حآجهِمتمۍگفتݩ :
حسینوٰار زیستنوْ
حسینوارشَهیدشدنࢪا
دوٰسٺ دارم...ࢱ"🌿
@Maddahonlinyeknet.ir_-narimani-ayam_fatemiyeh_aval1397-kashan-004.mp3
زمان:
حجم:
4.62M
『بامادرم ایشاالله اربعین میام حرم
سلام بدم؛به محضرشماقدم قدم؛』
•فوقالعادھزیبـــــا📽
•بھوقتمداحے
•سیدرضانریمانی
j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
#ما_ملت_امام_حسینیم 📿
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
『بامادرم ایشاالله اربعین میام حرم سلام بدم؛به محضرشماقدم قدم؛』 •فوقالعادھزیبـــــا📽 •بھوقت
-『وقسمبہ
آسمانِحࢪمت
ڪھدوࢪےزِٺُ
ماࢪاڪُشت . . ؛!_'°』
Ziarate Ashura洀ziarat_ashura_farahmand-[www.Patoghu.com].mp3
زمان:
حجم:
1.95M
دست بࢪ روۍ سینھ میگذاࢪیم
تا قلب ازجایش کندھ نشود
"چله ی زیارت عاشورا به نیت شهید "
🌷ابراهیم هادی🌷
قسمبھآنلحظہڪھخدا
دࢪگوشِانسانزمزمہفࢪمود:
ومنتوࢪابࢪاےخودمساختم
طھ|۴۱🌱
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
قسمبھآنلحظہڪھخدا دࢪگوشِانسانزمزمہفࢪمود: ومنتوࢪابࢪاےخودمساختم طھ|۴۱🌱
『و شهادت نام گࢪفتوقتیخدا
از شدت#عشق کسی را کشت』
در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضا گوديني پس از چند روز مأموريت از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردنديكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كردهبود گفت: جواد! بعد آرام به سمتعقب ماشين
نگاه كرد.👀
🔵يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد...جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد.😔
🔴چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟🤔
جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد.بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان!😁
📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۴۶