🔘اتمام جلسه 🔘

با تشڪر از همراهی شما دوستان و پاسخ گویی حاج اقا لطفا نظرات سوالات انتقادو پیشنهاد خود را در مورد محفل های هر شب بنویسیدمیشنویم و پاسخ داده میشه به سوالات🙏. و کاملا محترم هستش🌺

به رسم ادب: 『 الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج』 عذاری هاتون قبول🌻 التماس دعا🤲 شبتون حسینی🏴

•بِسْــمِ اللّھ الــرَّحْـمَنِ الـرَّحِیـــمِ•

دست بࢪ روۍ سینھ میگذاࢪیم تا قلب‌ ازجایش کندھ نشود

💓گویند #شهادت مهر قبولی ست که بر دلت می خورد... شهدا... دلم لایق مهر شهادت نیست اما شما که نظر کنید...💓 این کویر تشنه دریا می شود.. با عطر شهادت...|•° #شهـیــدإبــــــــــرإﮫیم‌ﮫإدﮰ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6

••• "رفـیقی‌می‌گفتــــ ↓ شهیـد‌،‌شهـید‌می‌شود🕊 مـامُرده‌هـا‌هم،‌خواهیم‌مُرد هـرآنطور‌ڪه‌زندگۍڪنیم هم‌آنطور‌می‌رویم..!🥀 شهــیدانہ‌زندگۍڪنیم🙂🙃 #اݪتماس‌شهادت‌دارݥ‌براتوݩ #شهـیــدإبــــــــــرإﮫیم‌ﮫإدﮰ♥️

✍🏼 به یکی گفتم باید حواسمون به نیازمندا باشه ... حرف جالبی زد ....💯 گفت اموات از همه نیازمند ترن 🕯 چون جایی قرار گرفتن که اگه مسیر دنیارو خوب پیش نرفته باشن هر لحظه نیازمند یه فاتحه ما هستن ... برای تمام اموات فاتحه ای بخونید 🖤🕯مخصوصا عزیزانی که سال گذشته کنارمان بودند و امسال یادی از آنها باقیست..... https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6

•#تم ‌ •#علی‌اصغࢪ •#پیشنهادویژه‌دانلود😍🦋 j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6 #بھ‌عشق‌فࢪج‌بھ‌‌نیت‌‌حسین‌عذاداࢪم

#ایھ‌ای‌جنس‌نـــوࢪ🌻 [ڪھ ما انسان ࢪا دࢪ بهترین صوࢪت و نظام آفریدیم] #سوࢪھ‌تین‌ایھ 4🌿

🌻ابراهیم به کوچکترین چیزهایی که ما توجه نداشتیم دقت می کرد. اسراف در زندگیش راه نداشت. تا می توانست، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می کرد. از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را می کرد. 🌻یادم هست پشت باشگاه صدری، دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم، یک تکه نان خشک شده افتاده بود. نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟! نان خیلی سفت بود. بعد یک تکه سنگ برداشت. 🌻 و همینطور که دور هم نشسته بودیم، شروع به خُرد کردن نان نمود. حسابی که ریز شد، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند. پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود. بࢪگࢪفتھ ازکتاب سلام بر ابراهیم۲📚 j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6