🌐زندگی وقف ترجمه
راوی #فرهنگ: اگر چه امروزه ترجمه قرآن به امری معمول بدل شده، اما تاریخ پر چالشی دارد. در ابتدا مخالفتهایی با ترجمه قرآن به زبانهای دیگر وجود داشت و حتی در دوره معاصر، مفسر نواندیشی چون رشید رضا با ترجمه قرآن مخالفت میکرد و معتقد بود ترجمه قرآن سبب تحریف شده و آن را از اصالت خود خارج میکند. با این وجود اغلب فقهای شیعه به جواز ترجمه قرآن حکم دادهاند.
دکتر محمد مهدی فولادوند (۱۳۸۷-۱۲۹۹ش) از مهمترین مترجمان معاصر قرآن و کتب دینی است. وی که تحصیلکرده دانشگاه سوربن پاریس بود، کتابهای «اقتصادنا» شهید محمدباقر صدر و «المنقذ من الضلال» غزالی را هم به فارسی برگرداند.
مرحوم فولادوند دعای کمیل را نیز به زبان فرانسوی ترجمه کرد.
ترجمه فارسی قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه از آثار مهم او محسوب میشود.
فولادوند ترجمه قرآن را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و آن را با ترجمههای فرانسوی، انگلیسی و هندی مطابقت داد.
اگرچه این ترجمه نیز با نقدهایی مواجه بوده است، اما برخی قرآنپژوهان و ادیبان همچون بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی، آن را از بهترین ترجمههای فارسی قرآن میدانند.
@rawinews
🌐سفر «از شیطان تا میکروب» با رسول جعفریان
راوی #فرهنگ: از شیطان تا میکروب، مسیر سختی نیست اگر با رسول جعفریان همنوا و همافق باشیم؛ پژوهشگری که پروژه فکری چندسال اخیرش مباحث پیرامون فقدان تولید علم (بهمعنای science) و به تبع آن ضعف رویکرد علمی در تمدن ایرانی ـ اسلامی بوده است.
از نظر استاد جعفریان ما هیچ نقشی در راهبری جریان علمی بشر نداشته و نداریم. تمدن ایرانی ـ اسلامی با تمام کبکبه و دبدبهاش حتی یک دوچرخه هم نتوانسته بسازد. هرچند به زعم عدهای، جعفریان در این رویکرد قدری افراط میکند، اما شاید وجه افراطی سخنان وی برای تعدیل جریانی که میگوید تمدن، تکنولوژی و علم بشر مدیون شرق و بهویژه ایران است مفید باشد؛ بهویژه در آشفتهبازاری که یکی ترویج واکسن را توطئه اسرائیل برای عقیمکردن مسلمانان میداند، دیگری با ورزشهای امروزی مخالفت میکند چون در روایات به آنها اشارهای نشده و.. .
کتاب «از شیطان تا میکروب» نیز با همین رویکرد نگاشته شده است. جعفریان در مقدمه کتاب اشاره میکند که ایرانیان در برخورد با پزشکی نوین ـ از میانه دوران قاجار ـ سه مرحله را پشت سر گذاشتند؛
مرحله اول؛ ورود اطلاعات پزشکی غربی به ایران و پذیرش تام و کمال آن بدون هیچ ایراد و اشکالی.
مرحله دوم؛ تلاش برای انطباق اطلاعات پزشکی با آموزههای اسلام در زمینه بهداشت و طهارت.
مرحله سوم؛ انتقاد از پزشکی جدید با تأکید بر برتری طب اسلامی.
تمرکز کتاب بر مرحله دوم است و مؤلف سعی کرده با استناد به کتابها و مقالات مرتبط نشان دهد که چگونه در دورهای سعی شده پزشکی جدید با قوانین طهارت تطبیق داده شود. مفهوم «حفظ الصحه اسلامی» نیز زاییده همین تلاش بوده است. از آثار شاخص در این مرحله ـ طبق ادعای مؤلف ـ میتوان به کتاب «مطهرات در اسلام»، اثر مهندس مهدی بازرگان اشاره کرد.
