eitaa logo
رازچفیه
486 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
653 ویدیو
7 فایل
ارتباط باما @zibanoroznia @zeynab_roos313 کپی حلاله عالم رازی هست كه جز به بهای خون فاش نمی‌شود. هنر آن است كه بمیری، پیش از آنكه بمیراندت، مبدأ و منشأ حیات آنان‌اند كه چنین مرده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
رازچفیه
#خاطرات_زندگی_شهید_مهدی_خراسانی شهید مدافع حرم راوی: همسرشهید #قسمت_پانزدهم 💞یه روز تماس گرفت و
شهید مدافع حرم راوی: همسرشهید 💞بچه دومَمو باردار بودم و روزای آخر بارداری، تابستون بود و گرمای هوا اذیتم میکرد، نمیتونست مرخصی بگیره... بهم گفت:"شما برید شهرستان یه آب و هوایی عوض کنید..." نمیتونستم ازش دور شم، این حسو همیشه تو عمق نگاه اونم میدیدم. تا اینکه یه روز تماس گرفت و گفت:"خانومی... اگه میشه وسایلمو جمع کن، باس برم مأموریت..." طبق معمول خبر مأموریت رفتنش حس دلتنگی رو به قلبم تحمیل میکرد. 💞وسایلشو جمع میکردم و اشک میریختم. خصوصا حالا که گفته بود "ماموریتم حدود دو هفته طول میکشه" غرق فکر و خیال بودم که صدای چرخیدن کلید داخل قفل رشته افکارمو پاره کرد اومد و بالا سرم ایستاد، نگاشو دوخت به چشای خیسم و گفت:"وااای خدااا...خانوم منو ببیییین...باز دلش گرفت...داره واسه آقاش ناز میکنه، آخه عزیز من سفر قندهار که نمیخوام برم...!" با دلخوری یه نگاه به صورتش انداختم...زد زیر خنده و نشست کنارم حد پروازم نگاه توست بالم را نگیر... سهمم از شـادی تویی با اخم حالم را نگیـر... 💞اونقد سر به سرم گذاشت تا منم خنده م گرفت... آخرشم گفت :"تو که میدونی من دل نازکتر از تواَم چرا کاری میکنی منم نتونم تحمل کنم آخه...؟ وقتی رفت بعد چند ساعت همسر شهید شنایی اومد پیشم. اون چند روز هر دفعه یکی میومد و بهم سر میزد گاهی هم صابخونه مون یا دوستام میومدن و میبردنمون بیرون و نمیذاشتن زیاد تنها باشیم.بعدها فهمیدم آقا مهدی سفارش منو به همه شون کرده بود. 🔥 تل آویو بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇 https://eitaa.com/razechafieh