eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.9هزار دنبال‌کننده
622 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به دامان خدا سر داشت کعبه به سینه داغ همسر داشت کعبه به تیغ نامسلمانی دوباره شب تاری ترک برداشت کعبه @raziolhossein
آن غلافی که به کوچه بازوی زهرا شکست واومصیبت زین عزا تیغ آن محراب کوفه فرق حیدر را شکست واومصیبت زین عزا @raziolhossein
  یک شمع برای بال پروانه بس است یک طعنه برای زخم جانانه بس است ای تیغ،چه حاجت بشکافی سر را سی سال نگاه بر در خانه بس است... @raziolhossein
رسید وضعِ مُقَدّر ، تَهَدَّمَت وَالله رسید وقت مُقَرّر ، تَهَدَّمَت وَالله صدای صیهه ای از آسمان به گوش رسید: شکست سجده ی حیدر ، تَهَدَّمَت وَالله تمام عرش به هم ریخت از نوای علی شکافت فرق مطهّر ، تَهَدَّمَت وَالله ز ضربِ خارجیِ بی حیا به وقت سجود به ضربِ کینه و خنجر ، تَهَدَّمَت وَالله گرفت خاتمه « سُبحانَ رَبّیَ الاَعلَی » به « فُزتُ » گشت مُغَیّر ، تَهَدَّمَت وَالله نمازِ صبحِ خودش را تمام کرد امام به حال زخمی و مُضطر ، تَهَدَّمَت وَالله محاسنش به دمش‌شدخضاب در‌محراب وَلیّ حضرت داور ، تَهَدَّمَت وَالله یگانه زاده ی کعبه ، یگانه قبله ی دهر یگانه جان پیمبر ، تَهَدَّمَت وَالله شبیه فاطمه اُفتاد روز های پسین علی به بالش و بستر ، تَهَدَّمَت وَالله کنارِ بستر او شاهزادگانش سخت... ...کنند گریه چو مادر ، تَهَدَّمَت وَالله   امان ز هِق هِقِ زینب ، امان ز کُلثومش امان ز ناله ی دختر ، تَهَدَّمَت وَالله ندا رسید :«علی کشته شد» ،زمان لرزید ندا رسید سراسر : " تَهَدَّمَت وَالله" مهی دو شقّه فِتادست در برِ زینب سری شبیه به اختر ، تَهَدَّمَت وَالله گذشت و قصّه ی موج بلارسید به طَف دوباره روضه ی یک سر ، تَهَدَّمَت وَالله سری به نیزه بلند است در برِ زینب سرِ عزیزْ برادر ، تَهَدَّمَت وَالله @raziolhossein
نشد هرگز به دنیا نرم آن مولا دلِ قُرصش به روغن رو نداد آخر لبِ خشکیده ی نانش @raziolhossein
خون جبین به گلشن حسنش گلاب شد  چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد   از خون او به دامن محراب، نقش بست  بر این شهید، ظلم و ستم بی‌حساب شد   شمشیر، گریه کرد به زخم سر علی  حتی به غربتش جگر خون کباب شد   محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:  یا فاطمه! دعای علی مستجاب شد   مویی که شد سفید زهجران فاطمه  جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟   هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار  سهم تراب، خون سر بوتراب شد   فرق علی دو‌تا شد و جبریل صیحه زد  ای وای! چار رکن هدایت خراب شد   هر پادشه ستم به رعیت کند ولی  پیوسته بر علی ز رعیت عذاب شد   هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت  هم خصم بهر کشتن او در شتاب شد   «میثم!» سرشک دیده و خون‌جگر کم است  بــر رهبــری کـه پیـر به فصل شباب شد @raziolhossein