جعفریان همچنین در مقدمه کتاب ـ و درجهت پروژه اصلی خود ـ اشاره میکند که ما در مواجهه با کلیت غرب، مدرنیته و علم جدید نیز با همین سه مرحله دست به گریبان بودهایم؛ ابتدا ابهت آن ما را گرفت و وحشتزده شدیم، سپس به خود آمدیم و سعی کردیم داشتههای خودمان را با دستاوردهای غرب ترکیب کنیم و نهایتاً دست بالا را گرفتیم و مدعی شدیم داشتههای سنتی و بومی ما از دانشهای غربی برتر است و به قول معروف: «آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم».
مؤلف درباره انتخاب عنوان کتاب مینویسد: «درمیان تطبیقهایی که میان روایات اسلامی و موضوعات پزشکی جدید رخ داده، شاید یکی از جذابترین آنها، انطباق عنوان میکروب بر روایاتی است که در آنها شیطان، برای عفونت یا کثافت بهکار رفته است».
🔺نگاهی اجمالی به ساختار کتاب
کتاب «از شیطان تا میکروب» را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد؛
بخش اول ـ حدود یکسوم حجم کتاب ـ مقدمهای مشروح است با عنوان «عقبماندگی درمانی در سایه حفظ الصحه اسلامی»؛ مؤلف در این بخش با اشاره به برخی آثار و نوشتهها میکوشد چگونگی شکلگیری جریان بهداشت اسلامی را نشان دهد. برخی از عناوین این بخش عبارتند از: «دکتر امیراعلم و حفظ الصحه اسلامی»، «دکتر تومانیانس و حفظ الصحه در دین اسلام»، «علیاکبر حکمیزاده و ترکیب علم و دین در حوزه بهداشت» و «داستان خزینه و دوش در ادبیات بهداشتی ـ دینی معاصر».
بخش دوم کتاب شامل پنج متن در حوزه «حفظ الصحه اسلامی» است که عبارتند از: «نامه احمدی یا حفظ الصحه اسلامی» اثر امیراعلم؛ «بهداشت در اسلام»، فصلی از کتاب تمدنالاسلام شیخ قاسم مهاجر؛ «هدیه همایون» اثر علیاکبر حکمیزاده؛ بخش حفظ الصحه از کتاب «مرآتالغیب» اثر محمدعلی مبارکهای؛ «مطهرات در اسلام» اثر مهندس بازرگان.
کتاب «از شیطان تا میکروب» با صحافی گالینگور مشتمل بر ۴۳۶ صفحه است که پاییز ۹۸ همانند بقیه آثار اخیر «نشر مورخ» در شمارگان کم (۵۰ عدد) چاپ شده؛ که دلیل آن هم احتمالاً نگاه دکتر جعفریان مبنی بر پایان عصر کتاب کاغذی است.
هرچند ایده کتاب کاملاً ابداعی نیست و دیگرانی نیز جسته و گریخته به این موضوع پرداختهاند (پاورقی صفحه۲۲ کتاب درباره مقاله تجدد روزمره و آمپول تدین)، اما از نظر جامعبودن و نیز جمعآوری متون و رسالههای ناب و کمیاب، بدونشک اثری بینظیر است.
@rawinews
🌐سعدینوشت
راوی #فرهنگ: مشرفالدین مصلح بن عبدالله شیرازی؛ مشهور به سعدی (۶۹۰-۶۰۶ق) شاعر بزرگ ایران در زمان حمله مغول است که زبان فارسی امروز بیش از هر کسی وامدار و متأثر از اوست.
او را شخصیتی منعطف و مصلحتاندیش دانستهاند که بیشباهت به مرام فیلسوفان پراگماتیست قرون معاصر نیست.
شهرت امروزین او مدیون سعدیپژوهان نامداری چون محمدعلی فروغی (۱۳۲۱-۱۲۵۴) و غلامحسین یوسفی (۱۳۶۹-۱۳۰۶) نیز بوده است.
فروغی (عکس سمت چپ) سیاستمدار، ادیب و فلسفهپژوه بزرگ عصر رضاشاه بود و مغز متفکر فرهنگی پهلوی اول به شمار میرفت. او نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران، شناساندن فلاسفه غربی و ترویج فرهنگ فارسی داشت و تصحیح کلیات سعدی و ساخت مقبره مجلل برای سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و ابنسینا از آثار دولت اوست.
فروغی معتقد بود: «قوم ایرانی اگر به جز شيخ سعدی كسی ديگر نپرورده بود، تنها اين يكی برای جاويد كردن نام ايرانيان بس بود. هيهات كه چشم روزگار ديگر مانند او ببيند»(مقالات فروغی،ج۱، ص۲۵۷).
غلامحسین یوسفی (عکس راست)؛ استاد برجسته دانشگاه فردوسی مشهد نیز اثر سعدی را از روی نسخه سال ۷۶۶ تصحیح کرد و نقش مهمی در ترویج سعدی داشت.
@rawinews
🌐مرگ «گنجینه زنده بشری»
راوی #فرهنگ: نجف دریابندری؛ مترجم و نویسنده نامدار ایرانی که سازمان میراث فرهنگی نامش را به عنوان «گنجینه زنده بشری» ثبت کرده بود، در ۹۰ سالگی درگذشت.
نجف متولد آبادان بود. حضور انگلیسیها در شرکت نفت آبادان، سبب علاقه او به زبان انگلیسی شد و کتاب «وداع با اسلحه» اثر ارنست همینگوی نخستین اثری بود که به فارسی برگرداند.
او در جوانی به فعالیتهای سیاسی هم میپرداخت. یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و همزمان با چاپ اولین اثرش به زندان افتاد. در زندان چهار ساله بود که به مسائل فلسفه هم علاقهمند شد و کتاب «تاریخ فلسفه غرب» اثر برتراند راسل را ترجمه کرد که چندین دهه مورد استفاده دانشجویان فلسفه بوده است.
ترجمه کتابهای «پیامبر و دیوانه» و «قدرت» از دیگر آثار اوست. او همچنین به همراه همسرش فهیمه راستکار «کتاب مستطاب آشپزی؛ از سیر تا پیاز» را نوشت. کتاب تألیفی دیگرش «درد بیخویشتنی: بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب» نام داشت که آن را به انگلیسی هم ترجمه کرده است.
او را میتوان از افراد اثرگذار فرهنگی ایران در دوره معاصر دانست.
📸عکس: نجف دریابندری در کنار دکتر شفیعی کدکنی
@rawinews
🌐جدال در احوالات عمر خیام
راوی #فرهنگ : غیاثالدین عمر خیام نیشابوری (۵۳۶-۴۴۰ قمری) این روزها مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. برخی اشعار او سبب شده وی را فردی خوشگذران و دمغنیمتشمار بدانند و بسیاری به او اقبال کنند.
برداشتها از اشعار خیام متفاوت است. در میان متفکران ایرانی هم این اختلاف نظر دیده میشود. صادق هدایت که با امور دینی موافقتی نداشت، اشعار خیام را در راستای اهداف خود تفسیر میکرد. او گفته بود که خیام به مسائل دینی با تمسخر نگریسته و از روی تحقیر به علما و فقها یورش برده است. وی سِرّ فراگیری اشعار خیام را هم در دنیاگروی او جستجو کرده بود (صادق هدایت، ترانههای خیام، ص۲۴).
این رویکرد صادق هدایت اینگونه مورد انتقاد استاد مرتضی مطهری قرار گرفت که خیام نمیتوانسته فردی لاقید باشد. مطهری با استناد به سبک زندگی خیام و همچنین برخی آرای وی گفت که جالب است کسی شعر کفرآمیز بگوید ولی سفر حج برود و کتاب و رسالهای با محتوای تشریع توحید الهی بنویسد و نماز بخواند (خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۸۵).
مطهری اندیشههای دیندارانه خیام را اصل میدانست و ما بقی را ایدههایی منتسب به وی دانسته که حظّی از واقعیت ندارند.
