#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
درود!طلعت خورشید روزگار علی
سلام مادر آب و سلام یار علی
کسی که گفته نیاید بهار با یک گل
خبر نداشته اصلاً ز نو بهار علی
کلید جنت و فردوس زیر لفظی بود
برای عقد تو از سمت کردگار علی
عروس خانه ی حیدر مبارکت باشد…
شروع زندگی مشترک کنار علی
سپر فروخت برای عروسی ات مولا
خبر شدند دو عالم ز شاهکار علی
طبق طبق سبد یاس جبرئیل آورد
به افتخار شما و به افتخار علی
دخیل بخت ببند ای ملیکه با چشمت
به چشم های سراسر امیدوار علی
قسم به (واقعه)،(کوثر)پسند کرده (نباء)
و جای باطن (قدر) است در جوار علی
سه بار جلوه گری کن ز صبح تاخود شب
سه بار دیدن این جلوه هاست کار علی
بدون اذن تو دستی به قبضه زد نه نزد
که هست فاطمه مِن بعد ذوالفقار علی
رضایت است سکوت اختیار کردی تو!
که انتخاب گذاری به اختیار علی
خدا کند نظر تنگ چشمتان نزند…
خدا کند نرود طاقت و قرار علی
#علیرضا_وفایی_خیال
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#رباعی
زهرا که شبیه یاس نوخواسته شد
تا گفت بلی... غم علی کاسته شد
در مجلس عقدشان ملائک گفتند:
"گل بود به سبزه نیز آراسته شد"
#حامد_عسگری
.....
با اذن پدر جان جهان گفت: بلی!
بخشیده نبی ولای خود را به ولی
پیوند زمین و آسمان است! همه
تبریک بگویید به زهرا و علی!
#محمد_فرخ_طلب_فومنی
.....
خورشید شدی که ماه کامل برسد
باید که دلت به صاحب دل برسد
بانوی علی شدی! همین کافی بود
تا رخت عروسی ات به سائل برسد!
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد ، علی پشت در بود
علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم تر بود
گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!
علی خواست لب وا کند،لب فروبست
نگفت و محمّد خودش با خبر بود
فداها ابوها ، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانه اش جلوه گر بود
به زهرا که قالو بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود
علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود
زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود
زره شد جهیزیّه ی عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را كسي نداشت
هنگام خشم، رأفت او را كسي نداشت
شمشير خويش را به عدو داد وقت جنگ
پس شك نكن،مروّت او را كسي نداشت
وقت ركوع بود كه فهــميد آن فقــــير
يك خَرْدَل از سخاوت او را كسي نداشت
بُت هاي كعبه بر قدمش سجده كرده اند
يعني شكوه و هيبت او را كسي نداشت
از قامت رشيد پسرهاي او بِـفَـــهم
"قدْ قامتِ" قيامتِ او را كسي نداشت
هرشب هزار ركعت او تا به عرش رفت
يك لحظه از عبادت او را كسي نداشت
با اينكه شاه بود و جهان زيرِ سُلطه اش
آزاديِ رَعـيّـــتِ او را كسي نداشت
بر كفش وصله دار خودش وصله زد علي
در بُرهه اي كه ثروت او را كسي نداشت
انشاء كرده خطبه ي بي نقطه،بي الف
اقرار كن ، فصاحت او را كسي نداشت
محضِ دعـــايِ فاطمه نورش طلوع كرد
روزي كه درك عصمت او را كسي نداشت
ناموس كردگار، بلي گفت اگر به او
چون غيرِ او لياقت او را كسي نداشت
محراب كوفه ، بهر علي قتــله گاه شد
چون طاقتِ عدالت او را كسي نداشت
#محمد_قاسمي
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
بدان ردای خلافت فقط سزای علیست
که جایگاه پیمبر فقط برای علیست
.
که حرف های علی جملگی صدای خداست
که حرف های خدا نیز با صدای علیست
.
خوشم که بین من و او شباهتیست بزرگ
خوشم به این که خدایم همان خدای علیست
.
نیاز نیست به اثبات اقتدار خدا
همین بس است برایم که مقتدای علیست
.
قسم به جان علی آیه های قرآن را
اگر درست بخوانیم ماجرای علیست
.
مگر نه اینکه "یدالله فوق ایدیهم" ؟
مگر نه اینکه یدالله دست های علیست؟
.
به کفر میکشد آیا سوال سادهی من؟؟
"خدا" برای چه هم نام و هم هجای "علی"ست؟
.
قسم به صاحب عرش عظیم ! عرش عظیم،
بعید نیست بفهمیم بوریای علیست
.
به نخ نمایی پیراهنش نگاه نکن
ستون اصلی عالم نخ عبای علیست
.
صفای خانهی پروردگار را بنگر
که ابتدای علی بود و انتهای علیست
.
پس از ولادت او سر به آسمان سایید
زمین از اینکه زمانیست زیر پای علیست
.
هوایی کس و ناکس نمیشوم هرگز
مرا هوای کسی نیست تا هوای علیست
.
بگو به آنکه فراریست سمت کوه از جنگ
میان معرکه جای تو نیست! جای علیست
.
بگو سوار جمل را فرار بیهودهست!
که در قفای شتر اسب تیزپای علیست
.
خروج کرده از اسلام هرکسی گفتهست:
مگر ملاک مسلمان شدن ولای علیست؟؟!
.
قسم به غربت طولانی اش دل شیعه
هنوز هم که هنوز است آشنای علیست
.
هنوز یک نفر از خاندان مولا هست
کسی که شادی زهراست ، دلگشای علیست
.
همان که یوسف گمگشتهی زمانهی ماست
همان عزیز که پشت سرش دعای علیست
.
#علیرضا_نورعلیپور
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
ﮐﺲ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯَﻫﺮﻩ مدحت ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ؟
ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻪ بلکه امّ ابیها ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺁﯾﻢ-
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺪﺣﺖ ﺍﺳﻤﺎ ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻨﺠﺎﻧﻢ
ﺩﺭ ﺑﻄﻦ ﻟﻔﻆ ﺁنهمه ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻨﮕﺬﺍﺭﻡ
ﺁنسوﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻠﯿﻢ ﺍﺩﺏ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪﻡ
ﮐﺲ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯﻫﺮﻩ ﻣﺪﺣﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ؟
ﮐﻮچکتر ﺍﺳﺖ ﻭﺻﻒ ﺯ ﺗﻮﺻﯿﻔﺶ
ﺩﺭ ﮐﻮﺯﻩ ﮐﺲ ﻧﺮﯾﺨﺘﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ
ﯾﺎﻟﻠﻌﺠﺐ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺗﺸﺒﯿﻬﺶ؟
ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺍﻭ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﻫﻤﺘﺎ ﺭﺍ
ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﻣﻌﺬﻭﺭ ﺩﺍﺭ ﻣﺮﯾﻢ ﻋﺬﺭﺍ ﺭﺍ
ﭼﻮﻥ ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﺯ ﺟَﯿﺐ ﺳﺤﺮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
ﻣﻮﺳﯽ ﻧﻬﺪ ﺯ ﮐﻒ ﯾﺪ ﺑﯿﻀﺎ ﺭﺍ
ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﯾﺠﻪﯼ ﮐﺒﺮﺍ ﺯﺍﺩ؟
ﺟﺰ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺯﺍﺩ ﺯﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮﺍ ﺭﺍ؟
ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﻗﯽ ﮐﻮﺛﺮ ﺭﺍ
ﻫﻢ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻃﺎﻫﺎ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻠﯿﻞ ﻣﺤﻤﺪ ﺷﺪ
ﻗﯿﻤﺖ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﺟﺮ ﻭ ﺳﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻧﺎﻃﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺮﻫﺎﻧﯽ
ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﺮ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺭﺍ
ﭼﺸﻢ ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﻮﺭﻩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﻭﯼ ﻧﮕﻪ ﮐﻦ ﺁﯾﺖ ﻋﻈﻤﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﺪﯾﺲ ﻓﺨﺮ ﺑﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﻘﺮ ﺍﻧﺪﺭ
هرگز ﻧﮑﺮﺩ ﻋﺮﺿﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺍﻭ ببین ﺣﯿﺎﯼ ﻣﺠﺴﻢ ﺭﺍ
ﺑﻨﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺗﺠﺴﻢ ﺗﻘﻮﺍ ﺭﺍ
ﻋﻤﺮﺵ ﭼﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
ﭘﻬﻠﻮ ﺯﺩﻩﺳﺖ ﻻﻟﻪﯼ ﺣﻤﺮﺍ ﺭﺍ
ﺩﯾﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ
ﮔﻮ ﻣﺪﻋﯽ ﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﺎ ﺭﺍ
ﻫﺎﻥ ﺍﯼ ﻋﺼﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺳﺨﻦ ﺍﯼ ﮐﻠﮏ!
ﻣﺸﮑﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﻫرّا ﺭﺍ
یکرویه ﮐﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﻭﭘﻬﻠﻮ ﺭا
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﮑﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﺭﺍ
ﻣﺮﻫﻢ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺭﺍ
ﯾﮑﺴﻮ ﻓﮑﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻭ ﺍﯾﻤﺎ ﺭﺍ
"ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﻬﺮﻩﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺭﺍ
ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ لؤلؤ ﻻﻻ ﺭﺍ"
ﺑﺮ ﺳﺮ کله ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺭﺍ
ﺣﺮﻣﺖ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻣﻮﻻ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﻓﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﭘﺎﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺣﺮﻑ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺭﺍ
ﺁﺯﺭﺩﻩ ﭘﺎﺭﻩﯼ ﺗﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ
ﺗﺸﻮﯾﺶ ﻭقت ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ
ﺗﻔﺘﯿﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﮐﻒ ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﻓﺎ ﺭﺍ
ﮐﺞﺑﺮﻧﻬﺎﺩﻩ ﺧﺸﺖ نخستینند
ﺩﯾﻮﺍﺭِ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﺞ ﺑﻪ ﺛﺮﯾﺎ ﺭﺍ
ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭﻧﺪ
ﭘﺲ ﻭﺍ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍ ﻭﺍ ﺍﻧﺼﺎﺭﺍ
"ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ پیش ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺴﻮﺯﻧﺪﺵ
ﺧﺮﻣﻦ ﺑﺴﻮﺧﺖ ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﭘﺮﻭﺍ ﺭﺍ"
ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﺁﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﺁﻭﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺧﻄﺒﻪﯼ ﻏﺮﺍ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭﺣﺪﺕ ﻧﯿﺰ
ﺣﯿﺪﺭ ﻧﺪﺍﺩ ﺩﺳﺖ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺭﺍ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﯼ
ﺍﺷﮏ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺭﺷﮏ ﺣﻤﯿﺮﺍ ﺭﺍ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ
ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻏﯿﺮ ﻻﻧﻪﯼ ﻋﻨﻘﺎ ﺭﺍ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﻣﺎ
ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﺳﺮﮐﺶ و سیلآسا
ﮐﻨﺪﯼ ﺯ ﺟﺎﯼ ﺻﺨﺮﻩﯼ صمّا را
"ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻫﻨﺮﯼ ﮐﺮﺩﯼ
ﺩﺍﺩﯼ ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﯾﺪ ﻃﻮﻻ ﺭﺍ"
ﺗﺎ ﺷﻌﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﺷﺐ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ
ﺯﺍﺩﯼ ﺣﺴﯿﻦ ﺻﺎﻋﻘﻪﺁﺳﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ به جا ﻣﺎﻧﺪﯼ
ﺁﻥ ﺷﯿﺮ ﺷﺮﺯﻩﯼ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻓﺮﺱ ﺭﺍﻧﺪﯼ
ﺁﻥ ﺗﮑﺴﻮﺍﺭ ﺩﻟﺪﻝ ﺷﻬﺒﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻠﺮﺯﺍﻧﺪﯼ
ﺳﻘﻒ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﺳﻘﯿﻔﻪﯼ ﺭﺳﻮﺍ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﭘﯽﺍﻓﮑﻨﺪﻡ
ﺑﻨﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﮑﺎﻣﻪﯼ ﺷﯿﻮﺍ ﺭﺍ
ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩﯼ ﺷِﻌﺮﺍ ﺭﺍ
#سیدحامد_احمدی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#دوبیتی
علی و جلوهی پروردگاری
ندارد هیچ غیر از ذوالفقاری
به کوریِ فلانی و فلانی
خدا میرفت با او خواستگاری
#حسن_طفی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#دوبیتی
شراب عشق نوش مرتضی شد
که زهرا یاس پوش مرتضی شد
علی را دید همتایی ندارد
خدا خود ساقدوش مرتضی شد
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
فی الیل و فی النهار بگو یا علی مدد
با ابرها ببار...بگو یا علی مدد
دلداده گی به «میثم تمار» بودن است
یک بار روی دار بگو یا علی مدد
گاهی به جای نافله و گریه ی سحر
هر شب هزار بار بگو یا علی مدد
سینه سپر کن و به گدا بودنت بناز
یعنی به افتخار بگو یا علی مدد
اینبار شاعرانه به گنبد نگاه کن
از قولِ شهریار بگو یا علی مدد
هر جا که حرف خیبر و بی باکیِ علی ست
همراه ذوالفقار بگو یا علی مدد
وقتی دلت برای نجف تنگ می شود
از جورِ روزگار بگو یا علی مدد
آنجا که جز علی احدی نیست پای تو
هنگام احتضار بگو یا علی مدد
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#دوبیتی
شکفتنِ گلِ لبخندتان مبارکباد
زمانِ وصل به دلبندتان مبارکباد
عروس: فاطمه؛ داماد: ساقی کوثر
ندا رسید که پیوندتان مبارکباد
#عادل_حسین_قربان
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
ابرهای رحمت حق درّ و گوهر ریختند
نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند
شب نشینان فلک از چشم گوهر بار خویش
بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند
در چنین شب آرزومندان ز شور اشتیاق
صد هزاران دل به پابوسی دلبر ریختند
ساقیان بزم عشق و شور و مستی از شعف
عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند
در شب تزویج زهرا با علی از آسمـــان
قدسیان گل بر سر زهرا و حیدر ریختند
تا که چشم مهر و مه افتاد بر انوارشان
بر نثار راه آنان نقره و زر ریختند
در فلک خیل ملائک بال بر هم می زدند
پیش پای شمع دل پروانه سان پر ریختند
در بهشت آرزو از یمن این پیوند نور
حوریان گل در کنار حوض کوثر ریختند
از درخت سبز طوبی بر محبّان علی
برگه آزادی از غوغای محشـر ریختند
ای «وفائی» ماه و خورشید فلک از آسمان
در قدوم مهر و ماه عشق اختر ریختند
#سید_هاشم_وفایی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست
چشم زهرا روشن از روی دلارای علیست
با شگفتیهای دنیای علی بیگانهایم
اینکه دنیا پیش او هیچ است دنیای علیست
بارها با اشک خود زخم علی را بسته است
گرمی این دستها تنها مداوای علیست
روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا
این که محشر خاک پای اوست زهرای علیست
یا "علی" امضا کند یا "فاطمه" فرقی که نیست
آخرش امضای زهرا عین امضای علیست
#عباس_شاه_زیدی
@raziolhossein