#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
وقتی بساط عشق بازی چیده می شد
سجاده سبزی کنارش دیده می شد
یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش
در امتحان عاشقی سنجیده می شد
صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود
گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد
گویا دوباره کوثری در بین راه است
کم کم سحر شام دل غمدیده می شد
از نور زهراییِ این فرزندخورشید
طومار غربت در جهان برچیده میشد
دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟
در آسمانها این چنین نامیده میشد
او کیست؟آقازاده شمس الشموس است
آرامش جان و دل سلطان طوس است
او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد
همچون رسول الله پیغمبر ترین شد
از آسمانها آمد و جاری تر از اشک
مانند زهرا مادرش کوثرترین شد
سر تا به پایش بود توحید مجسم
بر باده رب الکرم ساغر ترین شد
او چندسالی گرچه مهمان بود ما را
اما تجلی کرد و نام آور ترین شد
بر تار گیسویش گره خورده دل ما
این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد
شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره
ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد
در چند جایی که عیان شد غیرت او
با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد
فرمودبابایش از او بهتر نباشد
مولود ازاو بابرکت تر نباشد
او آمد و ابن الرضایی کرد مارا
از برکت نامش خدایی کرد مارا
مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و
تا عرش برد و کبریایی کرد مارا
دست کریم این امام ذره پرور
یک عمر مشغول گدایی کرد مارا
صوت دل آرای مناجاتش سحرها
سر مست جانان و هوایی کرد مارا
بوسیدن خال رطب دارش در این ماه
مهمان بزم باصفایی کرد مارا
یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او
هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا
از گوشه صحن و سرای کاظمینش
مست حسین و کربلایی کرد مارا
نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم
کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم
لبخند او آرامش جان رضاشد
یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد
سجاده بابا شده گهواره ی او
لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد
ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد
با غمزه ای جانانه جانان رضا شد
آمد که باقی مانده توحید باشد
با نام او شیعه مسلمان رضا شد
قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است
قد راست کرد اصل ارکان رضا شد
هر کس که از باب الجواد آمد زیارت
با دست پر مشمول احسان رضا شد
اما خدالعنت کند فامیل بد را
که باعث قلب پریشان رضا شد
امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده
ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده
امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم
اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم
می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک
چله نشینی پای خم کرده شرابم
امشب دخیل گوشه گهواره هستم
دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم
عشاق را گویم ازین پس تا قیامت
با نام اصلیم کنید اینسان خطابم
عالم همه دانند در کوی محبت
من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم
با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ
ششماه سردار خیام بوترابم
ای کاش همچون حق شناس پاک طینت
عبد علی اصغر کند زهرا حسابم
حالا که غم آلود گشته ناله هایم
انگار باب القبله ی کرب و بلایم
او را خدا می خواست مه پاره ببیند
مسند نشین کنج گهواره ببیند
بر روی دستان پدر با کام عطشان
با روی خونین ، حنجری پاره ببیند
وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود
آقای عالم را چه بیچاره ببیند
یک عمر با زخمی که مانده روی سینه
دور حرم بانویی آواره ببیند
اما در آخر چون عموجانش ابالفضل
اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند
لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست
شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست
#قاسم_نعمتی
@Raziolhossein
#امام_جواد_مدح
#دوبیتی
مهر شما در دل مجنون فتاد