استاد محمد مهدی فولادوند نیز همین رویّه را در پیش گرفت و گفت که خیامِ پنداری با خیام واقعی تفاوت میکند و بسیاری از رباعیات منتسب به خیام است اما در واقع از آن او نیست (محمد مهدی فولادوند، خیامشناسی، ص ۳۵).
در این میان، برخی نیز معتقدند که اشعار منتسب به خیام، دارای صحّت است اما میباید آنرا تفسیری معقول کرد. محمد علی فروغی بر همین مبنا گفته بود که فیالمثل وقتی خیام از شراب سخن میگوید به این معنا است که دم را غنیمت بشمار و قدر وقت را بشناس و عمر را بیهوده تلف نکن (محمد علی فروغی، مقدمه بر مجموعه رباعیات خیام، ص۱۴).
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن توجیهی دیگر را در این خصوص مطرح کرده و گفته است که خیام اشعار سُکرآور و شرابخوارانهاش را در لحظاتی به صورت تفنّن گفته و آنها را پنهان نگه میداشته است. اما این اشعار بعدها برملا شده است (اسلامی ندوشن، خیامِ فیلسوف، خیامِ شاعر، نقل از پایگاه خبری آفتاب).
علی دشتی دیگر پژوهشگری بود که به موضوع خیام توجه کرد. او با توجه به زمینه و زمانه خیام ادعا کرد که با توجه به زمانهای که وی در آن میزیسته، سعی کرده تا ریاکاری و تمسّک به باورهای دینی را برای پیشبرد امور مورد نقد قرار دهد. با این حال خیام هیچگاه در به روی الحاد نگشوده است اما با قشریگری مذهبی هم موافق نبوده است (علی دشتی، دمی با خیام، ص ۱۸۹).
در این تضارب آرا، عبدالکریم سروش هم به ارائه نظری در خصوص خیام پرداخت. او این توجیهها به نفع خیام را روا نمیداند و در عباراتی بیان میکند که: «خیام شب تاریکی را نشان میدهد که ظلمت در ظلمت است؛ رضایت دادن به زندگی پر ملال است. خیام شما را در شب باقی میگذارد و رها می کند». سروش گفت که «نمیدانم چرا باید فردی چون خیام را در کنار حافظ و مولوی نام ببریم. نه به لحاظ شاعری و نه به لحاظ حکمت او در اندازه شعرای بزرگ ایران نیست. یک نفر با چهل یا پنجاه تا رباعی نمیتواند شاعر درجه اول باشد» (سخنرانی تحت عنوان «خیام که خیمههای حکمت میدوخت»).
📸 عکس: مجسمهٔ خیام در دفتر سازمان ملل در وین
@rawinews
🌐بیماری مُسری؛ جرقه تحول
راوی #فرهنگ : برخی مشکلات و سختیها که فراگیر میشود، میتواند جرقه تحولاتی را نیز فراهم کند. بیماری فراگیری که این روزها دامنگیر ایران و جهان است نیز شاید تواند جرقههایی در ساحات مختلف بشری بزند.
سال ۱۹۴۷ در قاهره بیماری وبا شیوع پیدا کرده بود. هر روز تعداد تلفات بالا میرفت. خانم نازِکالملائکه (۲۰۰۷-۱۹۲۳) که از شاعران مطرح عراقی بود، با شیوع این بیماری شعری سرود که در قالبهای مرسوم شعری آن زمان نمیگنجید. این شعر «الکولیرا» به معنای وبا (Cholera) نام داشت. غم و اندوهی که بر سینه این شاعر سنگینی میکرد، جایش را در قالب شعری جدیدی یافته بود. گفته میشود وی با همین شعر به طلایهدار شعر نوی عربی بدل شد و جایگاهی مشابه نیما یوشیج در ادبیات عربی یافت.
این شعر دسامبر ۱۹۴۷ در مجله «العروبة» بیروت منتشر شد و مخالفتهای حامیان شعر سنتی را برانگیخت، اما شاعران جوان از آن استقبال کردند. البته خود نازکالملائکه در چاپ پنجم کتاب «قضایا الشعر المعاصر» اذعان کرد که سابقه شعر نوی عربی به ۱۹۲۳ در عراق برمیگردد. اگرچه شعر وبا نخستین شعر نوی مشهور و اثرگذار عربی محسوب میشود.
برخی اشعار سنتی نیز در کارنامه نازکالملائکه به ثبت رسیده است. در شعر او اندوه و غم موج میزد و گاه از ناتوانی انسان در مواجهه با هستی سخن میگفت. تحولات سیاسی عراق و حاکمیت بعثیها، سالها زندگی در غربت را برای این شاعر با احساس رقم زده بود و رنج و یأس؛ روح غالب بر اشعارش شده بود؛ اما آنچه ویژگی ممتاز شعر او بود، دوری از پیچیدگی است.
دوران شیوع وبا در مصر، این شاعر را به سمتی کشانده بود که میتوانست رنگ ادبیات عرب را متحول کند. شاید دوران شیوع کرونا هم بتواند اینگونه تحولات را در اندیشه و ادبیات ما به همراه آورد؛ همانگونه که بیماریها منجر به تحولات مدیریتی و فرهنگی فراوانی در تاریخ بشر شده است.
📸عکس: دیدار نازِکالملائکه با جمال عبدالناصر؛ رییسجمهور مشهور مصر
@rawinews
🌐از پیشگامان تاریخ تحقیقی اسلام
راوی #فرهنگ : حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمد ابراهیم آیتی (1343-1294ش) از جمله مورخان دقیق روزگار ما بود. تحصیلات حوزوی داشت و از شاگردان آیتالله شیخ هاشم قزوینی و ادیب نیشابوری به شمار میرفت. در دانشگاه هم به تدریس و تحصیل علوم دینی پرداخت و در برخی مقولات فلسفی کتابهایی نگاشت؛ اما عمده توجه او به تاریخ بود.
وی کتابی درباره تاریخ زندگانی پیامبر(ص) نوشت که برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. او در تحقیق خود از روشهای نوین بهره میبرد. به این وسیله میکوشید تا روایتهای صحیح را از سقیم بازشناسی کند. در خصوص واقعه عاشورا نیز به تحقیق پرداخت. وی کتاب تاریخ یعقوبی را نیز به فارسی ترجمه کرده بود. او گفته بود کار یک محقق این است که مدارک معتبر را از غیر معتبر تمییز دهد. وی با دیدی انتقادی مدارک را مینگریست.
مرحوم آیتی بر این مسأله تاکید بسیار داشت که مورخ باید از احتمال تحریف تاریخ آگاه باشد و کار تاریخنویسان و پژوهشگران پیشین را با دیده تردید بنگرد. این دقت نظرِ او سبب شده بود تا شهید مطهری هم در وصف او سخن بگوید. مطهری گفته بود که به جرأت میتوان گفت که ما کسی را به مانند آیتی نداریم که به تاریخ صد ساله اول اسلام اشراف داشته باشد (مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 222).
مرحوم استاد ایرج افشار؛ مورخ و ادیب برجسته معاصر نیز روش تحقیقی او را میپسندید و در مقدمه کتاب «تاریخ پیامبر اسلام» آیتی گفته بود: «مزیّت آیتی در کارهای علمی بر این بود که علم قدیم را با روش جدید آن چنان که پسند طبع ابناء روزگار باشد جمع داشت و نیک دریافته بود که جامعه علمی کنونی چه حاجت و نیازی دارد».
مرحوم استاد مجتبی مینوی؛ مورخ و ادیب برجسته روزگار ما درباره همین کتاب آیتی گفته است: «کتاب بسیار ارزندهای است و مرحوم آیتی از روی عشق و علاقه و علم و دقت و تحقیق در باب آن کار کرده است و چاپ چنین اثری مستلزم عشق و علم و دقتی نظر عشق و علم و دقت مرحوم آیتی است».
