(هر روز یک داستان از زندگی پیامبران علیه السلام از آدم تا خاتم)
#قصه_صد_و_شصت_و_هشتم
هنگامی که سلیمان بر تخت می نشست تا قضاوتی انجام دهد، در
شروع کار قضاوت، کبوتری طلایی تورات را برای سلیمان تلاوت می کرد و سپس سلیمان به
دادرسی میان مردم می پرداخت.
شکوه تاج و تخت سلیمان و سیل عظیم پریان که در سمت چپ او می نشستند، رعب و
وحشتی در دل شهود ایجاد می کرد که کسی جرأت اینکه شهادت دروغ را بدهد نداشت.
همیشه شیاطین سفره ای از ابریشم را به مسافت فرسنگ ها برای سلیمان باز
می کردند و سلیمان بر تختی از طلا در میان آن می نشست. خداوند بر سلیمان وحی فرستاد
که من بر پادشاهی تو افزودم و بدان که باد قبل از هرکسی اخبار را به اطلاع تو خواهد رساند.
در اطراف او سه هزار جایگاه از زر و سیم قرار داشت که جایگاه دانشمندان و انبیاء بود و گرداگرد
آنها را انبوه مردم می پوشانید و آخرین حلقه را شیاطین و پریان تشکیل می دادند و پرندگان
بالای سر همه آنها سایه می افکندند.
💢 شکایت کعبه
گویند سلیمان هنگامی که به کعبه می رسید با بتان بسیاری مواجه می شد که آن زمان مورد
پرستش واقع می گشتند، سلیمان از کنارشان می گذشت و هنگامی که سلیمان و
لشکریانش از کنار کعبه می گذشتند کعبه به خداوند می گفت؛ سلیمان یکی از پیامبران
توست، او با قوم خود از کنار من می گذرد و لحظه ای مکث نمی کند تا نمازی به پا دارد و تو را
یاد کند. خداوند خطاب به کعبه فرمود، به زودی جمعیت بسیاری در برابر تو سر به سجده می
سایند. و در انتهای زمان قرآن را بر پیامبری نازل می کنیم که کسی محبوب تر از او نزد من
نیست. به زودی انسانهایی با شادی به سوی تو می آیند و از شدت شوق و محبت مانند
مهربانی ماده شتری به فرزندش، سر از پا نمی شناسند و تمام بت ها را از اطراف تو پاک
خواهند نمود.
از امام صادق نقل شده است؛
«اولین کسی که خانه کعبه را، پارچه بافته پوشانید حضرت سلیمان بود که پارچه های سفید
مصری بر کعبه پوشانید.»
( من لا یحضره الفقیه، ج 2 ،ص 235.)
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•