eitaa logo
رازِدِل 🫂
15.7هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
2 فایل
اینجا همه چی واقعیت داره💯 سرگذشت زندگی مخاطبان کانال اینجا گذاشته میشه رازدل تو اینجا بگو تا هم کمک بگیری هم آروم بشی🥰 @setaraaaam اصلا هرچی دل تنگت میخواد بگو🥰💗 ❣️برای تبلیغات خصوصی به اینجا مراجعه کنید👇 https://eitaa.com/tabligat_poro
مشاهده در ایتا
دانلود
همسرداری ✅5 نباید مهم ـ مشکلات و مسائلی که توانسته‌اید حل و رفع کنید را یادآوری نکنید. ـ احساساتتان را از همسرتان پنهان نکنید. ـ برای نقد رفتار همسرتان به او حمله نکنید. ـ دروغ نگویید. ـ خاطرات تلخ را یادآوری کنید ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↳‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#قسمت_سیم برگشتم خونم، یه خونه ی سوت و کور پر از خالی نشستم همونجا جلوی درو های های گریه کردم، چرا
بعد از یک ماه آشنایی جواب بله رو دادم😅 بدون هیچ تشریفات رفتیم محضر خیلی ساده ازدواج کردیم، محسن یه ست نقره خریده بود با سنگ فیروزه💍دستم کردو تو گوشم پچ کرد ببخشید قول میدم سرتاپاتو طلا بگیرم. گفتم : فدای سرت اتفاقا من عاشق فیروزه ام.. ☺️ یه جعبه شیرینی بین همه پخش شد و پاشدیم رفتیم خونه من، محسن رفت یه وانت کرایه کردو آورد دم در منم چند تا تیکه وسایلی که داشتم رو جمع و جور کردم و بار ماشین کردیم، خونه رو به صاحب خونه تحویل دادمو با پولی که گرفتم رفتم سه تا النگو خریدمو دستم کردم. وسایل رو چیدیم تو خونه ی محسن که بزرگ بود با دو تا اتاق، خونش بزرگ بود ولی چون خالی بود، بزرگترم به چشم میومد! اونشب قشنگ گذشت، محسن مرد خوبی بود و مدام تو ناتاق نجاری گوشه حیاط کار میکردو هر روز بیشتر سفارش میگرفت، تونست دستگاه های بیشتری بخره و شروع کرد به کار کابینت ام دی اف و پول رو پول میزاشت،، اول خونه رو تامیر کردیم و لوازم خونه خریدیم، بعد از دو سال رفتیم سراغ دکتر ماه ها آمپول میزدمو کلی درد میکشیدم، روزهای سختی بود انقدر که گاهی از درد زیر شکم و پهلوهام گریه میکردم🥺 چشمام قرمز شده بود، از عوارض آمپول ها بود، بالاخره از طریق آی وی اف باردار شدم اونم دو قلو😍 یه دختر و یه پسر، دکتر گفته بود خیلی مراقب باشم که بچه هام به خوبی رشد کنن و ناقص نشن یا خدایی نکرده بلایی سرشون نیاد، تمام کارهای خونه رو محسن انجام میداد و من استراحت مطلق بودم، 9 ماهم داشت تموم میشد و من استرس گرفتم که مثل دفعه ی قبل بچه هام 😭😭 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
❣آیین همسرداری❣ ⭕️ مواظب تشکیل ضلع سوم رابطه باشید یکی از مشکلاتی که بعد از بر ملا شدن روابط فرازناشویی صورت میگیرد مقایسه خود با فرد سوم رابطه هست که من چه مشکلی داشتم که با این خانم/اقا دوست شدی!!؟ در اینکه دوطرف در شکل گیری یک رابطه سه نفره سهیم هستند شکی نیست و سهم شما در این خیانت میتواند 50 درصد و یا کمتر باشد و بیشترین سهم را معمولا 👈👈👈ارتباط ناموثر و عدم رسیدگی به رابطه زناشویی در زوجین به خود اختصاص میدهد. پس اگر هنوز در روابطتان نفر سومی نیامده ولی روابطتان سرد شده و باغ رابطه را آبیاری و رسیدگی نمیکنید😳 بدانید که دیر یا زود شما هم به این مشکل بر خواهید خورد و شما هم درگیر مثلث سه نفره خواهید شد همیشه ضلع سوم این رابطه شخص نیست گاهی فضای مجازی... گاهی بچه و.... هم می تواند باشد. باغچه رابطه نیاز به رسیدگی دارد... ...فقط تا دیر نشده قدمی بردارید...لطفاً... ...