📸عکس: مرحوم دکتر آیتی در کنار مرحومان سید هادی خسروشاهی، دکتر معینفر و آیتالله طالقانی
@rawinews
🌐درگذشت احیاگر مدارس تیزهوشان
راوی #فرهنگ: حجتالاسلام دکتر جواد اژهای؛ نماینده رهبری در امور دانشجویان اروپا و آمریکا در پی ابتلا به کرونا در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
وی که داماد و پسرخاله دکتر بهشتی و از طرف مادری جزو خاندان صدر بود، پیش از انقلاب دکترای روانشناسی تجربی از دانشگاه وین گرفت و پس از انقلاب در دولت میرحسین موسوی، وزیر مشاور و رییس سازمان بهزیستی و سپس معاون فرهنگی نخستوزیر شد.
او در دهه شصت سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) را احیا کرد و دو دهه رییس سمپاد بود.
مرحوم اژهای همچنین در دولتهای هاشمی و خاتمی، مشاور فرهنگی رییسجمهور بود و در زمان احمدینژاد مجبور به کنارهگیری از سمپاد و دولت شد.
@rawinews
🌐رؤیاهای آذرنوش
راوی #فرهنگ: دکتر آذرتاش آذرنوش (۱۴۰۰-۱۳۱۶ش) محقق و مؤلف برجسته زبان و ادبیات عرب هم از دنیا رفت. او اگرچه عمر خود را مصروف این زبان کرد، اما دلبسته زبان فارسی نیز بود. میگفت که ملیتِ ایرانی به زبان فارسی گره خورده است. در تعبیری گفته بود که: «صحیح است که ما مسلمانیم و باید به زبان عربی -به عنوان زبان نخست دنیای اسلام- توجه کنیم، اما در صورت تقویت نکردن زبانِ فارسی، ملیت و ایرانی بودن خود را از دست میدهیم» (پارسیان عربگرا، گفتگو با آذرنوش، اطلاعات حکمت و معرفت، مرداد 1386، ش 5).
آذرنوش معتقد بود که زبان فارسی در برهههایی از تاریخ مغفول مانده است؛ آن هم از سوی فرهیختگانِ ایرانی. نویسندگانی که خود در رشتههای ادبی و تاریخی سرآمد بودند اما به زبان فارسی جفا کردند. میگفت این خودِ ایرانیانِ اشرافی و تحصیل کرده بودند که زبان فارسی را تحقیر کردند و عربی را بسیار برتر شمردند. همچون امثال ابوریحان بیرونی که ننگ داشت که به فارسی سخن بگوید و فحش عربی را بر مدح فارسی ترجیح میداد و فارسی را زبانِ زشت میشمرد. آذرنوش معتقد بود که عربها هرگز مبارزهای با فرهنگ و زبان فارسی انجام ندادند. برعکس آنان بسیار هم استقبال کردند. اما برخی ایرانیانِ داغتر از آش و چاپلوسِ قدرتها بودند که زبانِ فارسی را پس میزدند و عربی را به جای آن توصیه میکردند(آذرنوش، چالش میان فارسی و عربی؛ نقل از خیانتهای ایرانیان به فرهنگ و زبان فارسی، سکینه موسوی، مجله رودکی، 1386، ش 19).
آذرنوش برخی کلمات عربی را در زبان فارسی ردیابی کرده بود، با این وجود معتقد بود که پالایشِ زبان، ره به جایی نمیبرد. میگفت که این کار نه صحیح است و نه به جایی میرسد. شاهد مثالی تاریخی هم میآورد که: «ترکان عثمانی از حدود سالهای 1800 میلادی شبیه چنین تلاشی را شروع کردند و عاقبت هم موفق نشدند. آنها با رنج و زحمت فراوان کوشیدند کلمههای فارسی و عربی را از زبانشان بیرون کنند. دقیقاً مشابه همان نقشی را که عربی در فارسی بازی میکند، فارسی نیز در ترکی عثمانی ایفا میکرد. ترکها خیلی تلاش کردند. کلمههای زیادی ساختند، اما زبان امروزی آنها با زبان عثمانی نه تنها متفاوت است که حتی میتوان آنها را دو زبان جداگانه به شمار آورد. یعنی ملتی به بزرگی و قدمت عثمانیها، تقریباً از سابقه تاریخی خود بریده است»(گفتگو با آذرنوش، اطلاعات حکمت و معرفت، ش 5).
