eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
9.4هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
6.2هزار ویدیو
13 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱‌‌ ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها. یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد. ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم. ❤️ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
جلوی نامحرم که قرار می‌گرفت، همیشه سر به زیر بود. هیچگاه با نامحرم در جای خلوت قرار نمی گرفت. همیشه در تلاش بود تا نگاه خودش را حفظ کند. حتی خودش را تنبیه می کرد که چرا چشمش نا خودآگاه به نامحرم افتاده. ابراهیم می‌دانست که یکی از بهترین راه های نفوذ شیطان، از طریق جنس مخالف است. می خواست راه نفوذ شیطان را ببندد. می خواست به این کلام خدای خوب خود عمل نماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ :به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و دامان خود را (از بی عفتی) حفظ کنند. این برای آنان(بهتر و) پاکیزه تر است. خداوند به آنچه انجام می‌دهند آگاه است. سورھ نور/آیہ ۰۳۝ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
📌‌‌ گریه شهید ابراهیم هادی برای حضرت زهرا سلام الله علیها زیر کباده با نوای حماسی مرشد 🔹 شهید ابراهیم هادی یکبار در زورخانه ورزش می‌کرد و مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری حماسی در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها کرد. ▪️ابراهیم همینطور که کباده را بالای گرفته بود و می چرخاند باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. ▫️یکسال هم ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از بیمارستان مرخص شد و به منزل آمد. ■ حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند که یکی از آن‌ها مداح مسجد بود. □ ابراهیم به خواهرش گفت: وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایند که می خواهیم روضه حضرت زهرا سلام الله علیها بخوانیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
ابراهیم‌دردوران‌دبیرستان به‌همراه‌دوستانش هیئت‌جوانان‌وحدت‌اسلامۍرابرپاڪرد اومنشاءخیربراےبسیاری‌ازدوستان‌شد بارهابه‌دوستانش‌توصیه‌مێ‌ڪرد ڪه‌برای‌حفظ‌روحیه‌دینےومذهبےاز تشڪیل‌هیئت‌درمحله‌هاغافل‌نشوید آن‌هم‌هیئتےڪه‌سخنرانۍمحوراصلێ‌آن‌باشد ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر مملکت با داشتن امثال "ابراهیم هادی" قشنگ تر بود، کاش غیرت و حیا؛ تو مردای جامعه‌مون کم رنگ نمیشد. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه آیه و جعلنا را زمزمه میکرد. یکبار گفتم : آقا ابرام اینجا که دشمن نیست ابراهیم نگاه معنی داری کرد و گفت: دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد؟ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم ‎‎‌
🌱‌میگفت: " گاهی‌ اوقات‌ با خدا‌ خلوت‌ کنید نگویید‌ که‌ ما‌ قابل‌ نیستیم.. هر چه‌ ناقابل‌ تر باشیم خدا‌ بیشتر‌ اهمیت میدهد. خدا کسی‌ نیست‌ که‌ فقط‌ خوب‌ها را انتخاب‌ کند." حاج‌اسماعیل‌دولابی استاد ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
💠 مواسات در سیره سردار شهید 🔸اواخر مجروحیت ابراهیم بود که یک روز ظهر زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: “سید، ماشینت رو امروز استفاده می‌کنی؟” گفتم:”نه، همینطور جلوی خونه افتاده”، بعد هم اومد و ماشین رو گرفت و گفت: “تا عصر بر می‌گردونم”. عصر بود که ماشین رو آورد. پرسیدم: “کجا می‌خواستی بری؟” گفت: “هیچی، مسافرکشی می‌کردم” با خنده گفتم: “شوخی می‌کنی ؟” گفت: “نه ،حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم یکی دو جا کار داریم”. می‌خواستم برم داخل خونه که آماده بشم، گفت:”اگر چیزی هم تو خونه داری که استفاده نمی‌کنی مثل برنج و روغن بیار که برای چند نفر احتیاج داریم”. 🔹رفتم مقداری برنج و روغن آوردم، بعد هم رفتیم جلوی یک فروشگاه، ابراهیم مقداری گوشت و مرغ و… خرید و آمد سوار شد. از پول خُردهائی که به فروشنده می‌داد فهمیدم همان پول‌های مسافرکشی باید باشد. بعد با هم رفتیم جنوب شهر و به خانه چند نفر سر زدیم. من اونها را نمی‌شناختم. وقتی درِ خونه‌ای می‌رفت و وسائل رو تحویل می‌داد می‌گفت: “ما از جبهه اومدیم و اینها هم سهمیه شماست!”، ابراهیم طوری حرف می‌زد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگی نکنه و اصلاً خودش رو هم مطرح نمی‌کرد. 🔸بعد‌ها فهمیدم خانه‌هائی که رفتیم منزل چند تا از بچه‌های رزمنده بود که مرد خانواده در جبهه حضور داشته و برای همین به آنها رسیدگی می‌کرد. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
💠 مواسات در سیره سردار شهید 🔸اواخر مجروحیت ابراهیم بود که یک روز ظهر زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: “سید، ماشینت رو امروز استفاده می‌کنی؟” گفتم:”نه، همینطور جلوی خونه افتاده”، بعد هم اومد و ماشین رو گرفت و گفت: “تا عصر بر می‌گردونم”. عصر بود که ماشین رو آورد. پرسیدم: “کجا می‌خواستی بری؟” گفت: “هیچی، مسافرکشی می‌کردم” با خنده گفتم: “شوخی می‌کنی ؟” گفت: “نه ،حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم یکی دو جا کار داریم”. می‌خواستم برم داخل خونه که آماده بشم، گفت:”اگر چیزی هم تو خونه داری که استفاده نمی‌کنی مثل برنج و روغن بیار که برای چند نفر احتیاج داریم”. 🔹رفتم مقداری برنج و روغن آوردم، بعد هم رفتیم جلوی یک فروشگاه، ابراهیم مقداری گوشت و مرغ و… خرید و آمد سوار شد. از پول خُردهائی که به فروشنده می‌داد فهمیدم همان پول‌های مسافرکشی باید باشد. بعد با هم رفتیم جنوب شهر و به خانه چند نفر سر زدیم. من اونها را نمی‌شناختم. وقتی درِ خونه‌ای می‌رفت و وسائل رو تحویل می‌داد می‌گفت: “ما از جبهه اومدیم و اینها هم سهمیه شماست!”، ابراهیم طوری حرف می‌زد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگی نکنه و اصلاً خودش رو هم مطرح نمی‌کرد. 🔸بعد‌ها فهمیدم خانه‌هائی که رفتیم منزل چند تا از بچه‌های رزمنده بود که مرد خانواده در جبهه حضور داشته و برای همین به آنها رسیدگی می‌کرد. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
در سالروز شهادت امام هادی علیه‌السلام به یاد هادی دل‌ها خواهر شهید نقل می‌کند: یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند ، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین، ابراهیم رسید... و دزدِ زخمی شده را بلند کرد! نگاهی‌ به چهره وحشت‌زده‌اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده ! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد آن بنده‌ خدا از رفتارِ ابراهیم خجالت‌ زده شد... ابراهیم از زندگی اش سوال کرد کمکش کرد و برایش کار درست کرد طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد..! ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🌱چه زیباست .. خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند به یاد آنان که در زمین گمنامن و در آسمانها مشهورند ‌❤️ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
°●💚🌿●° ابراهیم همیشه به دوستانش می‌گفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید. او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس می‌زد مشکل مالی داشته باشد کمک می‌کرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد می‌گفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض می‌دهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرض‌الحسنه است. ابراهیم هیچ حسابی روی این پول‌ها نمی‌کرد. او در این کمک‌ها به آبروی افراد خیلی توجه می‌کرد. همیشه طوری برخورد می‌کرد که طرف مقابل شرمنده نشود. برگرفته از کتابِ (سلام بر ابراهیم)📚 🕊 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم