فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز دوشنبه بیست و ششم تیرماه
برایتان تنها چیزی که
می خواهم امید به
پروردگار متعال است؛
زیرا تنها با امید به اوست
که می توان از پس فراز و
نشیب های زندگی بر آمد...
❖
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام خسته نباشید❤️
اسم من فاطمه هست و 14سالمه😊
حدود 3سال پیش یکی از پسرای فامیلمون رو که 16 سالشه رو دیدم برای اولین بار
اون وقتا ازش متنفر بودم ولی بعد از 1سال عاشقش شدم😍
خوش تیپ بود👌
خوشگل بود👌
با ادب بود👌
مغرور بود😒
کلا همچی تموم بود👍
ولی اون زیاد بهم اهمیت نمیداد یعنی کلا به دخترا اهمیت نمیداد😞
ولی بعد از چند ماه:
بهم گفت ک دوست دارم💋
اون موقع خیلی خوش حال شدم🙂
هر روز باهم حرف میزدیم و بعضی وقتا میدیدیم همو👫
خیلی خوب بودیم باهم
تا چند هفته پیش:
حسم بهش کم شده بود بهش گفتم دیگه نمیخوام باهات باشم😠
اونم گفت چرا و.....😩
منم گفتم نمیخوام و....
از اون روز همش تهدیدم میکنه😢
شمارم رو هم داره خودم بهش ندادم ولی نمیدونم از کجا گیر اورده😭😰
یا همش دنبالم میاد هر جا میرم🤯
میدونم کارم اشتباه بوده😥😓
خودم هم پشیمونم😞
لطفا بهم بگین چیکار کنم🙏
ممنونم❤️
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام خانوما وقتتون بخیر 😊 خانوما من ی سوال داشتم... راستش من 18 سالمه و یه خاستگار ب تازگیا برام او
#پاسخ_اعضا 🌺🌿
سلام به ادمین جان
دختر خانم گل 18 ساله ای گفتن خواستگارش....
ستاد کل ارتش...
توی تهران، اداره ستاد کل ارتش هست،
حالا ایشون هم اونجا کار میکنه،
باید برین تحقیق کنین، شاید اونجا آبدارچی باشه، شاید هم کارمند باشه، یا هر چی،
اداره هستش دیگه، 😀
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام من سارینا هستم ۱۲ سالمه یک مشکلی دارم که برای خودم خیلی بده چند وقتی میشه عضو کانالتون هستم گف
#پاسخ_اعضا 🌸🌿
عزیزم من دوسال ازت بزرگترم و تقریبا شرایط تورو دارم
بهت پیشنهاد میکنم چیزی به مادرت نگو دو سه سال بعد خودش متوجه میشه که حامعه مثل قبل نیست که دختر تا مپقع ازدواج چشم و گوش بسته باشه و درکت میکنه
در ضمن دیگران مهم نیستن فکر کنن چشم و کوش بسته ای چه اهمیتی داره!
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵من ازت چیزی نمیخوام دلم بد به تو گیره
🎙هورش بند
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#سیاست_زنانه 👗👠
مردها_اهل_شعارند
🔵مردها باید مورد تأیید قرار بگیرند. وقتی تصمیمی می گیرد، او را تأیید نمایید بعد نتیجه خوب آن را ببینید.
👈🏻 اما اگر مرد حرف غلطی زد یا تصمیم اشتباهی گرفت، تأیید نکنید اما تکذیب هم نکنید، مخالفت هم نکنید بلکه حالت جریان را عوض کنید.
🔵 توجه نمایید که مردها شعاراشون یادشون میره. مردها خیلی از مواقع که حرفی میزنند، ، شعار میدهند
👈🏻 اگه شما برخورد لحظه ایی کنید به اون شعارشون عمل می کنند بنابراین موقعی که شعار میده و تصمیم اشتباهی گرفته شما بالافاصله جریان را عوض کنید.
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🌸🌱🌸🌿
#انگیزشی🤸♀🌛
میدونی خیلیا مث تو بودن و نرسیدن بهش ؟
+ میدونم !
اما من خیلیا نیستم . . . ! من ؛ منم !
