eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
592 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب که نبی سپاس سرمد گوید بر کودک یک روزه خوش آمد گوید تبریک به هم ولادت زهرا را احمد به علی علی به احمد گوید @raziolhossein
نخـل توحیـد! نوبـر آوردی فـلک نــور! اختــر آوردی صـدف بحـر رحمـت ازلی بـارک‌الله! که گوهـر آوردی مــادر فاطمـه! سـلام خدا بر تو مادر که دختر آوردی دختری فوق هاجر و مریم از بـــرای پیمبــر آوردی  از حبیب خـدا! رســول‌الله دل ربودی که کوثر آوردی به! چه کوثر، خدا ثناخوانش  پـدر و مـادرم بـه قربــانش   **** عصمت داور است این مولود روح پیغمبر است این مولود هـم بــود دختر رسول خدا هم پدرپرور است این مولود  هرچـه گفتنـد در فضائل او بـاز بالاتـر است ایـن مولود همسر و کفـو رکن شیرخدا حیدرِ حیدر است این مولود  بهتـرین دودمــان عـالم را بهترین مادر است این مولود جــز خــدا و محمـد و حیـدر کس ندانست کیست این دختر  **** این همه هستی رسول خداست  مطلع الشمس آسمان هداست ایـن تمـام محمد است و علی بلکــه‌ ام ائمـــه النجبــاست بـه خداونــدی خـدا سوگنـد هر چه گویم کم است؛ این زهراست گوهـر نـاب این یگانه صـدف دو مسیح و دو مریم عـذراست روح او در تن امام حسن شیر او خون سیدالشهـداست بضعـۀ مصطفی بود زهرا کوثر اوست زینب کبری **** مهــر از نــور او وضـــو دارد مــاه از مهــرش آبـــرو دارد به همه هستـی حسین، قسم هرچـه دارد حسین از او دارد روح وحی است، روز و شب با او ملـک وحــی گـفت‌وگـو دارد از خـدا قـدر و عـزت و اجلال  از نبی خَلق و خُلق و خو دارد سینه‌اش مخزن علوم خداست خبـر از غـیب، مـوبه‌مـو دارد آن که بخشیده علم غیب به او وحــده لا الـــه الّــا هـــو  ***** ای فــدایی مقـدمت سـرها مهـر تــو روح پـاک پیکرها نه فقط ام احمـدت خواندند مــادری بــر همـه پیمبرها کوثــر کــز سپهــر دامانت ریختـه چون ستاره کوثرها خط و مشی حسین پروری‌ات مـادری داده یــاد مـادرهـا با ورود تـو در صف محشـر اهل محشر کنند محشرهـا تــا نگـردد شفــاعتـت آغـاز  باب رحمت به کس نگردد باز  *  کیستـی تـو بهشـت بابایی سورۀ قـدر و نور و طـوبایی ما همه ذره و تو خورشیدی ما همه قطـره و تـو دریایی راضیـه، مرضیـه، محدثه‌ای مطلع الفجر زهره، زهرایـی هم کتاب اللّهـی ز پا تا سر هم رســول خـدا سراپایی مطلـع الشمس بامداد ازل لیلــه القــدر حق‌تعـالایی قدری و حق به خواجۀ لولاک گفتـه دربــاره‌ات و مـا ادراک ای مقــامت ز وهم‌هــا برتر قدر و جاهت ز وصف ما برتر مدح تـو بـر لب رسول خدا ذکر نابـی‌سـت از دعـا برتر رتبۀ توست از زنـان بهشت بـه خداونــدی خــدا بـرتر جز محمد که دست‌بوس تو بود  تـویـی از کـل انبیـا بــرتر حجـره‌ات کعبۀ دل احمد بیتـت از بیــت کبریـــا بـرتر  بیت خشت و گلت ستارۀ عرش  حسنینت دو گوشوارۀ عرش روح زوّار آستــانــۀ تــو کعبه گردد به دور خانۀ تو دیدۀ اهـل آسمان گیـرد نـور از قبـر بی‌نشـانۀ تـو آشیان جهان نبود که بود قلب پیغمبـر آشیـانۀ تـو طوطی وحی جبرییل امین  دانه خورده ز آب دانه تو بـار انـدوه ماست یا زهرا روز محشر به روی شانۀ تو دوستان را تویی تو در محشر مــادر مهربــان‌تـر از مــادر * تــو بهشـت پیمبــر مـایی ظـل معبود، بـر سـر مـایی  بـاز گفتیم و بـاز می‌گوییم  کـه تو در حشر، مادر مایی روز محشر که مادر از فرزند  می‌گریـزد تــو یـاور مـایی ما تن مرده، تو ز لطف و کرم  روح از روح بهتــر مــایـی شرک ممنوع... ورنه می‌گفتم که تو معبــود دیگــر مایی در مقام تو ما همی دانیم که ثنـای تو را نمی‌دانیم ** تـو بـه معنـا تمـام قرآنی مــورد احتــرام قـــرآنی تو زکات جهاد و حج و قیام تو صـلات و صیـام قرآنی هم کتاب خدا تو راست امام هم تــو مــا را امــام قرآنی گرچه روح است هر کلامش، تو روح‌بخـش کـــلام قــرآنـی بـه تـو ام‌الکتـاب بایـد گفت آری آری! تـو مــام قـرآنـی گرچـه عمـری به پای وصف تو زیست صد چو «میثم» حریف مدح تو نیست @raziolhossein
