eitaa logo
رازچفیه
483 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
653 ویدیو
7 فایل
ارتباط باما @zibanoroznia @zeynab_roos313 کپی حلاله عالم رازی هست كه جز به بهای خون فاش نمی‌شود. هنر آن است كه بمیری، پیش از آنكه بمیراندت، مبدأ و منشأ حیات آنان‌اند كه چنین مرده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔥 قسمت دسته گل از نیم ساعت قبل فرودگاه بودم👌 پرواز هم با تاخیر به زمین🛬 نشست روی صندلی بند نبودم ...😢 دلم برای اون صدای شاد و چهره خندانش تنگ شده بود😔 انرژی و شیطنت های کودکانه اش ... ⚡️🏃♀ هر چند، خیلی گذشته بود و حتما کلی بزرگ تر شده بود ...👌 توی سالن بالا و پایین می رفتم🚶♂ با یه دسته گل 💐و تسبیح به دست📿 برای اولین بار ... تازه اونجا بود که فهمیدم⚡️ چقدر سخته منتظر کسی باشی که این همه وقت😢 حتی برای شنیدن صداش هم دلتنگ بودی ... پرواز نشست ... ✈️ و مسافرها با ساک می اومدن🚶♂ از دور، چشمم بین شون می دوید تا به الهام افتاد👀 همراه مادر، داشت می اومد ، قد کشیده بود ...😍 نه چندان اما به نظرم بزرگ تر از اون دختر بچه ریزه میزه ی سیزده، چهارده ساله قبل می اومد ...⚡️شاید تا نزدیک قفسه سینه من می رسید ...👌 مادر، من رو دید ...👀 و پهنای صورتم لبخند بود😊 لبخندی که در مواجهه با چشم های سرد الهام ... یخ کرد ...😢 آروم به من و گل های توی دستم نگاه کرد👀 الهامی که عاشق گل بود ... برای استقبال، کلی نقشه کشیده بودم🤔 کلی طرح و برنامه برای ورود دوباره خواهر کوچیکم ...⚡️اما اون لحظه نمی دونستم ... دست بدم؟ 😢 روبوسی کنم؟ ... بغلش کنم؟ ... یا فقط در همون حد سلام اول و پاسخ سردش❄️ کفایت می کرد؟ ... کمی خم شدم و گل رو گرفتم سمتش😊 - الهام خانم ، داداش ... خوش اومدی چند لحظه بهم نگاه کرد👀 خیلی عادی دستش رو جلو آورد و دسته گل رو از دستم گرفت ...💐 سرم رو بالا آوردم ...🙄 و نگاه غرق تعجب و سوالم به مادر دوخته شد ...👀 حالا که اون اشتیاق و هیجان دیدار الهام، سرد شده بود ...❄️ تازه متوجه چهره آشفته و به ظاهر آرام مادرم شدم😢نگاه عمیقی بهم کرد و با حرکت سر بهم فهموند ... - دیگه جلوتر از این نرو تا همین حد کافیه ...👌 ادامه دارد ... 📚 نویسنده: شهید مدافع حرم طاهاایمانی