رفیق شهیدم ابراهیم هادی
°•♥️✨
#شهیدانھ 🕊
•• رفیق ؛
مرا ببر آنجا
ڪه " بودنت "
تمام نمیشود . . .
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ •🌼
|˹@refigh_shahidam˼ |ོ
﴿#نمازاولوقت_الٺمآسدعآ ﴾🕊
• فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
• پس هر كہ هموزن ذره اے نيكۍ و هرکہ
بدۍ كند نتيجه آن را خواهد ديد .
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صــ۲٤۰ـفحه 📚
🍃﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾🍃
#مڪتبِابراهیٓم🌱
ابراهیم میگفت :
• روزے را خدا مۍرساند.
°• برڪت پول مھم است.
ڪارۍ هم کہ براے خدا باشد برڪت دارد .
.
•
|˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱📚 غروبخونین عصر روز جمعه 22 بهمــن 1361 براي من خيلي دلگيرتــر بود. بچههاي اطلا
#سلامبرابراهیم۱📚
غروبخونین
دیگری از شدت ضعف و گرسنگي بدنش ميلرزيد. آن يكي تمام بدنش
غرق خون بود، كمي كه به حال آمدند گفتند: از بچههاي كميل هستيم.
با اضطراب پرسيدم: بقيه بچهها چي شدند!؟ در حالي كه سرش را به سختي
بالا ميآورد گفت: فكر نميكنم كسي غير از ما زنده باشه! هول شدم و دوباره
و با تعجب پرسيدم: اين پنج روز، چطور مقاومت كرديد!؟
حال حرف زدن نداشــت. كمي مكث كرد و دهانش كه خالي شد گفت:
مــا اين دو روز اخير، زير جنازهها مخفي بوديم. اما يكي بود كه اين پنج روز
كانال رو سر پا نگه داشت!
دوباره نفسي تازه كرد و به آرامي گفت: عجب آدمي بود! يك طرف آرپيجي
ميزد، يك طرف با تيربار شليك ميكرد. عجب قدرتي داشت.
•♥️✨•
من
بہ لبخند تو
مشتاق ڪہ نہ ، محتاجم . . .
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ 🕊
|˹@refigh_shahidam˼ |ོ