روزی که بهشت دین شکوفائی داشت سرتا به قدم سرور و زیبائی داشت با آمدن فاطمه، پیغمبر وحی گلخنده و لبخند تماشایی داشت ..... شام غم مصطفی سحر شد، تبریک دامان خدیجه پرگهر شد، تبریک این ذکر لب است مادر گیتی را: سرحلقۀ انبیا پدر شد، تبریک @raziolhossein
نعمت تمام شد به نبی و بنی بشر منت گذاشته است خدا بر سر پدر با خلق دختری که می‌ارزد به صد پسر دختر که دیده است بدین جایگاه و فرّ؟ این فاطمه است، فاطمه همتا نداشته در خواب، این جهان فرو مایه مانده بود شعر خدا سروده شد آرایه مانده بود ارکان دین مشخص و یک پایه مانده بود قرآن معطل دو سه تا آیه مانده بود قرآن بدون فاطمه معنا نداشته نه سال با پیمبر و نه سال با علی "یا فاطمه" قرائتی از ذکر "یا علی" هم فاطمه‌اند هر دو و هم هر دوتا علی زهرا برای شیعه امام است یا علی؟ منکر توان فهم معما نداشته! فرقی نمی‌کند دم زهرا دم علی زهراست ذوالفقار علی همدم علی یک بار هم گلایه نکرد از کم علی مدیون مادرم که شدم آدم علی ور نه گدا لیاقت این را نداشته حیدر به نام نامی تو ناز می‌کند جبریل زیر پای تو پرواز می‌کند گرد و غبار مقدمت اعجاز می‌کند نخ‌های چادر تو گره باز می‌کند لطف شما یهودی و ترسا نداشته موسی نداشته است کرامات اینچنین حتی ملک نداشت عبادات اینچنین مانده خلیل هم ز مقامات اینچنین اصلا علی تمام فتوحات اینچنین ... جز با دعای حضرت زهرا نداشته بی‌فاطمه شفاعت محشر قبول نیست با فاطمه که شیعه دچار افول نیست جز فاطمه، کسی همه چیز رسول نیست زهرا که باشد عالم و آدم ملول نیست جز مرحمت برای گدا ها نداشته @raziolhossein
ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا  ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا  هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا  حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا  زهرای نبی مظهر یا فاطمة الزهرا  توحید ز پا تا سر یا فاطمة الزهرا  هم دختر بابایی هم بضعة طاهایی  هم عصمت داداری هم ام ابیهایی  هم مادر دو مریم هم مام دو عیسایی  راضیه و مرضیه صدیقة کبرایی  والشمسی و واللیلی زهرایی و زهرایی  زهرای حسین آور یا فاطمة الزهرا  نازد به ملک خالق هنگام دعای تو  خورشید کند سجده بر خاک سرای تو  زینت به کتاب الله بخشیده ثنای تو  رخسار حیا گلگون از شرم و حیای تو  فرمود رسول الله بابا به فدای تو  ای بر پدرت مادر یا فاطمة الزهرا  اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا  ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا  از مهر تو بالاتر نبود عملی زهرا  غیر از تو، که بر دامن آرد دو ولی زهرا  ای روح رسول الله، ای رکن علی زهرا  وابسته به تو حیدر یا فاطمة الزهرا  دستاس تو بذر نور بر چرخ بیفشاند  گهوارة طفلت را جبریل بجنباند  تو لیلة قدر استی، قدر تو علی داند  پای خرد و دانش تا حشر به گل ماند  چون وصف تو را گوید چون مدح تو را خواند  حق خوانده تو را کوثر یا فاطمة الزهرا  ای مظهر حسن حق ای صاحب سر هو  بر دایرة خلقت هم بانی و هم بانو  احمد ز دمت کرده گلزار جنان را بو  غیر از تو کدامین زن از کور گرفته رو  در عزت و قدر و جاه در خلقت و خلق و خو  یادآور پیغمبر یا فاطمة الزهرا  ای بیت گلین تو مسجود همه عالم  با یک نگهت اموات گردند مسیحا دم  آید ز کنیز تو اعجاز دو صد مریم  در قصر عفاف تو روح آمده نامحرم  تا حشر گدای تو عالم همه و من هم  جایی نروم زین در یا فاطمة الزهرا  محراب بود دائم چشمش به نماز تو  سجاده کشد فریاد از سوز و گداز تو  هر لحظه هزاران شب در لیلة راز تو  چون لاله ملک روید از خاک حجاز تو  این کوتهی عمر و این عمر دراز تو  ز اعجاز بود برتر یا فاطمة الزهرا  غلمان شده مدهوشت حورا شده سرمستت  دوزخ شده خاموش و جنت شده پا بستت  تقدیم ولایت شد یک لحظه همه هستت  تا کور شود فردا چشم عدوی پستت  در حشر