با ما همراه باشید... ⭐️ 💍⭐️ 💞💍⭐️ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🍁🧡وقتی به چیزی فکر می‌کنیم یه شکل می‌گیره: براین اساس می‌تونه این فکر و احساس سالم یا ناسالم باشه... وقتی ناسالم باشه تبدیل می‌شه به افکار و احساسات منفی تبدیل می‌شن و یک شرایطی رو برای ما شکل می‌دن که می‌تونه آسیب‌زا باشه... 🧡 💛 🌊 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام من ۱۵ سالمه راستش من از بچگی با پسر عموم بزرگ شدیم خونه هامون نزدیک هم بود و همش با هم بودیم وقتی ۱۱سالم شد همش دلم براش تنگ میشد و میخواستم ببینمش ۱۲ سالگی فهمیدم که عاشقشم الان ۱۵ سالمه ۲ ماه پیش دیدم یکی بهم پیام داده من نشناختم بعد دیدم پیام هایش هم انگلیسی میده کنجکاو شدم بهش گفتم شما تا بالاخره گفت ......هستم (پسر عموم ) ۴ سال ازم بزرگتره و چند ماه دیگه میره سربازی و هم پسر خوبیه هم مذهبی و چشم پاک و اینا و عشق شهادته و میگه برم ولی من نمیزارم والانم برا سربازی رفته تو ارتش فقط من دو تا مشکل باهاش دارم یکی خانوادش که البته مامانش میدونه اون منو دوست داره و مخالفتی نداره ولی من میترسم چون خانواده هامون از قبل باهم سر ارث و میراث خوب نبودن و مشکل دوم اینه که اخلاقش خیلی خوبه مهربون و شوخ ولی خیلی سر مسائل الکی قهر میکنه و وقتی هم قهره هر چی میخواد بهم میگه (نه فحش و بد دهنی فقط حرفایی میزنه دلم میشکنه ) بعدش هم من وقتی میبینم باهام قهره جوابشو نمیدم چون میدونم عصبانیه یهو حرفای بد دیگه ای بهم میزنه بعد چند ساعت هم خودش میاد به عذر خواهی و اینا میگه ببخشید و غلط کردم و اینا ولی باز هم اعصابم بهم ریخته نمیدونم چکار کنم و این که تو این چند ماه بهم پیام میدیم و این اخلاقش آزارم میده و مادرم و خواهرم هم چند ماه پیش فهمیدن ولی به کسی نگفتن و من و خیلی نصیحت کردن و مادرم یکسره سر هر مسئله ای اسم نمیبره ولی غیر مستقیم میگه به درد هم نمیخورید من دوسش دارم به خدا عاشقشم اونم دوسم داره ولی من فقط سر این مسئله ها خیلی میترسم ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام من ۱۵ سالمه راستش من از بچگی با پسر عموم بزرگ شدیم خونه هامون نزدیک هم بود و همش با هم بودیم وق
ادامه.. ۳ سال پیش هم یه مسافرتی باهم رفتیم یه بار حرفش شد و اینا در موردش گفت اون زمان من به یکی پیام میدادم اون طرف نوه اون یکی عمومه گفت اون اول پیام داد و اینا و حرفی هم نمیزدیم و فقط در حد سلام و اینا نمیدونم واقعا میترسم ولی خیلی دوسش دارم و دختر ریزه میزه با چشمانی ریز و بینی کوچک اما گوشتی و لبای قلوهای و پوستمم سفیده و از نظر زیبایی متوسطم ولی بازم خیلی میترسم دوسش دارم اما واقعا نمیدونم چکار کنم اونم دوسم داره و یه بار که باهاش قهر بودم یهو تو کوچه دیدمش چشماش قرمز شده بود و باور نمیشد داشت گریه میکرد من فقط از اخلاقش که زود قهر میکنه زجر میکشم من تا حالا شاید دو بار باهاش قهر کردم ولی اون خیلی قهر میکنه میشه کمکم کنید لطفا 🙏🙏 واقعا نمیدونم چکار کنم منی که دختر شیطونی بودم الان شدم یه دختر گوشه گیر و کم حرف 😔 من واقعا به کمکتون نیاز دارم 😭😔 لطفا 🙏 برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اينجورى ميگن ولى شما بشنوين "دوسِت دارم"... ❤️ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
مادرم یه داشت به نام سعید،موقعی که کوچیک بودم هر وقت میومد خونه ما برام یه چیزی میخریدو منو توو می‌گرفت و میکرد و می‌گفت ماشاءالله چه دختر خوشکلیه. چند سالی از این قضیه گذشت و منم بزرگتر شدم،حالا پایه نهم بودم تا یه روز از مدرسه داشتم برمیگشتم یه مرتبه آقا سعید با ماشینش اومد گفت سارا سوار شو برسونمت.منم که کاملا بهش داشتم سوار ماشین شدم که یه مرتبه دیدم رفت سمت خودشون. گفتم سعید آقا کجا داریم می ریم گفت سارا جان مامان بابات امروز ناهار اومدن خونه ما،اما تا شدم یه مرتبه سعید...😭😱 https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35 زندگی سخت و درد ناکم و با دستای لرزونم نوشتم بیا بخون😔👆🔥
