خدا از من محکم تر میزنه👍 ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

🎥بعضی‌ها هستن که تمام دلگرمیشون توی وجود شما خلاصه شده، خیلی هواشونو داشته باشید...((: #مادر ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

بخدا توکل کن 🩵🕊 ‌ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

❤️‍🔥سرگذشت زندگی من❤️‍🔥 یا میفهیدم با کسی ارتباط داری یا اصلا با یه ادم تو اتاق میدیدمت اینقد اذیت نمیشدم ..من شیراز نمیام .. دیگه نمیام ..وسیله هام رو بفرست برام ..من بخشنده نیستم ..نمیتونم با این شک زندگی کنم .. نمیتونم .. الانم ازت یه چیزی میخوام اونم اینه که توافقی جدا شیم عصبی شد و گفت:من اومدم میگم اشتی کنیم تو میگی توافقی جدا شیم ؟!حالت خوبه؟! +هیچی ازت نمیخوام ..مهریه هم نمیخوام فقط جدا شیم وقتی اینو گفتم انگار وسوسه شد و گفت:واقعا مهریه نمیخوای ؟! پوزخندی زدم و گفتم نه با این سوالش مطمن شدم که منو نمیخواد اگه بحث مهریه و ضررش نباشه همچین علاقه ای هم به حفظ ابروش نداره .. _من نمیخوام طلاقت بدم +طلاق میدی..مطمنم باید طلاق بدی..طلاقم بده دست عشقت رو بگیر و برو _حمید داره طلاقش میده ..مامان میگه تنها حفظ برادریمون دور کردن نوراست .. حمید هم دیگه دوسش نداره +توچی؟! با اخم نگام کرد و گفت:من چی؟! +دوسش داری نه ؟! ادامه دارد....☘ .༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻

💟صبحی دیگر آغاز شد. هنوز نقشی بر آن نرفته است و تو نقاش منتخب خدائی این تو و این اعتماد خالق به تو "بسم الله شروع کن".... سلام صبح زیباتون بخیر🌸 ‎‎‌‌‎‎

میدونی چرا بعد ازدواج رابطه ها سرد میشه؟؟؟؟ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

🎥نکاتی که هر دختری قبل از ۱۸ سالگی باید بدونه👌 مراقب دلت باش،  دست هر کسی نسپرش ☺️❤️ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

#سیاست_زنانه 💑 چطور همسر جذابی شویم؟ همسرتان را صمیمانه نوازش کنید و پیام های تحریک کننده برایش بفرستید .آقایون هم عاشق ناز و نوازش هستند. چون احساس میکنند که یک نوازش صمیمانه برخاسته از احساس پاک شما ، به آن معناست که شما دوستشان می دارید. به همین دلیل زمانیکه شوهرتان در حال استراحت کردن روی مبل راحتی است و یا پس از بازگشت به خانه و خستگی روزانه، به او نزدیک شوید و دستتان را در موهایش بکشید. همچنین می توانید او را ماساژ دهید تا بیش از پیش به آرامش برسد. ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

❤️‍🔥سرگذشت زندگی من❤️‍🔥 سرش رو پایین اورد و‌گفت نه اشکام جاری شد و گفتم :هنوزم دوسش داری.. حامد بحث رو عوض کرد و گفت: مصی فکر کن ..زندگی رو نمیشه به این اسونی قیدش رو زد .. +تو اگه طبیب بودی چرا سر خودت رو درمون نکردی؟! چرا خودت نفهمیدی که زندگی رو نمیشه قیدش رو زد .. حامد هیچی نگفت:همون لخظه بابا اومد با صدای بلند گفا: ماشین کیه دم در؟این پسره اینجا چی میخواد مامان سعی داشت جلوش رو بگیره و ماهم شنیدیم واز اتاق اومدیم بیرون حامد سرش پایین بود بابا داد زد:برو بیرون ..تو حرفی نداری اینجا ..اصلا با چ رویی اومدی اینجا؟!.... رفتم طرف بابا و گفتم : بابا اروم باش حامد گفت:اومدم عذرخواهی کنم از زنم و ببرمش _مگه دست توعه که ببری؟! اختیارش تا زمانی دست تو بود که تو خونه تو بود ..از همون موقعی که هوس هرزگی کردی باید میدونستی از دستش میدی؟ نمیدونم چجوری بزرگ شدی و بهت یاد ندادن وقتی یه پدر و مادر بچه ش رو بهت میسپاره وبهت اعتماد میکنه که بفرسته راه دور .. ادامه دارد....☘ .༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻

#سوال_ارسالی_اعضا سلام و عرض ادب به ستاره جان و خواهرای خوبم من یه مشکلی برام پیش اومده که بابتش هم خیلی ناراحت و افسرده ام و هم خیلی عذاب وجدان دارم. خواهش میکنم هرکسی می‌تونه نظرشو بگه و منو راهنمایی کنه 🙏 خدا امواتتونو بیامرزه موضوع اینه که ما یه خانواده سنتی و مذهبی هستیم. سه ساله که دخترم با یه آقایی که اونام سنتی و مذهبی بودن ازدواج کرده و الان یه بچه ۴۰ روزه دارن. من به خاطر زایمان دخترم این مدت به خونشون میرفتم و میومدم و کمکشون میکردم. دو شب پیش وقتی دخترم داشت آشپزی میکرد و حواسش به ما نبود من رفتم نزدیک دامادم که راجع به یه مشکل کوچک و پیش پا افتاده که داشت باعث مشکلات بزرگتر میشد باهاش صحبت کنم. ناگفته نمونه قبلا گاه به گاهی دامادم بامن در مورد زندگیش و دخترم و مسائل پیش اومده خصوصی صحبت میکرد. خلاصه بعد از کمی صحبت دامادم گفت بریم اتاق صحبت کنیم گفتم باشه. اونجا به من گفت که گوشی دخترمو ریکاوری کرده و چت ها و عکسا مال ۴ ۵ سال پیش رو درآورده و فهمیده دختر من زمان دانشجویی با یه دختری دوست بوده که اهل دوست پسر و این داستانا بوده و اینکه متأسفانه دختر منم گول خورده و مدتی با پسری که دوست پسر اون دختر معرفی کرده دوست شده. دوستی دخترم و اون پسر تا جایی جلو رفته که دو سه بار دخترم باهاش بیرون رفته و یکبار هم قلیون کشیده یعنی چیزی حدود سه ماه کمتر و بیشتر. و دامادم می‌گفت من از همون اوایل عروسیمون اینا رو میدونستم و دیگه دوست ندارم زندگی کنم و فقط تحمل کردم و این حرفا. شاید این مطلب برای بعضیا ساده و خنده دار باشه ولی برای ما شنیدن این مطالب از دهن دامادم مرگ آوره و باور کنید اون شب من تا سکته رفتم خصوصا که دامادم مرتب تکرار می‌کرد من انگ بی غیرتی به پیشونیم خورده و من سرم کلاه رفته و این چور جمله ها. بعد از این داستانا من که به شدت حالم بد شده بود دخترمو صدا کردم و ازش راجع به این موضوع سوال پرسیدم که برام توضیح داد و قسم خورد مدت خیلی کوتاهی بوده و این مدت نه من دستم به اون پسر خورده و نه اون دستش به من. کار که به اینجا رسید دامادم که انصافا تا اون موقع من صدای بلند ازش نشنیده بودم شروع کرد به طرز خیلی خیلی عجیبی داد و بیداد کردن و خودشو زدن و فحش دادن به منو شوهرم که تو چرا گفتی تو زندگی منو به هم زدی و تو فتنه کردی و .... میخوام منو راهنمایی کنید واقعا من نباید چیزی میگفتم؟ نباید درستی و نادرستی موضوع رو از دخترم پیگیر میشدم؟ اگر خدایی نکرده شما تو این موقعیت باشید چکار میکنید؟ ممنونم از دوستان که وقت می‌زارن میخونن و پاسخ میدن منم باشم مادر نگران آیدی ادمین کانال برای ارسال درد و دل و سوال و تجربیاتتون😌🫶 @setaraaaam(. ❛ ᴗ ❛.) ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

بهترین تصویر دنیا واسه من صورت ماهته!❤️ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