بود دست عباس روی دستت  آیی به سوی محشر یا فاطمة الزهرا  ای ملک خدا یک سر بیت الحرمت زهرا  ای قلب دو صد موسی سینای غمت زهرا  ماییم و عنایات و جود و کرمت زهرا  فرداست همه محشر زیر علمت زهرا  ریزند برات عفو روی قدمت زهرا  از ایمن و از ایسر یا فاطمة الزهرا  افسوس که آتش زد دشمن به سرای تو  شد ماه رخت نیلی چون رخت عزای تو  دردا که نداد امت پاسخ به ندای تو  افسوس که شد خاموش آوای دعای تو  چون شعله به دل پیچید فریاد رسای تو  بی مونس و بی یاور یا فاطمة الزهرا  شیطان صفتان حمله بر بیت خدا کردند  با یک لگد از کوثر یک آیه جدا کردند  فرزند شهیدت را یک لحظه فدا کردند  پاداش رسالت را اینگونه ادا کردند  خون بر جگر میثم از جور و جفا کردند  کی بود چنین باور یا فاطمه الزهرا @raziolhossein
السلام ای خزینه الاسرار السلام ای مدینه الابرار السلام ای عوالم الآیات السلام ای جوامع الاخبار همه خلقند زیر چادر تو در حقیقت تویی تویی ستار اختیار نبی است در دستت مادری تو به احمد مختار نیست اغراق گر بخوانندت خواهر تیغ حیدر کرار چاکر درگهت چنان حمزه نوکرت همچو جعفر طیار شجر طیبه تویی زهرا تا ابد هستی ای شجر پربار مصطفایی ولی به قالب زن هم به رفتار و نیز در گفتار طفل بیت تو سید الشهدا کودک توست سید الابرار هرکه جان می دهد به یک نگهت بایدش خواند افضل التّجار چمن کوچه باغ تو طوبی خار کوی تو اعظم الاشجار گر جمال خداست همسر تو تو جلالی به ایزد غفار قطره ای از متانتت شب قدر ذره ای از شرافتت اسحار نه فقط روز، بلکه نیمه ی شب بوده ای در قنوت، مردم دار مفتخر از گدایی تو بلال بهره مند از غلامی ات عمار باغ فردوس، بی رخت پائیز با رخ تو خزان، همیشه بهار جلوات تو لیله الاسری خلواتت، مشارق الانوار در طلوع سه گانه ات هر روز مرتضی داشت با خدا دیدار مهر تو در عروسی ات، بخشش رَخت شام زفاف تو ایثار منکران فضیلتت ملحد مشرکان کرامتت کفار چادرت در سرای اهل یهود همچو پیغمبری است در انظار نوکرانت همه اولی الالباب چاکرانت همه اولی الابصار پدرت همچو تاج بر سر تو همچو آویز گردنت، کرار پسرانت چو گوشواره ی تو در تلألو به از دُر شهوار پدر و مادرم به قربانت جان و مالم به مقدم تو نثار خون من فرش مقدمت ای دوست روی من خاک درگهت ای یار ای که آرد به جای شوهر تو جبرئیل از بهشت بر تو انار غوره ی باغ تو به از حلواست دل روح الامین کند اظهار علم ما لا یکون به سینه ی توست شده از علم، جان تو سرشار ای که فرمود مصطفای عزیز در مقام تو مادر احرار می رساند به جان من آسیب هر چه آرَد به فاطمه آزار مصطفی دیده از جهان پوشید تا بدان جا رسید آخر کار که دم اجر دادن احمد دخترش سوخت در پس دیوار معنی، آخر چه سان مودت بود اقربای رسول و شعله ی نار؟! بوسه گاه نبیّ اکرم را هبه کردند بر نوک مسمار @raziolhossein
آنشب از كنگره عرش خدا گل میريخت سوسن و نسترن و لاله و سنبل میريخت قمرى از شاخ طرب نغمه سرايى مى كرد شبنم شوق ز مژگان قرنفل مى ريخت .... آسمان ساكت و مرموز و تماشايى بود ماه در خلوت انديشه تبسم مى كرد  چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى كوثر از فيض خداوند تلاطم مى كرد ..... قدسيان خيره در آئينه خلقت بودند خلوت انس ملك محفل شاديها بود شب شب عشق شب عاطفه بود و رحمت شب ميلاد گل باغ خدا زهرا بود .... تا فروزان شود از مشرق جان جلوه ی حسن كعبه پروانه صفت آينه دارى مى كرد حجرالاسود مى شست رخ از زمزم شوق مكه تا آمدنش لحظه شمارى مى كرد ‌.... فاطمه انسية الحوراء زهراى بتول چشمه سار شرف و عفت و پاكى زهرا زن به يمن قدمش معنى والايى يافت چشم بگشود چو بر عالم خاكى زهرا .... چشم مولا على از خنده ی او روشن شد چون كه قنداقه ی او در بر احمد آمد سوره كوثر شد ورد لب خيل ملك كوثر عشق به قرآن محمّد آمد @raziolhossein
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان مدح آن ممدوحۀ محبوبۀ داور بخوان با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان هر چه زیبا خوانده ای امروز زیباتر بخوان ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن روح احمد لیلة القدر خدا را مدح کن جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل گوهر دریای غفران را گرفته در بغل هستی دادار منّان را گرفته در بغل هر چه گویی بهتر از آن را گرفته در بغل یا محمّد یا محمّد  عصمت کبراست این بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این این ز پا تا سر تجلاّی جمال داور است این نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است چارده معصوم را شخصیّت او محور است جز محمّداز تمام انبیا بالاتر است ذات حق با آیه ی قرآن ثناها گویدش اوّلین شخصیّت عالم فداها گویدش مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او ذات ربّ العالمین مظهر ندارد مثل او مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او نخل سر سبز نبوّت بر، ندارد مثل او شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است مصطفی فخر نبوّت افتخارش فاطمه است مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است دستیارش نه همه دار وندارش فاطمه است ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین فاطمه یعنی بهشت رحمةٌ للعالمین فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین فاطمه یعنی چراغ آسمانها در زمین فاطمه یعنی یداللّهی دگر در آستین فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا فاطمه یعنی کتاب الله کلّ انبیا فاطمه در فلک هستی ناخدایی می کند فاطمه در روز محشر کبریایی می کند فاطمه از شیر حق مشکل گشایی می کند فاطمه در چشم حیدر خودنمایی می کند فاطمه در بندگی کار خدایی می کند فاطمه بر شیعیان لطف نهایی می کند فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان فاطمه یعنی ز رأفت همنشین با خاکیان کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود کیست زهرا کعبۀ جان قبله ی اهل سجود کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود کیست زهرا برترین محبوبۀ حیّ ودود کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود کیست زهرا خیمۀ سبز ولایت را عمود کیست زهرا آفتابی کبریایی طلعت است کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه ای تمام انبیا مات جلالت فاطمه ای امیرالمؤمنین محو کمالت فاطمه ای ملایک بندۀ صفّ نعالت فاطمه ای تمام وحی در موج خیالت فاطمه ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه طاهره، انسیّه، حورایی نمی دانم که ای فاطمه، صدّیقه، زهرایی نمی دان که ای عقل و هوش و دانش و افکار خود را باختیم با کمیت و هم تا آنسوی هستی تاختیم یا به مضمئن یا به ایراد سخن پرداختیم دست ها بر رشته های چادرت انداختیم شعرها خوانده غزل، قطعه، قصائد ساختیم عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم حور، انسان، یا ملک، یا فوق اینان چیستی؟ کیستی تو کیستی تو کیستی توکیستی؟ من نمی گویم غلام دختر پیغمبرم من نمی گویم که بنشانی کنار قنبرم من نمی گویم بلالت پا گذارد بر سرم من نمی گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم من نمی گویم بسوزان تا کنی خاکسترم لیک می گویم قبولم کن گدای این درم دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی دوزخی هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی روسیاهم، زشت کردارم، گنه کارم بدم تو بکوی خویش راهم داده ای تا آمدم گر چه مردودم به جان زینبت منماردم نامه ای پر از گناه است و تهی باشد یدم عالمی را سیر کردم آخر این در را زدم گر روم جایی دگر از پشت این در مرتدم «میثمم» یعنی گدای خانۀ خشت و گلت غرق دریای گنه چشمم به سوی ساحلت @raziolhossein
ای از ازل به عرش خدا تاج "فاطمه" سيب بهشتی شب معراج  "فاطمه" فردا كه اختيارشفاعت به دست توست هستند انبيا به تو محتاج  "فاطمه" @raziolhossein