eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
607 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دل را ز غم علی مشوش میکرد نفرین به همان که برد آتش میکرد دانی چه به فاطمه گذشت این ایام از شدت گریه دائما غش میکرد @raziolhossein
هزار درد به دل ماند و نیست درمانی خبر به شهر رسیده دگر نمی‌مانی؟! نفس بگیر دوباره مرا صدا بزنی.. بگو علی و نجاتم بده ز حیرانی.. من از تو دست‌شکسته که نان نخواسته ام قرار بود که دستاس را نچرخانی.. ببخش فاطمه من بودم و زدند تورا چه ضربه ها که نخورد آیه های قرآنی! بلند شو ز لباسم غبار را بتکان.. سحر درست کن‌ از شام تار ظلمانی بخند فاطمه جانم..شبیه قبل بخند.. بخند و حال مرا خوب کن به آسانی به فکر یک کفن و قبر باش بهر علی اگر به زندگی ات نیست میل چندانی @raziolhossein
به علی بعد پیمبر چقدر سخت گذشت غاصبی رفت به منبر چقدر سخت گذشت دو نفر مرد طرفداری از این مرد نکرد آه بی حمزه و جعفر چقدر سخت گذشت این طرف پنج نفر ، یک زن و یک مرد و سه طفل آن طرف چند برابر چقدر سخت گذشت صورت فاطمه و سینه و دو پهلویش به سه تا آیه کوثر چقدر سخت گذشت فاطمه روی زمین بود علی جان میداد وسط کوچه به حیدر چقدر سخت گذشت فاطمه خسته شد و پشت در خانه نشست لحظه وا شدن در چقدر سخت گذشت وسط دود که باشی نفست میگیرد وسط شعله به مادر چقدر سخت گذشت @raziolhossein
دیده ات را باز کن بر زخم ما مر هم ببند این چنین مگذار مارا بار ما را هم ببند مشکل افتاده به کارم فاطمه اعجاز کن بار دیگر پلک های زخمی ات را باز کن التماس تو کنم یا که خدایت را ، مرو رو به قبله گشته ای یا قبله رو کرده به تو با سکوتت فاطمه خانه خرابم می کنی مثل این مردم تو هم داری جوابم می کنی؟ فاطمه حرفی بزن چیزی بگو جان علی چند روز دیگری هم باش مهمان علی زانوان زخمی ام می لرزد از این واهمه من در این دنیا بمانم لحظه ای بی فاطمه ای عروس موسپیدم آرزو ها داشتم من قدم با عشق تودر این جهان برداشتم قول های آن شب پیوندمان یادت که هست حرف هایی که به روی سر در دل نقش بست یاد داری قول دادی  پیر پای هم شویم در غریبستان دنیا آشنای هم شویم کی قرار این بود تنها قامت تو بشکند قامت  تو بشکند تا حرمت من نشکند بی قرار از داغ تو در بین آب و اتشم از امانت داری ام دارم خجالت می کشم آشیان دلخوشی های مرا برهم زدند همسرم را ظالمانه پیش چشانم زدند بشکند دستی که بازوی تورا زهرا شکست پشکند پایی که بی رحمانه آن در را شکست گرچه با آن صحنه ها جانم رسیده بر لبم انتهای این جسارت می رسد بر زینبم @raziolhossein
بی تاب حیدریم و پریشان فاطمه غم می خوریم با غم طفلان فاطمه مثل کویر تشنه ی باران ندیده ایم چشم انتظار رحمت باران فاطمه او جلوه ی تمام قَدِ نور خالق است خورشید و ماه آینه داران فاطمه روح الامین سه مرتبه در روز می شود با باقی ملائکه مهمان فاطمه قربانِ آن رسول خدایی که می رود هر صبح و ظهر و شام به قربان فاطمه از برکت ارادت سلمان به مادر است این خاک پاک اگر شده ایران فاطمه طبق حدیث قُدسی "لولاک"..،در ازل ما را خدا نوشته مسلمان فاطمه "ما بچه ها ی مادر پهلو شکسته ایم"* نانی نخورده ایم به جز نانِ فاطمه فضه برای مادرمان کار می کند... زن های ما کنیزِ کنیزان فاطمه تسبیحِ "فاطمه" همه ایمانِ "مرتضی" تسبیحِ "مرتضی" همه ایمانِ "فاطمه" گرچه تمام هستیِ "هستی" از آن اوست "هستی" مرتضی شده از آن فاطمه در اصل گریه بر غم مولا نموده است هر گریه کن اگر شده گریان فاطمه . . زانوی غم بغل نکن ای شاه لو کَشَف قدری بخند حیدر من..،جانِ فاطمه پهلوی من شکسته ولی دردم این شده دردت زیاد تر شده..،درمان فاطمه از بس که گریه کرده لبش خشک شد حسین قربان تشنه کامیِ عطشان فاطمه @raziolhossein
اي كاش ميشد پيش ما مادر بماند مادر بماند نور پيغمبر بماند تنها نمي ماند پدر با بودن او يارب مدد دلگرمي حيدر بماند از واژه ي ديوار و در بيزار هستم رد ميشوم تا روضه هاي در بماند پيش گل ما غنچه ي نشكفته اي بود حق اش نبود اين غنچه كه پرپر بماند لعنت به آنكه پيش ما زد مادرم را تا مدتي را گوشه ي بستر بماند پهلو،كمر،بازو،سر او درد دارد بايد دو چشمم تا قيامت تر بماند فكر خودش كه نه،به فكر ماست مادر محسن فدائي كرد تا اصغر بماند زحمت نكش من پيرهن لازم ندارم بگذار تا بي پيرهن پيكر بماند بگذار اصلأ موي من آشفته باشد پس مادري هايت براي سر بماند در خانه ي خولي برايم مادري كن اي كاش تا آن روزها مادر بماند... @raziolhossein
بدون تو اصلا عزت ندارن تو نباشی اینا قیمت ندارن ناراحت نباش سلامت نمیدن اینا هیچکدوم لیاقت ندارن میگن از مریدای پیمبرن ولی از کافرا خیلی بدترن بشینی تو خونه خیلی بهتره حالا که بوزینه ها رو منبرن مهم اینه نگینِ منی علی همیشه بهترینِ منی علی بقیه هرچی میگن بزار بگن امیرالمؤمنینِ منی علی تو خودت لشکری یار میخوای چیکار یه سپاه بی شمار میخوای چیکار حتی شمشیرم نیازت نمیشه منو داری ذوالفقار میخوای چیکار وسعت دلت رو دریا میدونه شدت آهتو صحرا میدونه بیشتر از من تورو آتیشت زدن قیمت صبرتو زهرا میدونه دیگه دنیا واسه من تموم شده انگاری خوشی برام حروم شده یه نفس کشیدن بدون درد همینم این روزا آرزوم شده کاش دلت رو کسی خالی نکنه قد و بالاتو هلالی نکنه قَسَمِت میدم که بعد رفتنم کسی از حسن سؤالی نکنه @raziolhossein
لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن ای مسلمانان! مسلمان بود زهرا یا نبود!؟ ای جنایت کار! ای بیدادگر! رویت سیاه اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی بی حیا! سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود ای مدینه! آتش غیرت چرا آبت نکرد؟ جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود @raziolhossein
دشمن فاطمه ازرحمت حق مأیوس است درصف حشرهمه حاصل اوافسوس است همه دم گفته ام ودرهمه جامیگویم آنکه سیلی زده برفاطمه بی ناموس است @raziolhossein
باغبانی مثل من شرمنده ازگل‌ها نشد غنچۀ نشکفته‌ام گلبرگ‌هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند هر چه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد پای نامحرم نباید باز می‌شد در حرم با تمام قدرتم مانع شدم امّا نشد ضربه‌ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست بعد ازآن، زهرا برای تو دگر زهرا نشد پشت در افتاده بودم خصم در را می‌فشرد یاعلی گفتم که برخیزم، ولی تنها نشد بین آتش ناگهان دلواپس زینب شدم دود می‌دیدم فضا را، دخترم پیدا نشد  ریسمان را باز می‌کردم اگر قنفذ نبود با غلاف تیغ محکم زد به دستم، وا نشد @raziolhossein
راز آئینه رو برملا نکن خودتو این همه جابجا نکن الهی درد و بلات به جون من... در خونه رو تو دیگه وا نکن یعنی میشه دوباره صدام کنی از دل این همه غم رهام کنی این‌قَدَر به دنده‌هات فشار نیار... نفست در نمیاد سلام کنی زندگیمون داره زیر و رو میشه بودنت داره یه آرزو میشه زینبت رو تا میرم آروم کنم... گریه‌ی حسین تو شُرو میشه گرد غم نشسته روی دامنت چه بساطی شده جارو کردنت دیگه جون مرتضی زمین نخور بخدا داره میبینه حسنت بغض چشمای ترت کشته منو زخمای بال و پرت کشته منو اشکِ بندِ رختِ خونه دراومد شُستشوی بسترت کشته منو داغ حیدرِ تو غربتش شده همه جا نَقلِ مصیبتش شده دلِ رفتنِ به مسجد ندارم... قاتلت امام‌جماعتش شده زخم بازوت دلمو تکون میده عطر پیرهنِ تو بوی خون میده منو هرجا میبینه قنفذِ پست غلاف شمشیرشو نشون میده لب من باید خدا خدا بگه دردِ دل‌هاشو توو ربّنا بگه حسرتش علی رو داره میکُشه محسنم نشد یه بار بابا بگه دلمو عذابِ بی اموون نده به من اسباب‌بازیشو نشوون نده لالایی خوندنتو عرش‌و سوزوند... این‌قَدَر گهواره‌اشو تکوون نده @raziolhossein
نبینم اشکُ تو یِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده ها و خوشی هامون یادته از رو هم ، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب میکرد دعامون یادته دعا میکرد بمونیم برای هم همدم و همدل و هم صدای هم تازه فهمیدم چی میدید که میگفت الهی که پیر بشید بپای هم منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دو باره میمیرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم  اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن حلالم کن که من از پیشت میرم حلالم کن  تو خونه ات سر به زیرم رو مو بر می‌میگردونم غصه نخور بخدا که  مجبورم رو بگیرم تو خودت میبینی دست به دیوارم با سوالِ تو جوابی ندارم این یه رازیه  برا من و حسن مجبورم تو خونه چادر بزارم.... @raziolhossein