الا یا اهل العالم
این است شور کودکی و عشق پیری ام
برسینه ام نوشته شده من «غدیری ام»
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#قاسم_نعمتی
#من_غدیری_ام
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
از منتهای فضل، چه گوید به ما علی
ما بندیانِ "نفس" کجا و کجا علی
"رندی" ببین که از قبَلِ مسند و مقام
برگشت و تکیه زد به "مقامِ رضا" علی
غیرت نگر که با همهٔ اختیارِ خویش
راهی نرفت جز به رضای خدا علی
آزادگی ببین که در ایّامِ کارزار
شمشیر برنداشت به حبّ ِ هوی علی
وامانده بود قلعهٔ مفتوحه را دهان
روزی که کَند ریشهٔ در را ز جا علی
آثاری از یزیدِ زمان در زمین نبود
میبود اگر به واقعهٔ کربلا علی
هیچ اعتنا نکرد به زنجیرِ زور و زر
یعنی به چند سلسله زد پشتپا علی
هرگز علی نخواست بگیرد دوتا خدا
هرگز خدا نخواست بیارد دوتا علی
ای دل مدد بخواه که گیرد به روزِ عجز
یک دست را محمد و یک دست را علی
یا صاحب الولایت و یا قاهر العدو
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی.
#مرتضی_لطفی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
در دریای سرمدست علی
جانشین محمدست علی
اسدالله سرور غالب
شاه مردان علی ابوطالب
هر که با شیر حق زند پنجه
شنجهٔ خوشتن کند رنجه
ساقی شیرگیر سرمستان
زیر دستش همه زبردستان
در کف انگشت او کلیدی بود
در خیبر به آن کلید گشود
وز سر ذوالفقار آن فیاض
رشتهٔ کفر را شده مقراض
تا نجف به هر گوهرش صدفست
ریگ صحرای او در نجفست
زیب این گلشن از جمال علیست
گل این باغ رنگ آل علیست
بود عمزاده رسول خدا
چون رسول از خدا نبود جدا
چون دو کس ابن عم یکدگرند
چون دو فرزند کان ز یک پدرند
پدران در نسب برابر هم
پسران در حسب برابر هم
گه سر خصم را جدا کرده
گه سر خویش را فدا کرده
هر شهی وقت بزم زر بخشد
شاه ما روز رزم سر بخشد
کرم خلق بخشش درمست
گر کسی سر فدا کند کرمست
همه سرها فدای او بادا
همه شاهان گدای او بادا
#هلالی_جغتایی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
روز ایجاد که حق خلقت دنیا میکرد
در پس پرده علی بود تماشا میکرد
بلکه از آینه کنت نبیا چو نبی
سیر در آب گل آدم و حوامی کرد
بود سر منزل آدم بشبستان عدم
که دو تا قدرسا در بر یکتا میکرد
گهر پاک وی اندر صدف علم اله
مشق آموختن حکمت اشیا میکرد
به خیابان چنان سیر احبا میداد
بحر کیفر بسقر منزل اعدا میکرد
یاد میداد ره و رسم عیادت به ملک
چون به تمحید خدا درج دهن وا میکرد
یاور دین احد بود معین احمد
هر کجا روی به بازوی توانا میکرد
روز را روز عزا در بر چشم کافر
تیره و تار به مثل شب یلدا میکرد
ذوالفقار دو دمش از رک شریان عدو
دشت را سر به سر از موج چو دریا میکرد
بدرش دیده امید مه گردون داشت
زرخش کسب ضیاء بیضه بیضا میکرد
بهر ایتام و ارامل شب و روز و مه و سال
وقف آسایششان رنج سر و پا میکرد
کاش در یاری فرزند غریبش ز نجف
یک زمانی به صف کرببلا جا میکرد
اندر آن دم که سرسینه دلبند رسول
شمر بیواهمه میآمد و ماوی میکرد
یا علی ساقی کوثر توو از شمر حسین
قطره آبی بلب تشنه تمنا میکرد
بیکسی بین که بنزد پسر سعد پلید
التماس شه دین دختر زهرا میکرد
شمر حنجر به گلوی شه لب تشن نهاد
زینب غمزده با گریه تماشا میکرد
هر یتمی شرر شعلهاش اندر دامن
روی از خیمه سراسیمه به صحرا میکرد
چادر آن یک ز سر زینب بیکس میبرد
و آن دگر رو به حرم از پی یغما میکرد
کرد خولی چو سر خسرو دین زیب تنور
کاش از دود دل فاطمه پروا میکرد
برد سیلاب فنا خرمن صبر (صامت)
اندر آن روز که این مرثیه انشا میکرد
#صامت_بروجردی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
#تبری
سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد
که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد
قسم به مالک قسم به قنبر "ولی" فقط حیدر است حیدر
موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد
به شام معراج و عرش اعلی، خدایِ از گفت و گو مبرّا
چگونه خوانَد پیمبرش را اگر صدای علی نباشد؟
نه چون غُلاتش علی پرستم نه از خداییش دل گسستم
که من خدا را نمی پرستم اگر خدای علی نباشد!
