزمانی مطابقت برقرار کنند. یکی از مهمترین کتب درباره این روایات را سید بن طاوس؛ فقیه بزرگ شیعه در قرن هفتم هجری نوشته که «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» یا «الملاحم و الفتن» نام دارد. وی این کتاب را در نخستین سالهای حکومت هلاکوخان مغول نوشته و خود نیز در کتاب «اقبال الاعمال» گفته که سقوط بنیعباس به دست مغولها را از مصادیق سرورآفرین اخبار ملاحم میداند (ج3، ص 116).
بنابر این، چنین موضوعی در میان شیعیان دوازده امامی به دلیل باور عمومی آنان به ظهور امام دوازدهم در آخرالزمان اهمیت بیشتری دارد. حتی اتفاقاتی مانند اعدام شیخ فضلالله نوری و پیروزی انقلاب اسلامی از سوی برخی روحانیون دهههای گذشته بهعنوان نشانه ظهور قلمداد میشده است. در سخیفترین نوع این تطبیقها، برخی نزدیکان و دوستداران احمدینژاد میکوشیدند ریاستجمهوری او را نیز از نشانههای نزدیکی ظهور امام عصر(ع) بدانند.
مسیحیان هم تجربه تاریخی مشابهی درباره بیماری همهگیر طاعون دارند که عملکرد کلیسا در آن زمان به سمت ربط دادن این بیماری با آخرالزمان متمایل شده بود. در جریان شیوع طاعون در قرن چهاردهم میلادی - که آن هم از چین آغاز شد و پس از کشتن هزاران ایرانی به اروپا رسید - اروپای خسته از سالها جنگ صلیبی با مسلمانان، یک سوم جمعیت خود را طی سه سال به دلیل طاعون از دست داد. در آن سالهای سیاه، کلیسا که باعث و بانی اصلی جنگهای صلیبی بود، میکوشید پسمانده ایمان مسیحیان را از چنگ طاعون نجات دهد؛ از همین رو به خرافات مذهبی دامن زد و با سوزاندن جادوگران و تخطئه گناهکاران میکوشید آنان را مقصر شیوع طاعون و مرگ میلیونها نفر جلوه دهد. همچنین با پررنگ کردن روایات آخرالزمانی تلاش کرد طاعون را به بازگشت مسیح ربط دهد و مؤمنان را آرام کند. اما همین عملکرد نادرست، مقدمهای بر زوال قدرت کلیسا و ایمان سنتی در دوره رنسانس شد.
بنابر این هرگونه ایجاد نسبت میان دین و چنین بلایایی باید با ملاحظه تجربه تلخ طاعون در قرون میانه باشد. نکته مهم در این مطابقتها، سند ضعیف بسیاری از روایات ملاحم است؛ دلالت آنها نیز ابهاماتی دارد که باعث میشود نتوان آنها را به راحتی بر واقعهای خاص - مانند ظهور - تطبیق داد. همچنین رواج اینگونه تحلیلهای سلیقهای و ذوقی میتواند منجر به کاهش اعتقاد عمومی به ظهور شود و آن را دستمایه تمسخر مخالفان مذهب کند. از سویی، طبق روایات شیعی ظهور امام دوازدهم به معنای پایان عمر جهان و انقراض نسل بشر نیست و عصر طلایی زندگی انسان پس از ظهور منجی موعود آغاز خواهد شد.
اما نکته مهم درباره کرونا، آینده مبهم این بیماری است؛ هنوز بسیاری از ابعاد آن ناشناخته است و خطر آن برای حیات در کره زمین جدیتر میشود. هرچند بشریت پیش از این با بیماریها و بلاهای بزرگی درگیر بوده و موفق شده با توانایی خدادادیاش با بسیاری از آنها مواجه شود و زنده بماند. شاید اگر به همین منوال پیش برویم، کرونا به یک بحران بیسابقه تبدیل شود؛ اما بعید هم نیست که با کشف دارو به زانو درآید و همچون برخی بیماریهای کشنده و بزرگ (مانند وبا و طاعون) به خاطرهای تلخ و عبرتآموز برای بشر تبدیل شود. در بدترین حالت نیز ممکن است زندگی بشر با قوانین سختگیرانهتری استمرار یابد تا این بیماری منجر به انقراض حیات زمینی نشود.
