eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده بگو مولای ما با اینکه جنگ‌آورترین مرد است ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده همیشه روی دوشش گرم بازی بوده‌اند، آری به فرزندت بگو مولا رفیق کودکان بوده بگو مولای ما با این که حاکم بوده، هروعده غذای سفره‌اش تنهای تنها شیر و نان بوده بگو هر شب به شانه می‌کشیده  نان و خرما را فقیران را غذا می‌داده ، فکر دیگران بوده برای خادم خود می‌خریده رخت نو ، اما عبای وصله‌دارش آبرو بخش جهان بوده بگو وقتی پیمبر با خدا صحبت نمود آن شب صدای صحبت مولای ما در آسمان بوده شبی که مشرکان در نقشه‌ی قتل نبی بودند بگو مولای ما در خواب حتی جان‌فشان بوده به فرزندت بگو نقل مسیحی‌های نجران را که مولا طبق قرآن بر پیمبر همچو جان بوده بگو مولای ما بر قلب‌ این مردم حکومت کرد بگو مولای ما تنها امیر مومنان بوده @raziolhossein
شد روز وعده ، صبر خدا سررسیده بود در چشم نوح کار به آخر رسیده بود آماده ی اطاعت پروردگار شد با مومنان خویش به کشتی سوار شد دنیا اگرچه غرق بلایی عظیم بود کشتی پر از نوازش دست نسیم بود گهواره وار بود تکانی اگر که بود آرام بود هم سفر نوح هرکه بود ناگاه قلب نوح پر از اضطراب شد آرامش اهالی کشتی خراب شد موج اهل نوح را به تلاطم کشانده بود چیزی به غرق کشتی ایمان نمانده بود گفت ای خدا که جز تو نداریم هیچ کس این اضطراب‌ها و تکان‌ها چه بود پس وحی آمد این تلاطم تو قصه اش جداست این سرزمین که غرق بلا بود کربلاست جبریل روضه خواند و زمین و زمان گریست همراه چشم نوح نبی آسمان گریست حرف از فرات و علقمه و قحط آب شد نَقل حسین ع  و دفن عزیز رباب شد نوح نبی به کرببلا یک اشاره کرد با چشم دل عزیز خدا را نظاره کرد وقتی پناه عالمیان بی پناه شد با دست نیزه معتکف قتلگاه شد با آخرین نگاه دل از خواهرش برید خنجر حیا نکرد و سر از پیکرش برید با پای چکمه حرمت آیینه اش شکست در قتلگاه همهمه شد سینه اش شکست می‌دید چشم نوح ، تنی پاره پاره را انگشتر حسین و سپس گوشواره را پهلو گرفت کشتی و شد میهمان دشت با گریه بر حسین خدا از بلا گذشت @raziolhossein
به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده بگو مولای ما با اینکه جنگ‌آورترین مرد است ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده همیشه روی دوشش گرم بازی بوده‌اند، آری به فرزندت بگو مولا رفیق کودکان بوده بگو مولای ما با این که حاکم بوده، هروعده غذای سفره‌اش تنهای تنها شیر و نان بوده بگو هر شب به شانه می‌کشیده  نان و خرما را فقیران را غذا می‌داده ، فکر دیگران بوده برای خادم خود می‌خریده رخت نو ، اما عبای وصله‌دارش آبرو بخش جهان بوده بگو وقتی پیمبر با خدا صحبت نمود آن شب صدای صحبت مولای ما در آسمان بوده شبی که مشرکان در نقشه‌ی قتل نبی بودند بگو مولای ما در خواب حتی جان‌فشان بوده به فرزندت بگو نقل مسیحی‌های نجران را که مولا طبق قرآن بر پیمبر همچو جان بوده بگو مولای ما بر قلب‌ این مردم حکومت کرد بگو مولای ما تنها امیر مومنان بوده @raziolhossein