عدو بغل در خرافه آمد، شمارشش در گزافه آمد
سه تا خلیفه اضافه آمد! عمر که جای علی نباشد!
علی شریعت علی طریقت علیست لا ینفک از حقیقت
علی قسیمِ جحیم و جنت، عمر که جای علی نباشد
علی ولایت علی عدالت علی صداقت علی اصالت
علی کند رزق را حوالت، عمر که جای علی نباشد
علی شفاعت علی سیادت علی سخاوت علی عبادت
علی ست در کعبه اش ولادت، عمر که جای علی نباشد
علی به لیل المبیت خفته، علیست سِرّ از نبی شنفته
علی شهادت نخست گفته، عمر که جای علی نباشد
علی ز موسی و آدم اکمل علی ز عیسی و نوح افضل
بگو برادر! مکن معطل، عمر که جای علی نباشد
شدم سراپا خجالت آن دم، که نام سگ نزد شیر خواندم
بسوزدم این سخن که راندم اگر سخای علی نباشد...
#حسین_نادری
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#بخش_اول
ای دل مدبّر همه کار جهان یکیست
بر ماسوا، به حکم خرد، حکمران یکیست
چندین وقایع بد و نیک از قضای اوست
تیر ارچه بیشمار، ولیکن کمان یکیست
اَجرامِ چرخ را که مدبّر لقب دهی
گویی است چند، وآن همه را صولجان یکیست
سود از کسی مدان و زیان از کسی دگر
دستی که هست مَقسَم سود و زیان، یکیست
صد در زدی وز آن همه یک سر برون نشد
تا آیدت درست که روزی رسان یکیست
ناکامیات از این کس و آن کس، دلیل بس
کآن کو تواندت که کند کامران، یکیست
در باغ دهر، تا بُوَدت خیره چشم و دل
روز و شبت ز الفت این بوستان یکیست
برچین چو سرو، دامن همت ز خار و گُل
کآزاده را هماره بهار و خزان یکیست
آن را که شد ریاضِ فلک، مَطمَح نظر
شک نی که عیش و طیش، در این خاکدان، یکیست
تا هر خسی به ملک دلت حکمران بود
این ملک با فَریسۀ درّندگان یکیست
چندین خدا رها کن و انداز کار خویش
با آن خدا که در زَمی و آسمان یکیست
همّت به کار بندگیاش کن که بندهاش
با خسروان و محتشمان در وِزان یکیست
لیکن به راه او قدمِ خودسری منه
مانند ذات او، ره او هم بِدان، یکیست
ابلیسوار، آنکه عبادت تراش شد
هم با بِلیس، عاقبتش بیگمان یکیست
آن داستان هماره مکرر شود به دهر
در زید و عمرو و بکر، ولی داستان یکیست
خیره مزن چو اهل هوس، چنگ در هوا
کاندر میان ارض و سما، ریسمان یکیست
راه خداست آنکه خدا راه داندش
وآن شاهراه در همه کون و مکان یکیست
باب مدینۀ نبوی، مرتضی علی
کاوصافِ ذاتِ ایزد و او، در بیان یکیست
شاه سریر «لو کشف» آن رازدان غیب
کز بینشاش به دیده عیان و نهان یکیست
دریادلی که در دل دریای همتش
حَصبای پست با گهر شایگان یکیست
خواهم به مطلعی دگر او را ثنا کنم
ور در قیاسِ منزلتش، این و آن یکیست
*
«مقصود از آفرینش کون و مکان یکیست»
در خلقِ خلق، واسطۀ «کُنْ فَکان» یکیست
هر ذات دارد از صفتی ایزدی، نشان
ذاتی که هست هر صفتی را نشان، یکیست
آنکس که از شمارِ مقامات حضرتش
گردیده است دستِ عدد، ناتوان، یکیست
آنکس که جز تفاوتِ مخلوق و خالقی
فرقی نبوده با حقاش اندر میان، یکیست
آنکس که کعبه فرش رهش کرد کردگار
چون خواست پا نهد به زمین ز آسمان، یکیست
آنکس که راز گفت به لحن کلام او
حق با رسول، در حرم لامکان، یکیست
آنکو به نصّ «انفسنا»، ذات اطهرش
نفس نفیس ختم رسل راست جان، یکیست
آن ماهِ دین که شمسِ نبوّت ورا بداد
با زهرۀ سپهر ولایت، قِران، یکیست
آنکو مقیم عاصمۀ شرک بود لیک
سر خم نکرد پیش بتی هیچ آن، یکیست
آنکو نبی به محفلِ «أَنْذِرْ عَشِيرَتَك»
خواندش «وصیّ» و بود یکی نوجوان، یکیست
