🌐تفلسف در روزهای کرونا
راوی #اندیشه : کرونا هم مثل هر بلای دیگری فقط پزشکان، سیاستمداران، فقیهان و اقتصاددانان را نگران و درگیر نکرده و فیلسوفان هم به اندازه خود درباره این ویروس جهانگیر فلسفهورزی کردهاند.
هرچند قرن بیست و یک به اندازه قرون گذشته، شاهد حضور اثرگذار غولهای فلسفه نیست، اما همین چند فیلسوف بزرگ جهان هم که شاید ماهها و سالهای پایانی حیات خود را میگذرانند، درباره ابعاد فلسفی این ویروس مخوف سخن گفتهاند؛ هرچند در این هیاهو یک فیلسوف کهنهکار کمونیست به نام لوسین سِو در سن ۹۳ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت.
🔺کرونا؛ فریاد جهل و ناتوانی بشر
در صدر این فیلسوفان باید از نوام چامسکی ۹۱ ساله یاد کرد که برخی وی را مهمترین متفکر زنده جهان میدانند. این فیلسوف یهودیتبار آمریکایی بار دیگر نوک حمله را متوجه دولت آمریکا کرد و «نئولیبرالیسم» و سرمایهداری را مقصر اصلی همهگیری کرونا دانست. او لحظات کنونی را یکی از مهمترین لحظات تاریخ بشر دانست و گفت دنیای پس از کرونا یا شاهد حکومتهای بسیار مستبد و بیرحم خواهد بود و یا با مقاومت مردم، دنیایی بهتر ساخته خواهد شد. وی هشدار داده که نئولیبرالیسم هیچ مشکلی با دولتهای بسیار مستبد ندارد و مردم جهان باید متحد شوند.
در اروپا نیز یورگن هابرماس ۹۰ ساله آلمانی که جزو بزرگترین فلاسفه کنونی جهان است، پیام ظهور ویروس کرونا را «افزایش علم بشر به جهل خود» دانست و گفت حالا هم دولتها و هم مردم میدانند که دانستههای بشری محدود است. هابرماس نیز مثل چامسکی خواهان همبستگی مردمی برای مقابله با بحرانهای آینده بشر شده است.
اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف ۷۱ ساله اروپایی نیز پیام کرونا را افزایش آگاهی بشر نسبت به اهمیت اتحاد و همبستگی بیشتر دانست و گفت بازنده اصلی این بحران، ملیگراها و نژادپرستانی هستند که با اتحاد همه انسانها مخالف بودهاند. ژیژک هم مانند چامسکی و هابرماس خواهان واکنش شبهجنگی در مقابل کرونا شده و گفته که شاید عقلانیت جدیدی پس از کرونا شکل بگیرد.
آلن دو باتن؛ فیلسوف میانسال انگلیسی و نویسنده محبوب فلسفهدوستهای ایرانی هم در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص پیام ظهور کرونا را اعلام جهل بشر و محدود بودن منابع ذهنی او دانسته و گفته که انسان، حیوانی ناقص و غریب است که در حماقت و تکبر به سر میبرد. وی معتقد است ما فقط در این جهان یک بازدیدکننده هستیم. آنقدر ضعیفیم که به اندازه یک تکه کاغذ آسیبپذیر به نظر میآییم و میتوانیم خیلی راحت پاره شویم.
🔻کرونا و فلسفهورزی رییسجمهور فرنگ
به جز این فلاسفه صاحبنام، امانوئل مکرون؛ رییسجمهور فلسفهخوانده فرانسه هم دیروز موضعگیری فیلسوفانه درباره کرونا گرفت و گفت: «نمیتوان میان روش حکومت اقتدارگرای چین با نظامهای دمکراتیک غربی در برخورد با کرونا قیاس کرد ... معلقکردن آزادیها برای کارزار با فراگیری یک بیماری، دمکراسیهای غربی را تهدید میکند. ما نمیتوانیم تار و پود هستیمان را با یک بحران بهداشتی رها کنیم».
اگر تا دیروز همه غربیها به این سخن بنجامین فرانکلین؛ دانشمند و نظریهپرداز و یکی از پدران ایالات متحده امریکا افتخار میکردند که در قرن هجدهم گفته بود: «آنان که آزادی و حقوق فردی را فدای امنیت میکنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را، و هر دو را از دست خواهند داد». اکنون یک رهبر فلسفهخوانده غربی میگوید که بین مسیر آزادی و دموکراسی و مسیر بهداشت و سلامت مردم، اولی را انتخاب خواهد کرد.
مکرون شاگرد و دستیار علمی پل ریکور؛ فیلسوف نامدار فرانسوی بوده است. ریکور که سال ۲۰۰۵ در ۹۲ سالگی درگذشت، معتقد بود که بحران بیماریهای واگیردار نیز بخشی از مسائل سیاسی روزگار ماست و این مسائل بدون همکاری بینالمللی و تنها به دست یک کشور قابل حل نیست. او اختلافات نژادی و زبانی و سلطههای نظامی را از موانع شکلگیری همکاری بینالمللی میدانست و میگفت حضور شهروندان میتواند این موانع را برطرف کند. ریکور میگفت برای این کارها نیاز به یک حکومت جهانی واحد نیست، بلکه حضور مردم در نهادهای مدنی میتواند با این بحرانها مقابله کند (اندیشههای پل ریکور، ص ۵۷).
راهکار پل ریکور همان راهکاری است که فلاسفه کنونی جهان نیز پیشنهاد دادهاند: کمک گرفتن از مردم و حضور پررنگ و منسجم آنان در اداره جوامع.
اگر دو جنگ جهانی قرن بیستم با هفتاد میلیون کشته به حاکمان آموخت که مردم را بیشتر ببینند و بازی دهند، شاید کرونا بتواند حاکمان را وادار کند که تمکین بیشتری در قبال تودههای آسیبپذیر جوامع نشان دهند و مسؤولیتپذیرتر شوند.
📸عکس: امانوئل مکرون در کنار استادش پل ریکور (سال ۲۰۰۳)
@rawinews
🌐هزار صفحه در بیست روز!
راوی #تاریخ : بحران کرونا و معضل قرنطینهنشینی برای اصحاب پژوهش و اندیشه، توفیقی اجباری است که به مدد آن میتوانند به دور از هیاهوی بوروکراسی و سروصدای تکنولوژی (این فرزندان آسایشآور و آرامشبَر مدرنیته) در کنجی بنشینند و بخوانند و بنویسند.
حجةالاسلام دکتر رسول جعفریان؛ استاد پرکار تاریخ دانشگاه تهران که اکنون ۵۶ ساله است و نخستین کتابش را در ۲۰ سالگی منتشر کرده، تاکنون تألیف حدود ۷۰ کتاب و ترجمه و تحقیق ۹۰ کتاب را در کارنامه خود دارد. طبیعی است که این مورخ پرکار از ایام قرنطینه نیز بیشترین بهره را ببرد.
🔹«هادینامه» اثری ۱۰۷۹ صفحهای است به یاد یکی از خسروان عرصه پژوهش و تألیف؛ مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی که سوگمندانه از اولین قربانیان بلای عالمگیر کرونا بود. این کتاب در مدت حدود ۲۰ روز جمعآوری شده و شامل ۵۴ مقاله به قلم ۵۲ نفر از اهالی حوزه و دانشگاه است (۳ مقاله به قلم خود استاد جعفریان است). در میان مؤلفین مقالات، نامهای مطرحی نیز بهچشم میخورد؛ مانند آیتالله رضا استادی، دکتر مصطفی محقق داماد، سید عباس صالحی (وزیر ارشاد)، احمد واعظی، محمدعلی مهدویراد، مهدی مهریزی، محسن الویری و محققان جوانی چون محسنحسام مظاهری.
۱۳ مقاله از میان ۵۴ مقاله، درباره خود مرحوم خسروشاهی است؛ مابقی یا موضوعاتی است که بهنوعی از دغدغههای مرحوم خسروشاهی بوده و یا صرفاً موضوعات مورد علاقه نویسندگان است که بهیاد آن مرحوم در این ارجنامه منتشر شده. از جمله مقالات دسته اخیر میتوان به این موارد اشاره کرد: «مکتب فلسفی تهران؛ آغاز گفتوگوی فلسفی شرق و غرب» (مصطفی محقق داماد)؛ مقاله فلسفی «وجدان به مثابه راهنمای طبیعی انسان» (محسن جوادی)؛ «گفتمان تطبیق احادیث با علوم جدیده در ادبیات دینی معاصر» (رسول جعفریان).
🔹 اما در مطالب مربوط به خود مرحوم خسروشاهی، نکات جالب و کمترشنیدهشدهای درباره دغدغهها و علاقههای آن مرحوم به چشم میخورد؛ خاصه آنکه حوزه فعالیتهای علمی، عملی و ارتباطات مرحوم خسروشاهی بسیار متنوع و گاه ـ بهظاهر ـ متضاد بود. آن فعال فقید فرهنگی و سیاسی به جریانات مهم بیداری اسلامی و رهبران فکری آنها مانند سیدجمال و سیدِ قطب علاقه داشت و بخش مهمی از آثارش مستقیم یا غیرمستقیم در این حوزه است؛ بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی هم در واتیکان فعالیت داشته و هم در قاهره؛ علیرغم رویکرد تقریبی، به جنبش رادیکال اخوانالمسلمین نیز علاقه داشت؛ از سویی دوستدار سید موسی صدر بود و از دیگر سو هوادار نواب صفوی؛ توأمان دلبسته امام خمینی و آیتاللهالعظمی شریعتمداری بود.
طبعاً شنیدن سیره علمی و عملی چنین شخصیتی از زبان دوستان و شاگردانش برای اهل پژوهش و دانش جذاب است.
اثر جامع «هادینامه» از مؤلفانی بهره گرفته که آرا و اقوال متکثر و متنوعی دارند و خواننده را با انظار مختلف مواجه میکنند؛ مثلاً درباره دیدگاه مرحوم خسروشاهی نسبت به جریان فداییان اسلام در یک جای کتاب چنین نقل شده که: «در قصه فداییان اسلام با اینکه به آن جمعیت و شخص نواب صفوی ارادت قوی داشت، اما مکررا ادعاهای بزرگان آنها را تکذیب، و تأکید میکرد که آیتاللهالعظمی سید صدرالدین صدر اجازه هیچ تروری را به آنها نداده بود.» (ص ۴۲۵). در جای دیگر میخوانیم: «از منظر وی این جمعیت (فداییان اسلام) در کنش و واکنشهای خویش کاملاً به موازین پیشگفته فقهای شیعه پایبند بوده و هرگز از آن عدول نکردهاند» (ص ۴۸۳).
🔹 از مطالب جالب دیگر کتاب، بخشی از خاطرات دکتر محسن کمالیان درباره علاقه توأمان مرحوم خسروشاهی به امام خمینی و آیتاللهالعظمی شریعتمداری است که استقلال فکری او را در مواجهه با مسائل نشان میدهد: «به رغم اعتقاد و امیدی که به حرکت انقلاب اسلامی، شخص امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی داشت، برخی ملاحظات جدی را نیز بر خط مشی و عملکرد این مجموعه وارد میدانست... بعد از انقلاب نیز از برخوردی که با آیتالله شریعتمداری شد خصوصاً پس از آنچه کودتای نوژه نامیده شد، تا آخر عمر متأثر و متأسف بود... استاد به امام علاقه داشت، اما بیت ایشان را قبول نداشت. روزی جلوی درب نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سبب عدم پیگری سرنوشت امام صدر را برای نگارنده چنین تبیین کرد: "چون دو امام در یک اقلیم نمیگنجیدند!"؛ کنایه ایشان به دفتر امام بود نه خود آن بزرگوار... در مراسم تشییع سید احمد خمینی حضور نیافت ...»(ص۴۲۴).
🔹«هادینامه» هرچند اثر جامع و مفیدی است، ولی قیمت ۱۵۵ هزارتومانی و شمارگان ۲۰۰ جلدی کتاب این امید را در مخاطبان تقویت میکند که این اثر نیز شامل ایده استاد جعفریان مبنی بر رونق کتاب مجازی و غیر کاغذی شده و همه از آن بهره ببرند.
@rawinews
🌐سعدینوشت
راوی #فرهنگ: مشرفالدین مصلح بن عبدالله شیرازی؛ مشهور به سعدی (۶۹۰-۶۰۶ق) شاعر بزرگ ایران در زمان حمله مغول است که زبان فارسی امروز بیش از هر کسی وامدار و متأثر از اوست.
او را شخصیتی منعطف و مصلحتاندیش دانستهاند که بیشباهت به مرام فیلسوفان پراگماتیست قرون معاصر نیست.
شهرت امروزین او مدیون سعدیپژوهان نامداری چون محمدعلی فروغی (۱۳۲۱-۱۲۵۴) و غلامحسین یوسفی (۱۳۶۹-۱۳۰۶) نیز بوده است.
فروغی (عکس سمت چپ) سیاستمدار، ادیب و فلسفهپژوه بزرگ عصر رضاشاه بود و مغز متفکر فرهنگی پهلوی اول به شمار میرفت. او نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران، شناساندن فلاسفه غربی و ترویج فرهنگ فارسی داشت و تصحیح کلیات سعدی و ساخت مقبره مجلل برای سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و ابنسینا از آثار دولت اوست.
فروغی معتقد بود: «قوم ایرانی اگر به جز شيخ سعدی كسی ديگر نپرورده بود، تنها اين يكی برای جاويد كردن نام ايرانيان بس بود. هيهات كه چشم روزگار ديگر مانند او ببيند»(مقالات فروغی،ج۱، ص۲۵۷).
غلامحسین یوسفی (عکس راست)؛ استاد برجسته دانشگاه فردوسی مشهد نیز اثر سعدی را از روی نسخه سال ۷۶۶ تصحیح کرد و نقش مهمی در ترویج سعدی داشت.
@rawinews
🌐مُبلّغ سادهگو و سادهنویس دین
راوی #حوزه : آیتالله ابراهیم امینی نجفآبادی؛ از مهمترین علمای فعال نیم قرن اخیر در سن ۹۵ سالگی در قم درگذشت.
آقای امینی که شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی و سالها نایبرییس مجلس خبرگان، امام جمعه قم، امام جماعت مسجد اعظم قم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در سالهای پایانی عمر به دلیل کهولت و بیماری، فعالیت کمتری داشت.
آنگونه که مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری در خاطرات خود نوشته، وی به همراه آقای امینی نقش مهمی در مدیریت اعتراضات علما علیه بازداشت امام خمینی در سال ۴۲ و مهاجرات علمای معترض به تهران داشته است. رابطه حسنه آقای امینی با مرحوم منتظری تا پایان عمر آن مرحوم ادامه یافت و حتی در جریان اعتراض به سخنرانی ۱۳ رجب آیتالله منتظری، مرحوم امینی در خطبههای نماز جمعه کوشید جانب میانه را بگیرد و ضمن گلایه از سخنان آقای منتظری، از شعارهای تند معترضان علیه وی نیز انتقاد کرد. آقای منتظری در سال ۶۵ آقای امینی را مسؤول اداره مدارس حوزوی وابسته به خود کرده بود. همچنین امام خمینی در هفتههای آخر زندگی، آقای امینی را به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی منصوب کرد.
مرحوم امینی به عنوان نویسنده حوزوی برجستهای شناخته میشد که میکوشید با قلم روان و عامهفهم خود به ترویج و تبلیغ آموزههای دینی بپردازد. آثاری همچون «همسرداری» و «دادگستر جهان» در کنار تألیف برخی کتب درسی آموزش و پرورش از تلاشهای مطرح او بود. آن مرحوم همچنین در خطبههای نماز جمعه قم میکوشید به بررسی مشکلات جوانان بپردازد و نهاد خانواده را تقویت کند. او پس از نماز جماعت مسجد اعظم در کنار جوانان مینشست و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. او زندگی و منش ساده خود را همانند قبل انقلاب ادامه داد و در نزاعهای سیاسی نیز جانب میانه را برمیگزید.
📸 عکس: عیادت آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی از مرحوم آیتالله امینی
@rawinews
🌐یادداشت استاد مهدویراد درباره گزارش «راوی» از کتاب «هادینامه»
در پی انتشار گزارشی از کتاب «هادینامه» در «راوی»، جناب حجتالاسلام والمسلمین استاد مهدویراد؛ قرآنپژوه برجسته و دبیر علمی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران یادداشت کوتاهی ارسال کرده است:
✍به نام حق
روایتگر «راوی» درباره مجموعه سترگ «هادینامه» توضیحی نوشته بودند دلنشین و از سر آگاهی و احساس مسؤولیت.
بنده میافزایم که اینگونه مجموعهها به لحاظ روش همین است که رقم خورده است و تلاش حضرت جعفریان را که همتی کوهوش و طاقتی ستودنی دارد و در زمانی کوتاه این مجموعه بسیار خواندنی را تدوین کردند باید ستود.
این بنده خدا در کتابخانه شخصیام بیش از سیصد عنوان از این مجموعهها را دارم؛ از کهنترین آنها؛ «محیط ادب»، «گنابادینامه» تا ارجنامههای اخیر.
صد البته زندهیاد خسروشاهی شایسته چنین ارجنامهای بودند، بل شایسته ارجنامههای دیگر. بهویژه اکنون باید فاضلان تبریزی همت ورزند و مجموعههایی دیگر رقم زنند و نام آن عزیز را فراز آورند.
به هر حال، هوشمندی روایتگر «راوی» را میستایم و به آن عزیز دست مریزاد میگویم و از خداوند سبحان، غفران و رحمت الاهی را برای آن زندهیاد خواهانم، و توفیق و عزت و سلامت برای مورخ و محقق سختکوش؛ حضرت جعفریان.
📸عکس: استاد مهدویراد و استاد جعفریان در کنار مرحوم استاد سید هادی خسروشاهی
@rawinews
🌐استاد مطهری از چهار منظر
1️⃣آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی در وصف استادش شهید مطهری گفته است: «آقای مطهری نسبت به اقرانش در سطح خیلی بالاتر و عالم با استعداد و خوشفکری بود. آقای منتظری میگفت:
من با آقایی که خیلی مدعی فضل بود و خودش را خیلی قبول داشت بحث میکردم. آن شخص به مطلبی از مطالب آقای بروجردی اشکال داشت. من وقتی با کسی بحث میکردم، اگر میدیدم نمیخواهد زیر بار حق برود، ادامه نمیدادم. آقای مطهری که در بحث حاضر بود، بحث را ادامه داد و ظاهر تعبیر آقای منتظری این بود که آقای مطهری آن شخص را له کرد. آن شخصِ مدعی به آقای مطهری میگفت: نمیخواهم دیگر بحث را ادامه بدهم، کافی است. اما آقای مطهری میگفت: نه، من باید بگویم. ارشاد جاهل واجب است (جرعهای از دریا، ج۳، ص ۶۰۳).
آیتالله شبیری همچنین گفته که علاقه باطنی آقای مطهری به زندگی طلبگی در قم بود، ولی اضطرار معیشتی سبب شد که به تهران برود و تدریس در دانشگاه را برای اداره زندگی انتخاب کند. از سویی، مرحوم دکتر ابراهیم یزدی ادعا میکرد که آقای مطهری در اواخر حکومت پهلوی به توصیه دکتر نصر قرار بود به قم برگردد و بهتدریج در سلک مراجع تقلید درآید که این ایده با پیروزی انقلاب به فراموشی سپرده شد.