من حتما بهش میرسم💪
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#قسمت_بیست_نهم روز پیوند بالاخره رسیدو رفتیم بیمارستان، خیلی استرس داشتم ولی بخدا توکل کردم بعدش
#قسمت_سیم
برگشتم خونم، یه خونه ی سوت و کور پر از خالی
نشستم همونجا جلوی درو های های گریه کردم، چرا این کارو کردم میخواستم بچمو بیارم خونمو چراغونی کنم براش،🎊
ولی نمیشد نه خرج شو داشتم بدم نه اون بمن عادت داشت،
نمیخواستم بچم اذیت شه
من از خودم گذشتم تا دخترم آسیب نبینه! 🥺
یه ماه بعد ازون روز برام خواستگار اومد، برادر زینب،
تا حالا ندیده بودمش! یه مر خوب و جا افتاده بود میگفت بعد از 12 سال رندگی مشترک همشرش ازش جدا شده بود، چون بچه دار نمیشد،
با خجالت گفتم من میخوام بچه دار بشم ولی زینب کلی برام توضیح داد که بچه دار میشه ولی دکتر و درمون
نمیتونستم ریسک کنم وقتی دیدن جوابی ندادم، یروز زینب و برادرش اومدن دنبالمو با هم رفتیم مرکز ناباروری تهران،
با دو سه تا از دکترای متخصص حرف زدیم و همشون پرونده شو خوندن اطمينان دادن که میشه!
دو هفته باهم چند جلسه حرف زدیم و بالاخره من قبول کردم،
آقا محسن منو برداشت برد خرید و برام انگشتر و چادر سفیدو لباس گرفت با یه جفت آینه شمعدان
مرد خوب بود و اقل خسیس نبود، نجار بود، گفت من خودم خونه دارم فقط اسباب خونم کهنه است، اونم قول میدم به زودی همشون باب میل شما تهیه کنم.. 🙏😍
از صداقت و رو راستیش خوشم اومد، وضع مالی شم بد نبود! یه خونه و یه پراید داشت، گوشه خونه هم تو یه اتاق نجاری میکرد..
یروز نشستم و ماجرای دخترمو بهش و گفتم اینکه میخوام بدون اینکه بفهمه من مادرشم بهش هر از گاهی سر بزنم،
گفت ایرادی نداره، اونم مثل دختر خودم،
هر وقت دوس داشتین بهش سر بزنین☺️
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام من سارینا هستم ۱۲ سالمه یک مشکلی دارم که برای خودم خیلی بده چند وقتی میشه عضو کانالتون هستم گف
#پاسخ_اعضا 🌸🌿
سلام عزیزم.
ب سارینای ۱۲ ساله عزیز بگید ک اصلا ب این مسائل فکر نکنه حتی متاهلها ک وارد این دوره از زندگیشون شدن ب این مسائل فکر نمیکنن، اینکه الان واسه شما پررنگه ب خاطر اینه ک تجربه ش نکردید و براتون جدیده.
ی مدت بیخیالش بشید خود ب خود از ذهنتون میره، با دوستانی ک وارد این بحث ها میشن همنشین نشید چون چند سال دیگه متوجه میشن ک درس مهمتر ازین حرفای ب دردنخور و مشغولیت ذهنیه ک الان واسه خودشون بزرگش کردن
انشاالله همه اتفاقای خوب سروقتش براتون میفته.
شما سارینای عزیزم فقط تلاش کنید هر کاری رو ب اقتضای سنتون انجام بدید ک انشاالله موفقیتهای بزرگ رو در راه دارید🤲
ی تبریک جانانه هم ب مادر عزیزتون ک همچین دختر ماهی داره انشاالله زیر سایه پدر و مادر پیر بشی عزیزم🌹🦋
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام رفقا
امیدوارم حال همگی خوب باشه🌷
منم دلم میخواد داستان زندگیمو بگم انشالله که شما اشتباه منو تکرار نکنین!!
👌اسم من لیلاست و 28 سالمه
توی خانواده 5 نفره بزرگ شدم..
پنج سالی میشه که ازدواج کردم.
شوهرم 36 سالش بود و وضع مالی خوبی داشت و دو تا دختر کوچولوی دو سال و نیم و 8 ماهه داشتم،
شیر به شیر بودن!😫😍
یه برادر معلول دارم که خداروشکر با یه خانم مهربون ازدواج کرد و یه خواهر کوچیکتر که دانشگاه اصفهان درس میخونه و تو خوابگاه میمونه،
مامان و بابام اولین بچشون برادرم بود و بعدش با فاصله زیاد منو خواهرم دنیا اومدیم،
دو سال بود که پدرم فوت کرده بود و مادرم که نزدیک هفتاد سال سنشه با ما زندگی میکرد.
آخه برادرم نمیتونس نگهش داره، خواهرمم شهرستان
میموند فقط من!
یک روز صبح شوهرم گفت:عزیزم اگه صلاح بدونی برا مادر یه پرستار بگیریم و اتاق توو حیاطو تمیز کنیم پرستارش همینجا زندگی کنه تا بهتر بهش رسیدگی کنه و تو هم اذیت نشی.
منم بدون معطلی گفتم باشه عزیزم اشکال نداره. آخه نگهداری از دخترا و مادر خیلی سخت بود، از طرفی مادرم روزبروز پیر تر و ناتوان تر میشد..