در «قُلْ كَفىٰ» که صورت برهان احمدیاست
شاهد که با خدا بُوَدش اقتران، یکیست
آن حصنِ بامناعتِ توحید کَاهل او
باشند از عذاب خدا، در امان، یکیست
آن کاشف رموز حقایق که بارها
داد خطابه داد «سلونی» زنان، یکیست
آن رهبری که دین خدا بی امارتش
حیرت دهد چو کشتی بی بادبان، یکیست
آنکس که بی قرائتِ منشورِ جاه اوست
تبلیغِ شایگانِ نبی، رایگان، یکیست
آن خسروی که طاعت او، بعد مصطفی
با طاعت خداست قرین در قُران، یکیست
شاهی که شهسوارِ فلک را نهیب او
تابد ز شیبِ جادۀ مغرب، عنان، یکیست
ماهی که در جمالسرای فلک، بُدند
دلتنگ او، ملائک عرشآشیان، یکیست
آن بیبدیل صورت کلک بدیع صنع
کایزد به خویش از او شده تسبیحخوان، یکیست
آن پادشاه ملک فنا کز غنای نفس
پیشش یکیست تختگه و آستان، یکیست
دریاکفی که هر دو جهان را به سائلی
آسان دهد چنان کفِ نانی ز خوان، یکیست
ز ارکان دین، زکات و نماز است و در جهان
بخشندهای که این دو کند توامان، یکیست
آن معدن عطوفت کز کانِ دیدگان
با دیدنِ یتیم شود دُرفشان، یکیست
آن حاکمی که یاد فقیران کشورش
ناخفته سیر یک شب از آن خشک نان، یکیست
شاهی که داشت شوق یتیمی، رعیتش
تا باشدش چو او پدری مهربان، یکیست
آن مقتدا که پارۀ جان و تن رسول
پیش معاندان، سپرش کرد جان، یکیست
آن اسوۀ فتوت و رادی که میکند
با قاتلش معاملۀ میهمان، یکیست
آن محور ثبات عوالم که در عزاش
رفت از قرار، ارض و سما هردوان، یکیست
آن مایۀ فراغت جانها که در غمش
از ساکنان چرخ برآمد فغان، یکیست
آن بوالعجب که هست به محراب و حربگاه
از تیغ، خون و از مژه اشکش روان، یکیست
آن دادپیشه داور عادل که با وی است
در روز حشر، قسمت نار و جنان، یکیست
آن فارقِ سعید و شقی کاو به لعن خصم
سر میدهد به عرصۀ محشر اذان، یکیست
آن دادرس که گفت خدا کای رسول ما
در موجخیزِ حادثه او را بخوان، یکیست
#فقیر_تهرانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#بخش_دوم
آن صولتآفرین که به رزم، آفرین زنند
بر تیغ او ملائک هفت آسمان، یکیست
شیری که گاهِ پنجه زدن، جبرئیل را
ثقل مهارِ ساعدش آید گران، یکیست
گُردی که خصم، دستِ فزع بر دو ران زند
یکرانِ قهر آورد ار زیر ران، یکیست
طوفانصلابتی که خیال وی افکند
چون بید، لرزه در دل هر پهلوان، یکیست
جان برکفی که بهر خدا، گِرد شمع دین
در بزم رزم، پر زده پروانهسان، یکیست
جنگاوری که قیمت یک ضرب تیغ او
افزونتر است از عمل انس و جان، یکیست
ببرافکنی که پاسخ «هل من مبارز»ش
ندهند جز به الحذر و الامان، یکیست
شیراوژنی که چون سوی میدان شدی روان
کس را نبود جز ظفرش در گمان، یکیست
آنکو زند چو تیغ دو دم خنده در کَفَش
میدان شود چو طشتِ پر از زعفران، یکیست
آنکس که در مبارزه با هیچ همنبرد
هرگز نگشت ضربت او، ضَرْبَتٰان، یکیست
آن پهلوان که در عقبِ تیغِ جانگزاش
از راه مانده شد ملکِ جانستان، یکیست
در خیبر آنکه یک تنه بی عونِ هیچ کس
از قلعه قلع کرد دری آنچنان، یکیست
گر دست، دست دشمن و گر جسم، جسم اوست
خاشاکِ نم گرفته و نوک سنان یکیست
در پیش صرصر غضبش روز کارزار
کوه و غبار و پشّه و پیل دمان یکیست
باید عَلَم به دست دو ناکس فتد نخست
کآید عیان که روز وَغا، قهرمان یکیست
الحق که عزلِ پیکِ «برائت» ز نیمه راه
معلوم کرد لایق این امتحان یکیست
ای بیادب! حیا نکنی زین قیاس خام
کآن شاه با خسی چو فلان و فلان یکیست؟!
اعرابیای که مینکند فرق چپ ز راست
با عالِم حقایق سرّ و عیان یکیست؟
ناپاکفطرتی که ز نسل عواهر است
با آن نتاجِ گوهر پاکیزگان یکیست؟
*
شاها مرا که دیده به دست عطای توست
در چشم طبع، تودۀ انگِشت و کان یکیست
تا ذوق شهد عشق تو دارم به کام جان
اندر مذاق من، عسل و شوکران یکیست
شوقم کُشد به یاد حریمت که اندر او
دل مطمئن شود که خدای جهان یکیست
گر صدهزار قصر مجلّل بنا کنند
آن صحن و آستان ملک پاسبان یکیست
گر این و آن ثناگریِ آن و این کنند
ممدوحِ من خلافِ رهِ این و آن، یکیست
آن مُبدعی که صد هنرم داده، جمله را
وقف تو کرده است و از آن صد، زبان یکیست
***
#فقیر_تهرانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
تصور کن که جبریل امین نازل شود ناگاه
نبی را از زمان رحلت خود میکند آگاه
به امر حق بگو یا مصطفی با مردم دنیا!
هر آنکس را منم مولای او"هذا علی مولاه"
تصور کن چه درهم گشت آنجا چهره ی «ثانی»
همان موقع که احمد گفت یارب "عادِ مَن عاداه"
تصور کن که میلرزید دستان «عتیق» از خشم
کنارش از حسادت میکشید از سینه «عثمان» آه..
تصور کن که آن سو فاطمه آرام میخندید
که بالا میرود در دست گرم آفتابی، ماه...
خودت را بین جمعیت ببین و چشم دل وا کن
بگو همراه پیغمبر...خدایا "والِ مَن والاه..."
برو مثل بقیه با علی بیعت کن و آنجا
بگو ای مهربان بابای شیعه، یا ولیّ الله!
قسم بر وعده ای شیرین که دادی...خوب میدانم...
به وقت مُردنم می آیی و میبینمت آنگاه
قسم بر غیرتت وقتیکه دیدی همسرت گم شد...
میان شعله ها افتاد زهرا بین آن درگاه...
به دستی که بریده شد ز دامان تو در کوچه...
ز دامانت مکن دستان مارا لحظه ای کوتاه
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#دوبیتی
فرمود نبی هر آنچه شد نازل را
تا زند کند جماعت غافل را
با دست علی دست منافق رو شد
فاروق جدا کند ز حق باطل را
#حامد_آقایی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#دوبیتی
ای اهل عالم روز بیعت با امیر است
در این بیابانی که نام آن غدیر است
گفتا نبی هر کس که من مولای اویم
بر او علی بن ابیطالب امیر است
#ناصر_شهریاری
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
اسعدالله ایامکم
کلماتش همه بوسیدنی است
سائل کوچه ی مولا غنی است
با علی هرکه پی دشمنی است..
با پدر مادر خود ناتنی است!
در جوارش بدیم خاک شده
نسب ما به علی پاک شده!
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
تکیه گاهِ مؤمنات و مؤمنینِ خویش کرد
دست هایش را گرفت و اصل دینِ خویش کرد
گفت قطعاً جملۂ «من کُنتُ مولا» را بلند
خطبه را خواند و علی را جانشینِ خویش کرد
آیۂ «ألیوم أکملتُ لکُم» را تا ابد
شاهد عینی دین راستینِ خویش کرد
در غدیرخم ولی الله معنی شد! سپس
دستِ بالا رفته را حبل المتینِ خویش کرد
عشق حیدر در دلش بود و همه دیدند که
دور او می گشت و حجّ آخرینِ خویش کرد
خود ملقّب به «امین» بود و علی را سال ها
کاتب وحی خداوند و امینِ خویش کرد
خوش بحال آن که با قران ناطق یار شد
محو آیاتش شد و عینُ الیقینِ خویش کرد
ذره ای خیر از دو دنیایش ندید آنکه کسی-
غیر حیدر را أمیرالمؤمنینِ خویش کرد!
#أشهد_ان_علیا_ولی_الله
#م_عاطفی
@raziolhossein