هیچ نشانه محکمی در تطبیق این بیماری با اخبار ملاحم و فرارسیدن آخرالزمان وجود ندارد. بررسی تطبیقهای پیشینیان نشان میدهد که دینیترین و عاقلانهترین مواجهه با بلایای طبیعی و غیر طبیعی، تمسک به اصول یقینی (همچون دعا و توکل و توسل) و عمل به توصیههای عقلانی متخصصین است؛ خاصه آنکه دانش بشر، هم در امور غیبی و هم در امور تجربی و محسوس بسیار اندک است.
@rawinews
🌐عراق؛ در جستجوی آرامش در حضور دیگران
راوی #سیاست_خارجی : حدود چهار ماه از استعفای عادل عبدالمهدی از سمت نخستوزیری عراق در پی اعتراضات مردمی میگذرد و این کشور همچنان بدون نخستوزیر است.
دیروز پس از آنکه عدنان الزرفی نیز از تشکیل کابینه انصراف داد، مصطفی الکاظمی از سوی برهم صالح؛ رییسجمهور عراق مأمور تشکیل کابینه گردید. پیش از الزرفی نیز محمد توفیق علاوی مأمور تشکیل کابینه شده بود که او نیز در موعد مقرر موفق به تشکیل کابینه نشد. بدین ترتیب الکاظمی سومین گزینه برای تشکیل کابینه پس از استعفای عادل عبدالمهدی است.
🔹 مصطفی الکاظمی که مسؤولیت سازمان اطلاعات و امنیت عراق را برعهده داشته، در دوران فعالیت رسانهای خود از جمهوری اسلامی ایران به نیکی یاد کرده و حتی در اظهاراتی که به وی منتسب است، از آیتالله خامنهای بهعنوان عامل صلح جهانی نام برده است. وی که داماد یکی از رهبران حزبالدعوه است، در دوران مسؤولیتش در سازمان اطلاعات و امنیت از تأثیر امریکا بر این سازمان کاست.
در حالی که پاییز گذشته برخی رسانههای عراقی از حمایت سردار سلیمانی از کاظمی برای جانشینی عبدالمهدی خبر میدادند، برخی مخالفان کاظمی نیز وی را متهم میکنند که در جریان ترور سپهبد سلیمانی با امریکاییها همکاری داشته است؛ مسألهای که البته خود کاظمی آن را شدیدا انکار میکند.
عدهای از تحلیلگران معرفی وی را بهعنوان گزینه نخستوزیری نتیجه توافق پشت پرده ایران و امریکا میدانند؛ امری که نهایتاً و از نگاه این تحلیل ممکن است به کاهش تنش میان امریکا و ایران در عراق منجر شود.
🔹 اما آیا مصطفی الکاظمی موفق به تشکیل کابینه و نهایتاً ساماندادنِ نسبی به اوضاع عراق خواهد شد؟
به نظر میرسد پرسش اصلی ـ بهجای اینکه «چه کسی میتواند کابینه تشکیل دهد؟» ـ این باشد که چه عامل یا عواملی باعث شده که گزینههای پیشنهادی تاکنون موفق به تشکیل کابینه نشدهاند؟
در پاسخ میتوان تعارض چهار دسته مطالبه را به عنوان پاسخ پرسش مذکور ذکر کرد:
1⃣مطالبات معترضان: اعتراضات گسترده مردم عراق از اول اکتبر سال ۲۰۱۹ شروع شد و کم و بیش تاکنون ادامه دارد. محورهای اصلی اعتراضات را میتوان در این موارد خلاصه کرد: «شانزده سال فساد مالی، بیکاری و خدمات عمومی ناکافی»، «طایفهگرایی در ساختار قدرت سیاسی» و «دخالت بیگانگان در شؤون داخلی عراق». بازه زمانی «شانزده سال» به دوره پس از سقوط صدام حسین اشاره دارد و منظور از «بیگانگان» هم ایران و امریکا است. میتوان تعاملی دیالکتیک را میان محورهای ذکرشده تصور کرد؛ بدین ترتیب که ـ از نگاه معترضین ـ حاکمیت عراق در دوران پساصدام تحت تأثیر طایفهگرایی و دخالت خارجیها، نهتنها نسبت به دوران صدام موفقیتی کسب نکرده، بلکه باعث افزایش فساد مالی، بیکاری و نارسایی در خدمات عمومی شده است.
شاید به همین علت باشد که ذهنیت «بهنیکییادکردن از دوران صدام» اندکاندک در میان برخی عراقیان ملیگرا در حال برجسته شدن است. بنابراین از نگاه معترضین هر گزینهای که برای نخستوزیری معرفی شود، اگر به نحوی در ساختار سیاسی شانزدهسال گذشته (دوران پس از سقوط صدام) حضور داشته یا ارتباطش با قدرتهای مؤثر خارجی محرز باشد، طبیعی است که مورد پذیرش نخواهد بود و درنتیجه آتش اعتراضات نیز فروکش نخواهد کرد.
