eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای حرمت قبلگاهِ کهتر و مِهتر وی کرمت چاره ساز مردمِ مضطر . در، دلِ افلاک عیان چو بَدرِ دُجایی مکتبِ دین از تو یافت زینت و زیور . نورِ هُدایی ز نسلِ پاکِ مُحمّد روح بتولی و هم سلیلۀ حیدر . اُختِ علیّ الرضا و زادۀ نجمه فاطمه فرخنده دُختِ موسی جعفر . ماتِ صفاتت شده است قوّۀ عقلم زان همه شأن تو ای مظهر داور . شمس و قمر را فروغ بخشد و باشد خَلقِ جهان را شفیعه در صفِ محشر . آینه کاری نگر طاق و رواقش نورِ خدا را شده است آینه مظهر . موسی عمران کجاست تا که ببیند خاکِ درت را ز طور اَرفع و انور . مرکبِ او با کلیم هر دو بمقصد این سوی حق می شتافت آن پی آذر . ای که تویی در جهان ز جمله خلایق در نسب و فرّ و جاه اَفضل و برتر . دختر و هم خواهر و ائمۀ عُظما بر سه وَلیّ خدا وَصیِّ پیمبر . نسبت تو با امام ثامن و ضامن همچو حسین شهید باشد و خواهر . بابِ کرام تو هست موسی کاظم آنکه بُوَد نجمه از برای تو مادر . دختر باب الحوائجی و برآرد بر دَرِ کاخت خدای حاجت مضطر . جَدّ بزرگ تو هست احمد مختار ختمِ رُسل، عقل کُل، پیمبر اطهر . مقصد و منظور ز آفرینش عالم بر همه کائنات اشرف و سرور . جدّ دگر مرتضاست دستِ خداوند روح محمّد رئوف و راعی و رهبر . مظهرِ نور و صفاتِ ذات الهی است مجمع اضداد و هم عجائب و صفدر . جَدّۀ تو نور حُبِّ ایزد یکتاست مظهر مهر و معین و ملجأ و مادر . در تو بُوَد آن سه نورِ واحد و غفار نورِ رسول و بتول و ساقی کوثر . هم تو روانِ جهان و عالم جانی بلکه دو گیتی است در وجود تو مُضمَر . فاطمه ات نام و همچو جَدّۀ کبری از تو بگیرد فروغ زُهرۀ ازهر . گر چه تویی از نتاج و دودۀ حَوّا نورِ تو بر فرق اوست جقه و افسر . اَفضل نسوانِ پاک در اُمم پیش آسیه و مریم است و ساره و هاجر . جمله بدریایِ تابناکِ الهی همچو صدف بوده اند و ذاتِ تو گوهر . ای که تویی شیر دُختِ مظهر لولاک بی تو جهان را نبود زینت و زیور . گر که عفافت کشیده پرده به هستی نقشۀ هستی نشد بدیده مُصَوّر . بر جَبلِ جودی از وقارِ تو دریافت کشتی نوح نبی سکینه و لنگر . مدح و ثنای تو هست از عدد افزون گرچه رثای تو هست بی حد و بی مر . داغِ تو جانسوزتر ز هرچه توان گفت بر جگر شیعیان چو تافته اخگر . سوی خراسان شتافتی که ببینی چهرِ وَلیّ خدا و نَیّرِ اکبر . روح امین در تمام راه بگسترد زیرِ پیِ مرکبِ تو فرش ز شهپر . لیک میان تو با خدیو دو عالم لشکر مأمون کشید سَدِّ سکندر . واقعۀ کربلا دوباره عیان کرد پورِ رشید آن پلید و پست و مُزَوَر . مظهر حق را شهید کرد به غربت تا که نبینی دگر تو روی برادر . نی بهمین کرد اکتفا که روا داشت کُشتنِ سادات در تمامی کشور . روی جهان شد سیاه چون رخِ مأمون زان همه ظلم عظیم غاصبِ مُنکَر . خواست خداوند تا وجودِ شریفت وا رَهد از جَورِ آن بلای مُقَدر . بُرد تو را سوی خویش ایزد بیچون نزد رسول و بتول و فاتح خیبر . در اثر داغِ این مصیبت عظما تب شده با مهرِ تابناک مُخمَر . @raziolhossein
ای حرمت قبلگاهِ کهتر و مِهتر وی کرمت چاره ساز مردمِ مضطر . در، دلِ افلاک عیان چو بَدرِ دُجایی مکتبِ دین از تو یافت زینت و زیور . نورِ هُدایی ز نسلِ پاکِ مُحمّد روح بتولی و هم سلیلۀ حیدر . اُختِ علیّ الرضا و زادۀ نجمه فاطمه فرخنده دُختِ موسی جعفر . ماتِ صفاتت شده است قوّۀ عقلم زان همه شأن تو ای مظهر داور . شمس و قمر را فروغ بخشد و باشد خَلقِ جهان را شفیعه در صفِ محشر . آینه کاری نگر طاق و رواقش نورِ خدا را شده است آینه مظهر . موسی عمران کجاست تا که ببیند خاکِ درت را ز طور اَرفع و انور . مرکبِ او با کلیم هر دو بمقصد این سوی حق می شتافت آن پی آذر . ای که تویی در جهان ز جمله خلایق در نسب و فرّ و جاه اَفضل و برتر . دختر و هم خواهر و ائمۀ عُظما بر سه وَلیّ خدا وَصیِّ پیمبر . نسبت تو با امام ثامن و ضامن همچو حسین شهید باشد و خواهر . بابِ کرام تو هست موسی کاظم آنکه بُوَد نجمه از برای تو مادر . دختر باب الحوائجی و برآرد بر دَرِ کاخت خدای حاجت مضطر . جَدّ بزرگ تو هست احمد مختار ختمِ رُسل، عقل کُل، پیمبر اطهر . مقصد و منظور ز آفرینش عالم بر همه کائنات اشرف و سرور . جدّ دگر مرتضاست دستِ خداوند روح محمّد رئوف و راعی و رهبر . مظهرِ نور و صفاتِ ذات الهی است مجمع اضداد و هم عجائب و صفدر . جَدّۀ تو نور حُبِّ ایزد یکتاست مظهر مهر و معین و ملجأ و مادر . در تو بُوَد آن سه نورِ واحد و غفار نورِ رسول و بتول و ساقی کوثر . هم تو روانِ جهان و عالم جانی بلکه دو گیتی است در وجود تو مُضمَر . فاطمه ات نام و همچو جَدّۀ کبری از تو بگیرد فروغ زُهرۀ ازهر . گر چه تویی از نتاج و دودۀ حَوّا نورِ تو بر فرق اوست جقه و افسر . اَفضل نسوانِ پاک در اُمم پیش آسیه و مریم است و ساره و هاجر . جمله بدریایِ تابناکِ الهی همچو صدف بوده اند و ذاتِ تو گوهر . ای که تویی شیر دُختِ مظهر لولاک بی تو جهان را نبود زینت و زیور . گر که عفافت کشیده پرده به هستی نقشۀ هستی نشد بدیده مُصَوّر . بر جَبلِ جودی از وقارِ تو دریافت کشتی نوح نبی سکینه و لنگر . مدح و ثنای تو هست از عدد افزون گرچه رثای تو هست بی حد و بی مر . داغِ تو جانسوزتر ز هرچه توان گفت بر جگر شیعیان چو تافته اخگر . سوی خراسان شتافتی که ببینی چهرِ وَلیّ خدا و نَیّرِ اکبر . روح امین در تمام راه بگسترد زیرِ پیِ مرکبِ تو فرش ز شهپر . لیک میان تو با خدیو دو عالم لشکر مأمون کشید سَدِّ سکندر . واقعۀ کربلا دوباره عیان کرد پورِ رشید آن پلید و پست و مُزَوَر . مظهر حق را شهید کرد به غربت تا که نبینی دگر تو روی برادر . نی بهمین کرد اکتفا که روا داشت کُشتنِ سادات در تمامی کشور . روی جهان شد سیاه چون رخِ مأمون زان همه ظلم عظیم غاصبِ مُنکَر . خواست خداوند تا وجودِ شریفت وا رَهد از جَورِ آن بلای مُقَدر . بُرد تو را سوی خویش ایزد بیچون نزد رسول و بتول و فاتح خیبر . در اثر داغِ این مصیبت عظما تب شده با مهرِ تابناک مُخمَر . @raziolhossein