(هر روز یک داستان از زندگی پیامبران علیهالسلام از ادم تا خاتم )
#قصه_صد_و_هفتاد_و_هشتم
💢 کشتن فرستاده خدا
خداوند در این اوقات پیامبری از فرزندان یهودا برای ارشاد آنان مبعوث کرد. اما راهنمایی های او
اثری نبخشید و مردم رسّ به نافرمانی خود افزودند. پیامبر خدا از پروردگار خواست تا قدرت
خویش را به نمایش بگذارد و درخت آنان را بخشکاند. صبح روز بعد مردم دیدند که تمامی درختان
شهرشان خشک شده، آنها خشک شدن درخت صنوبر و درخت های دیگر را کار پیامبر خدا می
دانستند. و می گفتند با استفاده از سحر و جادو می خواهد خدایان ما را، از ما دور کند. اهل
رسّ چاهی عمیق حفر کردند و پیامبر خدا را در میان آن گذاشتند و تکه سنگی بزرگ در دهانه
چاه قرار دادند. در تمام مدت صدای پیامبر از عمق چاه به گوش مردم رسّ می رسید که می
گفت؛ بار خدایا تو
تنگی مکان و نهایت سختی مرا می بینی. بر من رحم کن و هرچه زودتر جانم را بستان و
خداوند جان پیامبر را در اعماق چاه ستاند.
آن مردم گمراه گمان کردند که با کشتن پیامبر خدا می توانند خوشنودی خدایان خود را کسب
کنند و روشنایی و سرسبزی را بار دیگر به سرزمین شان برگردانند. در این لحظه خداوند به
جبرئیل وحی فرستاد؛ آنها گمان می کنند با کشتن فرستاده من و عبادت درختان از خشمم در
امان می مانند. به عزتم سوگند که از آنها انتقامی سخت می گیرم تا باعث عبرت جهانیان
گردد.
💢 نزول عذاب الهی
اصحاب رسّ مردانشان با لواط بر یکدیگر قناعت می کردند و زنانشان به فساد روی آوردند.
خداوند پیامبرانی را به سوی قوم رسّ مبعوث گردانید. اما همه آنها به دست آن قوم نافرمان به
قتل رسیدند. بعد از اینکه آنها پیامبر خدا را در عمق چاه دفن کردند. خداوند منتظر ماند تا آنها را
به عذاب الهی و سزایشان برساند.
روز عید بود و مردم رسّ با خیالی آسوده به خوشگذرانی و عیش و نوش مشغول بودند. ناگهان
طوفانی شدید به رنگ سرخ شروع به وزیدن کرد. زمین تکانی خورد و زیرپای آنها تبدیل به
سنگی گداخته شد. آسمان نیز گدازه های آتشین بر سر و روی آنها فرو ریخت. چیزی نگذشت
که تمام اهل رسّ تبدیل به سربی گداخته شدند.
گروهی دیگر در سرزمین رسّ بودند که معتقد بودند که دریا خدایشان است و به هنگام عید بر
نهنگ عظیم الجثه ای سجده می کردند. که خداوند پیامبری را نیز برای آنان فرستاد. هنگامی
که فرستاده خدا در مقابل دریا ایستاد، نهنگ و تمام ماهیان خاضع در برابر پیامبر خدا حاضر
شدند. امّا آنان باز هم پیامبر خدا را تکذیب کردند و او را به قتل رساندند.
پروردگار نیز طوفانی را مأمور ساخت تا تمام مردم رسّ را به اتفاق دام هایشان در دریا غرق
کند. بعد از نابودی آن قوم در دریا، خداوند به جانشین پیامبر وحی فرستاد تا به چاه
معروف رسّ برود و جواهرات بسیاری را که در آنجا قرار دارد بین خود تقسیم کند و در سرزمین
رسّ، در ناحیه خالی از سکنه به زندگی ادامه دهد.
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•