2⃣مطالبات گروههای شبهنظامی: ظهور گروههای شبه نظامی در عراق پس از سقوط صدام شاید از مهمترین عوامل عدم ثبات سیاسی در این کشور باشد. این گروهها نیز که اکنون تعدادشان هم زیاد شده، خواستههایی دارند و در صورتی که گزینه مطلوبشان بر کرسی نخستوزیری تکیه نزند و کابینه مطلوبشان تشکیل نشود، با روشهای خودشان (مانند حمله به سفارتخانهها یا پایگاههای نظامی خارجی) مشکلساز خواهند بود.
3⃣منافع ایران و امریکا: ایالات متحده بهعنوان ناجی عراقیها از دست حکومت بعثی صدام برای خود حق و حقوقی در عراق قائل است. جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان کشور همسایه و هممذهب با عراق خواستهها و منافعی در این کشور دارد. خواستهها و منافع ایران و امریکا در عراق غالباً در تضاد با یکدیگر است.
4⃣منافع احزاب پارلمان: اگرچه قانون انتخابات مجلس بعدی با فشار معترضان تغییر کرده و مردم دیگر به فهرستها رأی نخواهند داد، اما مجلس فعلی تحت سیطره احزاب و لیستهاست و همین تاکنون مانع توافق بر تشکیل دولت انتقالی برای برگزاری انتخابات زودهنگام شده است.
باید دید کاظمی میتواند رضایت همه معترضان و گروههای سیاسی و شبه نظامی را جلب کند یا همچون علاوی و زرفی شکست خواهد خورد. کاظمی یک روزنامهنگار و مسؤول امنیتی بوده و سابقه سیاسی جدی ندارد. مواجهه با چالشهای مذکور نیاز به یک بازیگر سیاسی قهار دارد که عراق تاکنون به چشم ندیده است.
📸عکس: شعار گروهی از معترضان عراقی علیه پارلمان و دخالت خارجی
@rawinews
🌐حواشی جرمانگاری توهین به مراجع
راوی #حوزه : در روزهای گذشته، بیانیه دفتر آیتاللهالعظمی سیستانی در نجف اشرف درباره نارضایتی ایشان از محکومیت قضایی فردی در شهر حله واقع در استان بابِل عراق به جرم توهین به ایشان بسیار خبرساز شده است.
تلاشهای راوی برای اطلاع از هویت فردی به نام «کاظم عبیس عبد» و مطلب توهینآمیز وی که گویا در صفحه فیسبوک منتشر کرده، بینتیجه ماند و تنها اطلاعات موجود از او حکمی است که یک دادگاه عراقی ۱۴ آذر ۱۳۹۸ مطابق ماده ۳۷۲ قانون مجازات عراق (مصوب ۱۹۶۹) داده و او را به دو سال زندان محکوم کرده است. بر اساس این ماده میشود توهینکنندگان به افراد مورد احترام ادیان و مذاهب را نهایتا به سه سال زندان یا سیصد دینار جریمه نقدی محکوم کرد.
تصویر این حکم و بیانیه دفتر آقای سیستانی در سایت شفقنا (رسانه وابسته به دفتر آیتالله سیستانی) منتشر شده و در بیانیه ۲۵ فروردین دفتر آمده که آقای سیستانی راضی نیست که هیچ فردی به جرم نشر مطالب توهینآمیز علیه ایشان مجازات شود.
انتشار این بیانیه با استقبال گسترده کابران ایرانی و عراقی قرار گرفت و اغلب آنها این اقدام را ستودند. هرچند برخی ضمن انتقاد از بیانیه دفتر آقای سیستانی گفتند که این توهین علیه جایگاه و مقام مرجعیت صورت گرفته و شاکی نیز مدعیالعموم است و شخص ایشان نمیتواند گذشت کند و این بیانیه هیچ ارزش قانونی ندارد.
