#امام_حسن_مدح
از کرمـخـانهی او رزق حلالم دادند
دور او چرخ زدم تا پر و بالـم دادند
خاکِپایشکهشدم جاه و جلالم دادند
خواستم شعر بگویم که مَجالم دادند
چند بیتی بِشَوَم دست به دامان حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
آنکه جا داشته بر دوش پیمبر حسناست
آنکه درکشبُوَد از عقل فراتر حسناست
ساقیکوثرعلی؛صاحبِکوثرحسن است
پسر اَرشدِ صدّیقهی اَطهر حسن است
جُزحسن کیست برازندهی عنوانِ حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربانِ حسن))
اینکه در قُلّهی افلاک اقامت دارد
از شئونات اِلهیش حکایت دارد
او که از شیر خدا حکم امامت دارد
بر حسین بن علی نیز ولایت دارد
هست شاه شهدا گوش به فرمان حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
او سهدَفعه همهی زندگیاش را بخشید
کرمش نور شد و در همه عالم تابید
روزی خَلق به یُمن حَسَن از عرش رسید
هرکسی از سر این کوچه گذر کرد شنید
مصرعی ناب شده ذکر فقیرانِ حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
غیرازایننیستکهلطفو کرمو بخششو جُود
از دم گرمِ حَسن بود که آمد به وجود
شاعر او سر ذوق آمد و اینگونه سُرود
چشم آن لحظه که بر عالم ایجاد گُشود
پهن شد روی زمین سُفرهی احسان حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
درد مظلوم،بدانید دوا خواهد شد
گِرِهی کور بهکار است که وا خواهد شد
در مدینه حرمی خاص بنا خواهد شد
خشتهایش همه از جنس طلا خواهد شد
ما قرار است بخوانیم در ایوان حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
تا به حال تو تَفـَضُّـل نکند این آقا
میشود لمس کنی لطف خدارا؟ اَبَدا
کسریازثانیههمچون ز خُدا نیست جُدا
میزبانـشبهابوالفـضلقـسمبوده خُدا
هرکهمهمانشدهدر روضهیرضوان حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
حُبّوبُغضاست چُو در دین خداوند،مِلاک
گر نباشد یکی از این دو هلاکیم ، هَلاک
جُز«حَسندوستی»آید مگر از نطفهی پاک؟
پوزهی دشمن مولا شده مالیده به خاک
حَل شدند اهلِجَمَل در دلِ طوفانِ حسن
((تاابد هرچهکریم استبه قربان حسن))
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
#رباعی
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحهی کمیتی تو حسن
از درگه تو کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهلبیتی تو حسن
....
تا جامه ی عاشقی به تن دارم من
با دلبر مه لقا سخن دارم من
هرکس به کسی بنازد اندر عالم
نازم به دو کون چون حسن دارم من
.....
گفتیم که بر در موالی برویم
در ملک ادب حضور والی برویم
ای پایه گذار کاخ احسان و کرم
مارا مگذار دست خالی برویم
......
در ماذنه نغمه ی اذان پیدا شد
آثار بهار بی خزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمه ی ماه رمضان پیدا شد
.....
در گلشن حسن جادوان گل حسن است
گلواژه ی قاموس تکامل حسن است
هرچند علی پدر بود امت را
اما لقب مبارکش بوالحسن است
......
مولای من از نفس من اولایی تو
معصومی و سروری و آقایی تو
من دست عزیز مصر را می بوسم
او پای تو را، عزیز زهرایی تو
......
ای حجت جاودان تو جان همه ای
ای فرش نشین تو عرش را قائمه ای
غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان
فرزند رشید و ارشد فاطمه ای
#کلامی_زنجانی
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
#جنگ_جمل #تبری
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است
حرف نگفتنی همه جورش فراهم است
نام خدیجه را نَبَرد بی وضو کسی
رحمت به او که همدم و هم راز خاتم است
ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز!
دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است
آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند
گیرم زن رسول، عذابش مسلم است
جان ها فدای غربت مولایمان حسن
شاعر بمیرد از غم او باز هم کم است
شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم
ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم
وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است
جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است
برپا شده است پرچم فتنه گر جمل
شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است
یک سو، زن رسول خدا هست و یک طرف
نفسِ نفیس ختم رسل گرم زمزمه است
مولا، محمد حنفی را روانه کرد
اما میان قلب علی شور و همهمه است
کار محمد حنفیه نبود نه!
این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است
بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن
کار شتر سوار جمل را تمام کن
نوبت رسیده بود به مولای ما حسن
دستی بلند کرد به شکر خدا حسن
دستار زرد حیدر کرار را که بست
پا زد به جای پایِ شه لافتی حسن
رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد
گفتا أنا بْنُ فاطمه خیرالنساء ، حسن
می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه
این حیدر است می رسد از راه یا حسن
او آمده است فتنه گران را کند هلاک
هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن
با هر سری که پرت شد از تن روی زمین
گفتند عرشیان همگی یکصدا حسن
روی نبی و قدرت بازوی مرتضی
می گفت فاطمه ز جنان مرحبا حسن
مامور قبض روح خدا مات مانده بود
بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن
دستی که با رضای خدا بُرد روی سر
پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن
پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را
با دست تو شکسته شد این کودتا حسن!
جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد
کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد
جنگش امید فتنه گران نا امید کرد
صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد
جریان گرفت روح شهادت به صلح او
او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد
حتی پس از شهادت او دشمن عنود
او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد
هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند
اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد
(یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن
درد و غمی که موی حسن را سفید کرد)
(با صد امید حامی مادر شدم ولی
دست عدو امید مرا نا امید کرد)
آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود
یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود
#سید_روح_الله_مؤید
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
"حَسن" بگو و ببین اسم محترم این است
هزار شکر مرا ذکر دم به دم این است
بگو همیشه که یا محسن بحقّ حسن
که پیش حضرت حق بهترین قسم این است
سه بار زندگی اش را تمام بخشید او
به هر چه هست کشیدن خط عدم این است
گرفته لقمه برای جذامیان حتی
بگو به مدعیان ، معنی کَرَم این است
به وقت بذل کریم و به وقت رزم دلیر
سخاوت است و شجاعت ، هم آن و هم این است
جمل که رفت به میدان ، علی چنین می گفت :
محمد حنفیّه ببین جَنَم این است
که گفته است حسن بی حرم بُوَد اصلا؟!
میان دل حرمش باشد و حرم این است
#عاصی_خراسانی
@raziolhossein
#امام_حسن_علیه_السلام
به اتفاق برادر به حشر گر برسی
به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن
پیمبران متحیر به خویش میگویند
بوَد کدام حسین و بوَد کدام حسن
#یا_حسن
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
زیبا ترین ترانه ی دنیاست یا حسن
الحَق چِقدر نامِ تو زیباست یاحسن
"أبْنائَنا" که زینَتِ آیاتِ مُصْحَف است
تأویلِ آن به شأنِ تو پیداست یاحسن
حَق میدَهَم به مرده اگر زنده میشود
وقتی که بر زبان مَسیحاست یاحسن
آن خاطری که یادِ تو در آن مکانْ کند
مَشمولِ لطفِ حضرتِ زهراست یاحسن
تو شِبْهِ مُصطفایی و زهراست مادرت
خَلقِ تو شَرحِ امِّ ابیهاست یا حسن
بَعد از علی ،زمامِ امامت به دست تو
عِزَّت گرفته واژه ی عِزَّت به دست تو
تا کِردِگارْ نامِ تو را انتخابْ کرد
جِبریل سویِ احمدِ مُرسَل شِتاب کرد
بر مصطفی سلامِ خدا را رساند و گفت
اکنون خدا دعای تو را مستجاب کرد
او را حَسَن صدا بزن آنسان که خالِقَش
وی را حَسَن گُزید و حَسَن هم خطاب کرد
چون سیدُالشَّبابِ بهشت است این پسر
جَنَّت ز جمعِ دشمنِ او اجتناب کرد
دوزخ به شوق، دشمنِ او را به بَر گرفت
حتی اگر که عُمْر تلف در ثواب کرد
میزانِ حقْ به پیروی از امر مجتبی ست
زیرا کلامِ او همه فرمایشِ خداست
نورِ حَسَن ادامه ی آیات کوثر است
با این حساب منکرِ این نور ابتر است
نسلِ محمد، از علی و فاطمه ست پس
او ابتدای جلوه ی نسلِ پیمبر است
نامَش که بر ضریحِ زبانم مکان گُزید
از آن زمان، فضای دهانم مُعَطّر است
روزِ جزا به منبری از نور جای اوست
نوری که فرشِ مقدمِ فرزندِ حیدر است
دنیا به زیرِ سفره ی او جا نمی شود
این سفره را نیاز به دنیای دیگر است
در حَشر می کُند کَرَمَش محشری به پا
دنیا کجا و سفره ی احسان مجتبی
ای بی نظیر در نَسَب و در حَسَب حسن
تو از تبارِ نوری و عالی نَسَب حسن
از کِشتزارِ باغ شما چیده میشود
علم و حیا و جود و سخا و ادب حسن
ای پرورش دهنده ی فرمانِ کردگار
جاری ست از کلامِ تو آیاتِ رَبّْ حسن
از میزبانیِ تو چه گویم که مانده است
مهمان سرایِ عرشِ خدا در عَجب حسن
واللهِ این مبالغه ی شاعرانه نیست
شیرین تر است نام تو از هر رطب حسن
*نام حسین و نام حسن هر دو دلرباست*
اسماءِ برگزیده ای از جانب خداست
نَغزِ وصال شعرِ مرا باغِ لاله کرد
"از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد"
آخر گشود سفره ی دل نزدِ خواهرش
"خود را تهی ز خون چند ساله کرد"
از داغِ مادرش جگرى پاره پاره داشت
"عمریش روزگار همین در پیاله کرد"
زینب ز دیده خون به غریبیِ او گریست
"کلثوم زد به سینه واز درد ناله کرد"
شرحِ غمش به صفحه ی پایان نمیرسد
"حتی اگر ز غصه هزاران رساله کرد"
ظلمی که بر سرادق افلاکیان گذشت
"آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت"
#رضا_خوبرو
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
کریم نبود خودِ کرم بود.
چنان که نقل است مردی نامهای به او داد و حاجت در آن نوشت. بیآنکه نامه را بگشاید گفت: حاجتک مقضیه!
_حاجتت رواست_
میشناسد چون گدارا از خودش بهتر کریم
پیش خوددارد همیشه کیسهای از زر کریم
در تمام شهر لطفش سفره داری میکند
شعبه دارد بر سر هرکوچه و معبر کریم
نه بگویی بخشش او شامل هر آشناست
به غریبه بیشتر داده است بال و پر کریم
بسکه بر روی گدایان باز بوده روز و شب
گوییا اصلا ندارد خانه اش هم در کریم
سائل از این خانه دست پر به منزل میرود
بی نیازش میکند از هر کس دیگر کریم
با کریمان کارها دشوار نه دشوار نیست
کار ما بیچاره ها افتاده امشب بر کریم
#محمدحسن_بیات_لو
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
ردیف شد غزلم باز با ردیف حسن
میان اهل کرم نیست همردیف حسن
نهان نموده خدا نور خویش در قرآن
گذاشت در دل هر آیهی شریفه حسن
حدیث مهر و وفا میشود هزار کتاب
که با طلا شده حک روی هر صحیفه حسن
خدا جمال خودش را در او تجلی داد
هنر گذاشته در خلقت ظریف حسن
جمل نشانه خوبیست بر شجاعت او
که زخم زد به تن مکتب سقیفه حسن
به صلح داد رضایت،صلاح کار این بود
وگرنه بوده به میدان کسی حریف حسن؟!
##
آهای زائر ارباب یاد ما هم باش
عمود یکصد و هجده؛ دم مضیف حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
#امام_حسن_مدح
با شما این دل آشفته به سامان شده است
رزق سائل سر این سفره فراوان شده است
کار ما سائلی و کار تو احسان شده است
دردهامان همه با لطف تو درمان شده است
سالیانیست که ما شهره ی این انجمنیم
بی قراران حسینیم و گدای حسنیم
از ازل ایل و تبارم همه نوکر بودند
نوکر خانه ی اولاد پیمبر بودند
مستمند کرم حضرت حیدر بودند
باده نوش از قدح ساقی کوثر بودند
من که غیر از تو خریدار ندارم چه کنم
سخت دلداده این ایل و تبارم چه کنم
تو رسیدی و علی طعم پدر بودن را
و نبی صاحب فرزند پسر بودن را
فاطمه مادر یک قرص قمر بودن را
و خدا خالق خورشید دگر بودن را
حس نمودند و به یمن قدمت باران شد
با کریم دوجهان کار گدا آسان شد
دم به دم از نفسش خیرالعمل میریزد
پیش پایش قمر و شمس و زحل میریزد
او بیاید به یقین خون جمل میریزد
کربلا از لب فرزندش عسل میریزد
نور رخساره او جلوه گر ماه شده
نقش انگشترش العزه لله شده
گرچه در سینه خود غصه و غم داشت حسن
بیشتر از همه خلق کرم داشت حسن
سایه ی لطف، همیشه به سرم داشت حسن
حسرتم این شده ای کاش حرم داشت حسن
آسمان سقف و زمین صحن مزار حسن است
بی حرم نیست کسی که حرمش قلب من است
لطف زهراست که مشمول عطای حسنم
سالیانیست که محتاج دعای حسنم
فاطمه گفته بمانید به پای حسنم
گفته چشمی که کند گریه برای حسنم
من خودم ضامن آن چشم شوم روز حساب
نبُوَد غصه محبان حسن را ز عذاب
روضه این است: نفس های حسن سرد شده
وسط کوچه گرفتار غم و درد شده
یک تنه با همه ی کفر هماورد شده
مادرش گفت بنازم پسرم مرد شده
قد کشیدست روی پا به هوای مادر
وسط کوچه حسن بود عصای مادر
می رسد وارث تنهایی انسان یک روز
می شود موسم باریدن باران یک روز
و حسن صاحب گلدسته و ایوان یک روز
و یقینا عربستان، حسنستان یک روز
می رسد آنکه رخش جلوه گر ماه شده
نقش انگشترش العزه لله شده
#محمد_صادق_ابراهیمی
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
#امام_حسن_مدح
من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند
آتشم اما در این شبها گلستانم کنند
شب به شب این در زدن ها کار خود را می کند
هر چه باشم درد ، در این ماه درمانم کنند
من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است
غرق عصیانم ، الهی غرق غفرانم کنند
مست دنیایم ولی این شب نشینی ها مرا
مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند
هر چه باشم از محالات است در این بارگاه
بی محلی بر من و حال پریشانم کنند
چهارده شب من در این خانه گدایی کرده ام
تا که امشب آستان بوس حسن جانم کنند
ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام
بر امام دست و دلبازان پناه آورده ام
ریخت عالم را بهم ، دست عطای مرتضی
هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی
ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن
مرده زنده می کند دارالشفای مرتضی
آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمه ای
آمده مشکل گشای بچه های مرتضی
لشکر باطل چه آید بر سرش ، الفاتحه ...
فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی
آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند
آمده غوغا نماید پا به پای مرتضی
کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد
عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد
ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن
آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن
آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت
ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن
ای که بر زهرا تو اول بار مادر گفته ای
ای بزرگ و ای سرآغاز بنی الزهرا حسن
شیر مرد معرکه ، سردار صفین و جمل
هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن
ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ
هر چه آید پیش ، باشد پرچمت بالا حسن
اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی
مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی
ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن
سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن
همدمم ، سنگ صبورم ، ای پناه آخرم
محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن
مهربان آقای من یک بار هم در خانه ات
رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن
بارها با نام تو در طرفه العینی فقط
طی شده راه درازم ،دوستت دارم حسن
هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توام
ای نیازم ای نمازم دوستت دارم حسن
من به مردم گفته ام دارم رفاقت با حسن
آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن
یا معزالمومنین ای خسته از کفارها
آمده جانت به لب از ظاهرا دین دارها
آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار
هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها
هم به مسجد ، هم به خانه ، هم میان کل شهر
خوب حقت را ادا کردند ای گل ، خارها
ای شهید ماجراهای مگوی روزگار
تا ابد شرمنده ی تو کوچه ها دیوارها
شاه افلاکی من حتی مزار خاکی ات
می زند طعنه به کل کاخ ها دربارها
ای شهید کوچه ها ، تنهاتر از مولا حسن
چشم ماهی های دریا از غمت دریا حسن
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#مناجات
#امام_حسن_علیه_السلام
سائلی بر لب خود ذکر خدایا دارد
کرمت را دل بیچاره تمنا دارد
تو همان رب کریمی که همه میدانند
با گنهکار گرفتار ، مدارا دارد
ناله عبد گنهکار و نگاه لطف و
کرم هر شبت ای یار تماشا دارد
این چه ماهیست که حتی دل آلوده ی من
هوس رفتن تا عرش معلا دارد
دست پر آمده ام ، بار گنه آوردم
چه کسی محضر تو قدرت حاشا دارد ؟!
صید دنیا نشود نوکر حیدر هرگز
که هوای دل ما را خود مولا دارد
هر که در خانه ی ارباب بیاید مردم
کی بدل واهمه از موج بلایا دارد ؟!!
از نمازم همه دم بوی حسین می آید
چونکه سجاده ی من تربت اعلا دارد
یاحسن گفته ام و پیش کریم آمده ام
ذکر زیبای حسن معجزِ عیسی دارد
....
جان عالم بفدای دل بی تاب حسن
در دلش روضه ی نا خوانده ی زهرا دارد
هر سر موی سفیدش بخداوند قسم
خبر از قصه ی آن کوچه غم ها دارد
کوچه و مادر و ضرب لگدِ آن نامرد
من بمیرم برایش بخدا جا دارد
#حسین_رحمانی
@raziolhossein
#مناجات
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری
فوق عروج وهم و فراتر ز باوری
از هرچه دیدهاند و ندیدند، خوبتر
وز هرچه گفتهاند و نگفتند، برتری
خالیست از ثواب و پر است از خطا و جرم
پروندهی سیاه مرا هرچه بنگری
من کمترم از اینکه بسوزانیام به نار
تو برتری از اینکه به رویم بیاوری
خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم
من عبد کوچکم؛ تو خداوند اکبری
پرسی اگر تو کیستی و من که؟ گویمت:
من بندهی فراری و تو بندهپروری
در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است
حتّی گر از گناه همه خلق بگذری
من داخل بهشت ولای علی شدم
باور نمیکنم که تو در دوزخم بری
ما را هماره بار معاصی به روی دوش
تو دمبهدم حوائج ما را برآوری
میثم گناهکار و تو بخشنده و کریم
کز لطف خویش، ناز گنهکار میخری
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein