#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
امروز روز عید خدا روز یا علی است
فریاد جنّ و انس و ملک یکصدا علی است
نزدیک و دور شیعه به هرجاست با علی است
شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی است
ای جبرئیل مدحت مولا علی بگو
پرواز کن به دور علی یا علی بگو
عید بزرگ خالق و خلقت خجسته باد
جشن سرور احمد و امّت خجسته باد
آوای وحی و مژدۀ رحمت خجسته باد
اکمال دین، تمامی نعمت خجسته باد
این قول احمد است چه نیکو روایتی
یوم الغدیر افضل اعیاد امّتی
عید غدیر عید خدا و پیمبر است
عید غدیر عید تولّای حیدر است
عید غدیر عید امامان سراسر است
عید غدیر از همه اعیاد برتر است
عیدی شیعه، آیۀ اکمال دین شده
مولا علی امام همه مسلمین شده
ما دل به مهر حیدر کرّار باختیم
با نای جان نوای ولایت نواختیم
چون شمع در شرار محبّت گداختیم
با خطبۀ غدیر علی را شناختیم
تا شیعه ایم بار ولایت به دوش ماست
این خطبه تا قیام قیامت به گوش ماست...
تنها تویی به ختم رسل جان و جانشین
تنها تو را رسول خدا خوانده کلِّ دین
تنها تویی تو دست الهی در آستین
تنها تویی امیر تمامیّ مؤمنین
بر منبر رسول، سلونی تو گفته ای
در بستر رسول، به جایش تو خفته ای
قرآن کتاب م دح و خدا مدح خوان توست
قرآن نیازمند به نطق و بیان توست
هم تو زبان حقیّ و هم حق زبان توست
جاویدی و هماره زمان ها زمان توست
قرآن به وصف توست که تکمیل میشود
كى غير تو معلم جبریل میشود؟
حج و زکوة و صوم و صلوة و قیام، تو
حمد و رکوع و سجده، تشهد، سلام، تو
سعی و صفا و مروه تو، ركن و مقام، تو
تکبیر تو، طواف تو، بیت الحرام، تو
ای در تمام ملک خدا ذکر خیر تو
مولود کعبه، رکن حرم کیست غیر تو؟
دنیا هزار چهره بیاراست یاعلی
با صد کرشمه وصل تو را خواست یاعلی
کی در دلت محبت دنیاست یاعلی
از کفش وصلهدار تو پیداست یاعلی
دیدم همه حکومت دنیات در نظر
حتـی ز آب بینـی بز بود پستتر...
مولای اولیای خدا کیست جز علی
دست گره گشای خدا کیست جز علی
مصداق "هل اتا"یِ خدا کیست جز علی
ممدوح "انّما"ی خدا کیست جز علی
انصاف کو مروّت و مردانگی کجاست؟!
آیا لباس کعبه بر اندام بت رواست؟!
غیر از علی که جان پیمبر خطاب شد؟
غیر از علی که صاحب "علم الکتاب" شد؟
غیر از علی که هم سخن آفتاب شد؟
غیر از علی که روی زمین بوتراب شد؟
غیر از علی که مادرش او را به کعبه زاد؟
غیر از علی که قاتل خود را پناه داد؟
غیر از علی که خوانده محمّد برادرش؟
غیر از علی که حضرت زهراست همسرش؟
غیر از علی که زینب کبری است دخترش؟
غیر از علی که داده خدا فتح خیبرش؟
مرد نبرد خیبر و ننگ اُحد کجا؟!
حیدر کجا فراری جنگ اُحد کجا؟!
آن مدعی که چون بز کوهی فرارکرد
ننگ فرار را به جهاد اختیار کرد
ترک نبی به معرکهء کارزار کرد
خود را نهان به پیچ و خم کوهسار کرد
می دید رزم تو به یسار و یمین علی
می گفت بر شجاعت تو آفرین علی
وقتی که او به جنگ احد گفت الفرار
آورد جبرییـــل بــرای تــو ذوالفقــار
بر لیلة المبیت تو حق کرده افتخار
تو یار یار بودی از اول نه یار غار
تو بر دفاع ختم رسل پا فشرده ای
دور رسول گشته نود زخم خورده ای...