به نظر میرسد این بیانیه در ادامه رویه پیشین آیتالله سیستانی باشد که میکوشد مرجعیت را موضع اختلاف و جدال بین مردم قرار ندهد و از رویارویی با مردم بپرهیزد. از پاییز گذشته که تظاهرات در عراق علیه حکومت این کشور آغاز شد، آقای سیستانی همواره کوشیده جانب مردم و تمامیت ارضی و اتحاد ملی عراق را بگیرد و به پشتوانه همین سیاست بود که برخی تظاهرات و شعارهای پراکنده علیه وی و مرجعیت و حوزه نجف که در ابتدای تظاهرات شنیده میشد فروکش کرد. گویا کاظم عبیس عبد نیز مطلب موهن خود را در همان روزهای نخست تظاهرات منتشر کرده که منجر به بازداشت وی در پنجم آذر شده است.
در ایران نیز مشابه چنین قانونی وجود داشت؛ نخستین بار در هشتم اردیبهشت ۱۳۳۲ دکتر مصدق متمم اول قانون مطبوعات را امضا کرد که طبق آن، توهین به «شخص اول روحانیت و مرجع تقلید عمومی» یک جرم عمومی است و نیاز به شاکی خصوصی ندارد و مرتکب آن به سه ماه تا یک سال زندان محکوم میشود (سیاستهای مطبوعاتی دولت دکتر مصدق، مجله کلک، ش ۸۴، اسفند ۷۵، ص ۱۵۵). امضای این متمم را باید حاصل رابطه حسنه مصدق با گروهی از علمای تهران دانست که در قالب «هیئت علمیه تهران» فعالیت میکردند و با آیتاللهالعظمی بروجردی نیز رابطه نزدیکی داشتند. پس از سقوط مصدق و در مرداد ۱۳۳۴ این قانون به عنوان ماده ۱۷ قانون مطبوعات تصویب شد و عنوان به توهین و افترا علیه «شخص اول روحانیت و مراجع مسلم تقلید» تغییر کرد که شامل مراجع دیگری جز آیتالله بروجردی نیز باشد. در جریان مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی در ۱۷ دی ۱۳۵۶ برخی مخالفان شاه به همین ماده قانونی برای محکومیت مقاله استناد میکردند (نهضت روحانیون ایران، ج ۷، ص ۶۰).
پس از انقلاب طبق ماده ۲۷ قانون مطبوعات، مجازات توهینکننده به دادگاه واگذار شده و صرفا به لغو امتیاز نشریه توهینکننده اشاره شده است. همچنین در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) توهین به امام خمینی و آیتالله خامنهای محکومیت به زندان شش ماهه تا دو ساله دارد، ولی درباره توهین به مراجع تقلید سکوت شده و تنها به مجازات سوءقصد علیه آنان اشاره شده است.
از مهمترین موارد توقیف یک نشریه به دلیل توهین به مراجع، توقیف نشریه شلمچه (به مدیریت مسعود دهنمکی) در دی ماه ۱۳۷۷ بود. این نشریه در شماره ۴۰ خود که مهر ۷۷ منتشر شده بود، در واکنش به انتشار آرای آیتاللهالعظمی خویی درباره ولایت فقیه در نشریه راه نو (به مدیریت اکبر گنجی)، بخشی از سخنان امام خمینی در هشتم تیر ۱۳۶۰ را منتشر کرده و آن را به آقای خویی تطبیق داد. مهاجرانی سه ماه پس از انتشار این مطلب، دستور توقیف شلمچه را به دلیل توهین به آقای خویی صادر کرد. همچنین سال ۷۸ روزنامه آزاد با انتشار کاریکاتوری به آیتالله مصباح یزدی توهین کرد و توقیف شد، ولی نشریه پرتو سخن (وابسته به مؤسسه آقای مصباح) با وجود انتشار کاریکاتور آیتاللهالعظمی منتظری توقیف نشد.
نیروهای سیاسی موسوم به اصلاحطلب معتقدند که قانون لغو امتیاز نشریات به اتهام توهین به مراجع تقلید، به صورت سلیقهای اجرا میشود و اهانت به برخی مراجع تقلید مورد اغماض قرار میگیرد. ولی مدافعان رویه کنونی میگویند که تأیید صلاحیت مجتهدان برای تصدی مرجعیت تقلید به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم واگذار شده است و این نهاد حتی مسؤولیت نظارت بر چاپ رسالههای توضیحالمسائل مراجع را بر عهده دارد.
@rawinews
🌐تفلسف در روزهای کرونا
راوی #اندیشه : کرونا هم مثل هر بلای دیگری فقط پزشکان، سیاستمداران، فقیهان و اقتصاددانان را نگران و درگیر نکرده و فیلسوفان هم به اندازه خود درباره این ویروس جهانگیر فلسفهورزی کردهاند.
هرچند قرن بیست و یک به اندازه قرون گذشته، شاهد حضور اثرگذار غولهای فلسفه نیست، اما همین چند فیلسوف بزرگ جهان هم که شاید ماهها و سالهای پایانی حیات خود را میگذرانند، درباره ابعاد فلسفی این ویروس مخوف سخن گفتهاند؛ هرچند در این هیاهو یک فیلسوف کهنهکار کمونیست به نام لوسین سِو در سن ۹۳ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت.
🔺کرونا؛ فریاد جهل و ناتوانی بشر
در صدر این فیلسوفان باید از نوام چامسکی ۹۱ ساله یاد کرد که برخی وی را مهمترین متفکر زنده جهان میدانند. این فیلسوف یهودیتبار آمریکایی بار دیگر نوک حمله را متوجه دولت آمریکا کرد و «نئولیبرالیسم» و سرمایهداری را مقصر اصلی همهگیری کرونا دانست. او لحظات کنونی را یکی از مهمترین لحظات تاریخ بشر دانست و گفت دنیای پس از کرونا یا شاهد حکومتهای بسیار مستبد و بیرحم خواهد بود و یا با مقاومت مردم، دنیایی بهتر ساخته خواهد شد. وی هشدار داده که نئولیبرالیسم هیچ مشکلی با دولتهای بسیار مستبد ندارد و مردم جهان باید متحد شوند.
در اروپا نیز یورگن هابرماس ۹۰ ساله آلمانی که جزو بزرگترین فلاسفه کنونی جهان است، پیام ظهور ویروس کرونا را «افزایش علم بشر به جهل خود» دانست و گفت حالا هم دولتها و هم مردم میدانند که دانستههای بشری محدود است. هابرماس نیز مثل چامسکی خواهان همبستگی مردمی برای مقابله با بحرانهای آینده بشر شده است.
اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف ۷۱ ساله اروپایی نیز پیام کرونا را افزایش آگاهی بشر نسبت به اهمیت اتحاد و همبستگی بیشتر دانست و گفت بازنده اصلی این بحران، ملیگراها و نژادپرستانی هستند که با اتحاد همه انسانها مخالف بودهاند. ژیژک هم مانند چامسکی و هابرماس خواهان واکنش شبهجنگی در مقابل کرونا شده و گفته که شاید عقلانیت جدیدی پس از کرونا شکل بگیرد.
آلن دو باتن؛ فیلسوف میانسال انگلیسی و نویسنده محبوب فلسفهدوستهای ایرانی هم در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص پیام ظهور کرونا را اعلام جهل بشر و محدود بودن منابع ذهنی او دانسته و گفته که انسان، حیوانی ناقص و غریب است که در حماقت و تکبر به سر میبرد. وی معتقد است ما فقط در این جهان یک بازدیدکننده هستیم. آنقدر ضعیفیم که به اندازه یک تکه کاغذ آسیبپذیر به نظر میآییم و میتوانیم خیلی راحت پاره شویم.
🔻کرونا و فلسفهورزی رییسجمهور فرنگ
به جز این فلاسفه صاحبنام، امانوئل مکرون؛ رییسجمهور فلسفهخوانده فرانسه هم دیروز موضعگیری فیلسوفانه درباره کرونا گرفت و گفت: «نمیتوان میان روش حکومت اقتدارگرای چین با نظامهای دمکراتیک غربی در برخورد با کرونا قیاس کرد ... معلقکردن آزادیها برای کارزار با فراگیری یک بیماری، دمکراسیهای غربی را تهدید میکند. ما نمیتوانیم تار و پود هستیمان را با یک بحران بهداشتی رها کنیم».
اگر تا دیروز همه غربیها به این سخن بنجامین فرانکلین؛ دانشمند و نظریهپرداز و یکی از پدران ایالات متحده امریکا افتخار میکردند که در قرن هجدهم گفته بود: «آنان که آزادی و حقوق فردی را فدای امنیت میکنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را، و هر دو را از دست خواهند داد». اکنون یک رهبر فلسفهخوانده غربی میگوید که بین مسیر آزادی و دموکراسی و مسیر بهداشت و سلامت مردم، اولی را انتخاب خواهد کرد.
مکرون شاگرد و دستیار علمی پل ریکور؛ فیلسوف نامدار فرانسوی بوده است. ریکور که سال ۲۰۰۵ در ۹۲ سالگی درگذشت، معتقد بود که بحران بیماریهای واگیردار نیز بخشی از مسائل سیاسی روزگار ماست و این مسائل بدون همکاری بینالمللی و تنها به دست یک کشور قابل حل نیست. او اختلافات نژادی و زبانی و سلطههای نظامی را از موانع شکلگیری همکاری بینالمللی میدانست و میگفت حضور شهروندان میتواند این موانع را برطرف کند. ریکور میگفت برای این کارها نیاز به یک حکومت جهانی واحد نیست، بلکه حضور مردم در نهادهای مدنی میتواند با این بحرانها مقابله کند (اندیشههای پل ریکور، ص ۵۷).
راهکار پل ریکور همان راهکاری است که فلاسفه کنونی جهان نیز پیشنهاد دادهاند: کمک گرفتن از مردم و حضور پررنگ و منسجم آنان در اداره جوامع.
اگر دو جنگ جهانی قرن بیستم با هفتاد میلیون کشته به حاکمان آموخت که مردم را بیشتر ببینند و بازی دهند، شاید کرونا بتواند حاکمان را وادار کند که تمکین بیشتری در قبال تودههای آسیبپذیر جوامع نشان دهند و مسؤولیتپذیرتر شوند.
📸عکس: امانوئل مکرون در کنار استادش پل ریکور (سال ۲۰۰۳)
@rawinews
🌐هزار صفحه در بیست روز!
راوی #تاریخ : بحران کرونا و معضل قرنطینهنشینی برای اصحاب پژوهش و اندیشه، توفیقی اجباری است که به مدد آن میتوانند به دور از هیاهوی بوروکراسی و سروصدای تکنولوژی (این فرزندان آسایشآور و آرامشبَر مدرنیته) در کنجی بنشینند و بخوانند و بنویسند.
حجةالاسلام دکتر رسول جعفریان؛ استاد پرکار تاریخ دانشگاه تهران که اکنون ۵۶ ساله است و نخستین کتابش را در ۲۰ سالگی منتشر کرده، تاکنون تألیف حدود ۷۰ کتاب و ترجمه و تحقیق ۹۰ کتاب را در کارنامه خود دارد. طبیعی است که این مورخ پرکار از ایام قرنطینه نیز بیشترین بهره را ببرد.
🔹«هادینامه» اثری ۱۰۷۹ صفحهای است به یاد یکی از خسروان عرصه پژوهش و تألیف؛ مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی که سوگمندانه از اولین قربانیان بلای عالمگیر کرونا بود. این کتاب در مدت حدود ۲۰ روز جمعآوری شده و شامل ۵۴ مقاله به قلم ۵۲ نفر از اهالی حوزه و دانشگاه است (۳ مقاله به قلم خود استاد جعفریان است). در میان مؤلفین مقالات، نامهای مطرحی نیز بهچشم میخورد؛ مانند آیتالله رضا استادی، دکتر مصطفی محقق داماد، سید عباس صالحی (وزیر ارشاد)، احمد واعظی، محمدعلی مهدویراد، مهدی مهریزی، محسن الویری و محققان جوانی چون محسنحسام مظاهری.
۱۳ مقاله از میان ۵۴ مقاله، درباره خود مرحوم خسروشاهی است؛ مابقی یا موضوعاتی است که بهنوعی از دغدغههای مرحوم خسروشاهی بوده و یا صرفاً موضوعات مورد علاقه نویسندگان است که بهیاد آن مرحوم در این ارجنامه منتشر شده. از جمله مقالات دسته اخیر میتوان به این موارد اشاره کرد: «مکتب فلسفی تهران؛ آغاز گفتوگوی فلسفی شرق و غرب» (مصطفی محقق داماد)؛ مقاله فلسفی «وجدان به مثابه راهنمای طبیعی انسان» (محسن جوادی)؛ «گفتمان تطبیق احادیث با علوم جدیده در ادبیات دینی معاصر» (رسول جعفریان).
🔹 اما در مطالب مربوط به خود مرحوم خسروشاهی، نکات جالب و کمترشنیدهشدهای درباره دغدغهها و علاقههای آن مرحوم به چشم میخورد؛ خاصه آنکه حوزه فعالیتهای علمی، عملی و ارتباطات مرحوم خسروشاهی بسیار متنوع و گاه ـ بهظاهر ـ متضاد بود. آن فعال فقید فرهنگی و سیاسی به جریانات مهم بیداری اسلامی و رهبران فکری آنها مانند سیدجمال و سیدِ قطب علاقه داشت و بخش مهمی از آثارش مستقیم یا غیرمستقیم در این حوزه است؛ بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی هم در واتیکان فعالیت داشته و هم در قاهره؛ علیرغم رویکرد تقریبی، به جنبش رادیکال اخوانالمسلمین نیز علاقه داشت؛ از سویی دوستدار سید موسی صدر بود و از دیگر سو هوادار نواب صفوی؛ توأمان دلبسته امام خمینی و آیتاللهالعظمی شریعتمداری بود.