2️⃣دکتر سید حسین نصر اگر چه استاد مطهری را مانند برادر خود میدانسته، اما در نقدی گفته است: «با مرحوم آقای طباطبایی صحبت این را میکردیم که مثلا آقای مطهری میخواهد در زمره اینها باشد (مهدی حائری یزدی و عبدالجواد فلاطوری که فلسفه خوانده و زبان خارجی میدانستند). تا حدی هم بود ولی هیچ زبان خارجی را درست نمیدانست. هر چه راجع به کانت و اینها میخواند، از کتابهای لطفی جمعه و ترجمههای عربی میخواند. دست و پا شکسته، خیلی خیلی کارش خراب بود. و این مبتلا همه جای دنیای اسلامی دیده میشود و این به خاطر ضعف فرهنگی است که در تمام تمدنهای غیر غربی پیدا شد» (حکمت و سیاست، ص ۴۵۴).
3️⃣امام خمینی اجازه داده بود تا استاد مطهری برای تدریس به مؤسسه دارالتبلیغ اسلامی (وابسته به آیتاللهالعظمی شریعتمداری) برود، با این حال مورد اعتراض انقلابیون قرار میگرفت. زمانی حجتالاسلام جمی (امام جمعه آبادان در زمان جنگ) به خدمت استاد مطهری میرسد. در آن هنگام طلبهای که ارادت ویژهای به مطهری داشته و همیشه به دست بوسی وی میآمده نیز در محفل حضور مییابد و بدون عرض ارادتی در گوشهای مینشیند و پس از دقایقی برخاسته و میرود. مطهری رو به آقای جمی کرده و میگوید: این آقا همیشه هر جا به من میرسید، خم میشد و دست مرا میبوسید و به من خیلی احترام میگذاشت، اما از آن وقتی که به دارالتبلیغ میروم، از من خیلی ناراحت است (خاطرات حجتالاسلام جمی، ص ۱۶۱).
4️⃣در ماجرای فدائیان اسلام، رابطه آیتاللهالعظمی بروجردی با آقای مطهری به کدورت انجامید. مطهری زمانی که عزم سفر به تهران میکند، نامهای به آیتالله بروجردی نوشته و از او خداحافظی میکند. نامه را به دست مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری میدهد که او به آیتالله برساند. منتظری در محفل آیتالله بروجردی حاضر میشود:
«روز پانزدهم شعبان بود، آقای بروجردی نشسته بود و جمعیت زیادی هم اطراف ایشان بودند. من رفتم خدمت ایشان و گفتم آقای مطهری این نامه را دادند خدمتِ شما و خداحافظی کردند. آقای بروجردی نامه را نگرفت، گفتم بالأخره ایشان ... ایشان گفته ... . با ناراحتی نامه را کنار زد، من پیش دیگران خجالتزده شدم» (خاطرات آیتالله منتظری، ج۱، ص ۱۴۳). یکی از اطرافیانِ آیتالله بروجردی به آقای منتظری میگوید که مگر نمیدانی به آقای بروجردی گفته شده که آقای خمینی و مطهری بودند که فدائیان و نواب صفوی را علیه شما تحریک میکردند؟ آن وقت تو آمدهای نامه اینها را میدهی به آقای بروجردی؟! منتظری از این موضع مرحوم بروجردی گلایه میکند که: «تا آن وقت من نمیدانستم که پیش آقای بروجردی تا این حد تفتین شده است و تا این اندازه ممکن است در ذهنِ بزرگان اثر گذاشت، در صورتی که خودِ آقای مطهری به من گفت که من رفتم با نواب صحبت کردم و گفتم با این تندی که شما دارید نتیجه نمیگیرید و حوزه را به هم میزنید» (همانجا).
@rawinews
🌐مرگ «گنجینه زنده بشری»
راوی #فرهنگ: نجف دریابندری؛ مترجم و نویسنده نامدار ایرانی که سازمان میراث فرهنگی نامش را به عنوان «گنجینه زنده بشری» ثبت کرده بود، در ۹۰ سالگی درگذشت.
نجف متولد آبادان بود. حضور انگلیسیها در شرکت نفت آبادان، سبب علاقه او به زبان انگلیسی شد و کتاب «وداع با اسلحه» اثر ارنست همینگوی نخستین اثری بود که به فارسی برگرداند.
او در جوانی به فعالیتهای سیاسی هم میپرداخت. یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و همزمان با چاپ اولین اثرش به زندان افتاد. در زندان چهار ساله بود که به مسائل فلسفه هم علاقهمند شد و کتاب «تاریخ فلسفه غرب» اثر برتراند راسل را ترجمه کرد که چندین دهه مورد استفاده دانشجویان فلسفه بوده است.
ترجمه کتابهای «پیامبر و دیوانه» و «قدرت» از دیگر آثار اوست. او همچنین به همراه همسرش فهیمه راستکار «کتاب مستطاب آشپزی؛ از سیر تا پیاز» را نوشت. کتاب تألیفی دیگرش «درد بیخویشتنی: بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب» نام داشت که آن را به انگلیسی هم ترجمه کرده است.
او را میتوان از افراد اثرگذار فرهنگی ایران در دوره معاصر دانست.