رازِدِل 🫂
چند باری باهاش هم صحبت شدم اسمش مهتاب بود و می‌گفت دانشجو و کسی رو نداره تو شهر ما، برای همین دنبال
در حیاط رو باز کردمو رفتم تو حیاط یهو دختر بزرگم شروع کرد به گریه کردن با صدای بلند، پشت سرشم دختر کوچیکم با صدای اون بلند شد و بنا کرد گریه کردن 🤦‍♀ از شانس من هر دو باهم جیغ میزدن، بدو برگشتم تو اتاق که شنیدم در اتاق مهتاب پرستار مادرم باز شد!! پیرهنمو دادم بالا و دختر کوچیکمو شیر دادم تا ساکت شد، با یه دستمم دختر بزرگمو بغل کردم، انگار کابوس دیده بود به پهنای صورت اشک میریخت، شوهرم اومد تو اتاق و گفت چخبر شده! گفتم مثل اینکه خواب بد دیده، اومد جلو و دختر بزرگمو بغل کرد و تو هوا تکونش داد تا خوابش برد، گذاشتم سرجاشون و برگشتم رو تختم، شوهرمم اومد سرجاش و گرفت خوابید دراز کشیدم ولی خوابم نمیبرد! همش فکرای بد تو ذهنم میچرخیدم، سردرد گرفتم، شوهرم انگار منتظر بود من خوابم ببره نیم ساعت بعد دستشو انداخت دور کمرمو دم گوشم پچ زد بیداری، گفتم آره بغلم کرد و.. شوهرم خیلی پرانرژی بود برام عجیب بود، ما مثل دوران دو تایی مون زیاد رابطه نداشتیم هر از گاهی چون نگهداری از بچه ها واقعا سخت بود و شوهرم اصلا کمکم نمیکرد انقد که گاهی از خستگی خوابم میبرد! فرداش شوهرم زودی رفت دوش بگیره و بره سرکار یه لحظه یاد قرص افتادم، پریدم از تو جیب کتش برداشتم و اسمشو حفظ کردم! بعد از رفتنش، با گوشیم رفتم تو گوگل و اسمشو زدم، توضیحات قرص اومد باورم نمیشد! افزایش قوای.. برای بیشتر لذت بردن و مدت طولانی 😳 شوهر من هیچ مشکل جسمی نداشت و من راضی بودم چرا باید همچین قرصی رو مصرف میکرد، بعدشم چرا از من قایم میکرد یا اینکه..! ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#درددل_اعضای_کانال🌸🌿 نمیدونم این پیام و کی میخونه و اصلا کسی میخونه😔 همه جا پر از پیام و حرف و
🌸🌿 سلام عزیزم تو رو خدا ب نویسنده متنی ک در مورد جامعه و بچه ها و امنیت وجایگاه ارزش زن در جامعه نوشته بودن بگید آخه تک فرزندی چ ربطی ب این موضوع داره؟! 👌 من مادر وقتی خیالم از آینده فرزند دومم راحت نباشه ترجیح میدم تک فرزند بمونم تا اینکه فرزند دوم بیاد و همه خانواده عذاب بکشن. من و همسرم سعی میکنیم همه قوانین اجتماعی رو رعایت کنیم با وجود اینکه جنوب زندگی میکنیم حتی از لحاظ پوششی از اکثریت جامعه پوشیده تر هستیم ولی وقتی اوضاع اقتصادی و تورم ثانیه ای رو میبینیم ترجیح ب تک فرزندی دادیم بعضی دستور ها اگه درست بود ب جای اینکه ب فرزند سوم ک هنوز نرسیده وعده و وعید بدن خیال خانواده رو از اولی راحت میکردن ک بشه ب دومی و سومی فکر کرد چون همه مادرها میدونن زندگی با یک فرزند سخت تر از دو و سه فرزنده ک میتونن با هم رشد و بازی کنن، تجربه کسب کنن ومادر ب جای همبازی و راهنما فقط راهنما باشه🙃 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشک ذوق اینجوری براتون آرزو میکنم😍 •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🌻🌞💐🌾 زندگی🌹 دوختن شادیهاست... و به تن کردن پیراهن گلدار امید.. زندگانی هنر هم نفسی با غمهاست آری ذهن ما باغچه است گل در آن باید کاشت ور نکاری گل سرخ علف هرز در آن میروید🌱✨ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══