طبعاً شنیدن سیره علمی و عملی چنین شخصیتی از زبان دوستان و شاگردانش برای اهل پژوهش و دانش جذاب است.
اثر جامع «هادینامه» از مؤلفانی بهره گرفته که آرا و اقوال متکثر و متنوعی دارند و خواننده را با انظار مختلف مواجه میکنند؛ مثلاً درباره دیدگاه مرحوم خسروشاهی نسبت به جریان فداییان اسلام در یک جای کتاب چنین نقل شده که: «در قصه فداییان اسلام با اینکه به آن جمعیت و شخص نواب صفوی ارادت قوی داشت، اما مکررا ادعاهای بزرگان آنها را تکذیب، و تأکید میکرد که آیتاللهالعظمی سید صدرالدین صدر اجازه هیچ تروری را به آنها نداده بود.» (ص ۴۲۵). در جای دیگر میخوانیم: «از منظر وی این جمعیت (فداییان اسلام) در کنش و واکنشهای خویش کاملاً به موازین پیشگفته فقهای شیعه پایبند بوده و هرگز از آن عدول نکردهاند» (ص ۴۸۳).
🔹 از مطالب جالب دیگر کتاب، بخشی از خاطرات دکتر محسن کمالیان درباره علاقه توأمان مرحوم خسروشاهی به امام خمینی و آیتاللهالعظمی شریعتمداری است که استقلال فکری او را در مواجهه با مسائل نشان میدهد: «به رغم اعتقاد و امیدی که به حرکت انقلاب اسلامی، شخص امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی داشت، برخی ملاحظات جدی را نیز بر خط مشی و عملکرد این مجموعه وارد میدانست... بعد از انقلاب نیز از برخوردی که با آیتالله شریعتمداری شد خصوصاً پس از آنچه کودتای نوژه نامیده شد، تا آخر عمر متأثر و متأسف بود... استاد به امام علاقه داشت، اما بیت ایشان را قبول نداشت. روزی جلوی درب نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سبب عدم پیگری سرنوشت امام صدر را برای نگارنده چنین تبیین کرد: "چون دو امام در یک اقلیم نمیگنجیدند!"؛ کنایه ایشان به دفتر امام بود نه خود آن بزرگوار... در مراسم تشییع سید احمد خمینی حضور نیافت ...»(ص۴۲۴).
🔹«هادینامه» هرچند اثر جامع و مفیدی است، ولی قیمت ۱۵۵ هزارتومانی و شمارگان ۲۰۰ جلدی کتاب این امید را در مخاطبان تقویت میکند که این اثر نیز شامل ایده استاد جعفریان مبنی بر رونق کتاب مجازی و غیر کاغذی شده و همه از آن بهره ببرند.
@rawinews
🌐سعدینوشت
راوی #فرهنگ: مشرفالدین مصلح بن عبدالله شیرازی؛ مشهور به سعدی (۶۹۰-۶۰۶ق) شاعر بزرگ ایران در زمان حمله مغول است که زبان فارسی امروز بیش از هر کسی وامدار و متأثر از اوست.
او را شخصیتی منعطف و مصلحتاندیش دانستهاند که بیشباهت به مرام فیلسوفان پراگماتیست قرون معاصر نیست.
شهرت امروزین او مدیون سعدیپژوهان نامداری چون محمدعلی فروغی (۱۳۲۱-۱۲۵۴) و غلامحسین یوسفی (۱۳۶۹-۱۳۰۶) نیز بوده است.
فروغی (عکس سمت چپ) سیاستمدار، ادیب و فلسفهپژوه بزرگ عصر رضاشاه بود و مغز متفکر فرهنگی پهلوی اول به شمار میرفت. او نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران، شناساندن فلاسفه غربی و ترویج فرهنگ فارسی داشت و تصحیح کلیات سعدی و ساخت مقبره مجلل برای سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و ابنسینا از آثار دولت اوست.
فروغی معتقد بود: «قوم ایرانی اگر به جز شيخ سعدی كسی ديگر نپرورده بود، تنها اين يكی برای جاويد كردن نام ايرانيان بس بود. هيهات كه چشم روزگار ديگر مانند او ببيند»(مقالات فروغی،ج۱، ص۲۵۷).
غلامحسین یوسفی (عکس راست)؛ استاد برجسته دانشگاه فردوسی مشهد نیز اثر سعدی را از روی نسخه سال ۷۶۶ تصحیح کرد و نقش مهمی در ترویج سعدی داشت.
@rawinews
🌐مُبلّغ سادهگو و سادهنویس دین
راوی #حوزه : آیتالله ابراهیم امینی نجفآبادی؛ از مهمترین علمای فعال نیم قرن اخیر در سن ۹۵ سالگی در قم درگذشت.
آقای امینی که شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی و سالها نایبرییس مجلس خبرگان، امام جمعه قم، امام جماعت مسجد اعظم قم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در سالهای پایانی عمر به دلیل کهولت و بیماری، فعالیت کمتری داشت.
آنگونه که مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری در خاطرات خود نوشته، وی به همراه آقای امینی نقش مهمی در مدیریت اعتراضات علما علیه بازداشت امام خمینی در سال ۴۲ و مهاجرات علمای معترض به تهران داشته است. رابطه حسنه آقای امینی با مرحوم منتظری تا پایان عمر آن مرحوم ادامه یافت و حتی در جریان اعتراض به سخنرانی ۱۳ رجب آیتالله منتظری، مرحوم امینی در خطبههای نماز جمعه کوشید جانب میانه را بگیرد و ضمن گلایه از سخنان آقای منتظری، از شعارهای تند معترضان علیه وی نیز انتقاد کرد. آقای منتظری در سال ۶۵ آقای امینی را مسؤول اداره مدارس حوزوی وابسته به خود کرده بود. همچنین امام خمینی در هفتههای آخر زندگی، آقای امینی را به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی منصوب کرد.
مرحوم امینی به عنوان نویسنده حوزوی برجستهای شناخته میشد که میکوشید با قلم روان و عامهفهم خود به ترویج و تبلیغ آموزههای دینی بپردازد. آثاری همچون «همسرداری» و «دادگستر جهان» در کنار تألیف برخی کتب درسی آموزش و پرورش از تلاشهای مطرح او بود. آن مرحوم همچنین در خطبههای نماز جمعه قم میکوشید به بررسی مشکلات جوانان بپردازد و نهاد خانواده را تقویت کند. او پس از نماز جماعت مسجد اعظم در کنار جوانان مینشست و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. او زندگی و منش ساده خود را همانند قبل انقلاب ادامه داد و در نزاعهای سیاسی نیز جانب میانه را برمیگزید.
📸 عکس: عیادت آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی از مرحوم آیتالله امینی
@rawinews
🌐یادداشت استاد مهدویراد درباره گزارش «راوی» از کتاب «هادینامه»
در پی انتشار گزارشی از کتاب «هادینامه» در «راوی»، جناب حجتالاسلام والمسلمین استاد مهدویراد؛ قرآنپژوه برجسته و دبیر علمی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران یادداشت کوتاهی ارسال کرده است:
✍به نام حق
روایتگر «راوی» درباره مجموعه سترگ «هادینامه» توضیحی نوشته بودند دلنشین و از سر آگاهی و احساس مسؤولیت.
بنده میافزایم که اینگونه مجموعهها به لحاظ روش همین است که رقم خورده است و تلاش حضرت جعفریان را که همتی کوهوش و طاقتی ستودنی دارد و در زمانی کوتاه این مجموعه بسیار خواندنی را تدوین کردند باید ستود.
این بنده خدا در کتابخانه شخصیام بیش از سیصد عنوان از این مجموعهها را دارم؛ از کهنترین آنها؛ «محیط ادب»، «گنابادینامه» تا ارجنامههای اخیر.
صد البته زندهیاد خسروشاهی شایسته چنین ارجنامهای بودند، بل شایسته ارجنامههای دیگر. بهویژه اکنون باید فاضلان تبریزی همت ورزند و مجموعههایی دیگر رقم زنند و نام آن عزیز را فراز آورند.
به هر حال، هوشمندی روایتگر «راوی» را میستایم و به آن عزیز دست مریزاد میگویم و از خداوند سبحان، غفران و رحمت الاهی را برای آن زندهیاد خواهانم، و توفیق و عزت و سلامت برای مورخ و محقق سختکوش؛ حضرت جعفریان.
📸عکس: استاد مهدویراد و استاد جعفریان در کنار مرحوم استاد سید هادی خسروشاهی
@rawinews