📸عکس: نجف دریابندری در کنار دکتر شفیعی کدکنی
@rawinews
🌐خُلق نیک امام حسن(ع)
راوی #دین: نقل است که شخصی نامهای به امام حسن مجتبی(ع) داد که در آن درخواستی مالی بود. حضرت بدون خواندن نامه فرمود که حاجت تو برآورده است. پس از آن برخی به امام(ع) گفتند آیا بهتر نبود که نامهاش را میخواندی و به قدر نیاز به او کمک میکردی؟ حضرت فرمود: ترسیدم برای مدتی که این مرد با خواری میایستد تا نامهاش خوانده شود، خداوند از من مؤاخذه کند (فضائل الثقلین، احمد بن شافعی ایجی، ص ۴۸۶).
🔺منقول است که امام مجتبی(ع) همسایهای یهودی داشت که از دیوار خانهاش نجاست وارد منزل حضرت میشد و آن مرد از این امر اطلاعی نداشت. روزی زن آن یهودی به منزل امام(ع) آمد و از مسأله مذکور مطلع شد و به همسرش خبر داد. مرد یهودی به نزد امام حسن(ع) آمد و معذرت بسیار خواست. حضرت نیز به او فرمود که جدم مرا به رعایت همسایه بسیار توصیه فرموده است ( نزهه المجالس و منتخب النفائس، عبدالرحمن شافعی، ج۲،ص ۱۹).
🔻مروی است که مردی از شام به مدینه آمد. از دور امام(ع) را دید که بر شتری سوار است. پرسید او کیست؟ گفتند که حسن بن علی(ع) است. آن مرد شامی که تحت تأثیر تبلیغات معاویه در شام بود، پس از شناخت حضرت، کینه خود را بروز داد و نزد امام(ع) رفت و به ایشان و پدر بزرگوارش ناسزا گفت. آن حضرت ساکت بود. سپس امام(ع) لبخندی زده و فرمود که گمان میکنم غریب هستی و از اهالی شام. به منزل من بیا تا از تو پذیرایی کنم و اگر مالی بخواهی به تو بدهم. مرد شامی پس از اینکه خُلق امام را دید گفته بود که محبوبتر از او در زمین برایم وجود ندارد (کشف الغمه فی معرفه الائمه، علی بن عیسی اربلی، ج۱، ص ۵۶۱).
🔺گفته میشود که مروان بن حکم هر جمعه امیرالمؤمنین(ع) را بر منبر دشنام میداد. امام حسن(ع) میشنید و واکنشی نشان نمیداد. مروان از عصبانیت شخصی را نزد امام(ع) فرستاد تا به ایشان بگوید که همه این دشنامها را به تو و پدرت میدهم. امام در پاسخش فرمود: به خدا سوگند من آنچه را گفتی با دشنام گفتن به تو محو نمیکنم. اگر راستگو باشی خداوند پاداش صدقت را میدهد و اگر دروغگو باشی به سختترین صورت کیفر میدهد (الطبقات الکبری، محمد بن هاشمی بصری، ج۱۰، ص ۳۹۹).
نقل شده که مروان پس از شهادت امام حسن(ع) گفته بود: به خدا من به کسی بدی میکردم که از کوه هم استوارتر و حلیم تر بود (تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۱۳، ص ۲۵۲).
@rawinews
🌐راه ناهموارِ مکاشفه
راوی #حوزه : یازده سال پس از وفات آیتالله العظمی بهجت(ره). هنوز هم حکایات عجیب و تازهای از کرامات او بازگو میشود. بهتازگی نیز شیخ کاظم صدیقی در تلویزیون به بیان خاطرهای درباره دستورالعملهای عرفانی آقای بهجت برای ملاقات با امام زمان(ع) پرداخت. با این حال، آنچه در سیره مرحوم آیتالله بهجت شاهد بودیم غالباً توصیه به همین دستورات شرعی است و نه نسخههای عرفانی مجزا و اختصاصی.
مرحوم بهجت، خود نیز التزام تام و تمام به شریعت داشت؛ تا جایی که گفته میشود در اوایل حضور ایشان در محفل سید علی آقا قاضی طباطبایی، عدهای از فضلای نجف به پدر ایشان نامهای مینویسند که پسرت نزد آقای قاضی میرود و گمراه میشود. پدر ایشان نیز برایش نامهای مینویسد که راضی نیستم به جز واجبات و زیارت عاشورا عمل دیگری انجام دهی و راضی نیستم درس فلانی بروی. ایشان نامه پدر را خدمت آقای قاضی میآورد و میگوید پدرم چنین نوشته است. در این حال تکلیف من چیست؟ آقای قاضی میگوید مقلد چه کسی هستی؟ بهجت جوان میگوید آسید ابوالحسن اصفهانی. مرحوم قاضی به ایشان میگوید: بروید و از مرجع تقلیدتان سؤال کنید. ایشان نیز به محضر آیتاللهالعظمی سید ابوالحسن اصفهانی میرود و کسب تکلیف میکند. سید هم میگوید اطاعت پدر واجب است. از آن پس آیتالله بهجت توصیه پدر را عملی میکند و تا زمانی که ایشان اجازه نداده، به محضر آقای قاضی حاضر نمیشود وفقط به واجبات بسنده میکند (فریادگر توحید، صص 36-37).
آیتالله العظمی خویی(ره) نیز پس از مدتی که به وادی سیر سلوک وارد شده بود، به توصیه پدرش از این عرصه بیرون رفته و ادامه نداد (جرعهای از دریا، ج1، ص 616). مرحوم قاضی را نیز با عنوان کشف و کرامات میشناسند. در حالی که در سیره ایشان می توان دریافت که وی با ابراز کرامات مخالفت میکرده است (عطش، ص 102).
به نظر میرسد که سخن گفتن از کشف و کرامات باید با ملاحظات و احتیاطاتی همراه باشد. از همین رو بود که چندی پیش در سخنانی که از آیتاللهالعظمی سیستانی نقل شد، ایشان نهیب داده بود که: «هی گفتید آقای بهاءالدینی اینطور است و آنطور است. هی کرامات گفتید» (مسیح مهاجری، آیتالله سیستانی و عراق جدید، صص 52-54). آقای سیستانی از رواج نقل بیمحابای این کرامات در سطح جامعه به شدت پرهیز داده و برخی مراجع دیگر نیز چنین توصیههایی داشتهاند. به نظر میرسد که عرصه عمومی جامعه، وادی مناسبی برای نقل چنین کراماتی برای غیر معصومین نیست و نتایج منفی فراوانی دارد. امور عرفی و انسانهای عادی را نمیتوان با امر قدسی تدبیر و با معصومین(ع) قیاس کرد. آنچه بدان توصیه شدهایم و میباید بدان التزام داشت، توجه به عقل و منطق و عمل به دستورات معتبر شرعی است و این سخنی است که افرادِ صاحب کرامت نیز توصیه کردهاند.
مرحوم آیتالله بهجت بارها به صورت کتبی و شفاهی توصیه میکرد که افراد فقط به واجبات عمل کرده و از محرمات دوری کنند و راه رسیدن به کمال مطلوب، جز در عمل به دستورات معتبر شرعی نیست.
@rawinews
🌐جدال در احوالات عمر خیام
راوی #فرهنگ : غیاثالدین عمر خیام نیشابوری (۵۳۶-۴۴۰ قمری) این روزها مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. برخی اشعار او سبب شده وی را فردی خوشگذران و دمغنیمتشمار بدانند و بسیاری به او اقبال کنند.
برداشتها از اشعار خیام متفاوت است. در میان متفکران ایرانی هم این اختلاف نظر دیده میشود. صادق هدایت که با امور دینی موافقتی نداشت، اشعار خیام را در راستای اهداف خود تفسیر میکرد. او گفته بود که خیام به مسائل دینی با تمسخر نگریسته و از روی تحقیر به علما و فقها یورش برده است. وی سِرّ فراگیری اشعار خیام را هم در دنیاگروی او جستجو کرده بود (صادق هدایت، ترانههای خیام، ص۲۴).
این رویکرد صادق هدایت اینگونه مورد انتقاد استاد مرتضی مطهری قرار گرفت که خیام نمیتوانسته فردی لاقید باشد. مطهری با استناد به سبک زندگی خیام و همچنین برخی آرای وی گفت که جالب است کسی شعر کفرآمیز بگوید ولی سفر حج برود و کتاب و رسالهای با محتوای تشریع توحید الهی بنویسد و نماز بخواند (خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۸۵).
مطهری اندیشههای دیندارانه خیام را اصل میدانست و ما بقی را ایدههایی منتسب به وی دانسته که حظّی از واقعیت ندارند.
استاد محمد مهدی فولادوند نیز همین رویّه را در پیش گرفت و گفت که خیامِ پنداری با خیام واقعی تفاوت میکند و بسیاری از رباعیات منتسب به خیام است اما در واقع از آن او نیست (محمد مهدی فولادوند، خیامشناسی، ص ۳۵).
در این میان، برخی نیز معتقدند که اشعار منتسب به خیام، دارای صحّت است اما میباید آنرا تفسیری معقول کرد. محمد علی فروغی بر همین مبنا گفته بود که فیالمثل وقتی خیام از شراب سخن میگوید به این معنا است که دم را غنیمت بشمار و قدر وقت را بشناس و عمر را بیهوده تلف نکن (محمد علی فروغی، مقدمه بر مجموعه رباعیات خیام، ص۱۴).
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن توجیهی دیگر را در این خصوص مطرح کرده و گفته است که خیام اشعار سُکرآور و شرابخوارانهاش را در لحظاتی به صورت تفنّن گفته و آنها را پنهان نگه میداشته است. اما این اشعار بعدها برملا شده است (اسلامی ندوشن، خیامِ فیلسوف، خیامِ شاعر، نقل از پایگاه خبری آفتاب).
علی دشتی دیگر پژوهشگری بود که به موضوع خیام توجه کرد. او با توجه به زمینه و زمانه خیام ادعا کرد که با توجه به زمانهای که وی در آن میزیسته، سعی کرده تا ریاکاری و تمسّک به باورهای دینی را برای پیشبرد امور مورد نقد قرار دهد. با این حال خیام هیچگاه در به روی الحاد نگشوده است اما با قشریگری مذهبی هم موافق نبوده است (علی دشتی، دمی با خیام، ص ۱۸۹).
در این تضارب آرا، عبدالکریم سروش هم به ارائه نظری در خصوص خیام پرداخت. او این توجیهها به نفع خیام را روا نمیداند و در عباراتی بیان میکند که: «خیام شب تاریکی را نشان میدهد که ظلمت در ظلمت است؛ رضایت دادن به زندگی پر ملال است. خیام شما را در شب باقی میگذارد و رها می کند». سروش گفت که «نمیدانم چرا باید فردی چون خیام را در کنار حافظ و مولوی نام ببریم. نه به لحاظ شاعری و نه به لحاظ حکمت او در اندازه شعرای بزرگ ایران نیست. یک نفر با چهل یا پنجاه تا رباعی نمیتواند شاعر درجه اول باشد» (سخنرانی تحت عنوان «خیام که خیمههای حکمت میدوخت»).
📸 عکس: مجسمهٔ خیام در دفتر سازمان ملل در وین
@rawinews
🌐مجلس تمام گشت
راوی #سیاست: آخرین جلسه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و علی لاریجانی نیز پس از ۱۲ سال ریاست پارلمان و رکوردزنی در این زمینه، با اعلام اینکه «مجلس دهم مظلومترین مجلس بود»، زنگ پایان «مجلس تدبیر و امید» را به صدا درآورده و خود نیز با پارلمان وداع کرد. وی گفته که از سیاست کنارهگیری میکند و به تدریس فلسفه در دانشگاه خواهد پرداخت. رییس ۶۳ ساله مجالس هشتم، نهم و دهم بهتازگی از کرونا بهبود یافته است.
مجلس دهم که در انتخاباتی پرشور و با مشارکت ۶۲ درصدی تشکیل شده و ۲۰۰ قانون را تصویب کرده بود، زمام قانونگذاری را به مجلسی تحویل خواهد داد که با مشارکت ۴۲ درصدی و در انتخاباتی سرد تشکیل شده و اصولگرایان منتقد دولت در آن اکثریت قاطع را در اختیار دارند.
انفعال مجلس دهم در ماههای پایانیاش مورد انتقادهای فراوانی قرار داشت و کرونا نیز آن را هفتهها تعطیل کرد.
@rawinews
🌐بیماری مُسری؛ جرقه تحول
راوی #فرهنگ : برخی مشکلات و سختیها که فراگیر میشود، میتواند جرقه تحولاتی را نیز فراهم کند. بیماری فراگیری که این روزها دامنگیر ایران و جهان است نیز شاید تواند جرقههایی در ساحات مختلف بشری بزند.
سال ۱۹۴۷ در قاهره بیماری وبا شیوع پیدا کرده بود. هر روز تعداد تلفات بالا میرفت. خانم نازِکالملائکه (۲۰۰۷-۱۹۲۳) که از شاعران مطرح عراقی بود، با شیوع این بیماری شعری سرود که در قالبهای مرسوم شعری آن زمان نمیگنجید. این شعر «الکولیرا» به معنای وبا (Cholera) نام داشت. غم و اندوهی که بر سینه این شاعر سنگینی میکرد، جایش را در قالب شعری جدیدی یافته بود. گفته میشود وی با همین شعر به طلایهدار شعر نوی عربی بدل شد و جایگاهی مشابه نیما یوشیج در ادبیات عربی یافت.
این شعر دسامبر ۱۹۴۷ در مجله «العروبة» بیروت منتشر شد و مخالفتهای حامیان شعر سنتی را برانگیخت، اما شاعران جوان از آن استقبال کردند. البته خود نازکالملائکه در چاپ پنجم کتاب «قضایا الشعر المعاصر» اذعان کرد که سابقه شعر نوی عربی به ۱۹۲۳ در عراق برمیگردد. اگرچه شعر وبا نخستین شعر نوی مشهور و اثرگذار عربی محسوب میشود.
برخی اشعار سنتی نیز در کارنامه نازکالملائکه به ثبت رسیده است. در شعر او اندوه و غم موج میزد و گاه از ناتوانی انسان در مواجهه با هستی سخن میگفت. تحولات سیاسی عراق و حاکمیت بعثیها، سالها زندگی در غربت را برای این شاعر با احساس رقم زده بود و رنج و یأس؛ روح غالب بر اشعارش شده بود؛ اما آنچه ویژگی ممتاز شعر او بود، دوری از پیچیدگی است.
دوران شیوع وبا در مصر، این شاعر را به سمتی کشانده بود که میتوانست رنگ ادبیات عرب را متحول کند. شاید دوران شیوع کرونا هم بتواند اینگونه تحولات را در اندیشه و ادبیات ما به همراه آورد؛ همانگونه که بیماریها منجر به تحولات مدیریتی و فرهنگی فراوانی در تاریخ بشر شده است.
📸عکس: دیدار نازِکالملائکه با جمال عبدالناصر؛ رییسجمهور مشهور مصر
@rawinews