عصر روز بعد یه مرتبه دیدم شوهرم با یه خانوم خیلی جوون و زیبا سوار ماشین اونم صندلی جلو وارد حیاط خونه شدن و گفت عزیزم اینم پرستار مادر!
تعجب کردم،
آخه همچین زنی با این تیپ و قیافه🤔
زن زرنگی بود و از مادرم خوب نگهداری میکرد، غذاشو میداد و حمومش میکرد،
باعث شد من خیلی راحت بشم و حجم زیادی از کارام کمتر بشه! ☺️
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام وقت بخیر
من سیزده ساله ازدواج کردم یه دختر۱۲ساله و به دختر۵ساله دارم.
👌همسرم متاسفانه برخلاف خودم اصلا کاسب نیست با اینکه برقکشی ساختمان رو به صورت حرفه ای رفت یاد گرفت ولی هربار بهش میگم برای خودت کار کن میگه کارگر ندارم اگه هم کارگر بیاد مزد میخواد که من سرمایه ندارم
هربار هم با یکی شریک شد و اوایلش ازش تعریف میکنه بعد از۳چها ماه میگه به درد نخور بود و کار و خراب میکرد یا کار نمیکرد و به این بهونه ازش جدا میشد الآنم داره کارگری میکنه برای کسی
با اینکه میشناسمش و میدونم که نه اهل ولخرجی و نه خانم باز و....ولی هیچ درآمدی نداره میگه روزی ۴۰۰هزار کار میکنه ولی نهایتاً ماهی ۵تومن میاره خونه و هر روز هم از خونه میزنه بیرون و وسط روز که زنگ میزنم میگه سرکاره
هربار هم یه کار جدید میخواد شروع کنه
یه بار پرنده میریزه
یه بار میگه برم یه چیزی خرید و فروش کنم
الان افتاده تو ذهنش که با دوستش شریک بشه تو نجاری و مبل سازی
با اینکه هیچی سر در نمیاره ازش
میخواد که من طلاهامو بفروشم تا کاسبی راه بندازه و رفیقش که این کار رو بلده انجام بده بعد شراکتی باشه
من واقعاً مستأصلم از دستش😤
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام خسته نباشید❤️ اسم من فاطمه هست و 14سالمه😊 حدود 3سال پیش یکی از پسرای فامیلمون رو که 16 سالشه رو
#پاسخ_اعضا 🌸🌿
سلام خدمت ادمین محترم. در پاسخ به دختر خانمی بنام فاطمه که گفتند چهارده سالشونه...
دخترم، نوشتی سه سال پیش یعنی وقتی یازده سالت بوده پسری دیدی شانزده ساله و به او دل بستی و...
دختر عزیزم، اینقدر سن و سال شماها پایین هست که،به بروز این احساسات نمیشه عنوان عشق و عاشقی داد.
مفهوم عشق گسترده تر و عمیق تر از اینهاست و برای ایجاد و پذیرش آن به پختگی و آمادگی روحی نیاز است. دختر خوبم در محدوده سنی شما، آنچه باید بر آن تمرکز کرد پرداختن به درس و مدرسه و کسب دانش است و یادگیری روابط اجتماعی و شناخت آدمها که البته فرایندی طولانی است. همانطور که خودت اشاره کردی حسی زودگذر بوده که اثر آن از بین رفته، کمی می توان آن را به مقتضیات کودکی و سن و سال ارتباط داد. هدفمند نبوده و نیست. آن پسر هم در سنی نبوده که بخواهد عاقلانه و با بلوغ فکری در این راه گام بردارد. به نظر من بسیار کار عاقلانه ای کردی که به این رابطه خاتمه دادی. و اینکه آن پسر تو را تهدید میکند که فلان و بهمان...
اگر ارتباط شما در حد ارتباط تلفنی و قرار ملاقات گذاشتن بیرون بوده، ترس و نگرانی ندارد. حدس میزنم که خانواده ات مطلع نیستند. به اعتقاد من مادر محترمت را در جریان بگذار تا یک حامی در این خصوص داشته باشی،
بعد هم به صراحت به آن پسر بگو به این رابطه کودکانه پایان داده ای و می خواهی به درس و پیشرفت تحصیلی و... فکر کنی و هرگونه مزاحمت از جانب تو را از طریق خانواده ات پیگیری خواهی کرد. دختر گلم،
هنوز در ابتدای راهی پر نشیب و فراز قرار داری. از فرصتهایی که اکنون در اختیار داری برای تبدیل شدن به فردی که جامعه به بارور شدنش نیاز دارد استفاده کن. این شعر سعدی یادت باشد: غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحبدلی باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را. برایت موفقیت در زندگی و کار و تحصیل آرزو می کنم.
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══