ممدوح جبرئیل به ارض و سما علی است
در ذوالفقار زمزمهء لافتی علی است
قرآن، نماز، ذکر، عبادت، دعا علی است
دنیا بدان که رهبر و مولای ما علی است
مرد غدیر پیرو خطّ سقیفه نیست
با غصب منبر نبوی کس خلیفه نیست
مرد فرار فاتح خیبر نمیشود
بیگانه با رسول، برادر نمیشود
جز تو كسى كه نفس پیمبر نمیشود
جز تو به شهر علم نبی، در نمیشود
بگذار تا رود به سر دارها سرم
من خاک پای "میثم" تمار حیدرم
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
نفس نفیس مصطفی یا علی
کعبه گرفت از تو صفا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
تو در زمین و آسمان رهبری
عقده گشای دل پیغمبری
تو شهر علم نبوی را دری
پشت نبی روی خدا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
یاد تو ذکر لب خاموش من
مدح تو هنگام سخن نوش من
لحمک لحمی است دُر گوش من
از لب ختم الانبیا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
وجه خداوند تعالی تویی
غیر نبی بر همه اولا تویی
شیر خدا علی اعلا تویی
یار نبی در همه جا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
ای حرم از مقدم تو محترم
مادر تو زاده تو را در حرم
مکه ز میلاد تو رشگ ارم
جان جهانت به فدا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
ما زترابیم و تویی بو تراب
ما همگان ذره و تو آفتاب
آیه ی مدح تو بود در کتاب
نص صریح انما یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
بعد نبی حضرت خیرالانام
فاطمه را کیست بجز تو امام
ای بتو از قادر منان سلام
تویی تویی تو مقتدا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
گاه سخن نوش محمد تویی
یار و هم آغوش محمد تویی
بت شکن دوش محمد تویی
به بیت ذات کبریا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
با که نبی همدم و همراز بود؟
بیت که بر بیت خدا باز بود؟
دین زنبرد که سر افراز بود؟
نبی که را گفته ثنا یا علی؟
یا علی و یا علی و یا علی
کی به احد جان نبی را خرید؟
کی به احد جز تو نود زخم دید؟
بدر به شمشیر که فتح آفرید؟
جز تو که بد شیر خدا یا علی؟
یا علی و یا علی و یا علی
جز تو خدا را که ید و عین بود؟
مهر که غیر از تو بما دین بود؟
بازوی کی، بازوی ثقلین بود؟
در صف پیکار و غزا یا علی؟
یا علی و یا علی و یا علی
ای که خرد گشته بوصف تو گم
آیه اکملت لکم دینکم
مدح چه کس بوده به صحرای خم؟
از تو نمی شوم جدا یا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#امام_کاظم_مناجات
ای وجودت مطلع الانوار یا موسی ابن جعفر
ای جلالت برترازگفتار یا موسی بن جعفر
ای رواقت کعبه دل وی حریمت طور سینا
ای هزاران موسیت زوّاریا موسی بن جعفر
ای خوش آن بیمار کز فیض تو می جوشد شفایش
ای هزاران عیسیت بیماریا موسی بن جعفر
ازتو می گیرد تجلّی سینه ام چون طور سینا
وزتوباشد چشم دل بیداریا موسی بن جعفر
دردمندم مستمندم بی پناهم روسیاهم
هرکه هستم باتودارم کاریاموسی بن جعفر
کظم غیظ و حسن خلقت دل برد حتّی زدشمن
همچو جدّت احمد مختاریا موسی بن جعفر
می توانی در زخیبر سرزجسم عمر وگیری
در غزا چون حیدرکرّار یا موسی بن جعفر
در دهانم می شود درّ سخن قند مکرّر
چون کنم مدح توراتکراریاموسی بن جعفر
پیش هفو و پای جود ونزد احسانت بود کم
هرچه باشد حاجتم بسیاریا موسی بن جعفر
هر که بودم با تو بودم هر که هستم با تو هستم
در گلستان شمایم خار یا موسی بن جعفر
ای که دشمن داد دشنام و نوازش کردی از او
دوستم دستی به سویم آریاموسی بن جعفر
نیست آن قدرم که گردم زائرصحن وسرایت
خاک زوّارت مرابشماریاموسی بن جعفر
هدیه هر کس از برای یار آرد گوهری را
این من واین چشم گوهرباریا موسی بن جعفر
من به عالم گفته ام خاک دراین آستانم
لطف کن پابرسرم بگذار یا موسی بن جعفر
از چه در زندان به جز زنجیر غمخواری نداری
ای به خلق عالمی غمخواریاموسی بن جعفر