آذرنوش به زبانِ قرآن هم توجه کرده بود. اعتقاد داشت که هنوز نتوانستهایم به فهمِ صحیح از زبانِ قرآن دست یابیم. میگفت تا زمانی که معنای کلمات را نفهمیم، نمیتوانیم به ترجمه و تفسیر صحیحی دست بیابیم. او معتقد بود که فهم صحیحی از ریشه واژههای قرآنی نداریم. هنوز معانی کلماتِ کهن عربی را که در زبانهای دیگر مانند سامی ریشههای متعدد دارند کشف نکردهایم.
وی معتقد بود که کلمه مانند انسان تحولپذیر است. میگفت کلمات در دوران انسانهای اولیه نیز وجود داشته و آنها به اقتضای زندگی خود، کلمات را برای موارد مادی به کار میبردند. در نتیجه بیشتر کلماتِ ما که ماهیتِ مادی داشتهاند، در طول گذشت چند هزار سال تبدیل به کلماتِ غیر مادی شدهاند. در بسیاری از کلمات و واژههای قرآنی هم این پدیده وجود دارد. وی گفته بود که بارها تقاضا کردهام گروههایی با تخصصهای مختلف زبانشناسی را گرد هم آورند تا بتوانیم اندکی به قرآن نزدیک شویم(نشست بررسی کتاب درآمدی بر زبانشناسی تطبیقی قران و تورات).
@rawinews
🌐غرایب ادیب غریب
راوی #فرهنگ: احمد مهدوی دامغانی در سن 96 سالگی در فیلادلفیای امریکا دیده از جهان فرو بست. او محقق و پژوهشگر در عرصه دین و ادبیات بود و فرزند یکی از علمای مهم حوزه خراسان به شمار میرفت. همچنین وی از دوستان دوره تحصیل آیتاللهالعظمی سیستانی بود. نیز او را آخرین شاگرد زندۀ محمد قزوینی (ادیب نامدار عصر پهلوی اول) به شمار میآوردند. او پس از انقلاب به اتهام ارتباط با برخی عوامل حکومت پهلوی بازداشت و محاکمه شد و سال 1366 از ایران مهاجرت کرد.
سه گفتارِ ذیل، میتواند منظومه فکری او را معلوم کند:
1️⃣«همانطور که دولت در مورد مشکل اعتیاد تلاش میکند، باید در مقام مبارزه با مخدّراتِ فکری هم برآید. چرا جوانِ 13-14 ساله امروزی به جای داستان راستان مرحوم مطهری رمانی را بخواند که بر اساس روابط جنسی نوشته شده است و در نتیجه فکرش مسموم شود؟ آیا نباید برای ریاضت و حمایت افکار، دستگاه و مؤسسهای وجود داشته باشد؟ من معنای فضای باز سیاسی را نمیفهمم یعنی چه؟ فضای سیاسی محدودهای دارد یا خیر؟ آیا این محدوده باید در چارچوب احترام به قانون اساسی باشد یا خیر؟ مقررات این کشور (امریکا) میگوید که افراد تابعه این کشور در انتخاب شغل، مذهب، سخن گفتن و شنیدن و خواندن و نوشتن آزادند. اما در مملکتِ ما چنین نباید باشد. فضای آزاد نباید در حدی باشد که با اصول و مقررات که مایه قوام و دوام مملکت است معارضه داشته باشد. در قانون اساسی مذهب رسمی مذهب شیعه حقه جعفریه اثنی عشریه است، نه تمامی مذاهب.
مگر میشود اجازه داد کسی علیه مقدسات و معتقدات اسلامی قیام کند و با اسلحه قلم بر خلاف اعتقادات مردم و مذهب مطلب بنویسد؟ آیا میشود جواز نشر هر مجلهای را داد که باعث مسموم شدن افکار جوانان شود؟ طبعا باید دستگاهی متولی باشد و به این مسائل رسیدگی کند. اما ناگفته نماند که نباید قوه خلاقه هنرمند، نقاش، بازیگر قصه نویس و نویسنده گرفته شود. بلکه باید در راهِ معقولی هدایت شود... آن چیزی که به سلامت روحی فرزندان مملکت صدمه می زند باید کنترل شود. من مخالف آزادی قلم نیستم، اما آزادی هم به معنای گفتن هر چیزی نیست. ... هنوز در مملکت ما عاشورا و رمضان وجود دارد و نزد اکثر مردم سنتهای اسلامی محترم شمرده میشود. نباید چیزهایی نوشت که جوانان و نوجوانان تحریک شوند. و اتفاقاتی که در اینجا مشاهده می شود در آنجا بروز کند. در ایران حیا و متانت و حجاب حکمفرماست. وضعِ ایران با دیگر کشورها قابل قیاس نیست و نمیتوان در آنجا چیزی را که خلافِ سنت و اعتقادات و باورهاست آموزش داد» (گفتگو با مجله کیهان فرهنگی، بهمن ماه 1370، شماره 80).
2️⃣«عقل در مقابل اسلام چیست؟ اصطلاحاتِ عقلی یعنی چه؟ در تمامِ مذاهبِ اسلامی هیچ مذهبی به اندازه شیعه بر عاطفه و عشق مبتنی نیست. شاید این که جزو اصولِ مذهبِ ما یکی هم عدل است، همان عدل موجبِ این میشود که عشق هم جزو عدل باشد. امامت مبتنی بر عشق است. خیلی به عقل اتکا نکنید... ما خدا را در قلبِ خود یافتهایم. خدا را با فلسفه نمیتوان شناخت. فلسفه میتواند اثبات کند، اما نمیشناسد. ما خدا را با فلسفه نمیتوانیم بشناسیم. کی فکرِ بشر میتواند خالقِ خود را بشناسد؟ هیچ یک از کتبِ مذهبی ادیانِ ابراهیمی تمسک به عقل نمیکنند... وحی قابل فهمِ ما نیست. از عالمِ امر است. از عالم خلق نیست... این نیست که به عقل بی اعتنا باشیم. عقل برای کارِ این دنیا است. برای اینکه زندگی این دنیا را به امر عقل بر اساس دستورات دین انجام دهیم» (گفتگو با برنامه شوکران، سال 98).
3️⃣«من ابدا و اصلا اعتقادی به نواندیشی دینی ندارم و هرگونه نواندیشی را با اصول و فروع دین و مذهبِ اسلام و تشیع مغایر و معارض میدانم، زیرا آنچه نواندیشان به خیال خودشان از اسلام و تشیع تصور میکنند و ارائه میدهند، شیرِ بییال و دم و خالی از دیانت و مذهب و تشیع است. آن کسانی که با حرفهای خود انکارِ وحی محمدی میکنند و به آن توهین میکنند و توجیه میکنند و وحی را در حد خواب دیدن تنزل میدهند و در عین حال مثنوی مولوی را با قرآن مقایسه میکنند، همان مثنوی را نیز به درستی نخواندهاند، چه برسد به قرآن مجید. هر کسی وحی را نمیفهمد و وحی در مقام امر است نه در مقام فهم. این حرفها، حرفهای جسمیان است و از روح و اعتقاد و ایمان خالی است و بیشتر برای این است که خود را از تکالیفِ مذهبی خلاص کنند. نواندیشی در دین معنا ندارد، ما همان دینی را داریم که امیرالمومنین (ع) و سید الشهدا(ع) و ائمه معصومین همان را دارند. من نه تنها اعتقادی به نواندیشی ندارم، بلکه نواندیشی را مخالف دین و مذهب میشمارم»(گفتگو با مجله خیمه، شماره 131، تیر 98).
@rawinews