در آستانش شمس می آید به استقبال ماه و زمین و زهره و ناهید در دنبال سردرگریبانند ارباب قلم, آری  تاریخ حق دارد اگر باشد پریشان حال تا ابتدای جاده ی قدرش نخواهد رفت هر قدر باشد ذهن جولان دیده و سیال گر کعبه شد کعبه  به روی او تبسم کرد عشق یدالله است شرط صحت اعمال هر کس هواخواه علی باشد فرود آید بر دامگاه شانه ی او طایر اقبال جهل عرب راز ولایت را ز خاطر  برد زنده به گور اسلام را دیدیم چندین سال می گفت جا دارد اگر جان بسپرد اسلام وقتی درآوردند از پای زنی خلخال نقشی نمی بست آه بر آیینه ی عدلش تنها شنید  آه دلش را شمع بیت المال فرق زبیر و مالک است افتادگی در عشق در فتنه می گردد سره از ناسره غربال برگشت تیغ صبر مالک در نیام آرام راهی نبود از خشم او تا خیمه ی دجال دار مکافات است دنیا بی علی مردم! خرما فروش کوفه را این بود استدلال در پنجه اش حق بود چونان موم و می فرمود: انظر الی ما قال ، لا تنظر الی من قال در وصف او بهتر که خاموشی بگیرد عقل شاید خدا باشد چه می گویم زبانم لال فزت و رب الکعبه ، تسلیما لامرک بود فرقی ندارد  سجده در محراب یا گودال @raziolhossein
با ناله های غربت حیدر غریبه نیست با ردّ خون در دل بستر غریبه نیست هی سوخت پا به پای حسن مثل قبل ها اینگونه درد در دلش آخر غریبه نیست دنبال مرهم سرباباست روزها با زخم های کهنه ی یک سر غریبه نیست حالا یتیم ها همه جمعند پشت در با ازدحام پشت سر در غریبه نیست مانند مادرم سر تو زخم خورده است این ضربه با عشیره ی مادر غریبه نیست روزی به روی نیزه سری سنگ می خورد با زخم های نیزه و خنجر غریبه نیست عباس من خود تو بگو دور خواهرت این چشم های مات به خواهر غریبه نیست @raziolhossein
زینب و اشکی که می ریزد برای بی کسی در قنوت خود گرفته ربّنای بی کسی کوفه امشب شاهد مظلومیت های علی ست سال ها خونین جگر شد در عزای بی کسی مرتضی ع سی سال بعد از فاطمه س غربت کشید بود پشت ردّ پایش ردّ پای بی کسی لیله ی قدر علی ع دیدار روی فاطمه ست خواست تا پایان بگیرد روزهای بی کسی لب به روضه می گشاید زخم ها دارد به دل از حسین ع و از تمام ماجرای بی کسی با یتیمان یک به یک اتمام حجت می کند می شود زینب س همینجا همصدای بی کسی آه اینجا دخترم را سنگباران می کنند تا که بر می گردد از کرببلای بی کسی قوتم را می برد چشمان بی حال حسین غرق باران می شوم با یاد گودال حسین @raziolhossein
بگذرانم با چه حالی این شب دلگیر را؟ اشک من لبریز کرده کاسه های شیر را مینشینم پشت در، چشم انتظارم پا شوی با خودم ثانیه ها را میشمارم پا شوی پشت در وقتی زیادی مینشینی مثل من تازه وقتی گریه دارد میکند پیشت حسن تا کجاها میروی با این صدا جان علی؟ یاد یک کوچه نمی افتی تو را جان علی؟ مینشینم پشت در، این در چه کرده با دلت من یقین دارم همین "در" بوده اصلا قاتلت آه...سی سال است قلبت را زده داغی شکاف جای این شمشیر بدتر نیست از جای غلاف خارِ در چشم است این، اما تحمل میکنی آه، سی سال است قنفذ را تحمل میکنی من بمیرم که کسی مانند تو تنها نشد راستی پیدا شد آخر گوشواره یا نشد؟ @raziolhossein
سخت بي معناست،بي معنا عبادت بي علي پس نصيب كس نمي گردد شهادت بي علي فرق چنداني ندارد در قباحت با زنا هر كه ميخواند نمازي با جماعت بي علي آنكه با بغض علي مرده جهنم جاي اوست پيش حق كي ميشود مشمول رحمت بي علي بايد از باب علي شد وارد راز و نياز پس دعا هرگز نخواهد شد اجابت بي علي حب او ايمان،خدا را شكر من هستم محب دين ندارد ذره اي ولله قيمت بي علي هست آنجا كه علي باشد بهشت عاشقان فرق با دوزخ ندارد باغ جنت بي علي از علي بايد براتي در امان از نار داشت رد نگردد از صراط آدم سلامت بي علي در روايت ديدم از معصوم حتي انبياء روز محشر كارشان افتد به زحمت بي علي @raziolhossein
درد هر جا بُـوَد دوا هم هست خوف در سينه ي رجا هم هست من مريض توأم ، طبيبِ هـمه اين مريضي خودش شِفا هم هست نوكرانـت به چشم من شاهـند گرچه در كوي تو گدا هم هست متنِ اذن دخول ، مي گويد: حرمت خانه ي خُدا هم هست در جوار تو اي تمـامـيِ خِـير لذّتي بهـتر از صفا هم هست چونكه در ملك توست قيمتي است گرچه ايوان پُر از طلا هم هست به گُلاب گُـلِ بهشت قـسم گرچه اسم تو غـم زُدا هم هست (فَاسْـتَعِد لِلبلا)به ما گفته ست كه كـنـار ولا ، بلا هم هـست با وجودي كه وقفِ دار بلاست سرِ ما گَـردِ خاكِ پا هم هست از سكوتِ ابوذرت پيــداست عاشقِ بي سر و صدا هم هست آنچه گفـته (فؤاد كرماني) وقت مدح تو حرف ما هم هست عَجِزَ الوَاصِفوُنَ عَنْ صِفَتِك ما عَــرَفـناكَ حَـقّ مَعْـرِفتِــك اي كه حُبّ تو اصـل اسلام است كار دين بي تو بي سر انجام است از در خانه ي تو تا----ملكـوت اين مسافت به قدر يك گام است چه كسي جُز تو اي سَلوني گو عالم است و عليم و عَـلّام است ؟ تا كه داريم خَـتمِ ناد علي كي نيازي به ختمِ اَنعام است ؟ پـسـرت گفـته :(نَحْـنُ ذِكْـرُ الله) كـه به ياد خُدا دل ، آرام است هر كـسي پات را نبوسيده بايد اينگونه گفت : ناكام است فائـزون را اگر تويي سـاقيِ دسـت ما دور گردنِ جام است مـردِ راهِ تو در وفايِ به عهد مثل سلمان هميشه خوشنام است جامه ي نوكريت بـر تنِ ما جلوه اش چون لباسِ احرام است ليلةُ القَـدر با تو خُورده گِرِه كه نوشـتند خيرُ الأيّام است آن قدر(ذُوالجـَلال)هستي كه در پس نام تو (وَالإكْـرام)است گاه يك بيت ظاهراً كُـهـنه در دلش صدهزار پيغام است عَجِزَ الوَاصِفوُنَ عَنْ صِفَتِك ما عَــرَفـناكَ حَـقّ مَعْـرِفتِــك همه جا را تو در نظر داري از نهــانِ همه خـبر داري از يَـدُ الّلهي تو معلوم است دست در خـلقتِ بشر داري عُمرِ خلقت تمام خواهد شد اگر از صُنع ، دست بـرداري همه، اي عشق در هواي توأند.. تو هـواي كه را به سر داري؟ گيرم اصلاً همه كريم شوند در كـرم بـاز بيشتر داري همه ي ثروت خـدايي تو كِي نيازي به سيم و زَر داري؟ چه كسي هست كه حذر نكند؟ از تو كه اين قَدَر جگر داري شاهدِ من هزار ركعت توست كه چقدر اُنس با سحر داري چاه از سوزِ آه گرم تو سوخت نكند بر جگـر شرر داري ؟ مي كِشي پاي خويش را بر خاك نكـند نـيّت سـفر داري ؟ بابِ عـلمِ نبي و بـابُ الله تو دلي پُـر ز دست در داري هر چه داري ، پـيامبر دارد هر چه دارد پيامبر ، داري عَجِزَ الوَاصِفوُنَ عَنْ صِفَتِك ما عَــرَفـناكَ حَـقّ مَعْـرِفتِــك @raziolhossein