eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یقین دارم ای ماه آخر میایی شبی از دل ابرها در میایی تو جمع تمامی ایّام خوبی پس از یازده ماه دیگر میایی چنان حال ما بی‌تو بد شد که تنها تو از عهده‌ی کار ما برمیایی در این روزگار پر از ناامیدی امیدم شده زنده با هر "میایی" تو هر صبح و شام از حوالی گودال بمیرم که با دیده‌ی تر میایی به زینب قسم می‌دهم چون تو گفتی که در روضه‌ی شام با سر میایی و شاید ظهور تو با این دلیل است؛ به تسکین پهلوی مادر میایی خوشم با خیال رسیدن به روزی که با یازده ماه دیگر میایی... @raziolhossein
  تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری؟ تـو از تنهایــی اولاد پیغمبــر خبـر داری؟ تو همچون نور در صلب حسین ابن علی بودی تـو از سـوز دل صدیقه اطهـر خبـر داری؟ اگر چه کرد پنهان راز خود را از علی، زهرا تـو تنهـا از مـدال سینه مـادر خبر داری عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما تو خود ازآنچه پیش آمد به پشت در، خبرداری تو می دانی علی با چاه کوفه شب چه ها می گفت تـو از ناگفتـه غم هـای دلِ حیـدر خبـر داری تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی تو از آن کشته بی چشم و دست و سر خبر داری تو بـا جد غریب خـود بـه دشت کربـلا بـودی تو از قلب وی و داغ علی اکبـر خبـر داری تو روی شانه خورشید دیدی ماه کوچک را تو از پیکان و ذبح حنجر اصغـر خبـر داری تـو دیـدی عمـه ات زینب، کنـار قتلگاه آمد تو از بوسیدن آن نازنین حنجر خبـر داری تو می دانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد تو از این بندۀ بی دست و پا بهتر خبر داری @raziolhossein
چهره گل عندلیبان را غزل خوان میکند دیدن مهدی هزاران درد درمان میکند باغبان گوید که با یک گل نمیگردد بهار من گلی دارم که عالم را گلستان میکند @raziolhossein
در پیکر این زمانه ؛ جان می آید خیر و برکت ؛ از آسمان می آید هر منتظری که رفته از این دنیا… در دولت صاحب الزمان می آید @raziolhossein
ای جان ما فدای تو یا فارس الحجاز ای دیده جای پای تو یا فارس الحجاز در کام مرگ ناز به آب بقا کنم میرم اگر برای تو یا فارس الحجاز دنیا در انتظار و جهان گوش سر به سر  تا بشنود ندای تو یا فارس الحجاز تو فارس الحجاز و حجاز تو چشم ماست گردون بوَد سرای تو یا فارس الحجاز کی می‌شود که از حرم آید به گوش خلق آوای دلربای تو یا فارس الحجاز؟ باز آ که بشنویم سرود وصال را با لحن جانفزای تو یا فارس الحجاز پا در رکاب کن که کند شیعه رهبری در سایۀ لوای تو یا فارس الحجاز بازآ که باز چاک شود قلب رود نیل  با معجز عصای تو با فارس الحجاز جای تو خالی است و همه عالم است پر از کثرت عطای تو یا فارس الحجاز «میثم» دعا برای ظهور تو می‌کند در سایۀ دعای تو یا فارس الحجاز @raziolhossein
بغض غم دوریت گلوگیر شده تعجیل نما آمدنت دیر شده از کودکیم منتظرم برگردی برگرد ببین منتظرت پیر شده @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب به دل مرده حیاتی بفرست از بهر جزایت حسناتی بفرست تا دسته گلی دهی به زهرا و علی بر مقدم زینب صلواتی بفرست @raziolhossein
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد پیمبری یا اینکه حق به حیدر خودداد حیدری این شیردختری است که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام حسین مکرر است این پاک تر ز حاجر و حوا و مریم است سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است ام المصائب است نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمۀ بی معلمه بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است فریاد خون خون خدا کیست زینب است آیینۀ حسین نما کیست زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست حبل المتین شیر خدا تار موی اوست آیینۀ جمال خداوند روی اوست هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین رسول خداست این آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز سید الشهدا در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظل قامتش با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی @raziolhossein
وقتی که گهواره است دستان برادر خواهر رسید اول به دامان برادر بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت آرام باش ای دخترم، جانِ برادر معلوم شد از کودکی یار حسین است این خواهری که هست درمان برادر عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش عکس خودش هم بینِ چشمان برادر زینب اگرچه زینتِ باباست، اما اثبات کرده هست گریان برادر دست برادر بالش زیر سرش بود اینگونه بود هر روز مهمان برادر لالاییِ شبهای او نام حسین است پس بوده از اول مسلمان برادر یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد این است ماندن پای پیمان برادر پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل افتاد روی جسمِ بی جان برادر فریاد زد حالا که پیراهن نداری زینب فدای جسم عریان برادر... @raziolhossein
تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟ بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است! رسیده مولد بانوی آسمان و زمین چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است! چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب! دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟ چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف! ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است: «هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است» @raziolhossein
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود @raziolhossein
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات بر منطق کوبنده ی زینب صلوات در گریه به صورت حسینش خندید بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات @raziolhossein
تو ای پایندة پیغام آور خون که بعثت یافتی از سنگر خون کتاب سینه‌ات سرمایة عشق به هر آهت هزاران آیة عشق فرشته، حور، انسان چیستی تو؟ علی، زهرا، محمّد کیستی تو؟ نبوّت را چراغ مکتبی تو حسینی یا حسن، یا زینبی تو کلام عشق را حسن ختامی وفا را هم پیمبر هم امامی قیامت کرده‌ای در استقامت پناه آورده بر صبرت امامت چو در دامان مقتل پا نهادی امام صابران را صبر دادی اگر گامی به ره وامانده بودی و گر یک لحظه از پا مانده بودی شرف، مردی، شهامت کشته می‌شد امامت نه، امامت کشته می‌شد الا انوار توحید از چراغت به دل یک روزه هفتاد و دو داغت گریبان چاک شادی از غم توست زمان آیینه دار ماتم توست بجز تو ای ز جام گریه سرمست که قربانی گرفته بر سر دست تو در دریای خون خورشید جُستی تو گل را با گلاب اشک شستی تو آیات صبوری آفریدی ز قرآن پاره‌ها گلبوسه چیدی تو پیغام شهیدان را رساندی تو در مقتل نشستی روضه خواندی تو مرغ وحی و مقتل آشیانه حسینا وا حسینایت ترانه سرشکت پاکبازی را وضو داد خدا داند که خون را آبرو داد همه شب مرغ شب می‌زد پر و بال که با اشک تو پنهانی کند حال تو که قلبت ز خون بحری دگر بود ز قرآن پاره‌هایت پاره تر بود صلوة‌اللیل را بنشسته خواندی خدا را از درون خسته خواندی علی که جز تو او را زین ادب نیست اگر دست تو را بوسد عجب نیست حسین آن کز قیامش شد قیامت به پیش تیر دشمن بست قامت چو شد آماده بهر جانفشانی تو را فرمود ای زهرای ثانی که ای از خود تهی از عشق سرشار مرا هم در نماز شب به یاد آر تو را پیغمبر اکرم ستوده خدا در سوره مریم ستوده گواه صبر تو رب العباد است کتاب صبر تو در رمز صاد است چو حق با خلق از جام بلا گفت: حسین استاد برپا و بلا گفت تو او بودی و او تو کاندران بزم به یک همّت به یک غیرت به یک عزم به شوق جام در دم پر کشیدید گرفته هر دو با هم سر کشیدید چو از آن جام با هم نوش کردید بلا را دست در آغوش کردید شکفتید و شکفتید و شکفتید بلی در هر بلا گفتید گفتید نصیب تو اسارت شد از آن جام نصیب او شهادت شد سر انجام شهادت در خط او چهره بگذاشت اسارت بوسه از خاک تو برداشت به خون شستید رخ یک رنگ و یکدل حسین از اشک و تو از چوب محمل بیابان در بیابان در بیابان تو گرم خطبه، او مشغول قرآن یکی بودید در نقش دو مظلوم یکی گفتید اما از دو حلقوم تو خونین باغ هفتاد و دو داغی تو شبهای اسارت را چراغی تو پیغام آور خون خدایی تو فریاد خموشان را صدایی تو در بند اسارت شرزه شیری که گفته تو اسیری؟ تو امیری تو شهر کوفه را تسخیر کردی تو شاه شام را تحقیر کردی تو که لرزان ز گامت پایداریست چرا خون سرت بر چهره تو و از پا فتادن باورم نیست قرار از دست دادن باورم نیست تو و دامان صبر از هم گسستن تو و از چوب محمل سر شکستن در اینجا راز پنهانی نهفته است که گوش جان به پنهانی شنفته است تو پیمان بسته بودی با برادر که همگامی کنی تا گام آخر به پاس عهد یکرنگی که بستی جبین از چوبة محمل شکستی ز خون سر حدیث دل نوشتی به خط سرخ بر محمل نوشتی که عاشق کار با فتوا ندارد سر سالم در اینجا جا ندارد اگر قرآن سر نی گشت قاری وگر خون بود از هر آیه جاری به خونش لاجرم تفسیر باید که اینجا از سخن کاری نیاید از آن قاری است تا زنده است قرآن از این تفسیر پاینده است قرآن سری بشکست و خونی از جبین ریخت وز آن خون چند قطره بر زمین ریخت نه، محمل روی گردون لاله گون شد نه خاک کوفه، عالم غرق خون شد بدن خسته دل از غم پاره پاره نهادی پا چو در دارالعماره سخن ناگفته و لب ناگشوده تاب و توان از دشمن ربوده نگاهت خصم را تحقیر می‌کرد به قلبش کار صد شمشیر می‌کرد به وقت راه رفتن پای تا سر تو زهرا بودی و زهرا پیمبرi در آنجا با شکوه کبریائی محمّد داشت در تو خودنمایی امیر شهر کوفه شد اسیرت زبون و کوچک و خوار و حقیرت به اشک چشم گریان تو سوگند به گیسوی پریشان تو سوگند به طوطی های خاموش از ترانه به تنهای کبود از تازیانه به آن درّی که در خون باز جستی به آن گل کز گلاب اشک شستی به سقایی که آبش دادی از اشک به آن چشم و به آن دست و به آن مشک به سرهای جدا در مقدم یار به پاهای پر از گلبوسة خار به ماهی که فراز نی عیان بود به خورشیدی که دورت سایه‌بان بود به قرآنی که از تو جان و دل برد به لبهایی که چوب خیزران خورد سرشکی تا که زنگ دل بشویم زبانی غیر یا زینب نگویم مرا بهتر ز دنیا و ز عقباست که در محشر بگویی «میثم» از ماست @raziolhossein
امشب كه كند فخر به شبهای گر آورده فلك اختر زيبای دگر اين زينب كبراست؟به دامان علي يا ختم رسل گرفته زهرای دگر @raziolhossein
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند چون که رمز اقتدار ما دم"یازینب"است چشم او غیرحسین بن علی چیزی ندید روشنی ما "رأیت الا جمیلا" زینب است هاله ای از نوردورش راهمیشه میگرفت آری آن مستوره ی دور از تماشازینب است آنکه از‌ حُجب و حیا و پاکی و شرم وعفاف چشم همسایه ندیده سایه اش را زینب است خم به ابرویش نیاورده است درطوفان درد آنکه صبر از دست او افتاد از پازینب است آنکه باآن خطبه ی غراّی خود یکباره کرد مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است حجّت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد آنکه بااحیاگری اش کرده غوغازینب است آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است @raziolhossein
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایهٔ دانایی بود بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود... @raziolhossein
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان تا روز حشر، موی پریشان زینب است گل زخم‌های پیکر صد پارۀ حسین آیـات بی‌شمارۀ قرآن زینب است سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل تن‌های پاره پاره، گلستان زینب است آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین هر روز صبح، شام غریبان زینب است وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا" دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است وقتی رقیـه را بـه ره شام می‌زدنـد دیدم حسین، دست به دامان زینب است یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده بر نیزه آفتاب درخشان زینب است روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو خون حسین و دیدۀ گریان زینب است هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین بر او کرم کنید که مهمان زینب است تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را "میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است @raziolhossein
بانوی عشق حضرت زينب بی كران‌ست رحمت زينب همه عالم به دست من باشد می كشم باز منت زينب @raziolhossein
آب زنید راه را آب حیات آمده کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد جاه و جلال مصطفی، مُلکت و مال فاطمه چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند چه زینبی حسین را امیر خویش می کند حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد در این سرا هزارها فضه جلیله می شود ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود عقل به زانو آمد از درایتی که داشته لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته خجل شده عبادت از عبادتی که داشته عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش به دست های او اگر طناب گیر کرده است شمر که نه، عقیله را جهل اسیر کرده است داغ حسین، عمه را چقدر پیر کرده است کنیز می شدم اگر سایه ی بر سرم نبود عمه پس از حسین اگر مدافع حرم نبود @raziolhossein
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود شک ندارم دومین ام ابیها زینب است هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است منعکس گردیده مادر در وجود دخترش حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین او سراپایش حسین و این سراپا زینب است جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری شیر زن تر از تمام شیرزنها زینب است ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است " لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است @raziolhossein
دل آمده در كرب و بلا رو بزند در گوشه ى خيمه گاه هوهو بزند فرمان حسين است به سردارانش زينب آمد، سپاه زانو بزند @raziolhossein
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را تا خلق کند حوری انسانی خود را ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه ، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه ی تو لحظه پایانی خود را دل را به منای غم تو ذبح نمودیم از یاد مبر این همه قربانی خود را @raziolhossein
اي عقل و خرد ماتِ مقامت زينب وی همچو علی نُطق كلامت زينب در قدر شرافتت همين بس كه خدا زد سكه‌ی زِينِ اَب به نامت زينب @raziolhossein
در گیر و دار قائله زینب اگر نبود شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را آن شب میان قافله زینب اگر نبود ما بین کربلا و همین روضه های ما تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود بین صبور های جهان در کتاب ها یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود ذُخرالحسین بود برای مسیر شام در قصه ی مباهله زینب اگر نبود از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین پا می گرفت آبله زینب اگر نبود قطعا پیام کرببلا جاودان نبود یک پای این معادله زینب اگر نبود صبر سکینه نیز به سر می رسید زود در کوچه ها محصل زینب اگر نبود کشتی شکست خورده ی طوفان طعنه بود در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود @raziolhossein
نطقى كه كوفه شير زن كربلا نمود مكر و فساد دشمن دين برملا نمود ثابت نمود منزلت خاندان خويش مشت يزيد و زادۀ مرجانه وا نمود دادِ سخن بِداد در آن جمع آن چنان با خطبه ‏اش قيامتى آنجا بپا نمود با آن دل شكسته و اندوه بيكران بر عهده آنچه داشت رسالت ادا نمود در آن محيط وحشت و خوف او بدون بيم ذمّ يزيديان به بيان رسا نمود از غدر و مكر مردم كوفه نمود ياد تحذيرشان زكردۀ زشت و خطا نمود گفت و نمود خلق خطا كرده سر بزير در حسرت و تأسف از آن كرده ها نمود هم داد بيمشان ز مكافات اين جهان هم يادشان قيامت و روز جزا نمود يك شهر پر ز ضّجه و يك دشت صيحه شد دخت على چو قِصّۀ پر غُصّه وا نمود او با كلام خود همه را كرد منقلب روز سرورِ خصم، شب غم فزا نمود زينب سخن نگفته همه گرم عيش و نوش با آنچه گفت يكسره غرق عزا نمود تا ساكتش كنند سر انور حسين آورد نيزه دار و بر آن بينوا نمود افتاد آفتاب جمالش به محملش خواهر ز ديدنش سخن خود رها نمود از غصّه سر به چوبۀ محمل زد و شكست گلگون ز خون خويش ز سر تا به پا نمود بس كن (على) كه زينب كبرى در اين ميان با آنچه كرد پرچم دين را بپا نمود @raziolhossein
دلش دریای صدها کهکشان صبر غمش طوفان صدها آسمان ابر دو چشم از گریه هم‌چون ابر، خسته ز دست صبر زینب، صبر، خسته صدایش رنگ و بویی آشنا داشت طنین موج آیات خدا داشت زبانش ذوالفقاری صیقلی بود صدا، آیینه‌ی صوت علی بود چه گوشی می‌کند باور شنیدن؟ خروشی این چنین مردانه از زن! به این پرسش نخواهد داد پاسخ مگر اندیشه‌ی اهل تناسخ: حلول روح او، در جسم زینب علیّ دیگری با اسم زینب زنی عاشق، زنی این‌گونه عاشق زنی، پیغمبر قرآن ناطق زنی، خون خدایی را پیمبر زن و پیغمبری؟ الله اکبر! @raziolhossein