_ #اندکیتفکر📮🌿 _
اگه1 نفر 100هزار تومن
بهمون قرض بده
تا آخرعمر یادمون میمونه🔍
تا عمر داریم خودمونو💡
مدیونش میدونیم📦
اما
#شهدا❤️
جونشون رو برامون دادن
خیلی از حرفاشون رو زمین مونده🚶🏻♂💔
#شهدا
#شهیدانه
#تلـنگرانهـ
#رسانه_محبین_الشهدا
@mohebin_shohada_razan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪی بود میگفت دختر نمیتونه شهید بشہ💔؟؟؟
چی میشه من هم به این درجه برسم
یا سیدالشهدا به خودت توکل میکنم😭
🍃⃟♥️← #شهیدانه
🍃⃟♥️← #شهیده
🍃⃟♥️← #مهاجر
🍃⃟♥️← #رسانه_محبین_الشهدا
@mohebin_shohada_razan
قـرنهاستـ زمـین انتـظار مـردانـی ایـنچنین را میـکشد تا بیـایندوکربـلـای ایـران را عـاشقـانه بسـازند و زمیـنه ساز ظـهور بـاشند…
آن مـردان آمـدند و رفتـند، فقـط من وتـو مـاندیم واز جریـان چیـزی نفهمیدیم…
🍃⃟♥️← #شهیدانه
🍃⃟♥️← #آقـا_مرتضـی 🌱
🍃⃟♥️← #رسانه_محبین_الشهدا
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن 👇👇
@mohebin_shohada_razan
🔻.. پرسیدم: «علی آقا، شنیدم بچه های لشکر انصار، شما رو خیلی دوست دارن. میگن شما از توی زندانیا، جرم بالاها و اعدامیا رو میبرید جبهه و اونقدر روشون کار میکنید که یه آدم دیگه ای
میشن!»
على
آقا لبخندی زد و پرسید: «از کی شنیدی؟»
با افتخار و غرور جواب دادم: «خُب شنیدم دیگه.» بعد خیلی با ادب مثل گزارشگرها پرسیدم: «این آدما خطرناک نیستن؟ تا بحال مشکلی براتون پیش نیاوردن؟».
🔸 علی آقا با اطمینان گفت: «نه؛ اصلاً و ابداً. من به نیروهام همیشه میگم....» لبخندی زد و ادامه داد: «به شما هم میگم زهرا خانم؛ اخلاق تو جامعه حرف اول رومیزنه. اگه ما روی اخلاقیات خوب کار کنیم، جامعه ایده آلی داریم. اگه اخلاق افراد جامعه،اسلامی و درست باشه؛ کشور مدینه فاضله میشه. ما باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم تا مملکت در مسیر الهی قرار بگیره. من سعی میکنم با نیروهام اینطوری باشم و تنها چیزی هم که تو زندگی خیلی خوشحالم میکنه، اینه که یه آدمی که راه اشتباه میرفته، بیارم تو مسیر اصلی و الهی.
امام فرمودند: «جبهه، دانشگاه آدم سازیه.» اگه ما پیرو خط امامیم، باید عامل
به فرمایشهای امام باشیم ..».
📚 برگرفته از کتاب «گلستان یازدهم »
بقلم بهناز ضرابی زاده/ نشر سوره مهر
خاطرات همسر شهید
#شهید_علی_چیت_سازیان
#از_شهدا_بیاموزیم
#شهیدانه
✅ #به_اشتراک_بگذارید
🍃⃟♥️← #افتخارهمدان
🍃⃟♥️← #صالح
🍃⃟♥️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
حسین خرازی نشست ترک موتورم و راه افتادیم.
🍂بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش میسوخت.
🍃فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهی خدا با بقیه همراه شدیم.
🍂گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، میپاشیدیم روی آتش.
🍃عجیب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!
🍂ناله نمی کرد اما بلند بلند فریاد میزد:
خدایا.....الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
🍃خدایا!
الان سینهام داره میسوزه....
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه....
🍂خدایا!
الان دستهام سوخت..
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم.... نمیخوام دستهام گناه کار باشه!
🍃خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه(عج)...
🍂برای ولایته..
اولین بار حضرت زهرا(س) این طوری برای ولایت سوخت!...
🍃آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
🍂خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم.
🍃آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
🍂حال حسین آقا از همه بدتر بود.
🍃دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟
🍂زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
🍃تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانهی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
🍃🍂🍃
🌷یاد شهدا با صلوات🌷
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
🍃⃟❤️← #شهیدانه
🍃⃟❤️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تنهایی؟! چه حکایت قشنگیست
#آدم را وادار به فــکـر کــردن
به آنـهـایــی مــیکـنــد کـه
عـزیـزنـد…💔
🍃⃟❤️← #شهیدانه
🍃⃟❤️← #قاسم_بن_الحسن
🍃⃟❤️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
🖼️ نهی از منکر یعنی این
🌷🌷🌷 یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باهاش میومد مدرسه و برمیگشت.
یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز.
ترمز زد و ایستاد.
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر ...
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب.
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکسی هم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه؟! قاطی کرده چرا؟!
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: "مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره!"