با کدامین جرم شد ساییده ساق پات مولا
ازچه دیدی روزوشب آزادیاموسی بن جعفر
بر تو می گریم که زندان تو حتّی
روز روشن بوده تیرتر زشام تار یا موسی بن جعفر
بر تو می گریم که از زنجیر و کند و تازیانه
برتن پاکت بود آثار یا موسی بن جعفر
بر تو می گریم که درخاک وطن ذرّیه ات را
گردغربت مانده بررخساریاموسی بن جعفر
برتو می گریم که بود ی روزه و هنگام مغرب
کردی ازخون جگرافطاریا موسی بن جعفر
برتو می گریم که از خرمای زهرآلود دشمن
بود در قلبت شرارنار یا موسی بن جعفر
برتو می گریم که تابوت تو بود از تخته در
در میان کوچه و بازار یا موسی بن جعفر
کند بر پا غل به گردن ، اشک بررخ ، زهردردل
شدنصیب حضرتت هرچاریاموسی بن جعفر
من نمی دانم در آن زندان چه دیدی
لیک دانم مرگ خودرادیده صدباریا موسی بن جعفر
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#دیر_راهب
#مثنوی
بعد شهر بعلبک آل زیاد
راهشان در دیر راهب اوفتاد
کهنه دیری در درونش راهبی
شعله های طور دل را طالبی
دیر نه، نه، یک جهان دریای نور
او چو موسی بر فراز کوه طور
ترک دنیا گفته ای در کنج دیر
همچو عیسی آسمان را کرده سیر
لحظه لحظه سال ها در انتظار
تا شود دیرش زیارتگاه یار
بی خبر خود رازها در پرده داشت
در تمام عمر یک گم کرده داشت
پیر دیری در نوا چون بلبلی
چشم جانش در ره خونین گلی
با گل نادیده اش می کرد حال
تا شبی بگرفت دامان وصال
دید در پایین دیر خود شبی
هر طرف تابیده ماه و کوکبی
گفت الله کس ندیده این چنین
هیجده خورشید، یک شب بر زمین
این زنان مو پریشان کیستند
گوئیا از جنس انسان نیستند
لاله ی حمرا کجا و آبله
بازوی حورا کجا و سلسله
چیستند این عقده های گوهری
یاس های کوچک نیلوفری
آمده از طور، موسای دگر
در غل و زنجیر، عیسای دگر
سر به نوک نیزه می گوید سخن
یا سر یحیی است پیش روی من
گشته نیلی ماه روی کودکی
بسته دست نونهال کوچکی
طفل دیگر بسته با معبود عهد
یا سر عیسی جدا گشته به مهد
کرد نصرانی نزول از بام دیر
گرد سرها روح او سرگرم سیر
دیده بر شمع ولایت دوخته
چون پر پروانه جانش سوخته
راهب پیر و سر خونین شاه
رازها گفتند با هم با نگاه
شد فراق عاشق و معشوق طی
این به پای نیزه او بالای نی
ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه
کای جنایت پیشگان رو سیاه
کیست این سر؟کاین چنین خواند فصیح
وای من داوود باشد یا مسیح
یا شده ایجاد صفین دگر
گشته قرآن بر سر نی جلوه گر
پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟
این سر خونین، سر یک خارجیست
کرده سر پیچی ز فرمان امیر
خود شهید و عترتش گشته اسیر
بود هفتاد و دو داغش بر جگر
تشنه لب از او جدا کردیم سر
لرزه بر هفت آسمان انداختیم
اسب ها را بر تن او تاختیم
شعله ها از هر طرف افروختیم
خیمه هایش را سرارسر سوختیم
هر یتیمش از درون خیمه گاه
برد زیر بوته خاری بی پناه
ریخت نصرانی به دامن خون دل
گشت سرتا پا وجودش مشتعل
بر کشید از سینه چون دریا خروش
گفت ای دون فطرتان دین فروش
ثروت من هست چندین بدره زر
در جوانی ارث بردم از پدر
در بهای این همه سیم و زرم
امشب این سر را امانت می برم
می کنم تا صبح با او گفتگو
کز دهانش بشنوم سری مگو
شمر را چون دیده بر زر اوفتاد
عشق سیمش باز در سر اوفتاد
داد، سر را و ز راهب زر گرفت
راهب آن سر را چون جان در بر گرفت
برد سوی دیر سر را با شتاب
کرد ناگه هاتفی او را خطاب
راهب از اسرار، آگه نیستی
هیچ دانی میزبان کیستی؟
میهمانت میزبان عالم است
هر چه گیری احترامش را کم است
این که لب هایش به هم خشکیده است
بحر رحمت از دمش جوشیده است
اینکه زخمش را شمردن مشکل است
زخم هفتاد و دو داغش بر دل است
گوش شو کآوای جانان بشنوی
از دهانش صوت قرآن بشنوی
گرد ره با اشک، از این سر بشنوی
با گلاب و مشک، خاکستر بشوی
