✨ برای رسیدن به آرامش همسرتان را زیاد ببوسید :
بوسه ذهن را آرام میکند. تنفس در زمان بوسیدن عمیق تر میشود، عضلات چشم شل شده و در راحت ترین حالت قرار میگیرند. این کار بهترین تکنیک برای قطع ارتباط با دنیای پرهیاهو و آرام شدن است.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
✅ محتـرمانه و قـدرشناسانه بـرخـورد کنیـد
مردان دوست دارند که همسرشان به آنها احترام بگذارد و از آنها تمجید کند. در عین حال آنها به خاطر برخی از ویژگیهایشان دوست دارند تا قدردانی خود از همسرشان را به صورت غیرمستقیم ابراز کنند.
جریحه دار کردن غرور یک مرد برای او خیلی گران تمام میشود و امکان دارد در زندگی زناشویی تأثیر نامطلوب دائمی بگذارد. یک مرد به سختی میتواند خفیف شدن از جانب زنش را به فراموشی بسپارد...!
وقتی مرد احساس کرد که زن او را لایق و با جرأت میداند به خود میبالد و این شهامت را به دست میآورد که برای مقابله با هر مشکلی سینه سپر کند. او از لیاقت خود اطمینان مییابد و همین امر اعتماد به نفس لازم را در او به وجود میآورد.
زن میتواند با جملات تمجید آور که در نهایت لطف و محبت تنظیم شده باشد، شخصیت و احساس شوهرش را کاملاً عوض کند و از او مردی با لیاقت و با کفایت بسازد.🧸🧋
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
"هــمراه و هــمدم هـم بـاشید!!!"
🍊 زمانی که زن و یا مردی احساس کند همسرش در تصمیمگیریها در کنارش نیست و یا با عجله تصمیمگیری و پیشی میگیرد تصور خواهد کرد مورد توجه نبوده و دچار یأس و ناکامی میشود.
🍊 برقراری یک ارتباط عاطفی مناسب لازم به نظر میرسد در این شرایط باید همسر را به یک گفتگوی موثر دعوت کرده و به دور از هرگونه توهین و تحقیر خواستهها مطرح شود.
🍊 چنانچه زوجین بر روی یک خط فکری قرار گیرند و سعی کنند با یکدیگر هماهنگ شوند در مدت زمان کمتری بر مشکلات و اختلاف نظرها فائق خواهند آمد.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
رازِدِل 🫂
🌕🌖🌗🌘🌑🌕🌖🌗🌘🌑 میدونم خیلی تابلو بود اما نمیتونستم تحمل کنم دل تو دلم نبود بیینم چی میخواد بهم بگه ..
🌕🌖🌗🌘🌑🌕🌖🌗🌘🌑
اگه هم حرفام رو باور نداری همین الان برم
خندید و گفت:قهوه ت رو بخور و بعد برو
اینقد حرفش برام سنگین بود که بلند شدم
+بهتره الان برم برای قهوه خوردن نیومدم
دستش رو گذاشت رو دستم و گفت:بشین ..
بی چون و چرا نشستم
چون میخواستم حرفاش رو گوش بدم
چون برام مهم بود
این رو خودش هم میدونست
با فنجون قهوه ش باوزی کرد و گفت :گفتنش برام سخته واقعا
این یه جمله تمام دنیام رو بهم ریخت
بغضم گرفت
میدونستم بعد این جمله جمله های خوبی قرار نیست گفته بشه ......
سرم رو پایین اوردم تا بغضم رو نفهمه ..
یهو یه چیزی رو کوبوند رو میز
از ترس جا خوردم و با اخم نگاش کردم …
دستش رو از روی جعبه کادو برداشت …
درش رو باز کرد
انگشتر نگین داری که داخل جعبه بود یهو دنیام رو رنگی کرد
و با ابخند گفت:با من ازدواج میکنی؟!
نگاش کردم
فقط اشک میریختم
باورم نمیشد
مثل معجزه بود برای من ناامید
چی فکر میکردم و چی شد ؟!
ادامه دارد...🌈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☃️✨در این صبح زیباے زمستونی
🤍✨اميد و تندرستے مهمون وجودتون
☃️✨سفرہ تون رنگين و گسترده
🤍✨صبحانہ تون سرشار از عشق
☃️✨روزيــتــون افـــزون
🤍✨و دلتون قرص بہ حضور خداوند
☃️✨در لـحـظـہ لـحـظـہ زنـدگـی
🤍✨سلام صبح زمستانے تون بخیر
☃️✨روزتون مملو از آرامش
🤍✨در اغوش امن الهے باشید...
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فُطرس که نوشته شده، یا حسین رو پراش
پیغام من و میبره، تا به کرببلاش
اَلحَمدُ لِلّٰهِ الَّذی خَلقَ الحسین
مِن نور...
💐میلاد مولای عالمین ابا عبدالله الحسین علیه السلام مبارک باد.💐
4_6041627106830452393.mp3
7.48M
-
شاه اومد...به شب تیره بگید ماه اومد
پسر علی ولی الله اومد
#میلاد_امام_حسین(ع)💞🤍🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما وجود خدارو چه جوری تو زندگیتون احساس میکنید؟؟
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
رازِدِل 🫂
🌕🌖🌗🌘🌑🌕🌖🌗🌘🌑 اگه هم حرفام رو باور نداری همین الان برم خندید و گفت:قهوه ت رو بخور و بعد برو اینقد ح
🌕🌖🌗🌘🌑🌕🌖🌗🌘🌑
از خوشحالی تا مرز سمته رفته بودم
به انگشتر نگاه کردم و با گریه گفتم:بله .،
خندیدم و انگشتر رو دراورد
و اشاره زد که دستم رو بزارم رو میز
انگشتر رو داخل دستم انداخت و دستم رو بوسید …
برام خیلی رویایی و قشنگ بود
گریه هام بند نمیومد
دستم تو دستش بود و گفت:برو به صورتت اب بزن بیا …
بلند شدم و رفتم سمت دستشویی..به صورتم اب زدم و ارایش های ریخته شده رو صورتم رو پاک کردم ..
تو اینه به خودم نگاه کردم
هیچ وقت انقدر خوشحال نبودم
با چریه به خودم کفتم:
باورت میشه مصی؟!باورت میشه؟!خدا رو دیدی چجوری برات چید؟!
با گریه با خودم حرف میردم
یکی دوتا خانومه همینجور با تعجب نگام میکردن
متوجهشون که شدم خودم رو جمع کردم و اومدم بیرون
جاوید با لبخند نگام میکرد ..
_خوشحالی؟!
+خیلی…نمیتونم وصفش کنم ..
ادامه دارد...🌈