همین!🌷🌷🌷
امر به معروف و نهی از منکر
🍃⃟❤️← #مردان_باغیرت
🍃⃟❤️← #شهیدانه
🍃⃟❤️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانی که این بانگ الله اکبر هست ...
این مبارزه هم هست...
تا زمانی که ظلمی هست ...
تازمانی که کفری هست...
این مبارزه هم هست...
شکلش فرق میکنه ...
اصلش که فرق نمیکنه...
🍃⃟♥️←#شهیدانه
🍃⃟♥️← #مهاجر
🍃⃟♥️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
{01:20}🥀
بسمـ رب الشـهدا....
عاقبت بخیری یعنی
سرداری
به جایی برسه که
منجی چند کشور باشد
جهان رو بترساند
داعش را واژگون کند
راه اربعین و کربلا رو امن کنه
زندگی سوریه ای ها رو سر و سامان بده
نشان ذوالفقار علی بگیره
بچه های خوب تربیت کنه
از امکانات دولتی به نفع خودش و خانواده ش استفاده نکنه
و بعد به آرزوش که شهادت بود برسه
جسدش بره کربلا و نجف و کاظمین
باعث بیدار خواب آلودهای عراق بشه و قیامتی در تشییع جنازه اش بوجود بیاد
در کشورش بعد از کلی ناامیدی و اختلاف ، اتحاد و همبستگی بوجود بیاره
پیکرش از خاک خون آلود خوزستان ، به مشهد و قم بره
نمازش را ولی فقیه بخونه
(درهر شهری نمازی جداگانه براش خونده شد )
و آخر سر بره در کنار پدر و مادرش
و با این همه عظمت و شهرت
بگه
رو قبرم بنویسید سرباز قاسم سلیمانی
بدون هیچ بارگاهی و لقبی و ...
خوش به سعادتت سردار 😭😭😭😭
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🍃⃟❤️← #شهیدانه
🍃⃟❤️← #سردار_دلها
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
_بِـدانیدڪھشَھادَٺ💚
مَࢪگنیست،ࢪِسالَتاَسٺ
ࢪَفتننیسٺ،
جـاودانھ مـاندَناست...
جـٰاندادَننیست؛
بلڪہجـانیافتَن است...🌿🖇
🍃⃟🖤←#شهیدانه 🦋
🍃⃟🖤← #مهاجر
🍃⃟🖤← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
بسمـ رب الشـهدا..
ما باید همیشہ توجـہ بہ خـداوند
داشتہ باشیم و بـدانیم ڪہ این ڪارها
همـہاش از لطف خـداست و
هیچ چیزے را ما نیستیم ڪہ انجام میدهیم.
شبهہای برایمان بوجود نیاید ڪہ مـا داریم ڪار انجام میدهیم...اگر یڪ لحظـہ توجـہ خـداوند از روی مـا برداشتـہ شـود،تمـام اين حسـاب و ڪتابها غلط از ڪار درخواهد آمد.
اگر خستہ شدیم
باید بدانیم ڪجاےڪار اشڪال دارد
وگرنہ"ڪاربراے خـدا"
ڪہ خستگی نـدارد❤️
#شهید_حسن_باقری 🕊
🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
🍃⃟❤️← #شهیدانه
🍃⃟❤️← #شبتون_شهدایی
🍃⃟❤️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh
🖇 #شهیدانه🌿
گفت : راستی جبهه چطور بود؟!
گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃
گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔
گفتم : آری 😉
گفت : در چی؟! 😳
گفتم : در خواندن نماز شب 😊
گفت : حسادت هم بود؟! 😳
گفتم : آری ☺
گفت : در چی؟! 😮
گفتم : در توفیق شهادت 😇
گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳
گفتم : آری 🙂
گفت : برا چی؟! 😳
گفتم : برای شرکت در عملیات 😭
گفت : بخور بخور بود؟! 😏
گفتم : آری ☺
گفت : چی میخوردید؟! 😳
گفتم : تیر و ترکش 💥💥
گفت : پنهان کاری بود؟! 😳
گفتم : آری 🤫
گفت : در چی؟!!😳
گفتم : نصف شب واکس زدن کفش
بچه ها 👞👞
گفت : دعوا سر پست هم بود؟!
گفتم : آری 😊
گفت : چه پستی؟! 🤔
گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂
گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙
گفتم : آری 😊
گفت : چه آوازی؟! 😳
گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟
گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫
گفتم : آری 😒
گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳
گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠💀☠
گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦
گفتم : آری 🙂
گفت : کجا؟! 😲
گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳
گفتم : آری 😕
گفت : کجا؟! 😲
گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،....
گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄
گفتم : آری 😊
گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳
گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪
گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜
گفتم : آری 😊
خندید و گفت : با چی؟! 😁
گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪
سکوت کرد وچیزی نگفت...
🍃⃟❤️← #تلنگر
🍃⃟❤️← #شهیدانه
🍃⃟❤️← #اللهم_الرزقنا_شهادت
🍃⃟❤️← #رسانه_رزن_نامه
📌به ما بپیوندید
جهت پیوستن به ما رو لینک بزن
👇👇👇👇
@razan_nameh