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود می کرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر این جا دیر راهب بود و سر
خشت خشت دیر را بود این سلام
کای چراغ دیر و مطبخ السلام
ناگهان آمد صدای یا حسین
واحسینا واحسینا وا حسین
آن یکی می گفت حوا آمده
دیگری می گفت سارا آمده
هاجر از یک سو پریشان کرده مو
مریم از سو زند سیلی به رو
آسیه رخت سیه کرده به بر
گه به صورت می زند گاهی به سر
ناگهان راهب شنید این زمزمه
ادخلی یا فاطمه یا فاطمه
آه راهب دیده بر بند از نگاه
مادر سادات می آید ز راه
بست راهب دیده اما با دو گوش
ناله ای بشنید با سوز و خروش
کای قتیل نیزه و خنجر حسین
ای فروغ دیده ی مادر حسین
ای سر آغشته با خون و تراب
کی تو را شسته است با خون و گلاب؟
بر فراز نی کنم گرد تو سیر
یا به مطبخ یا به مقتل یه به دیر؟
امشب ای سر چون گل از هم واشدی
بیشتر از پیشتر زیبا شدی
ای نصاری مرحبا بر یاری ات
فاطمه ممنون مهمان داری ات
هر کجا این سر دم از محبوب زد
دشمنش یا سنگ یا چوب زد
تو نبوی، گرد این سر صف زدند
پیش چشم دخترانش کف زدند
پیش از آن کافتد در این دیرش عبور
من زیارت کردم او را در تنور
راهب اول پای تا سر گوش شد
ناله ای از دل زد و بی هوش شد
چون به هوش آمد به سوی سر شتافت
سینه ی تنگش ز تیر غم شکافت
گفت ای سر تو محمد نیستی
گر محمد نیستی پس کیستی
ناگهان سر، غنچه ی لب باز کرد
با نصاری درد دل ابراز کرد
گفت کای داده ز کف صبر و شکیب
من غریبم من غریبم من غریب
گفت می دانم غریب و بی کسی
گشته ثابت غربتت بر من بسی
تو غریبی که به همرا سرت
هره آید دست بسته خواهرت
باز اعجازی کن ای شیرین سخن
لب گشا و نام خود را گو به من
آن امیر المومنین را نور عین
گفت راهب من حسینم من حسین
من که با تو هم سخن گشته سرم
نجل زهرا زاده ی پیغمبرم
دیده این سر از عدو آزارها
خوانده قرآن بر سر بازارها
اشک راهب گشت جاری از بصر
گفت ای ریحانه ی خیر البشر
از تو خواهم ای عزیز مرتضی
شافع راهب شوی روز جزا
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#اسارت #شام
#مجلس_یزید
رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا
قدّ کمان و قامت سرو روان کجا
آل رسول و شام غم و مجلس یزید
بزم شراب و رأس امام زمان کجا
ای کاش میشکست قلم تا نمی نوشت
قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا
خیزید ای ذُراری زهرا ندا دهید
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا
در مجلس یزید نپرسید یکنفر
هفتاد داغ و اینهمه زخم زبان کجا
گیرم نبود سبط رسول خدا حسین
چوب جفا کجا و لب میهمان کجا
حورا کجا و دوزخیان آه وای من
بازوی ده فرشته و یک ریسمان کجا
از زخمهای سیّد سجّاد بشنوید
زنجیر خصم و پیکر جان جهان کجا
ای اهلبیت گر نگشایید باب لطف
ما رو بریم از در این آستان کجا
فیض از شماست و رنه بدان کثرت گناه
«میثم» کجا و اینهمه سوز بیان کجا
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امام_صادق_مدح
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
دریای معارف و معانی
استاد کتاب آسمانی
ای در نفس تو جان قرآن
وی در دهنت زبان قرآن
با نطق تو زنده تا قیامت
توحید و نبوت و امامت
بر هر سخنت ارادت علم
در هر نفست ولادت علم
میلاد تو ای ولی سرمد
شد روز ولادت محمد (ص)
در هفدهم ربیع الاول
شد نور تو بر زمین محول
با هر سخنت کلیم خیزد
از هر نفست مسیح ریزد
قرآن که دُر کلام سفته
با نطق تو حرف خویش گفته
هر آیه که جبریل آرد
بی نطق شما زبان ندارد
او راه و شما چراغ راهید
ناگفته و گفته را گواهید
نطق تو به علم ارتقا داد
بر نهضت کربلا بقا داد
تو بر تن پاک علم جانی
استاد "مفضل و امانی"
عرفان و طریقت و بصیرت
دلباختهء " ابو بصیرت"
غیر از تو که پرورد به دوران؟
شاگرد چو "جابر ابن حیان"
حاکم به زمان اشاره تو
استاد جهان "زراره" تو
در محفل بحث "مؤمن الطاق"
شد طاقت هر منافقی طاق
هارون تو در تنور آتش
گل سبز کند ز نور آتش
تو نور به هر کلام داری
شمشیر چنان "هشام" داری
پروردهء تو دوصد معلم
مانند "محمد بن مسلم"
دارند ز مکتب تو عرفان
"حمران و فضیل و فضل و صفوان"...
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#حضرت_معصومه
تو کیستی؟ سلاله ی زهرای اطهری
معصومه ای، کریمه ی آل پیمبری
ممدوحه ی ائمّه و محبوبه ی خدا
احمد خصایل استی و صدّیقه منظری
باب الکرم سلاله ی باب الحوائجی
امّ العفاف دختر موسی بن جعفری
امروز قبله ی دل خوبان روزگار
فردا همان شفیعه ی فردای محشری
تو سوّمین ملیکه ی اسلام فاطمه
آیینه دار زینب و زهرای اطهری
یک مام تو خدیجه دگر مام فاطمه
پاکیزه تر زمریم و حوّا و هاجری
مریم پی زیارتت آید اگر به قم
اقرار می کند که همانا تو برتری
بر نُه سپهرِ عصمت و تقوی ستاره ای
در هفت بحر نور فروزنده ی گوهری
هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری
هم هشتمین ولیّ خدا را تو خواهری
مصباح علم و دانش و توحید و معرفت
مصداق هل اتی ثمر نور و کوثری
عمر کم تو خاطره ی عمر فاطمه است
یادآور مقاومت و صبر مادری
گویند باز می شود از قم در بهشت
تو خود بهشت قرب خداوند اکبری
مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی
شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری
بانو ولی چه بانو، بانوی نه سپهر
دختر ولی چه دختر، اسلام پروری
بر هشت آفتاب ولایت ستاره ای
در نه سپهر نور مه نور گستری
پیراهن تو عصمت، تقوی ست چادرت
زهد مجسمّی و عفاف مصوّری
در بحر بی کرانه ی ایمان دُرِ کمال
در آسمان زهد فروزنده اختری
باب المراد دختر باب الحوایجی
اخت الوقار دخت بتول مطهری
زهرا بهشتِ روح لطیفِ محمّد است
اولاد او همه شجر نور و تو بری
گویند سایه ی حرمت بر سر قم است
قم را نه، بلکه مُلک جهان را تو محوری
زانو زنند خیل فقیهان به محضرت
آری تو شهر فقه و احادیث را دری
روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش
باور کنند خلق که در نطق حیدری
اسلام را به منطق گرمت مروّجی
توحید را به نیروی علمت بیانگری
عطر تو بر مشام محمّد اگر رسد
با خنده بوسدت که بهشت مکرّری
از نخل های سبز فدک می رسد ندا
این باغ از آن توست که زهرای دیگری
«میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست
زیرا تو در قصیده سراییش رهبری
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
گفتم به گل عارض* تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
دیوار به در گفت مبادا که شوی باز
این سینه، دگر طاقت مسمار ندارد
خون گریه کن ای دیده! که یار همه عالم
جز محسن شش ماههی خود یار ندارد
تنها شفق سوختهدل بود که میگفت:
«گل تاب فشار در و دیوار ندارد»
خون جگرش دم به دم از دیده بریزد
آن کو زِ غمت دیدهی خونبار ندارد
مردم همگی بندهی دنیا شده آری
دین است متاعی که خریدار ندارد
#غلامرضاسازگار
*عارض: صورت
@raziolhossein
#مناجات
#استقبال_ماه_مبارک_رمضان
روزهداران مؤمنین آماده! من ماه خدایم
ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم
ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم
ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم
تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد
من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم
روزهداران الهی را همه باغ و بهارم
باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم
در دل شب انسها با حضرت صدیقه دارم
تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم
هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم
دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من
چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من
نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من
انس میگیرند مردان خدا بسیار با من
از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم
همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم
لحظهها تسبیح و، خوابِ روزهدارانم عبادت
روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت
یوسف زهرا حسن در نیمهام یابد ولادت
وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت
روزهداران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت
ای خوشا آنکس که در من میکند قرآن تلاوت
ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند
ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند
ای خوشا آنکس که شبها تا سحر بیدار ماند
در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند
من همان ظرف عنایات خداوند کریمم
روح میبخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم
وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش
یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش
آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش
در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش
توشهای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد
میسزد از غصه در عید صیام من بمیرد
خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد
در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد
در دل شبهای قدرم نیز قرآن سر بگیرد
روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد
ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را
تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را
ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد
با دهان روزهاش هر روز، کام از من بگیرد
دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد
در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد
من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم
با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم
«میثم» از هر لحظۀ من فیضها گردد نصیبت
روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت
هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت
هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت
دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری
صرف کن اوقات خود در روزه و شب زندهداری
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
نفس نفیس مصطفی یا علی
کعبه گرفت از تو صفا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
تو در زمین و آسمان رهبری
عقده گشای دل پیغمبری
تو شهر علم نبوی را دری
پشت نبی روی خدا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
یاد تو ذکر لب خاموش من
مدح تو هنگام سخن نوش من
لحمک لحمی است دُر گوش من
از لب ختم الانبیا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
وجه خداوند تعالی تویی
غیر نبی بر همه اولا تویی
شیر خدا علی اعلا تویی
یار نبی در همه جا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
ای حرم از مقدم تو محترم
مادر تو زاده تو را در حرم
مکه ز میلاد تو رشگ ارم
جان جهانت به فدا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
ما زترابیم و تویی بو تراب
ما همگان ذره و تو آفتاب
آیه ی مدح تو بود در کتاب
نص صریح انما یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
بعد نبی حضرت خیرالانام
فاطمه را کیست بجز تو امام
ای بتو از قادر منان سلام
تویی تویی تو مقتدا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
گاه سخن نوش محمد تویی
یار و هم آغوش محمد تویی
بت شکن دوش محمد تویی
به بیت ذات کبریا یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
با که نبی همدم و همراز بود؟
بیت که بر بیت خدا باز بود؟
دین زنبرد که سر افراز بود؟
نبی که را گفته ثنا یا علی؟
یا علی و یا علی و یا علی
کی به احد جان نبی را خرید؟
کی به احد جز تو نود زخم دید؟
بدر به شمشیر که فتح آفرید؟
جز تو که بد شیر خدا یا علی؟
یا علی و یا علی و یا علی
جز تو خدا را که ید و عین بود؟
مهر که غیر از تو بما دین بود؟
بازوی کی، بازوی ثقلین بود؟
در صف پیکار و غزا یا علی؟
یا علی و یا علی و یا علی
ای که خرد گشته بوصف تو گم
آیه اکملت لکم دینکم
مدح چه کس بوده به صحرای خم؟
از تو نمی شوم جدا یا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امام_کاظم_ولادت
#امام_کاظم_مناجات
ای وجودت مطلع الانوار یا موسی ابن جعفر
ای جلالت برترازگفتار یا موسی بن جعفر
ای رواقت کعبه دل وی حریمت طور سینا
ای هزاران موسیت زوّاریا موسی بن جعفر
ای خوش آن بیمار کز فیض تو می جوشد شفایش
ای هزاران عیسیت بیماریا موسی بن جعفر
ازتو می گیرد تجلّی سینه ام چون طور سینا
وزتوباشد چشم دل بیداریا موسی بن جعفر
دردمندم مستمندم بی پناهم روسیاهم
هرکه هستم باتودارم کاریاموسی بن جعفر
کظم غیظ و حسن خلقت دل برد حتّی زدشمن
همچو جدّت احمد مختاریا موسی بن جعفر
می توانی در زخیبر سرزجسم عمر وگیری
در غزا چون حیدرکرّار یا موسی بن جعفر
در دهانم می شود درّ سخن قند مکرّر
چون کنم مدح توراتکراریاموسی بن جعفر
پیش هفو و پای جود ونزد احسانت بود کم
هرچه باشد حاجتم بسیاریا موسی بن جعفر
هر که بودم با تو بودم هر که هستم با تو هستم
در گلستان شمایم خار یا موسی بن جعفر
ای که دشمن داد دشنام و نوازش کردی از او
دوستم دستی به سویم آریاموسی بن جعفر
نیست آن قدرم که گردم زائرصحن وسرایت
خاک زوّارت مرابشماریاموسی بن جعفر
هدیه هر کس از برای یار آرد گوهری را
این من واین چشم گوهرباریا موسی بن جعفر
من به عالم گفته ام خاک دراین آستانم
لطف کن پابرسرم بگذار یا موسی بن جعفر
از چه در زندان به جز زنجیر غمخواری نداری
ای به خلق عالمی غمخواریاموسی بن جعفر
با کدامین جرم شد ساییده ساق پات مولا
ازچه دیدی روزوشب آزادیاموسی بن جعفر
بر تو می گریم که زندان تو حتّی
روز روشن بوده تیرتر زشام تار یا موسی بن جعفر
بر تو می گریم که از زنجیر و کند و تازیانه
برتن پاکت بود آثار یا موسی بن جعفر
بر تو می گریم که درخاک وطن ذرّیه ات را
گردغربت مانده بررخساریاموسی بن جعفر
برتو می گریم که بود ی روزه و هنگام مغرب
کردی ازخون جگرافطاریا موسی بن جعفر
برتو می گریم که از خرمای زهرآلود دشمن
بود در قلبت شرارنار یا موسی بن جعفر
برتو می گریم که تابوت تو بود از تخته در
در میان کوچه و بازار یا موسی بن جعفر
کند بر پا غل به گردن ، اشک بررخ ، زهردردل
شدنصیب حضرتت هرچاریاموسی بن جعفر
من نمی دانم در آن زندان چه دیدی
لیک دانم مرگ خودرادیده صدباریا موسی بن جعفر
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#اسارت #شام
#مجلس_یزید
رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا
قدّ کمان و قامت سرو روان کجا
آل رسول و شام غم و مجلس یزید
بزم شراب و رأس امام زمان کجا
ای کاش میشکست قلم تا نمی نوشت
قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا
خیزید ای ذُراری زهرا ندا دهید
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا
در مجلس یزید نپرسید یکنفر
هفتاد داغ و اینهمه زخم زبان کجا
گیرم نبود سبط رسول خدا حسین
چوب جفا کجا و لب میهمان کجا
حورا کجا و دوزخیان آه وای من
بازوی ده فرشته و یک ریسمان کجا
از زخمهای سیّد سجّاد بشنوید
زنجیر خصم و پیکر جان جهان کجا
ای اهلبیت گر نگشایید باب لطف
ما رو بریم از در این آستان کجا
فیض از شماست و رنه بدان کثرت گناه
«میثم» کجا و اینهمه سوز بیان کجا
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein