eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
365 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @tablijhat13 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊💚 امام باقر علیه السلام فرمود:نیکی وصدقه پنهانی نیازمندی را می زداید وبر عمر می افزاید وهفتاد گونه مرگ بد وناگوار را از انسان دور می کند.
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
✨🌱 . وقتی‌درونت‌پاڪ‌باشد، خدا‌چهره‌ات‌راگیرامیکند. این‌گیرایی‌اززیبایی‌وجوانی‌نیست! این‌گیرایی‌ازنورِایمانی‌است، ڪه‌درظاهرنمایان‌میشود... °•🌱|@refigh_shahidam
برابراهیم هادی اگر هر روز به چشمانتان دقیق خیره شویم _مسیر درست را نشانمان می دهد فقط یه مشکلی هست.. دیده بینا ندارم تا ببینم دیدگانتان را😔 !! اول دستی به چشمام بکش تا بینای بینا شود آنگاه مسیر را پیدا خواهم کرد. منتظرم رفیق منتظر دستهای پاکت منتظر دستهای به خون غلتانت تا بینا شوم راستی تا امثال من بینا شوند _چقدر امثال شما رفتند و خون پاکشون جاری شده⁉️⁉️⁉️ شرمنده ام رفیق شرمنده ام ...... اینبار دیگه توبه نمی شکنم |•°@refigh_shahidam🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْاَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌱📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ بــہ نـیّـت‌ برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹 ۱۷۸ـفحه 📚 ________________ 🍃| ࢪفیق‌شہیدم‌ابراهیم‌هادے| 🍃
❤️ •آسمونی شدن نه بال میخوادونه پر •دلی میخواد به وسعت خود آسمون °•🌱|@refigh_shahidam
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تأثیر‌کلام مرتب اصرا می‌کرد بفرمائید داخل‌.ابراهیم گفت : خیلی ممنون ، فقط چند دقی
۱📚 تأثیر‌کلام ابراهیم در پایان صحبت‌ها‌ گفت : ببین عزیز من ، این حکم انفصال از خدمت شماست . آقای رئیس یکدفعه جا خورد . آب دهانش را فرو داد .بعد با تعجب به ما نگاه کرد . ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد! بعد گفت : دوست عزیز به حرف‌های من فکر کن! بعد خداحافظی کردیم . سوار موتور شدیم و راه افتادیم . از سر خیابان که رد شدیم نگاهی به عقب انداختم . آن آقا هنوز داخل خانه نرفته و به ما نگاه می‌کرد . گفتم : آقا ابرام ، خیلی قشنگ حرف زدی ، روی من هم تأثير داشت . خدید و گفت : ای بابا ما چیکاره‌ایم . فیط خدا ، همه این‌ها را خدا به زبانم انداخت . انشاء‌الله که تأثیر داشته باشد . بعد ادامه داد : مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب روی آدم‌ها تأثیر ندارد .