خیر دو دنیا به من این فیض؛داد
سائل یک نیمه نگاهت منم
اسئلک بجودک یا جواد
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
روز و شب ذکر ربَّنا زیباست
چقدَر در سحر خدا زیباست
دیده زیبا شناس اگر باشد
شب معراج مصطفی زیباست
از تولّا چه نعمتی برتر
چقدر حب مرتضی زیباست
حرف ریحانة النبی که شود
سخن از ٱسوةُ النسا زیباست
از ازل فکر و ذکر ما حسن است
تا ابد وصف مجتبی زیباست
هر که خیمه نشین شود، داند
خیمۀ شاه کربلا زیباست
نه فقط ذکر پنج تن خوبست
صحبت از هر امامِ ما زیباست
به جوادالائمه که برسیم
خنده های امام رضا زیباست
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
هر دلی را خدا دهد برکت
محض ابن الرضا دهد برکت
از جوادالائمه حتی بر
هَل أتا هم خدا دهد برکت
نه فقط بهر عالم و آدم
بهر آل عبا دهد برکت
با قدمهای پر ز نور اوست
که خدا بر رضا دهد برکت
روز تکمیل دین غدیر، اما
با جواد این عطا دهد برکت
اهل جودِ جواد اینگونه است
کند انفاق تا دهد برکت
ما و عادت به آیۀ تطهیر
آیۀ إنَّما دهد برکت
از جوادالائمه حاجت خواه
او به دنیای ما دهد برکت
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
صورتش وجهِ داوری دارد
جلوه های پیمبری دارد
گر تجلی کند، دو صد یوسف
سرِ بازار، مشتری دارد
در میان ائمه، ذکر جواد
بخدا حال دیگری دارد
سرِ سجاده، وقت راز و نیاز
تا دم صبح دلبری دارد
او مددکار هر ٱلوالعزم است
به رسولان چه سروری دارد
در زمان مناظره با خصم
به زبان، تیغ حیدری دارد
چون کند احتجاج در دینش
منطق گرم کوثری دارد
هر چه گویم به وصف و قدر او
مدح او باز برتری دارد
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
دل بابا برای او بیتاب
دل مادر از این پسر شد آب
یکی یکدانۀ رضاست جواد
آمده از صدف دُرِ نایاب
نسل او نسل حضرت زهرا
کوثر دیگرِ ٱلوالباب
حیدر دیگر است بر منبر
حسن دیگر است در محراب
از جمالش بر آمده خورشید
وز نگاهش در آمده مهتاب
او علی اکبر امام رضاست
نور چشمان حضرت ارباب
گر طریق جواد میجویی
بنشین در مسیر طفل رباب
نامش از جود حق گرفته شده
کامش از کربلا چشیده تراب
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
کام او از عسل گواراتر
نفَسش از همه مسیحاتر
به یقین از تمام عالمیان
گُهر پاک اوست والاتر
مَقدمش رفع فتنۀ دوران
دشمنش از همیشه رسواتر
سائل او نگفته بهره برَد
کیست از این امام آقاتر
دمبدم یاد مادرش زهراست
چشم او روز و شب چو دریا تر
جگرِ او ز زهرِ همسر آب
غربتش از حسن معماتر
وقت جان دادنش به حجرۀ خود
از امامِ رئوف تنهاتر
هر چه گوئیم از غم و دردش
غصۀ اوست باز بالاتر
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
ميبارد انوار کرم از هر کرانه
شبهاي دلگير زمين پايان گرفته
از سوی جنت سورهی ياسين رسيده
خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته
داده خدا ماهي به خورشيد رئوفش
آري دعاي حضرت جانان گرفته
نسل امامت ميشود پاينده با او
از برکتش دلهاي شيعه جان گرفته
او می رسد جود و سخا معنا بگیرد
در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد
عالم همه قطره اگر دريا تو هستي
کل خلائق عبد اگر مولا تو هستي
فيض وجود توست رزق اهل دنيا
باران جود عالم بالا تو هستي
ماندهست ابتر کيدِ بدخواهان شيعه
روشنترين تفسير أعطيناهستی
مانند کوثر چشمهی جاري نوري
با اين حساب آئينهی زهرا تو هستي
ای که دل از بابا ربوده خندههایت
آرامش هر لحظهی بابا تو هستي
ابن الرضایی، تو کريم بن کريمي
ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی
چشمان تو خورشيد هر اهل يقينيست
چشمان تو جنت! نه جنتآفرينيست
با عشق تو قلبي نميسوزد در آتش
در هر نگاه روشنت خلدبرينيست
گويا گره خورده دلم با عرش اعلي
هر رشته از مهر شما حبلالمتينيست
من روزي هر سالهام را از تو دارم
چشمان من بر دستهاي نازنينيست
جود تو دارد جلوههای هل اَتایی
مولا! شفيع ما به درگاه خدايي
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است
آنجا که اميد و پناه آخر ماست
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
جز آستان تو پناهي که نداريم
اين استغاثه با تمام اعتقاد است
بي لطف تو از دست خواهد رفت عبدت
يک گوشهچشمي، سائل تو خانهزاد است
در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم
دلهاي ما پروانهی باب الجواد است
هر شب دل من در هواي کاظمين است
در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#دوبیتی
آئینه ذات آمده ماشاءالله
حسن حسنات آمده ماشاءالله
فرمود رضا که همره این مولود
خیر و برکات آمده ماشاءالله
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
#دوبیتی
نور ازلی آمده ماشاءالله
فرزند ولی آمده ماشاءالله
در بیت حسین بن علی بار دگر
همنام علی آمده ماشاءالله
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست
به سویِ خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست
خدا هم فقط از شما گفته است
گمانم خدا هم خدایِ شماست
گدایی برازندهیِ ایلِ ماست
برازنده بودن برای شماست
ندارد تفاوت کجا میرسی
که هر انتها ابتدای شماست
خیالم از این و از آن راحت است
گرههام دست دعای شماست
-
مرا پای حیدر هلاکم کنید
به عشق رضا سینه چاکم کنید
-
دلی دارم و خانه زادِ رضاست
فقط یاد دارد که یاد رضاست
کم اینجا ندیده برایش بد است
دلم مستحقِ زیادِ رضاست
فقط مینویسد رضا تا ابد
و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست
نجف ، کربلا رفتم و گفتهاند
که راهش دهید از بلادِ رضاست
گره میخورد زندگی ام ولی
همین نا مُرادی مُرادِ رضاست
به خود آیم و باز بینم سرم
رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست
-
جوادش درِ بسته را باز کرد
گرههای من را رضا باز کرد
-
خبر را مسیح از مسیحا شنید
خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید
اگر گوشِ دل را دهی میتوان
که از کعبه هم ذکر مولا شنید
زمین خشکسالی تَرک خورده بود
ولی ناگهان بویِ دریا شنید
دلِ انبیا بر دری میتپید
که از آن صدایِ شما را شنید
خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد
شبی که رضا ذکرِ بابا شنید
تو هم مادری هستی و میشود
که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید
-
فدایِ نفسهایِ باباییات
فدایِ تپش هایِ زهراییت
-
زِ تو کوچهها تا معطر شدند
حسودانِ این شهر ابتر شدند
به کوریِ چشمان ناباوران
همه محوِ رویِ پیمبر شدند
عسلهای کندویِ لبهای توست
گر این روزها شهد و شِکر شدند
برای تماشای لبخند توست
علی اکبریها کبوتر شدند
کریمی کرامت جوادی و جود
چه خوش کُنیههایت مکرر شدند
شبی که اذان گفت بابا همه
پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند
خدا دید چشم پُر احساس تو
از آن ابتدا غرقِ مادر شدند
-
کسی را نگاهت معطل نکرد
دو دست مرا هیچ معطل نکرد
-
تو دریایی و در تماشا رُباب
تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب
تو تا آمدی آبرو دادی اش
که خندید با تو به زهرا رُباب
شبیه حسینی و ماتِ تو اند
همه دورِ گهواره حتی رُباب
تو ذات بزرگی و جایت بلند
تو را داده بر دوشِ سقا رُباب
تبسم کن و خیمه را شاد کن
بیا زنده کن عمه را با رُباب
به دستان بابا هواست نبود
که چشمش به راه است آنجا رُباب
-
نگو مادرت را صدا میزدی
به دست پدر دست و پا میزدی
#حسن_لطفی
@Raziolhossein
#امام_جواد_مدح
ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد
يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد
جايي براي عرضه حاجت نداشتيم
ما را پناه گوشه باب الجواد داد
دستش به كم نميرود و كم نمي دهد
كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد
بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام
رزق مرا جواد همان بامداد داد
سلطان طوس با قسم يا ابالجواد
هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد
از كربلا فضليت مشهد فزون تر است
اين را جواد ياد من بي سواد داد
در چشم او چه بود كه با ياد مادرش
ابروي او به عاشق حكم جهاد داد
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
درخت عصمت در گلبن ولا بر داد
خدا به بحر ولایت یگانه گوهر داد
سپهر خون و شرف را بلند اختر داد
که سیّدالشهّدا را علیّ اصغر داد
ستاره ای ز سپهر بلند لا آمد
ذبیح اکبر سلطان کربلا آمد
شکفته دسته گل دست داور است این طفل
به نام اصغر و در رتبه اکبر است این طفل
چراغ محفل آل پیمبر است این طفل
شریک محسن زهرای اطهر است این طفل
به حلق نازک از گل نکوترش صلوات
به سیّدالشهّدا و به اصغرش صلوات
سلام بر پدر و مادر و برادر او
سلام بر گل لبخند و باغ منظر او
سلام بر لب خشک و رخ ز خون تر او
سلام بر حرم و تربت مطهّر او
صفا به روح ببخشد زیارت تن او
که سیّدالشهّداء را است سینه مدفن او
عروس فاطمه ثاراللّهی دگر زاده
سپهر عصمت و زهد و حیا قمر زاده
رباب بر پسر فاطمه پسر زاده
مگو که آینۀ حسن دادگر زاده
به حق که فوق تصوّر این پسر است
عزیز فاطمه محو جمال این پسر است
دو چشم بستۀ او با خدا سخن گوید
لبش هماره ز آب بقا سخن گوید
دهانش از عطش ز گهواره بر ملا دارد
نیامده به جهان عزم کربلا دارد
به چشم پیر خرد رهنماست این کودک
چراغ روشن اهل ولاست این کودک
کتاب فلسفۀ کربلاست این کودک
پیام آور خون خداست این کودک
دل شکستۀ اهل ولا مدینۀ اوست
که یک مدینه ولایت درون سینۀ اوست
به خال و خطّ و جمالش نشانۀ پدر است
هوای کرب و بلاش به خانۀ پدر است
هماره مرغ دلش را بهانۀ پدر است
نگاه او ز ولادت به شانۀ پدر است
دلش هماره به سوی دگر کند پرواز
ز شوق دوست به دوش پدر کند پرواز
بیا که قفل مهمّات را کلید است این
بیا که بر همه نومیدها امید است این
بیا که بر همۀ عاصیان نوید است این
پیام آور هفتاد و دو شهید است این
سمائیان به سماوات مدح او خوانند
زمینیان همه باب الحوائجش دانند
سپهر دیپدۀ حاجت به سوی او دارد
ملک به بزم فلک گفتگوی او دارد
بهشت خرّمی از رنگ و بوی او دارد
حسین فخر به خون گلوی او دارد
به مرگ خندۀ او عشق را ثبات دهد
لبان تشنۀ او خضر را حیات دهد
حسین مفتخر از او که اوست یاور من
رباب گوید من بحر و اوست گوهر من
سکینه ناز کند کاین بود برادر من
شهید خنده بر آرد که اوست رهبر من
زهی جلال که دوش حسین سنگر اوست
ریاض وحی مزیّن ز خون حنجر اوست
به ماه عارض از مهر بهترش سوگند
به خندۀ لب توحید پرورش سوگند
به کام خشک و گلوی ز خون ترش سوگند
به زخم حنجر و روح مطهّرش سوگند
که روشن است قیامت به ماه طلعت او
بس است بر همۀ عاصیان شفاعت او
صفا به روح ز رخسار لاله گون بخشد
شراره ها به دل از آتش درون بخشد
خدا به حرمت او خلق را فزون بخشد
گلوی پارۀ او آبرو به خون بخشد
که او ز خون گلو آبرو به عالم داد
هزار بحر ز هر قطره خون به «میثم» داد
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده
غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده
باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد
باز هم حضرت ارباب پسر دار شده
روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید
تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده
غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست
چقدر گل که به پاس قدمش خار شده
بسکه نورانیت از چهره او می بارد
بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده
سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است
در دهش سیزده انگار که تکرار شده
پسر حیدری یوسف زهرا آمد
آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد
این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند
همه مستند ولی مست می کوثری اند
اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی
فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند
غیرت الله جهانند علی های حسین
مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند
سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند
در روایتگری دین همه شان منبری اند
علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند
ولی انگار که مست علی آخری اند
علی اصغر دل این چند علی را برده
روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده
هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته
با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته
بی سبب نیست رقیه علمی آورده
چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته
نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست
در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته
اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که
از سردوش شه علقمه بالا رفته
چقدر پاقدم این پسر با برکت
نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته
عمه اسفند میارد نخورد چشم علی
فکر زینب طرف محسن زهرا رفته
دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد
جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد
این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد
علت مستی شیعه ز می کوثر شد
یکی از عشق فدای حرم حیدر شد
یکی از عشق فدای پدر بی سر شد
یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد
یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد
یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست
یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد
آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد
این یکی سوره مظلومیت حیدر شد
آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد
این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد
این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند
این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند
#مهدی_نظری
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست
ما همه مست ولاییم و می و باده علیست
سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست
هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست
همه شان باب حوائج همه شان باب مراد
همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد
آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود
تا كه هر بي سر و پا منكر كوثر نشود
تا فراموش كسي آيه ي وانحر نشود
نسل تو چشمه ي عشق است كه ابتر نشود
پشت در پشت همه مظهر اعطينائيد
همه هستید علی و همگي زهرائيد
آمدي و نهمين باب اجابت شده اي
پسر عاطفه و عشق و محبت شده اي
بين گهواره ي خود نور حقيقت شده اي
در همان كودكيت ركن ولايت شده اي
یک نظر کن که فلک در حرکت می آید
از قدمهای تو عطر برکت می آید
آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان
شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان
که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان
تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان
همه گفتند که جان در گرو جانان است
پسر حضرت سلطان خودش سلطان است
عشق همراه شما تا دم آخر زنده است
ريشه ي دين خدا از كرمت سرزنده است
نهضت سبز كريمانه ي حيدر زنده است
با شما تا به ابد نام پيمبر زنده است
چقدر نام محمد به شما مي آيد
همه گفتند وليعهد رضا مي آيد
مومن بسرکم شاهدکم غائبکم
یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم
و تولیت به اولکم آخرکم
ابغض الله و من عدوکم ابغضکم
یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم
پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم
قدبرافراشته کردی علم حکمت را
به قیامت بکشانی دم قد قامت را
به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را
که نگاه تو گشاید گره حاجت را
پدرانم همه گفتند از این باب مراد
ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد
باز هم در دل من شوق حرم افتاده است
و ضريحي كه پناه دل هر دلداده است
حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است
هرطرف مي نگرم پنجره ي فولاد است
كرمت قابل لمست كرم سلطان است
حرمت مثل رواق حرم سلطان است
باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم
نااميد از همه دنیا به شما محتاجم
و تصدق بده در راه خدا محتاجم
به هواي حرم كرببلا محتاجم
باز هم شوق ضريح شه بي سر دارم
باز هم دست به گهواره ي اصغر دارم
#رضا_تاجیک
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
شب میلاد تو دعا گل کرد
روی دست فرشته ها گل کرد
تا خبر دار شد جواد آمد
خنده روی لب گدا گل کرد
کوچه در کوچه شهر پیغمبر
کعبه و مروه و صفا گل کرد
تا وزید " انما یرید الله"
کوثر دوم خدا گل کرد
سال ها در قنوت حضرت عشق
اشک در شور ربنا گل کرد
به اجابت رسید نجوایش
صبر و امید در " رضا" گل کرد
آن شبیکه " سبیکه* " زاد تو را
شوق در دامن صبا گل کرد
سوره در سوره قدر و اعطینا
آیه در آیه هل اتی گل کرد
چشم تو امتداد چشمه ی نور
در زلال تو " انما" گل کرد
موسوی زاده ، بر ولایت تو
کرد اقرار تا عصا گل کرد
یا جواد الأئمه ، شعر " کمیل"
تا که شد مدحت شما گل کرد
کمیل کاشانی
------------
* ﺳﺒﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻮﺍﺩ است
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein